اعتراضات سراسری جاری به کجا میرود

انترناسیونال شماره ۸۴۳
۱ آذر ۱۳۹۸، ۲۲ نوامبر ۲۰۱۹

گفتگوی تلویزیون کانال جدید با حمید تقوائی لیدر حزب کمونیست کارگری ایران
شیرین شمس: حمید تقوایی به این برنامه خوش آمدید. اولین سئوالم درمورد تفاوت اعتراضات امسال، آبان ٩٨، با دی ماه ٩۶ است. این موضوع را بررسی کنیم و بعد بپردازیم به اینکه اعتراضات سراسری جاری چه روندی تا به اینجا طی کرده است.

حمید تقوائی: یک ویژگی واضح و قابل مشاهده این موج اخیر اعتراضات شکل و شیوه تعرضی آنست. خیزش اخیر از نظر مضمون و شعارها ادامه همان حرکت ٩۶ است. خیزش ٩۶ هم با شعار علیه کل جمهوری اسلامی، با شعار اصلاح طلب، اصول گرا دیگر تمامه ماجرا، جمهوری اسلامی نمی خواهیم، مرگ بر دیکتاتور و غیره شروع شد و اینبار هم اساس شعارها همین بود. این دو حرکت از این نظر به هم شبیه هستند ولی از نظر شکل مبارزه و شیوه اعتراض کاملا متفاوتند. این بار مردم اعتراض را با حمله به مراکز قدرت و مراکز فساد حکومتی، حمله به فرمانداریها و بانکها و پمپ بنزینها، طبعا بخاطر افزایش قیمت بنزین، شروع کردند. مسئله البته فورا از گرانی بنزین فراتر رفت، هم از نظر خواست ها و شعارها و مضمون و هم از نظر شکل. بنظر آنچه میشود مشاهده کرد اینست که هم مردم و هم رژیم از همان اول با کارت آخر بازی کردند. مردم حمله را شروع کردند به مراکز قدرت، عکس های خمینی و خامنه ای را آتش زدند، پرچم جمهوری اسلامی را آتش زدند و به بانکها حمله کردند و رژیم هم به مردم شلیک کرد. از همان آغاز حرکت تقابل مردم و رژیم این شکل حاد را پیدا کرد. منتهی بازی با کارت آخر از جانب جمهوری اسلامی فقط نشاندهنده استیصال و درماندگی و بن بست اوست. با اینکه میداند این حمله و این تهاجم نیروهای مسلح به مردم جواب می گیرد و آتش خشم مردم را بیشتر دامن میزند و غیره ولی تنها کاری که میتواند بکند همین است، چاره دیگری ندارد. چون این آتش میرفت که به سرعت پایه های جمهوری اسلامی را نابود کند و به زیرش بکشد. حکومت به آخر خط رسیده و برای بقای خود راهی بجز دست بردن به اسلحه و شلیک به مردم ندارد ولی تهاجم مردم نشان دهنده عزم جزم آنان برای بزیر کشیدن حکومت و نشانه نفرت عمیقی است که جامعه از این حکومت در دل دارد.
این انفجار و فوران خشم جامعه همچنین واکنش جامعه در برابر سرکوبگریهای سیستماتیک حکومت است. این پاسخ کوبنده مردم به حکومتی است که در همه سطوح عرصه را بر اعتراضات تنگ کرده و بویژه در فاصله بین ٩۶ تا به امروز با بازداشت و سرکوب و اعدام به هر اعتراض و مبارزه حق طلبانه ای برخورد کرده است.
به این دلایل است که حرکتی که در یک هفته اخیر شاهد بودیم بسیار تعرضی تر، جسورانه تر و قدرتمند تر از خیزشهای گذشته بود.

شیرین شمس: تصورها و امیدها این بود که اعتراضات در سطح خیابانها ادامه پیدا کند اما این روند طی نشد. تظاهرات البته در اشکال مختلفی ادامه دارد ولی ابعاد چند روز قبل را ندارد. آیا میشود گفت اعتراضات فروکش کرده است؟ اگر اینطورست آیا دلیلش سرکوب وحشیانه بوده است یا فاکتورهای دیگری در این امر نقش داشته است؟

حمید تقوائی: شاید با یک مشاهده سطحی و با یک عکس فوری بتوان گفت اعتراضات فروکش کرده است. ولی اگر کمی در واقعیت عمیق بشوید می بینید اینطور نیست. همانطور که گفتم موج تازه با یک فوران خشم شروع شد ولی این فوران خشم، این حرکت کوبنده مردم، باید خودش را سازمان دهد، باید کنترل اوضاع را در دست بگیرد و اجازه ندهد حکومت تعیین کند که اتفاق بعدی چیست. مردم باید این را تعیین کنند و برای اینکار باید تا حد زیادی سازمان پیدا کنند، نقشه مند عمل کنند، ارتباطات وسیع داشته باشند، هماهنگ و متحد عمل کنند. این روند فی الحال شروع شده است. در دل این خشم و آتش طغیان مردم، در برخی محلات شوراهای محلی شکل گرفته و سازماندهی برای کنترل محلات آغاز شده است. در برخی مناطق بخصوص شب ها مردم اجازه نمی دهند نیروهای سرکوبگر وارد محلات بشوند. در محلات و کوچه ها – خیابانهای اصلی شهرها نه، ولی در محل سکونت و زندگی – بخصوص در مناطق حاشیه شهرها مردم کنترل را بدست می گیرند. از طرف دیگر ما شاهد اعتصاباتی هستیم. هفت تپه باز به میدان آمد، رانندگان کامیون سوخت رسانی دست به اعتصاب زده اند، پتروشیمی ماهشهر مدتی است در اعتصاب است و همینطور در بخش های دیگرصحبت از اعتصاب در میان است.

میخواهم بگویم این حرکت باید به خودش سازمان بدهد، شکل بدهد و متحدتر و منسجم تر شود تا بتواند ادامه پیدا کند و من فکر میکنم این روند شروع شده است. ممکن است آن تعرض اولیه کاهش پیدا کند ولی این امر بهیچوجه به این معنا نیست که مردم خانه می نشینند و اوضاع را نظاره میکنند. بلکه به معنای این است که مردم دارند تدارک میدهند برای اینکه متحدتر و قدرتمندتر و سازمان یافته تر به میدان بیایند.
تا آنجا که به سرکوب جمهوری اسلامی بر میگردد من فکر میکنم این سرکوب ها به سرعت رو به جمهوری اسلامی بر میگردد؛ در یک اعتراض و تعرض وسیع تری، اینبار در مقابل زندانها و در اعتراض به کشتار مردم و در یادبود و بزرگداشت عزیزانی که در این حرکت جان باخته اند. اینها مایه ای میشود، زمینه ای میشود برای اینکه این موج برگردد و جمهوری اسلامی را بیش از پیش تحت فشار قرار دهد. جمهوری اسلامی بهیچوجه نمیتواند جامعه را به یک حالت سکوت و ترس و ارعاب فرو ببرد. بعد از ٩۶ هم این امکان را نداشت و نتوانست اینکار را بکند. اینبار حکومت به مراتب ضعیف تر و حرکت مردم قدرتمندتر است.

شیرین شمس: شما از کنترل محله ها صحبت کردید. این نکته ای مهمی هست، در تمام شهرها هنوز این اتفاق نیافتاده ولی در بعضی از نقاط واقعا کنترل دست مردم هست. اما برای وسعت بخشیدن به این امر یعنی برای اینکه محله های بیشتری در شهرها دست مردم بیافتد یک موضوعی هست که جامعه الان دارد در باره اش صحبت می کند. این موضوع که آیا وقت آن فرارسیده است که برای مقابله با جمهوری اسلامی، که در همین چند روز گذشته تعداد زیادی را در واقع به قتل رسانده است، مردم دست به اسلحه ببرند؟ در گزارشاتی که دریافت میکنیم می بینیم که جوانها به نیروی انتظامی حمله میکنند و از آنها اسلحه ها را می گیرند و یا حتی به پاسگاهها حمله کرده اند و آنجا را در دست گرفته اند. به مراکزی بطور مثال پایگاه بسیج حمله کرده اند و آنجا را در دست گرفته اند. آیا زمان این رسیده است که جامعه با اسلحه وارد جنگ با جمهوری اسلامی شود؟ یا الان این آمادگی وجود ندارد و یا اگر آمادگی هم وجود داشته باشد آیا الان وقت این امر است؟

حمید تقوائی: شما گفتید که این حرکت شروع شده است و من هم گزارشاتی دیدم که به نیروهای بسیج و نیروهای سرکوبگر حمله می کنند اسلحه هایشان را می گیرند و بعد آنها را رها میکنند بروند. یعنی مردم اسلحه را میخواهند. بنابراین به این معنا فی الحال اسلحه وارد خیزش اعتراضی مردم شده است. مردم ابتدا به ارگانها، نمادها و پایه های حکومت فساد و دزدی و چپاول حمله کردند، عکس خامنه ای و خمینی را پاره کردند و آتش زدند، پرچم آتش زدند. به سرعت این حرکت تبدیل به درگیری با نیروهای رژیم شد و بعد مردم شروع کردند به حمله به نیروهای سرکوبگر و مصادره اسلحه ها. این حرکت به این معنا بخشی از فعالیت مردم است.

من فکر میکنم به یک معنا مردم قیام نهائی را تجربه و تمرین می کنند. دارند می سنجند که میتوان و باید به چه حرکت هائی دست زد و این گام مهمی به پیش است. تجربه گذشته و بخصوص تجربه ٩۶ – این نسل همان نسل ٩۶ است، هنوز دو سال از دی ماه ٩۶ نگذشته است و این تجربه عملی زنده است – به مردم و بخصوص به جوانان که در راس این حرکت ها هستند نشان داد که دیگر مسئله به این سادگی نیست که ما برویم تظاهرات کنیم اعتراض کنیم و قضیه تمام شود. بالاخره به درگیری کشیده می شود، بالاخره باید قدرتمند بود، باید اسلحه داشت، و این بنظر من آگاهی و تجربه خیلی مثبت و ارزشمندی برای مردم است. ولی این امر به این معنا نیست که الان باید فراخوان مبارزه مسلحانه داد. ما هنوز در چنین مرحله ای نیستیم. هنوز این توازن قوا نیست. داریم در این جهت حرکت میکنیم ولی باید توجه داشت قیام مسلحانه مستقیما از خود درگیری مسلحانه با نیروهای سرکوبگر و در ادامه خطی این حرکت شکل نمیگیرد. لزوما و اساسا این طور نیست. آنچه میتواند توازن قوا را تغییر بدهد و برای قیام مسلحانه آماده کند حرکتهای اعتراضی توده ای در اشکال دیگر است: گسترش تظاهرات و اعتصابات و به حرکت در آمدن جنبش ها، چهره ها، نهادها، کمیته ها و اشکال دیگر مبارزه که در جامعه هست. ببینید در جامعه ما بویژه از ٩۶ تا کنون جنبش کارگری، معلمان، بازنشستگان، مالباختگان، زنان و جوانان تجربیاتی غنی در مبارزه دارند، به خودشان شکل داده اند، کمیته ها و نهادها و چهره های زیادی به جلو آمده اند و اینها باید به میدان بیایند و وسیعا فعال شوند و با اتکا و در دل این حرکت آنوقت کنترل محله ها و دفاع مسلحانه از محلاتی که در کنترل داریم، اینها معنی پیدا میکند. باید توازن قوا بین مردم و رژیم به طرفی برود که تعرض مردم قابل سرکوب کردن نباشد یا در هر حال جنگ و گریزی باشد که یک جا مردم جلو بروند و یک جا حکومت ولی مبارزه ادامه پیدا کند و کلا حرکت به نفع مردم به پیش برود. این کاملا میتواند در چشم انداز باشد. با توجه به این نکات باید گفت در عین اینکه الان زمان فراخوان دادن جنگ مسلحانه یا قیام مسلحانه نیست ولی الان دقیقا زمان این هست که به مردم بگوئیم هر چه بیشتر متشکل شوید، هرجا که می توانید نیروهای سرکوبگر را عقب برانید و اسلحه ها را از دست آنها در بیاورید و در دفاع از محلات و در دفاع از خیابان و کوچه و میادینی که در دست گرفته اید آنها را به کار بگیرید. این بنظر من رهنمودی است که راه پیشروی را نشان میدهد.

شیرین شمس: اگر موافق باشید یک نگاهی هم به واکنش دولت های غربی داشته باشیم. مشخصا دولت های اروپائی. بحث بر سر این است که چرا دولتهای اروپائی اینقدر دیر در رابطه با اعتراضات سراسری در ایران واکنش نشان دادند و حتی در رابطه با جنایت هائی که جمهوری اسلامی در چند روز گذشته مرتکب شده خیلی دیر موضع گرفتند. بعنوان مثال در سوئد وزیر امور خارجه مردم را دعوت به آرامش کرده بود و بعد با اعتراضاتی که مواجه شد حرفش را پس گرفت و جمهوری اسلامی را مورد خطاب قرار داد که در رابطه با سرکوب ها تجدید نظر بکند. چرا به اینصورت است؟ آیا دولت های اروپائی نگران این هستند که جمهوری اسلامی سرنگون بشود؟ و اگر این نگرانی هست، دلیلش چیست؟ آیا به فکر آلترناتیوی بعد از جمهوری اسلامی هستند یا اینکه فکر میکنید منافعشان به خطر میافتد؟

حمید تقوائی: بنظر من این نوع واکنش دولتهای غربی طبیعی است و کاملا قابل انتظار بود. اینها منافع اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک زیادی در حفظ جمهوری اسلامی دارند و از این رو نمی خواهند این اعتراضات گسترده بشود و درنهایت جمهوری اسلامی را به زیر بکشد. نمیخواهند این اتفاق بیافتد. حتی دولت آمریکا و ترامپ که تحریمها را تشدید کرده و مدام خط و نشان میکشد بارها گفته است که ما میخواهیم با جمهوری اسلامی روابط حسنه ای داشته باشیم و اگر شرایط ما را بپذیرند حتی کاری میکنیم که اقتصادشان رونق بگیرد و غیره و غیره. حتی دولت آمریکا این موضع را دارد چه برسد به دولت های اروپائی که از ابتدا خیلی روابط نزدیک تر و تنگاتنگتری با جمهوری اسلامی داشته اند. بنابراین علت این عکس العمل روشن است.

در عین حال باید توجه داشت که میشود دولت ها را وادار کرد به اینکه در حمایت از مردم بر علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرند. با اعمـال فشار بر آنها، با آگاه کردن افکار عمومی و با به حرکت در آوردن شخصیت ها و جنبش ها ی مترقی و کارگری و چپ در کشورهای اروپائی. با اعمـال فشار از پایین میشود دولت های غربی را مجبور کرد و به این سمت راند که علیه جمهوری اسلامی و در دفاع از مبارزات مردم ایران موضع قاطع تری بگیرند. همچنانکه اشاره کردید در سوئد این اتفاق افتاده است و دولت سوئد مجبور شده از موضع اولیه اش عقب بنشیند و به جمهوری اسلامی اعتراض کند.

به یک نکته دیگر هم باید توجه داشت. از نقطه نظر احزاب حاکم، دولت های حاکم و حتی جریانات اپوزیسیون راست، اینکه در جامعه ای مردم بلند شوند و دست به تعرض بزنند – مثل حمله به مراکز حکومت، آتش زدن عکس مقامات دولتی و یا حمله به بانک ها و غیره – این گویا خودبخود مجازمی کند که دولت مربوطه به هر جنایتی دست بزند. این نیروها عامل خشونت را مردم میدانند و فکر می کنند علیه مردم معترض، علیه مردمی که از نظر آنها “خشونت” کرده اند، حکومت مجاز است حتی تانک به خیابان بیاورد. این فرهنگ احزاب بورژوا و دولت های حاکم در غرب است. حتی در افکار عمومی مردم غرب این نوع مخالفت با “خشونت مردم” تا حدی رواج دارد. این تلقی را باید شکست. مردم حق دارند در هر جای دنیا علیه فقر و بیحقوقی و دیکتاتوری، در برابر سرکوب، دست به اسلحه ببرند و به مراکز قدرت حمله کنند. این را باید در افکار عمومی مردم در کشورهای غربی جا انداخت. باید سیاستهای سرکوبگرانه و جنایت کارانه جمهوری اسلامی را کاملا در برابر چشم قرار داد و پشتیبانی و حمایت از مردم بپا خاسته را جلب کرد. جوامع غربی سازمانیافته هستند. نهادها و شخصیتها و سندیکاها و تشکل های مترقی ای هستند که می توانند به این حرکت بپیوندند و این می تواند عامل فشاری شود بر دولت ها که آنها هم سیاست شان را به نفع مردم و علیه حکومت جمهوری اسلامی تغییر دهند. ما همیشه سیاست انزوا و بایکوت سیاسی جمهوری اسلامی را در دستور داشته ایم و همیشه خواسته ایم دولتها را تحت فشار قرار بدهیم که به این سمت بروند. با اوج گیری مبارزات مردم در ایران این چشم انداز هست که بتوانیم با اعمال فشار بیشتر بر دولت ها آنها را وادار بکنیم موضع قاطع تری علیه جمهوری اسلامی بگیرند.

شیرین شمس: نقشه عمل حزب کمونیست کارگری بطور کلی در خارج کشور چه هست؟

حمید تقوائی: در خارج از کشور از یک سو ما باید بر افکار عمومی مردم در همین کشورها تاثیر بگذاریم، آنها را از واقعیات ایران مطلع کنیم و حمایت و پشتیبانیشان را در دفاع از مبارزات مردم ایران و علیه جمهوری اسلامی جلب و بسیج کنیم. این یک جنبه از فعالیت و یک شاخه از فعالیت است. یک شاخه دیگر اینست که ما بتوانیم ایرانیان مقیم خارج را فعال کنیم، سازمان دهیم، باز هم در حمایت از مبارزات مردم ایران و علیه جمهوری اسلامی. هدفی که ما از این دو شاخه فعالیت دنبال میکنیم اینست که جمهوری اسلامی را به عنوان یک حکومت جنایتکار، که دستش به خون مردم ایران آلوده است و در ترور و جنایت حتی در کشورهای غربی و علیه مخالفینش در این کشورها دارای سابقه بسیار سیاهی و پرونده سنگینی است، افشا و منزوی کنیم و دولتها و نهادهای بین المللی را وادار کنیم جمهوری اسلامی را برسمیت نشناسند. هدف ما اینست که جمهوری اسلامی از جانب دولت ها و نهادهای بین المللی تحریم و بایکوت سیاسی بشود و همانطور که در آفریقای جنوبی رژیم آپارتاید نژادی تحریم شد رژیم آپارتاید جنسی در ایران هم بایکوت و منزوی بشود. از نظر جنایت و کشتار، جمهوری اسلامی دست کمی از رژیم آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی ندارد. این هدفی است که ما دنبال می کنیم و طبعا بستن سفارتخانه ها و کنسولگریها، راه ندادن مقامات جنایتکار حکومت به دیگر کشورها، قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک و غیره همه جزئی از این نقشه عمل و فعالیت ماست. باز هم تاکید میکنم نیروئی که میتوان با اتکا به آن این فعالیتها را انجام داد مردم در کشورهای خارج هستند. چه ایرانیان مقیم خارج و چه مردم خود این کشورها را باید بسیج کرد. همانطور که اشاره کردم مردم در این کشورها، مردم کشورهای غربی، سازمان یافته هستند. نهادها، سندیکاهها، اتحادیه ها، انجمنها و شخصیت های زیادی هستند که مترقی هستند، آزادیخواه هستند، و می توانند در کنار مردم ایران علیه جمهوری اسلامی بسیج شوند.

می دانید که اخیرا یکی از مقامات جنایتکار حکومت در سوئد دستگیر شده است و این میتواند بسط پیدا بکند. میخواهم بگویم این حرکت بطرف تحریم و بایکوت تمام عیار جمهوری اسلامی دستاوردهائی تا حالا داشته و از مراحلی می گذرد. مثل محکوم کردن جنایت های حکومت، موضع گیری علیه حکومت، تعقیب مقامات جنایتکار جمهوری اسلامی که در خارج از کشور ساکن هستند، یا مقاماتی که به خارج سفر میکنند. اینها را باید تحت تعقیب قرار داد. مثلا ما حدود دوسال قبل و همزمان با خیزش ٩۶ توانستیم هاشمی شاهرودی، یکی از این مقامات جنایتکار جمهوری اسلامی را از آلمان فراری بدهیم، و یا عرصه را تنگ کنیم بر کسانی مثل عبدالکریم سروش که تلاش میکنند در خارج کشور مانور بدهند و برای حکومتشان آبرو بخرند. اینها اجزا مختلف سیاست ماست برای اینکه جمهوری اسلامی را هر چه بیشتر در دنیا منزوی کنیم، تا حدی که از طرف نهادهای بین المللی و دولت ها بایکوت و طرد شود.

شیرین شمس: در دو سال گذشته شاهد اعتصابات و تحصن های بخش های مختلف کارگران، کامیون رانان و معلمان بودیم و یک سیاست فعال حزب در این مدت فراخواندن و شکل دادن به اعتصابات بوده است. سئوال اینست که در شرایط حاضر شکل گیری و گسترش اعتصابات و ورود بخش های مختلف جامعه به اعتصاب تا چه حد ممکن و امکان پذیر است؟

حمید تقوائی: خیزش اخیر بر دوش حرکت های اعتراضی و اجتماعی شکل گرفت و در این حرکت ها اعتصابات، بخصوص اعتصابات کارگران و بخش های مختلف طبقه کارگر نقش اساسی داشت. همه بر نقش مهمی که کارگران هفته تپه ایفا کردند واقف اند. همچنین نقشی که فولاد اهواز، هپکو و همینطور بخش های دیگر جنبش کارگری ایفا کرد. تا آنجائیکه به مبارزات سراسری و اعتصابات و تجمعات سراسری مربوط میشود حرکت معلمان و بازنشستگان نیز خیلی برجسته بود. از سوی دیگر اعتراضات علیه زن ستیزی جمهوری اسلامی، که در دور اخیر خیزشهای اعتراضی با دختران خیابان انقلاب شروع شد و در اشکال مختلفی ادامه پیدا کرد، و همینطور اعتراضات مال باختگان و اقشار مختلف مردم را شاهد بودیم. زمینه های این شورش اخیر، این قیام و تعرض کوبنده مردم علیه جمهوری اسلامی، این جوش وخروش و این حرکت های مداوم اعتراضی، اعتصابی در بخش های مختلف طبقه کارگر، معلمان، بازنشستگان و غیره و غیره بود. خیزش و قیام اخیر بر این مبنا شکل گرفت. بر متن این اعتراضات،سه برابر شدن ناگهانی بهای بنزین جرقه ای شد تا مردم در ده ها شهر بمیدان بیایند و به نهادها و نمادهای حکومتی حمله کنند. این خیزش به نوبه خود این زمینه را فراهم میکند تا اعتصابات، تجمعات، و اعتراضات گسترده ای که بعد از ٩۶ شاهد آن بودیم با قدرت بیشتری، متحدتر و سراسری تر قد راست کند و به میدان بیاید.

از همین رو ما از همان ابتدای حرکت فراخوانمان شکل دادن به اعتصابات سراسری بود. البته منظور از اعتصاب سراسری این نیست که در یک روز تمام بخش های جامعه دست به اعتصاب میزنند. این ممکن نیست. عملا اعتصابات سراسری از آن رشته هائی که آماده ترند، از نظر سیاسی و از نظر توازن قوا و از نظر همبستگی آماده تر هستند، شروع میشود. آنها قدم جلو می گذارند، آنها اعتصاب را شروع می کنند و بعد این حرکت فراگیر می شود و به بخش های دیگر کشیده میشود. این مکانیسم واقعی شکل گیری اعتصاب عمومی و یا اعتصاب سراسری است. بنظر من بخشهائی که الان در جنبش کارگری این آمادگی را دارند بخش هائی هستند که کارشان خصلت سراسری دارد. مثل کامیون رانان، و یا کلا رشته های خدماتی، مانند رانندگان شرکت واحد، کارگران شهرداریها و شرکت های خدماتی که کارشان سراسری است. از طرف دیگر اعتراض سراسری معلمان را شاهدیم که تا حد زیادی متشکل هم هستند و تجربه غنی هم در تجمعات اعتراضی و اعتصابات دارند.

اینها بخش هائی هستند که ما فکر میکنیم می توانند در این دور جدید پیش قدم بشوند و اعتصابات را در یک سطح گسترده تری آغاز کنند. بنظر من در جنبش دانشجویان هم این آمادگی وجود دارد که به این حرکت بپیوندند. قبلا هم در جریان اعتصاب هفت تپه دیدیم که جنبش دانشجوئی خیلی با قدرت و سریعا به حمایت از آن حرکت بلند شد. اینبار هم دانشجویان می توانند با دست زدن به اعتصابات به این حرکت بپیوندند.
من فکر میکنم این یک شاخه از راههای پیشروی است. شما سوالتان در مورد اعتصابات بود ولی همانطور که قبلا هم اشاره کردم تجمعات و تظاهرات و مشخصا کنترل محلات هم عرصه ها وجنبه های دیگری از تداوم مبارزات است.
یک پیش شرط اساسی گسترش مبارزات در این اشکال و شیوه ها سازمان یابی و سازمان یافتگی است، متشکل شدن است و این امر قبل از هر چیز دست فعالین و چهره ها و نهاد های جنبش کارگری، جنبش دانشجوئی و جنبش های اعتراضی دیگر را می بوسد. اینها هستند که می توانند نقش تعیین کننده ای در سازمان دادن جامعه برای شکل دهی اعتصابات داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *