اظهارات رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در مورد وابستگی اسماعیل بخشی به حزب کمونیست کارگری به یک موضوع داغ مدیای اجتماعی در ایران و یک خبر مهم رسانه های فارسی زبان در خارج تبدیل شده است. حکومت خود را ناگزیر میبیند به فشار امواج وسیع اعتراضی علیه شکنجه، که با نامه سرگشاده بخشی آعاز شد، با منسوب کردن او به حزب کمونیست کارگری پاسخ بدهد. بخیال خود میخواهند با پرونده سازی کمونیستی برای بخشی دستگیری و شکنجه او را توجیه کنند. اما با این عمل بخشی و حزب را مطرح تر و محبوب تر میکنند. تلاش حکومت به عکس خود تبدیل میشود و این در شرایط سیاسی انفجاری حاضر کاملا طبیعی است. حکومتی که به سراشیب سقوط افتاده باشد با هر دست و پازدنی ضعیف تر و درمانده تر میشود.
اما مطرح کردن نام حزب در تقابل میان بخشی و کل جامعه با شکنجه گران حاکم صرفا یک تمهید احمقانه امنیتی- پلیسی از جانب مقامات حکومتی نیست. حکومت تا کنون صدها فعال کارگری را بازداشت کرده و علیه آنها تحت عنوان “اختلال در نظم عمومی” و “بخطر انداختن امنیت ملی” پرونده سازی کرده است، بدون آنکه خود را ناگزیر ببیند نامی از حزب ما و کلا سازمانهای انقلابی کمونیست بمیان آورد. در “شرایط عادی” معمولا سیاست تبلیغاتی-امنیتی حکومت مسکوت گذاشتن نام سازمانهای کمونیستی، و یا حداکثر اشاره مبهمی به “گروهک های ضد انقلابی” بوده است. اما امروز شرایط سیاسی در ایران عادی نیست. جامعه در اعتراض و اعتصاب می جوشد و در دل طوفانی که آغاز شده هر روز چهره حزب کمونیست کارگری و فعالیتها و سیاستها و نقش و تاثیرات این حزب عریان تر و غیر قابل انکار تر میشود. فیلی در اتاق است که دیگر نمیشود نادیده اش گرفت.
از دیماه سال گذشته که این طوفان آغاز شد به شیوه همیشگی ابتدا بدنبال دسیسه های آمریکا و توطئه های شیطان بزرگ گشتند، جناح مقابل را سرزنش کردند، همه چیز را بگردن تحریم های اقتصادی انداختند و وقتی از یکسو این ترفندهای نخ نما شده موثر نیفتاد و از سوی دیگر جنبش کارگری بیش از پیش سربلند کرد و به محور اعتراضات تبدیل شد، سرها، در جامعه و در صفوف حکومت، به طرف کمونیستها و مشخصا حزب ما چرخید. در اوج اعتصاب هفت تپه روزنامه رسالت نوشت این اعتصاب خصلتی “کارگری کمونیستی ” دارد و اعلام کردند “کمونیسم جدیدی” فعال شده که به همه مسائل کار دارد. اظهارات مسئول کمیته کذائی امنیت ملی مجلس ادامه این روند است. بخشی را به حزب کمونیست کارگری منسوب میکنند تا نه از نظر پلیسی-امنیتی بلکه بخیال خود از نطر سیاسی- اجتماعی و در دادگاه افکار عمومی خود را حق بجانب جلوه بدهند. از نظر پلیسی رژیم نیاز چندانی به “اتهام” عضویت بخشی در حزب ما ندارد. همان پرونده سازی همیشگی “اخلال در نظم عمومی” میتوانست کافی باشد. اما از نظر سیاسی- اجتماعی- تبلیغی مساله کاملا فرق میکند. تا زمانی که اعتصابات کارگری به یک رخداد اجتماعی تبدیل نشده بود و انظار عمومی را به خود جلب نکرده بود رژیم نیازی به توجیه سیاسی تبلیغی بازداشتهای فعالین کارگری و توجیه پرونده سازی و زندان و حتی احکام شلاق علیه کارگران حس نمیکرد. اما اعتصاب هفت تپه همه چیز را عوض کرد. این یک اتفاق حاشیه ای در چهارچوب مبارزات معمول و رایج کارگری نبود. اعتصابی بود در دل یک خیزش عمومی علیه حکومت که خشم و اعتراض توده مردم را نمایندگی میکرد و بهمین دلیل در یک مقیاس وسیع اجتماعی توجه مردم به ستوه آمده و بپا خاسته را بخود جلب کرد و با حمایت وسیع کارگران و کل جامعه مواجه شد.
در چنین شرایطی است که ابلهان حاکم تصور میکنند با منسوب کردن چهره های محبوب جنبش کارگری به کمونیسم و حزب کمونیست کارگری آنها را ازچشم مردم میاندازند. برای کسی مثل حشمت الله فلاحت پیشه و هم ریشهایش صفت کمونیسم کافی است تا هر مخالف حکومت را بی آبرو و بی اعتبار کند. اما بدبختی حکومت آنست که برای اکثریت عظیم مردم موضوع برعکس است. سابقه و فعالیتها و سیاستهای حزب ما کمونیسم را تا حد زیادی محبوب و معتبر کرده است. کمونیسم کارگری در ایران با چهره بخشیدن به فعالین جنبش کارگری و حمایت فعال از مبارزات کارگران، با جنبش شورائی و حکومت شورائی، با بلند کردن پرچم کارگران ایران در کنفرانسهای سالانه آی ال او، با مبارزه پیگیر علیه اعدام و سنگسار، با نجات سکینه محمدی آشتیانی ها و کبری رحمانپور ها، با مبارزه علیه آپارتاید جنسی و با دختران خیابان انقلاب، با مبارزه علیه مذهب و علیه جنبش فوق ارتجاعی اسلام سیاسی در سطح جهان، با کنفرانس برلین و مقابله به همه جناحها و دار و دسته های حکومتی، با مبارزه پیگیر و قاطع و ریشه ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی و بالاخره با مبارزات بازنشستگان و معلمان و رانندگان و اعتصابات پر شکوه فولاد و هفت تپه شناخته و تداعی میشود. این حزب “کارگری کمونیستی”، حزب “کمونیسم جدید” و دخالت گر در همه عرصه های مبارزه و حزب ” گسترش اعتراضات” است. وابستگی هر فعال کارگری و مبارز اجتماعی به چنین حزبی هم او و هم حزب را بمراتب محبوب تر و مطرح تر و معتبر تر خواهد کرد.
تقابل کمونیسم نوع ما با جمهوری اسلامی به قدمت عمر این حکومت است. بخاطر دارم که در سال ١٣٦٠ بعد از انتشار برنامه اتحاد مبارزان کمونیست، سازمانی که جوانه و اولین گامهای حرکت در مسیری بود که به حزب کمونیست کارگری منجر شد، یکی از همسنخان فلاحت پور در مجلس آن زمان از ما بعنوان یک “گروهک ضد انقلاب” که با برنامه های تخیلی و ذهنی اش سبب بالا رفتن توقعات و انتظارات بی جا در میان مردم میشود یاد کرد. آن توقعات و انتظارات امروز به خواست و شعار و آرمان توده عظیم مردم تبدیل شده است و آن جوانه امروز درخت تنومندی است که انکار و نادیده گرفتنش برای هیچکس ممکن نیست. رژیم نه تنها جنگ پلیسی – امنیتی علیه بخشی و هفت تپه بلکه جنگ سیاسی- تبلیغاتی را نیز باخته است.