جدید ترین
shahab bahrami

شهاب بهرامی

bahramishahab0@gmail.com

شیلی: طلوعی دیگر

بدنبال ده روز اعتراضات و تظاهرات وسیع مردم شیلی علیه دولت حاکم، روز جمعه ۲۵ اکتبر دنیا شاهد به خیابان آمدن بیش از یک میلیون نفر در سانتیاگو پایتخت این کشور و شهرهای دیگر شد. همنوازی صدها گیتار با ترانه های انقلابی و بیادماندنی “ویکتور خارا” و همخوانی هزاران نفره مردم، شور وشعفی وصف انگیز و گرما بخش به این روزهای بهاری و سرنوشت ساز شیلی بخشید.”من آن شعر را با آواز می خوانم  که گیتار پُر احساس من می سراید  چرا که این گیتار قلبی زمینی دارد  و پرنده وار، پرواز کنان در گذر است”.

جناب “سباستین پینیرا” میلیاردر این کشور که دو سال پیش و برای بار دوم  بر صندلی ریاست  جمهوری تکیه زد بالاخره پیام میلیونی مردم را شنید و با عرض ادای احترام به مطالبات مردم معترض از جمله برکناری رئیس جمهور و همه مسئولین دولتی، اعلام داشت که از قدرت کنار نخواهد رفت و دمکراسی حکم میکند که ارتش و نیروهای نظامی برای اعاده نظم با اغتشاش گران بطور جدی و قاطع برخورد نمایند اما همزمان مجبور گردید که لغو وضعیت فوق العاده و رفع ممنوعیت عبور ومرور شبانه را اعلام دارد درعین حال قول داد اجرای اصلاحاتی اقتصادی ولی محدود را به اجرا گذارد.

پینیرا و حزب محافظه کار متبوعش از طرفداران سر سخت بازار آزادِ نئولیبرالیستی و سیاست “ریاضت کشی اقتصادی” همچنین خواستار ادامه برنامه های دیکته شده “بانک جهانی” و صندوق بین المللی پول” می باشند. نتیجه بلافصل این سیاست ها تا به امروز، فقر و فلاکت عمومی، گرانی های سر سام آور، بیکاری و نابرابری های اجتماعی در همه سطوح بوده است در حقیقت حزب محافظه کار شیلی فرزند خلف و ادامه دهنده سیاست های پینوشه ای است اما بدون شراکت دادن مستقیم میلیتاریست ها  در ارگانهای قدرت دولتی.

در پرتو جهش و رشد اقتصادی دهه شصت و هفتاد میلادی و همزمان عروج جنبشهای  چپ و سوسیالیستی، جنبش های دانشجویی، جنبش ضد جنگ، جنبش مدنی و ضد آپارتاید و ده ها جنبش و اعتراض اجتماعی دیگر که سیمای سیاسی اجتماعی جهان را دگرگون کرده بود شرایطی میسر گشت تا نیروهای رادیکال و سوسیالیست بتوانند با تصرف قدرت سیاسی به خواسته های عمومی ومیلیونی مردم جامه عمل بپوشانند اما در غیاب احزاب پر قدرت کارگری کمونیستی، ضد انقلاب بورژوازی با قهرمانانش همچون ژنرال دوگل ها و بعدها ریگان و تاچر به تعرضی عظیم و تاریخی علیه دست آوردهای تاکنونی طبقه کارگر پرداختند. دوگل نخست وزیر وقت فرانسه در پاسخ به شکست قیام کارگران و دانشجویان درمه ۶۸ پاریس  گفت ” اگر کارگران فقط تف می کردند پاریس را آب می برد”.

در آمریکای جنوبی اوضاع ملتهب تر بود. وجود سازمان ها و احزاب چپ و سوسیالیستی، سازمانهای چپ با مشی چریکی، معضلی برای حکومت های موجود طرفدار آمریکا و غرب گشته بود. در نوامبر سال هفتاد میلادی “سالوادر آلنده” رهبر حزب سوسیالیست شیلی در انتخاباتی کاملا آزاد به ریاست جمهوری رسید و برنامه اقتصادی و سوسیالیستی خویش را اعلام داشت. در پی بقدرت رسیدن سوسیالیست ها در سپتامبر سال هفتاد وسه، ژنرال پینوشه فاشیست به کمک سازمان سیا و دولت آمریکا به کودتایی خونین دست زد. کاخ رئیس جمهور بمباران شد، آلنده در حین دفاع مسلحانه در این بمباران کشته شد. بیش از پنج هزار نفر از سوسیالیستها را که در استادیوم ورزشی سانتیاگو زندانی کرده بودند را  اعدام کردند ویکتور خارا خواننده وترانه سرای انقلابی و سوسیالیست یکی از آنان بود. قبل از اعدام او انگشتاتش را شکستند تا دیگر نتواند گیتار بنوازد، در آن روزها و ماه ها ده ها هزار زندانی، هزاران نفر مفقود و صدها هزار نفر تبعید گشتند. همزمان دولت آمریکا با همکاری ژنرال های ارتش، طرح عملیات وسیع قاره ای بنام “کوندورا” را در آمریکای جنوبی به اجرا گذاشت. هدف این عملیات، پاکسازی و کشتار  نیروها و افراد سوسیالیست و کمونیست بود که با روی کار آمدن حکومت های نظامی بوسیله کودتاهای ارتش در کشورهای برزیل، اروگوئه، بولیوی، پاراگوئه، شیلی و آرژانتین به سر انجام رسید.

آنچه که امروز در متن این تحولات و اعتراضات وسیع توده جان به لب رسیده مشاهده می شود وجود و فقدان یک جریان رادیکال، ماکسیمالیست، کارگری و کمونیستی است که بتواند این اعتراضات عمیق سیاسی را به نفع اکثریت جامعه به سرانجام رساند. جریانات موجود ملقب به چپ و مشهور به “چپ میانه” جریاناتی رفرمیستی، پارلمانتاریستی و عمدتا چاوزیستی هستند که نه نفوذی در میان کارگران و مردم عاصی دارند و نه اساسا دیگر ادعایی برای پیاده کردن آرمان هایشان که روزی در پستوها و محافل خود در گوش هم نجوا و زمزمه می کردند، دارند. “جامعه، بویژه امروز بیش از هر زمان دیگر به چپ خودش و از جنس خودش نیاز دارد تا بزرگش کند، تا به پیروزی نزدیکش کند، و شاید یک بار برای همیشه از زیر آوار پارلمان بازی، دموکراسی و، لش سنگین و متعفن نظام سرمایه داری رهایش سازد  و جامعه ای آزاد و برابر را بنا بنهد. آمریکای لاتین و بویژه شیلی در راس آن به این نیاز مبرم محتاج است، چپ چاوزی و چپ میانه اینکاره نیست.*

شهاب بهرامی انترناسیونال ۸۴۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *