جدید ترین

جایگاه تاریخی اعتصاب کارگران هفت تپه

اکنون که این نوشته را مینویسم چهل روز است که کارگران نیشکر هفت تپه در اعتصاب و اعتراض بسر میبرند. نیشکر هفت تپه با مبارزات و اعتصابات درخشانش، برای همه با شعار نان، کار، آزادی، اداره شورایی تداعی میشود و این شعار با خواست قلبی همه مردم آزادیخواه جامعه پیوند دارد. بعضی از کاربران در رسانه های اجتماعی هفت تپه را “پایتخت اعتصابات جهان” لقب داده اند. نیشکر هفت تپه برای مردم با کارزار علیه شکنجه و زندان تداعی میشود که جنبشی اجتماعی را حول خود شکل داد. همچنین نیشکر هفت تپه با اعتصاب ٥ هزار کارگر و تجمعات هر روزه اش در کارخانه و در مقابل فرمانداری و راهپیمایی های پرشورش در سطح شهر شوش تداعی میشود. بویژه فراموش نشود که نیشکر هفت تپه جایی است که علیرغم اینکه حکومت وحشیانه اعتصاب سال ٩٧ کارگران را سرکوب کرد، رهبرانش را به جرم فریاد خواستهایشان دستگیر و مورد شکنجه و آزار قرار داد، بعد هم آنها را به محاکمه کشید و احکام سنگین زندان به آنان داد، دوباره سربلند کرده است. زیر فشار اعتراضات این کارگران و با قدرت کارزاری جهانی ای که در حمایت از آنها بر پا شد، بازداشت شدگان هفت تپه آزاد شدند. بعد هم احکام زندانشان لغو شد و اکنون حرف کارگران این است که اسماعیل بخشی و دیگر همکاران اخراجی شان باید سر کار بازگردند. و در عین حال این مهم است که حکومت ناچار شده است پرونده باند مافیایی اسد بیگی دشمن شماره یک کارگران هفت تپه را به دادگاه بکشاند.
به میدان آمدن دوباره کارگران نیشکر هفت تپه بازتاپی از فضای پرتلاطم جامعه ایست که با وجود سرکوب خیزش آبانماه دوباره دارد قد علم میکند و در پیش بودن خیزشی به مراتب قدرتمند تر از آبان ٩٨ و دیماه ٩٦ به موضوع هشدار هر روزه تک تک سران حکومت به یکدیگر تبدیل شده است.
در چنین فضایی و با چنین تجدید قوایی کارگران نیشکر هفت تپه دوباره به میدان آمده و از همان روز آغاز دور جدید اعتراضاتشان با اعلام اینکه شورایی عمل میکنند و در مجمع عمومی شان جمعی تصمیم میگیرند میخ شوراهایشان را کوبیدند.
به عبارت روشنتر در دور اول اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه، اسماعیل بخشی رهبر محبوب آنان در اعتراض به دزدی ها و اختلاس ها فریاد زد و گفت که برای جلوگیری از این چپاولگری ها از بالا تا پایین باید شورایی اداره شود و توانست ٥ هزار کارگر را با خود همراه کند و گفتمان اداره شورایی را به عنوان آلترناتیوی مقابل کل جامعه قرار داد. در این دور از مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه با اتکاء به مجمع عمومی و تصمیم گیری جمعی، شورایشان را تشکیل داده و راه عملی ایجاد تشکلهای توده ای کارگری را به کارگران و کل جامعه نشان دادند.
در این دور از اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه همچنین سنگر سخنرانی های پرشورشان را دوباره بر پا کردند و این بار شمار بیشتری از آنان بر روی آن سنگر ایستاده و با سخنرانی هایشان کیفرخواست کارگر را علیه بساط چپاول و دزدی حاکم و علیه فقر و بردگی اعلام میدارند. سنگر دیگر این کارگران مقابل فرمانداری است که هر روزه آنجا جمع میشوند و در مورد شکل ادامه اعتراضاتشان تصمیم میگیرند و امروز حرف این کارگران این است که نیشکر هفت تپه ٥ هزار رهبر دارد.
وجه دیگر قابل توجه در مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه رسوا کردن بیشتر “شورای اسلامی” و حاشیه ای کردن این نهاد دست ساز حکومت است. برای نمونه هنگامیکه خبر جلسه مشترک مقامات مختلف حکومتی و هفت تپه با اعضای شورای اسلامی برای عقب زدن مبارزات این کارگران بر ملا شد و در این جلسه شورای اسلامی متعهد به عقب زدن اعتراضات کارگران شدند، فردایش کارگران با بنر “شورای اسلامی نماینده ما کارگران نیست”، حکم به جمع شدن بساط این نهاد سرکوب کارگران در محیط های کارگری داد.
بعلاوه در مقاطعی از مبارزه ما شاهد عمل مستقیم خود کارگران هستیم. یک نمونه اش اخراج حاتمی یکی از مدیران بازنشسته ای بود که به کار بازگردانده شده اند. یک خواست مهم کارگران هفت تپه اخراج این مدیران است. کارگران آنها را ابزاری برای خواباندن بخش کشت و به اجاره دادن این زمینها میدانند. یک نتیجه اجرای این سیاست از سوی کارفرما بیکارسازیهای بخش زیادی از کارگران و به خطر افتادن زندگی و معیشت کارگران است. ضمن اینکه یک هدف دولت خلاص کردن تدریجی خود از شر اعتراضات مجتمع بزرگی چون هفت تپه با ٥٠٠٠ کارگر است. خود حکوتیان از هفت تپه به عنوان یکی از “جنجالی ترین” محیط های کار نام برده اند.
و بالاخره یک وجه قابل توجه اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه ایستادن متحدانه در مقابل بازداشت هاست. از جمله وقتی که در روز ٢٤ تیر ٤ نفر از نمایندگان کارگران به اسامی ابراهیم عباسی، یوسف بهمنی، محمد خنیفر و مسلم چشمه خاور دستگیر شدند، کارگران با قدرت ایستادند و اعلام کردند که شما نمیتوانید با سرکوب و زندان ما را ساکت کنید. هر کدام از ما یک اسماعیل بخشی هستیم و بار دیگر شعار کارگر زندانی آزاد باید گردد بر فضای شهر شوش طنین انداخت. زیر چنین فشاری از اعتراض بود که کارگران بازداشتی روز بعد آزاد شدند. خواست کنونی کارگران نیشکر هفت تپه بسته شدن پرونده های تشکیل شده برای آنها و پایان دادن به این دستگیریها و متوقف کردن فشار بر نمایندگان کارگری توسط حکومت است.
این چنین است که ٥ هزار کارگر هفت تپه که با خانواده هایشان جمعیتی بیش از بیست هزار نفر را در بر میگیرند شوش را به تحرک در آورده اند و بر فضای کل جامعه تاثیر امید بخشی نهاده اند. و با توجه به این فضاست که نیشکر هفت تپه “پایتخت اعتصابات جهان” لقب داده شده است.
اعتراض کارگران نیشکر هفت تپه به فقر، به گرسنگی، به حقوق های پرداخت نشده و بالا کشیدن حق بیمه شان که در نتیجه آن حتی نتوانسته اند دفترچه های بیمه شان را تمدید کنند و نیز به چپاول ها و دزدی ها ست که ادامه کار نیشکر هفت تپه و زندگی و معیشت ٥ هزار کارگر را به خطر انداخته است.
واقعیت اینست که نیشکر هفت تپه آینه ای از سیستم غارت و چپاول حاکم است. سیستمی که در آن کارفرما و زنجیره ای از آقازاده ها و مقامات حکومتی چون امام جمعه ،استاندار، نماینده مجلس، و مقاماتی از جناحهای درون حکومتی و دستگاه قضایی و همه و همه در این چپاول و دزدی دست دارند و سهیم هستند. نیروی سرکوب حکومت و دستگاه قضایی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی همه و همه ابزارهایی در خدمت حفظ این سیستم و شریک این چپاولگری ها هستند. مشابه همین داستان را در هپکو، آذرآب، معدن آق دره و بسیاری از مراکز دیگر کارگری شاهدیم. بازنشسته و معلم نیز یک موضوع اعتراضشان به دزدی ها از صندوق بازنشستگی و صندوق ذخیره فرهنگیان است. سیستمی که در دست مافیای رانت خوار حاکم زندگی کارگر و کل جامعه را چنین به نابودی کشانده است. امروز کارگران نیشکر هفت تپه در دفاع از زندگی و معیشتسان در مقام پرچمدار مبارزه علیه این بساط سرمایه داری دزدسالار و بیرحم حاکم به میدان آمده و صدای اعتراض همه کارگران و کل جامعه هستند. این چنین است که خواستها و اعتراض این کارگران خواستها و اعتراض بخش عظیمی از کارگران را بیان میکند و به مرکز توجه کل کارگران و همه مردم تبدیل شده است.
همبستگی مردمی با کارگران هفت تپه
ابعاد مردمی حمایت و همبستگی با کارگران نیشکر هفت تپه نیز خود بسیار جالب و هیجان انگیز است. جدا همبستگی های گسترده در مدیای اجتماعی شاهد اشکال مشخص و جالبی از حمایت هستیم. که آموزنده و فراموش نشدنی است. در میان این همبستگی ها مدیر مدرسه ای را می بینید که اعلام میکند که خودش هفت تپه ای بوده و با جمع آوری کمک هزینه، امکان ثبت نام و بیمه و تهیه لوازم نوشت افزار ٩٠ دانش آموز سال اولی را تامین میکند و با رسانه ای کردن این خبر اعلام میکند که هدف آنها تامین هزینه ثبت نام دانش اموزان کلاس های دیگر است که آنها نیز فرزندان کارگران هفت تپه هستند. یا خواربارفروشی ای را می بینید که به کارگران نیشکر هفت تپه اعلام کرده که تا هنگامیکه در اعتصاب هستند، اقلام مورد نیازشان را مجانا تامین خواهد داد. همینطور میوه فروشی را می بینید که به میان کارگران میرود و میگوید هر چه میخواهید میتوانید از این میوه ها بردارید. و نیز جمع هایی از بازاریان را می بینید که با کارگران هفت تپه اعلام حمایت میکنند. نمونه دیگری از همین همبستگی ها لباس فروشی است که آگهی میدهد که در همبستگی با اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه لباس در اختیار فرزندان آنها میگذارد و بالاخره اینکه جوانی را می بینید که با آوردن آب خنک به صف کارگران تظاهرکننده در شهر آنهم در گرمای طاقت فرسای تابستانی با این کارگران اعلام همبستگی میکند و بنر هفت تپه را بر سر دست بلند میکند.

جدا از همبستگی های محلی همچنین ما شاهد بازتاب وسیع اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه در سطح جامعه هستیم و تا هم اکنون نهادهای مختلف کارگری، معلمان، بازنشستگان و مجتمعی چون فولاد اهواز که در اعتراضات سال ٩٧ در کنار کارگران نیشکر هفت تپه با مارش قدرتمند خود در کف خیابان شهر اهواز را به لرزه در آورده بودند، حمایت و همبستگی خود را از کارگران نیشکر هفت تپه اعلام کرده اند. و این همبستگی ها را باید سراسری کرد.
این اتفاقات حقیقتا لحظات تاریخی و شورانگیزی از جنبش اعتراضی کارگری است. این همبستگی ها بیش از بیش نشانگر جایگاه و مکان اجتماعی اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه است.
یک نکته مورد تعمق در نیشکر هفت تپه
نیشکر هفت تپه نگین درخشنده جنبش کارگری است. اما در همین اعتراضات نکته ای هست که قابل تعمق است و نقطه ابهام کوچکی بر دستاوردهای این مبارزات میگذارد. آنهم شعارهایی چون “مفسد اقتصادی آزاد باید گردد” ، اسد بیگی اعدام باید گردد، “اسد بیگی حبس ابد” و امثال اینهاست که کاها در تظاهرات آنها سر داده میشود. اعدام و احکامی چون حبس ابد تحت عنوان اشد مجازات، همه و همه بازتاب سیاست حکومت و ابزار دست حکومت هایی مثل جمهوری اسلامی برای سرکوب اعتراضات و به قهقرا بردن جامعه است. چنین شعارهای حقیقتا آغشته به فرهنگ ارتجاعی حکومت اسلامی را باید کنار گذاشت. جمهوری اسلامی تحت عناوینی چون “اعدام مفسدین” و “اعدام محاربین با خدا” بساط جنایت و سرکوبش را بر جامعه گسترش داده است. این حکومت در پناه چنین تبلیغاتی و در پناه اسلام و قوانین ارتجاعی مجازاتهای اسلامی اش است که توانسته است وحشیانه ترین شکل استثمار سرمایه داری را بر جامعه و بر گرده کارگران حاکم کند. با بقای چنین مجازاتهایی این کارگران و این ما مردم هستیم که بیشترین خسارت را می بینیم. چنین شعارهایی را باید کنا ر گذاشت. شعار ما کارگران باید لغو مجازات اعدام باشد.

روشن است که اسد بیگی و جنایتاران دزد و مفتخوری چون او باید علنا محاکمه شوند و پاسخگوی اقدامات ضد کارگری خود باشند. بعلاوه یک سر این دزدی ها به خود حکومتیان میرسد و همین روزها پرونده های دزدی خود مقامات قوه قضائیه نیز رسانه ای شده است. خواست کارگران خلع ید از اسد بیگی و محاکمه او و باند مافیایی او و تک تک سران دزد و جنایتکار این حکومت در دادگاههای علنی مردمی است. خواست کارگران جارو شدن کل این بساط سرمایه داری دزد و چپاولگر حاکم است. اینکه زیر فشار این اعتراضات حکومت اسدبیگی را دادگاهی میکند بسیار مثبت است و قدرت مبارزه کارگران را نشان میدهد. اما نباید اجازه داده که فرهنگ و سیاست حکومت فضای اعتراضات کارگری را آلوده کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *