کیوان جاوید: اخیرا افشا شد که چهار جریان ناسیونالیست در کردستان ایران با جمهوری اسلامی نشست و مذاکره داشته اند و به مدت یک سال و نیم این ماجرا ادامه داشته است. دو حزب کردستان یعنی “حزب دموکرات کردستان” و “حزب دموکرات کردستان ایران” و دو سازمان زحمتکشان وابسته به عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده با جمهوری اسلامی مذاکره داشته اند. بعلاوه در همین رابطه کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران هم اظهار نظر کرده و معلوم شده است که این سازمان هم از همان ابتدا از ماجرا با خبر بوده و آن نهادی که واسط مذاکرات در اسلو پایتخت نروژ با سازمانهای فوق بوده با کومه له هم تماس گرفته و کومه له با آنها مذاکره داشته است. اما بدون قبول شرط و شروط قبول نکرده است که با جمهوری اسلامی وارد مذاکرده شود. در رابطه با کل این ماجرا و اینکه چه اتفاقی افتاد و حزب کمونیست کارگری در مورد این موضوع چه میگوید با حمید تقوایی گفتگویی داریم. حمید تقوایی خوش آمدید
حمید تقوایی: تشکر میکنم
کیوان جاوید: حمید تقوایی ماجرای این مذاکره و نشست و توافقات چهار جریان سیاسی با جمهوری اسلامی چیست؟
حمید تقوایی: این یک شیوه همیشگی و سنتی احزاب ناسیونالیستی کرد بوده است که با دولتها مذاکره کنند، امتیازاتی بدهند و بگیرند و سازشهایی بکنند. دلیلش اینست که این جریانات امرشان را اساساً از این طریق به پیش می برند. اینکه جامعه در چه وضعیتی است، مردم چه میگویند و آن حکومتی که با آن مذاکره میکنند تا چه حد تحت فشار مردم است و تا چه حد به اصطلاح تیغ بروی مردم کشیده و جامعه چه فکری می کند، اینها در محاسبات آنها جایی ندارد. دیپلماسی و بند و بست و سازش و توافقات از بالا تمام آن چیزی است که برای آنها اهمیت و اولویت دارد. خودشان همیشه اینطور فرموله میکنند که در شکافهای منطقه ای باید راهی به جلو باز کرد. منظورشان از شکافهای منطقه ای شکاف بین دولتهاست, چون احزاب کرد در “چهار پارچه” تقسیم شدهاند و هر کدام از آنها به دولت دیگری دخیل میبندد که بتواند امرش را پیش ببرد. اینجا احزاب ناسیونالیست کرد در ایران باز دوباره دارند باب مذاکره را با جموری اسلامی باز میکنند. میگویم “دوباره” چون چند بار این کار را کرده اند. منتها این بار فرقش این است که جامعه واقعاً در تب و تاب بزیر کشیدن جمهوری اسلامی است. بخصوص در شهرهای کردستان و همچنین در شهرهای دیگر ایران ما الان بیش از دو سال است که شاهد سربلند کردن اعتراضات تودهای و سراسری در جنبش کارگری، زنان، جوانان، بازنشستگان، معلمان علیه جمهوری اسلامی و علیه تخریب محیط زیست و عرصه های مختلف هستیم. این درجه از اعتراضات علیه کلیت جمهوری اسلامی، یعنی سر بلند کردن مردمی که علیه هردو جناح جمهوری اسلامی شعار میدهند در این دوره بی سابقه بوده است.
حتی در دل این تنش جنگی اخیرا در چندین شهر مردم با شعار مرگ بر جمهوری اسلامی به خیابان آمدند. جامعه کردستان بسیار گسترده در مقابل سیاستها و عملکردهای جمهوری اسلامی و نیروهایی که با آن سازش کردهاند ایستاده است.
پای میز مذاکره رفتن با جمهوری اسلامی و نشست و برخاست با این حکومت بویژه در چنین شرایطی اقدامی مستقیما علیه مردم است و نهایت راست روی و سازشکاری با حکومتی است که تحت چنین فشاری از جانب مردم قرار گرفته است. احزاب ناسیونالیست کرد دارند به سنت همیشگی خودشان عمل میکنند. با این فرق که امروز و در شرایط کنونی این حرکت بسیار ارتجاعی تر و عقبمانده تر است و کاملاً خاک پاشیدن در چشم مردمی است که بلند شدهاند برای اینکه این حکومت را بزیر بکشند.
کیوان جاوید: افشا شدن این مساله چه اهمیتی دارد و جایگاهش چیست؟
حمید تقوایی: اینهم رویه همیشگی آین گروههاست. مذاکرات پنهانی بدور از چشم مردم در واقع دیگر مذاکره نیست. سازش و ساخت و پاخت و بند و بست است. مذاکره به معنی یک نشست سیاسی و دیپلماتیک است که علی القاعده همه از آن خبر دارند. اگر قبلش هم نگویند بعد از آن احزاب اطلاعیه مطبوعاتی میدهند و اعلام میکنند که چنین مذاکره ای بوده است و اینها بحث شده و این توافقات شده و این توافقات نشده است. ولی جریانات ناسیونالیست این سنت را ندارند. در سیاست احزاب ناسیونالیستی همه چیز باید بدور از چشم مردم انجام شود. مردم جایی ندارند و آخرین فاکتوری هستند که به حساب می آیند. یعنی در واقع این احزاب مخفیانه مشغول کار خودشان بوده اند و بعد از مدتی افشا شده است. وقتی هم که افشا شد یک هفته سکوت بود و بالاخره گفتند که بله چنین مذاکره ای صورت گرفته است. درحالیکه مدتها است که مشغول چنین کاری هستند. این هم جزئی از سنت ناسیونالیسم است.
کیوان جاوید: اما ضعف جمهوری اسلامی مانع نمیشود که بشود با آن مذاکره کرد؟
حمید تقوایی: ضعف دشمن یک فاکتور است. فاکتور دیگر قدرت شماست. شما باید چنان نیرویی را در خیابان به اصطلاح در بطن جامعه داشته باشید که بتوانید شرایطتان را تحمیل کنید. بتوانید واقعاً آن اهدافی که دارید را به آن برسید. اینجا بحث بر سر یک تصمیم سیاسی مشخص در یک شرایط مشخص است. امروز میبینیم جمهوری اسلامی از هر طرف تحت فشار است و این تحت فشار بودن به این معنا است که مردم هیچ نقطه سازشی، هیچ نقطه توافقی با آن حکومت ندارند. و آن احزاب رادیکالی که واقعاً خواست توده مردم، آمال توده مردم را نمایندگی میکنند آنها هم نمیتوانند هیچ نقطه سازشی با این حکومت داشته باشند.
اگر کسی قرار است برود با جمهوری اسلامی مذاکره کند و اگر به مردم ربطی داشته باشد باید در آن مذاکره به حکومت بگوید شما همگی باید به فنا بروید. بروید پی کارتان. باید بگوید آن جامعه علیه شما بلند شده است در کردستان و در همه شهرهای ایران. و اگر بفرض از جانب مردم کردستان صحبت میکند باید بگوید این حکومت باید از کردستان بیرون برود و نیروهای جنایتکارش را بیرون بکشد. باید بگوید تمام مقامات حکومتی در کردستان باید استعفا بدهند.
در شرایطی که فرض کنید شوراهای مردمی تشکیل شدهاند مثل سال ۵۷ مردم جلو آمده بودند و “بنکه های زحمتکشان” را که نوعی شوراهای مستقیم مردمی بودند درست کرده بودند اگر کسی میخواست مذاکره کند باید میگفت از کردستان بیرون بروید و بگذارید مردم اوضاع را بدست خودشان بگیرند. هرکس که میخواهد مذاکره کند باید این را بگوید چون حکومتی که آفتاب عمرش لب بام است دیگر هر نوع سازشی با آن بالاخره به نفع آن حکومت و به زیان مردم تمام میشود چون بالاخره فکر میکند بخشی از آن نیروهای مخالف خودم را فعلاً ساکت کردهام. حاشیهای کرده ام، کنار زدهام و بروم بقیه را بکوبم. این نتیجه را از آن می گیرد. یعنی در این شرایط هر نوع مذاکره و سازش با حکومت بنفع حکومت است.
کیوان جاوید: هدف رژیم چیست؟
حمید تقوایی: جمهوری اسلامی هیچ امتیازی به کسی نخواهد داد. این روشن است. فکر میکنم همین احزابی هم که با آنها مذاکره میکنند این را می دانند. ممکن است به این یا آن حزب معین که مذاکره میکند یک امتیازات و تسهیلات کوچکی بدهد و غیره ولی هیچ نوع امتیازی که کوچکترین نفعی به حال مردم داشته باشد در جهت باز شدن فضای سیاسی مثلا کاهش فشارها به مردم، خلاصی از فقر و فلاکتی که جامعه به آن دچار شده است و در رابطه با حقوق زنان و امثال اینها، حتی تخفیف سایه سیاه اسلام بر زندگی مردم در این جهت ها جمهوری اسلامی یک میلیمتر هم کوتاه نخواهد آمد. هدفش چیست؟ هدفش این است که بخواهد بعضی از نیروهای اپوزیسیون را تبدیل کند به یک نوع اپوزیسیون دو خردادی که آنها هم با رژیم دعوای محوری ندارند. دارند مذاکره میکنند، شبکه ای دارند و سر میز نشسته اند و بحث میکنند. حکومت بخصوص میخواهد این احزاب تا آنجایی که پایگاهی در جامعه دارند به آن پایگاههایش هم بگوید شما هم ساکت شوید و بروید در خانه بنشینید. منتظر باشید ببینیم این مذاکرات به کجا خواهد کشید. هدف جمهوری اسلامی یک مانوری است یک تاکتیکی است برای اینکه به این ترتیب احزاب اپوزیسیون را از سرنگونی طلبی بیرون بیاورد و تبدیلشان کند به احزابی که مثل دو خرداد یک خواستها و مطالباتی دارند و با رژیم در حال مذاکره اند. به این ترتیب میخواهم بگویم نفس مذاکره مستقل از اینکه چه از آن بیرون میاید به نفع حکومت عمل می کند.
کیوان جاوید: اینجا میخواهم در مورد کومله یعنی سازمان کردستان حزب کمونیست ایران و شخص ابراهیم علی زاده سوال کنم. کومله میگوید از نظر اصولی با نفس مذاکره مشکلی نداریم. خب ایراد این چیست؟ مگر سال ۵۸ کومله و دیگر احزاب با جمهوری اسلامی ننشستند و مذاکره کردند؟ آیا این ادامه همان راه و خط نیست که کومله اکنون دنبال میکند؟
حمید تقوایی: شرایط امروز با سال ۵۸ اساسا متفاوت است. اینجا بحث بر سر اصول نیست. هیچکس نمیگوید علی الاصول نمیشود با کسی مذاکره کرد. بحث سر شرایط سیاسی معین و اقدام معینی است. این مقایسه با سال ۵۸ خیلی جالب است. الان جمهوری اسلامی حکم حکومت شاه در آن دوره را دارد. ۴۰ سال است زده و کوبیده و کشته و بسته و حکومت کرده و به جامعه خون پاشیده است. اگر در آن دوره نیرویی بود و میرفت با حکومت شاه مذاکره میکرد خوب شما به او چه می گفتید؟ فرضاً اگر در سال ۵۶ در نیمه اول سال ۵۷ یا قبل از قیام، وقتی هنوز حکومت شاه سر کار بود و خیزش انقلابی ای در جامعه ایران شروع شده بود، احزابی میرفتند و با حکومت شاه مذاکره می کردند روشن است که کاملا داشتند در مقابل مردم عمل می کردند. کومله در آن موقع با جمهوری اسلامی مذاکره کرد. جمهوری اسلامی ای که تازه روی کار آمده بود. حکومت شاه ساقط شده بود و توهم زیادی در جامعه ایران وجود داشت. ولی کردستان از جمله به لطف فعالیتهای کومله در آن زمان مسلحانه در برابر قدرت مرکزی ایستاده بود. جمهوری اسلامی را بعنوان نماینده انقلاب قبول نکرده بود. در آن شرایط کومله از موضع قدرت به پای میز مذاکره رفت و تازه خیلی زود میز مذاکره را هم ترک کردند و بیرون آمدند. کومله فقط این کار را هم نکرد. کوچ مریوان را سازمان داد. “بنکه ها” یا شوراهای زحمتکشان در سنندج را سازمان داده بود. نیروهای مسلح توده ای را سازمان داده بود. نیروهای اسلامی شبیه به رزگاری را خلع سلاح کرده بود. این فعالیتها بود که پشتوانه مذاکره کومله بود. تازه نه با حکومت شاه بلکه با یک نیرویی که به عنوان انقلاب آمده بود و میخواست مردم را در هم بکوبد. الان نه کومله نه جمهوری اسلامی در آن موقعیت نیستند. جمهوری اسلامی الان پوزیسیون است و چهل سال است زده و کوبیده. حکم حکومت شاه را دارد و خیلی وحشیانه تر و جنایتگرانه تر از آن عمل کرده. آن موقعیت را دارد. مثل این میماند که کسی در سال ۵۶ یا ۵۷ میرفت و با حکومت شاه مذاکره می کرد. به نظرم این مقایسه درست است نه مقایسهای که شما توصیف کردید.
کیوان جاوید: ابراهیم علیزاده میگوید باید تلاش کنیم شرایط برای مذاکره آماده بشود. این شرایط چیست؟ چگونه باید آماده شود؟
حمید تقوایی: کومله شرایطی را گذاشته است و ظاهراً اگر جمهوری اسلامی آن را بپذیرد آنوقت شرایط برای مذاکره آماده میشود. آزادیهای بی قید و شرط سیاسی، آزادی زندانیان، به رسمیت شناختن احزاب، جمع کردن نیروهای سرکوبگر از شهرها و زندگی مردم و غیره. کومله میگوید من این شرایط را میگذارم ولی اگر جمهوری اسلامی به آنها تن بدهد میروم و با آنها مذاکره می کنم. سر چه مذاکره می کنید؟ اگر به این شرایط تن بدهد می روید چه می گویید؟ میگویید برو کنار؟ استعفا بده؟ چه از آن می خواهید؟ میخواهم بگویم مذاکره بالاخره یک مضمون و موضوعی دارد. اولاً این شرایط شرایطی است که شما هرچه بیشتر بر انقلاب و حرکت اعتراضی توده مردم متکی بشوید بیشتر این شرایط را تحمیل می کنید. این شرایط را سر میز مذاکره نمیشود به کسی تحمیل کرد. این شرایط را در خیابانها در کارخانه ها در شهرها با اعتصابات و مبارزات، توده مردم به جمهوری اسلامی تحمیل میکنند. همانطوری که حکومت شاه در اواخر سلطنت دید که حکومت دارد ساقط میشود آزادیهایی را به رسمیت شناخت. حقوق ها را اضافه کرد، فضا بازتر شد. در اثر مبارزات مردم نه در نتیجه مذاکره با حکومت شاه. الان هم دقیقاً مکانیسم تحولات اجتماعی در شرایط بحران انقلاب در شرایط امروز این است و کومله و هر نیرویی اگر میخواهد بعنوان نماینده مردم و در جهت تقویت مردم از جمله تحقق این خوستها یا خواست های بر حق مردم قدمی بردارد باید پرچم سرنگونی جمهوری اسلامی را بلند کند. همانطور که مردم بلند کرده اند. تمام بحث اینجاست. مردم این خواستها را مدتهاست برایش مبارزه کردهاند و بدرست به این نتیجه رسیدهاند که جمهوری اسلامی باید برود. توده عظیم مردم متوجه شدهاند که بدون رفتن جمهوری اسلامی حتی نمیشود در خیابانها آواز خواند. حتی نمیشود شاد بود چه برسد به اینکه حقوق ها از یک ششم یک هفتم خط فقر ارتقا پیدا کند و فقر و فلاکت حل بشود و محیط زیست مساله اش حل بشود زنان آزاد و برابر شوند و امثال اینها. مردم میدانند که تا جمهوری اسلامی نرود این اتفاقات نمیافتد و به همین دلیل با شعار “اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمامه ماجرا” آمدند بیرون. و به همین خاطر با شعار مرگ بر روحانی مرگ بر دیکتاتور در شهرها بیرون آمدند. مردم به این نتیجه رسیدهاند. آن حرکت است که آن خواستها و مطالبات برحق مردم را به کرسی می نشاند نه مذاکره. و آن حرکت را باید تقویت کرد.
کیوان جاوید: کومله با جمهوری اسلامی ننشسته اما با آن سازمانی که واسطه بوده مذاکره کرده که قبلا هم واسطه مذاکره فلسطین و اسرائیل بوده. کومله با این سازمان نشسته و گفته که در حال حاضر شرایط آماده نیست که با جمهوری اسلامی پشت میز مذاکره بنشینیم. آیا این دو سیاست با هم فرق نمیکند و کومله و آن چهار چریان را باید با یک چوب راند؟
حمید تقوایی: در اساس و از نظر استراتژیک فرقی نمی کند. بله خیلی خوب است و بهتر از این است که با رژیم مذاکره کند و شرایطی گذاشته است. ولی یک حزب انقلابی اگر یک سازمان نروژی به سراغش میامد جوابش باید این بود که دوستان عزیز! پادرمیانی ممکن نیست. جمهوری اسلامی نماینده هیچکس نیست. این حکومت نماینده مردم ایران نیست. قاتل و سرکوبگر مردم ایران است. باید برود. ما پیشنهاد میکنیم شما هم با این حکومت مذاکره ای نکنید. این حکومت را ما پیشنهاد میکنیم بایکوت کنید. از نظر سیاسی کنارش بگذارید. از نظر سیاسی و دیپلماتیک روابط را با آن قطع کنید و سفارتخانه هایش را ببندید. ما این را به شما یشنهاد میکنیم و همین را میرفت و علنی توضیح می داد. میگفت یک هیات نروژی سراغ ما آمد و خواست پا در میانی کند که با جمهوری اسلامی مذاکره کنیم و جواب ما این بود. آیا این جواب بود که واقعاً خواست و حرف دل توده مردم را منعکس میکرد یا این جوابی که الان ابراهیم علیزاده می دهد؟ که بله ما گفتهایم که یک شرایطی باید برقرار بشود از جمله اینکه ما به اینها اعتماد نداریم چون قبلاً در مذاکرات با نیروهایی که با آنها مذاکره کردهاند را مثل قاسملو و شرفکندی و غیره را ترور کردهاند و اینها قابل اعتماد نیستند؟ و از آن طرف هم در اطلاعیه اش کومله میگوید اینها میخواهند تفرقه بیندازند بین نیرو ها. قضیه سر اینها نیست. اینها خیلی خرد هستند.اینها جواب مساله نیست. سیاستی که یک حزب انقلابی باید دنبال کند سیاستی است که ما دنبال می کنیم. نه تنها هیچ نوع مذاکره ای با جمهوری اسلامی نداریم بلکه میخواهیم دولت های دنیا هم اگر واقعاً در قبال حقوق بشر و دموکراسی و غیره که ادعا میکنند صادقند، باید روابطشان را با جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت قاتل مردم و به جرم جنایت علیه بشریت قطع کنند. و خواهان محاکمه سران حکومت بشوند. این خواست ماست. این جوابی است که باید به آن گروه نروژی داده می شد.
کیوان جاوید: آیا این مثلا یک اشتباه محاسباتی از جانب کومله نیست و نمیشود با آنها بحث کرد که به این سیاستی که شما میگویید برسند؟
حمید تقوایی: نه متأسفانه اینطور نیست. این یک اشتباه صرفا تاکتیکی یا ناشی از اشتباه محاسبات یا ندیدن اوضاع و غیره نیست. این یک حرکت استراتژیک است. من چند وقت پیش هم که این افشا شد که کومله با چندین سازمان و گروه اسلامی و ناسیونالیست و غیره یک کمیته “دیپلماتیک” براه انداخته اند و با آنها مشغول پیشبرد همین نوع سیاستها بودهاند آنجا هم اینرا توضیح دادم که این متأسفانه یک استراتژی است که در کنه خودش ناسیونالیستی است. بحث بر سر این نیست که چرا کومله اینجا یا آنجا میخواهد مذاکره کند. یا مذاکراتی را در دستور گذاشته است یا شرایطی گذاشته است و یا نقد عمیقی به احزاب ناسیونالیست کرد ندارد. که ندارد. بلکه بحث این است که متأسفانه استراتژی ای که کومله دنبال میکند استراتژی است که در اقع “کردایتی” یا ناسیونالیسم کرد جزئی از آن است. کرد بودن! “کردستان چهار پارچه” و الگوهایی مثل سوریه و عراق در چشم اندازش قرار دارد. این استرتژی را دنبال میکنند. کومله نه بعنوان سازمان کردستان حزب کمونیست بلکه بعنوان یک سازمان کرد صحبت می کند. و به همین دلیل است که میگوید جمهوری اسلامی میخواهد “بین نیروهای کرد” تفرقه ایجاد کند. یعنی بهرحال بعنوان یک سازمان کرد صحبت میکند و به این عنوان چشم انداز و افقی که کومله دارد همان چشم انداز و افقی است که “پ کا کا” دارد و حزب وحدت ملی که از این نیرو های سازشکار درست شده است. در پی همان افق و چشم اندازی هستند که بارزانی و طالبانی در عراق دنبال کردهاند. و نیروهای ناسیونالیست کرد در سوریه دنبال کرده اند. آن مدل را دبنال میکنند. اساس این مدل این است که مبارزه مردم در کردستان ایران به نسبت سایر مردم ایران سرنوشت دیگری دارد یا میتواند داشته باشد یا ما میخواهیم داشته باشد. یعنی مستقل از مردم تهران. مستقل از انقلابی که در ایران صورت میگیرد و مستقل از جنبش سرنگونی طلبی. فوقش جنبش سرنگونی طلبی میتواند اهرم فشاری باشد که در مورد کردستان با جمهوری اسلامی به توافقاتی برسیم. مدلی که سوریه پیش برد. یعنی نیروهای ناسیونالیست کرد با اسد دو فاکتو و یا حتی رسمی به توافقی رسیدند که دست اسد را در کوبیدن مردم بقیه مناطق باز بگذارند به شرطی که در کردستان خودمختار بشوند. و یا بالاخره قدرتی به هم بزنند. که همینطور هم شد. یا مدل “حکومت اقلیم” در کردستان عراق که حکومت مرکزی ساز دیگری میزند و اینها ساز دیگری. و حکومت خودشان را دارند. این افق را کومله دنبال می کند. ناسیونالیسم در استراتژی کومله نهفته است نه در اشتباه های تاکتیکی و اشتباه محاسبه. این استراتژی است که آنرا کنار پژاک قرار می دهد. کنار تزها و ایدئولوژی اوجالان قرار می دهد. کنار طالبانی قرار میدهد و کنار احزاب ناسیونالیستی کرد در خود ایران. اساس قصیه این است. این هم درست عکس حرکت مردم است. یعنی هیچ زمان در تاریخ ایران کارگر کرد اینقدر نزدیک به کارگر در مناطق دیگر ایران نبوده و مبارزاتشان اینقدر در هم تنیده نشده بوده. آخرین نمونه برجسته همراهی فعالین و جنبش کارگری در کردستان با اعتصاب فولاد اهواز بود. و بسیاری از اطلاعیه های اول مه ها و غیره و غیره هم میشود این همراهی را دید که الان فرصت نیست وارد آنها بشوم. همینطور است در مورد بخشهای دیگر مردم در کردستان. مردم کردستان دارند با جمهوری اسلامی مبارزه می کنند. زنان در کردستان با زنان در سراسر ایران بسیار نزدیکترند تا با زنان مثلا در کردستان ترکیه. مسائل آنها خواستهای آنها و رژیمی که در مقابل آنها است واحد است و با آن دارند می جنگند. نیروهای ناسیونالیست کرد میخواهند سرنوشتشان را در “چهار پارچه” دنبال کنند. و مرکز را کنار بگذارند. تزهای به اصطلاح تئوریک آنرا اوجلان داده است. در دیدگاه اوجلان اصلاً قدرت مرکزی مهم نیست. اصلاً دولت مهم نیست. باید بروید و از پایین دموکراسی درست کنید و خودمختار بشویم و غیره. این خط از نظر سیاسی معنی ای جز سازش با دولت های مرکزی ندارد. در ترکیه در سوریه در عراق و در ایران. الان کومله دارد همین خط را در ایران پیاده می کند. به نظرم این یک استراتژی است که نمونههای قبلی آنها را دیده ایم. از جمله همان نشست به اصطلاح دیپلماتیک و همان سی و خوردهای سازمان ناسیونالیستی و اسلامی کرد و این نمونه دیگرش است که میگوید ما میخواهیم با شرط و شروطی با جمهوری اسلامی امروز مذاکره کنیم. اینها به نظر من حرکتهای معینی در جهت استراتژی کردستانی یا استراتژی ناسیونالیستی منطقه ای کومله است و ربطی به مردم ندارد.
کیوان جاوید: در مقابل این چهار حزب ناسیونالیست و این استراتژی کومله که توضیح دادید مردم چه سیاستی باید در پیش بگیرند؟
حمید تقوایی: یک ضربهای که این موضع گیری های کومله میزند متاسفانه به موقعیت و چهره و مواضع نیروهای چپ و کمونیست در کردستان است. کومله بالاخره یکی از نیروهای شناخته شده و با سابقه کمونیستی در کردستان حساب میشود و این نوع حرکتها کاملاً به موقعیت چپ و به موقعیت هر کسی که واقعاً پرچم سرنگونی را در کردستان بلند میکند ضربه میزند. و این حرکت را به اصطلاح مخدوش میکند و به عقب می راند. این را ما بعنوان حزب کمونیست کارگری ایران و هر نیروی کمونیستی که واقعاً خواستار سرنگون کردن جمهوری اسلامی به قدرت تودهای مردم و انقلاب است نباید اجازه بدهیم که این به بستر اصلی تبدیل بشود. یا به گفتمان اصلی چپ در کردستان. مقابل این باید ایستاد. من فقط منظورم سازمانهای دیگر نیست. در خود صفوف کومله هم انتظار اینست که با این استراتژی مخالفت شود. کومله باید به خودش بیاید و باید این استراتژی را کنار بگذارد. یک نیروی کمونیستی در کردستان امروز باید برعکس بر هم سرنوشتی کارگر کرد و کارگر تهرانی و اصفهانی و تبریزی تأکید کند. بر هم سرنوشتی زنان کردستان و بقیه زنان ایران تاکید کند. بر هم درد بودن و همراهی توده مردمی که ار فقر و بیکاری و گرانی به فغان آمدهاند با توده مردم بقیه ایران تأکید کند. و بگوید سرنوشت کردستان از سرنوشت ایران جدا نیست.
ما مبارزه میکنیم برای حل همه مسائل و ستمها و تبعیضات از جمله ستم ملی و تبعیض ملی. جمهوری اسلامی را باید به زیر بکشیم. ما نمیخواهیم مردم سرنوشتی مثل “دولت اقلیمی”عراق داشته باشند. یا بدتر از آن مثل سوریه و ترکیه. ما میخواهیم جامعهای داشته باشیم آزاد، برایر مرفه و بدون هیچ نوع تبعیضی. نه تبعیض ملی و ستم ملی و نه تبعیض طبقاتی و غیره. ما برای این می جنگیم و به این معنا دست کارگر کرد باید در دست غیر کرد گذاشته بشود. همه شهرهای ایران، سنندج و تبریز و بلوچستان و تهران و اصفهان و شیراز باید دست در دست هم به پیش بروند. استراتژی ما استراتژی سرنگونی جمهوری اسلامی به قدرت همه مردم در ایران است. و اتفاقاً این مدل است که میخواهیم احزابی که اداعای آزادی دارند در کردستان و جاهای دیگر دنبال کنند. یعی درست عکس جهتی که کومله می رود. کمونیسم در کردستان امروز باید منتقد عمیق اوجلان و “آپوئیسم” باشد. منتقد عمیق ناسیونالیسمی باشد که الگوهای “چهار پارچه ای” را جلوی مردم می گذارد که برای مردم کردستان فاجعه آفریده است. علیه سیستمی باشد که دنبال “دولت اقلیمی” خودش است. دنبال ساخت و پاخت با دولت مرکزی است که شاید یک امتیازی در منطقه ای به آن بدهند. در مقابل این باید حرکت کند. اگر این کار را بکنیم به نظر من این مدل و الگویی میشود که رهایی مردم در کردستان عراق و کردستانهای دیگر همه آن گره می خورد. من فکر میکنم کمونیسم باید این موقعیت را پیدا کند و ما بعنوان حزب کمونیست کارگری این موضع را داریم, این را به پیش میبریم و فراخوان من به همه نیروهای انقلابی رادیکال و کمونیستی که خواهان آزادی مردم در کردستان و همه ایران هستند این است که به این خط بپیوندند و با این سیاست عمل کنند*.
انترناسیونال ۸۲۴