نسان نودینیان:
خطاب به کارگران خبازی های سنندج و حومه، مریوان و سروآباد!
سکوت وزیر کار(ربیعی) را با اقدامات اعتراضی بشکنید.
انجمنهای صنفی کارگران خبازیهای سنندج و حومه، سقز و حومه و مریوان و سروآباد در نامهای به وزیر کار، خواهان افزایش مزد کارگران نانواییها بر اساس مصوبه شورای عالی کار، و پرداخت مابه التفاوت دستمزدهای سال جاری شده اند. کارگران در نامه به وزیر کار به این شکل مطالبات فوری خودشان را مطرح کرده اند. «علی رغم سپری گشتن قریب به هفت ماه از سال جاری، همچنان از حق افزایش ۲۵ درصدی دستمزد بر اساس بخشنامه شورای عالی کار بیبهرهایم». و کارگران در نامه به تهدید و تحقیر توسط مدیر کل اداره کار اشاره کرده اند.
رفقای کارگر! بیش از هفت ماه است دولتهای دهم و یازدهم به مطالبات فوری و برحق شما با بی اعتنایی برخورد میکنند. تحقیر و تهدید را فقط و فقط با اعتراض و تجمع باید جواب داد. کارگران فولاد زاگرس راه رسیدن به مطالبات و مقابله با لجاجت و مقاومت اداره کار و کارفرما را نشان دادند. هماهمنگ و با برپایی مجمع عمومی تحقق مطالبات را از نامه و شکایت به عرصه تجمع اعتراضی بکشانید. اعتراض و تجمع کارگران خباز در سنندج جواب دندان شکن و محکمی است به سکوت و تهدید مدیر کل اداره کار!
حادثه دردناک در مسیر روستای «هجیج»!
مسئولین و کارفرمای پروژه عمرانی سد«داریان» مسئول جانباختن ۸ تن از کارگران و زخمی شدن یک نفر از آنها هستند!
۲۰ آبان: یک دستگاه وانت بار حامل ۹ تن از کارگران سد داریان در هنگام بازگشت از کار بدلیل خارج شدن چرخ خودرو، از مسیر جاده منحرف شد و پس از سقوط به داخل دره ۷ کارگر جان باختند. در این حادثه دو کارگر دیگر نیز مصدوم و راهی بیمارستان شدند که منابع غیر رسمی از کشته شدن هشتمین کارگر در جریان انتقال از بیمارستان قدس پاوه به بیمارستان امام رضا خبر میدهند. اسامی کشته شدگان این حادثه؛ رحمان نظری، محمدقریب رمضانی، صیاد نظری، غفار کریمی، کریم خدادادی، محفوظ انری و مرشد گلناری اعلام کردهاند. همچنین دو کارگر با نامهای «لایق نظری» که رانندگی وانت را بر عهده داشته و همچنین کارگر دیگری به نام رحیم علی پناه که در بین راه به جمع کارگران سد داریان پیوسته بود به بیمارستان منتقل شدند.
عدم پرداخت دستمزد کارگران پروژه تونل میدان نبوت سنندج
اتحادیه آزاد کارگران ایران: بیش از یکصد کارگر شرکت راه و ساختمان “معتبر” پیمانکار احداث تونل میدان نبوت سنندج از اول سالجاری تاکنون فقط دستمزد فروردین ماه خود را دریافت کرده اند.
بنابر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران ، مراجعات مکرر این کارگران به کارفرما نیز تاکنون نتیجه ایی در بر نداشته است و کارفرما در مقابل خواست آنان برای دریافت دستمزدشان اعلام کرده است “وضعیت همین است میخواهید کار کنید نمیخواهید بروید”. بنابر این گزارش کارگران پروژه احداث تونل میدان نبوت سنندج برای احقاق حقوق خود به اداره کار این شهرنیز مراجعه کرده اند اما اداره کار نیز اعلام کرده است “کاری از دست ما برنمیآید”. این کارگران بدلیل ترس از اخراج که براحتی برای کارفرما مقدور است علیرغم شرایط بسیارسخت معیشتی که دارند همچنان ناچار به ادامه کار در این پروژه هستند . بنابر اظهار کارگران پروژه احداث تونل میدان نبوت ، پیمانکار این پروژه ، دهها پروژه دیگر نیز در سطح کشور دارد که مجموعا بیش از سه هزار کارگر در آنها مشغول بکارند از جمله پروژه های این شرکت ساخت سد ژاوه در استان کردستان میباشد.
نکاتی در باره کار در شرایط سخت و زیان آور- کمیته هماهنگی (با نگاهی به وضعیت کارگران سنندج)
کار های سخت وزیان آوربه کارهایی گفته می شود که درآنها عوامل فیزیکی،شیمیائی،مکانیکی و بیولوژیکی محیط کار غیر استاندارد بوده و در اثر اشتغال ،تنشی به مراتب بالاتر از ظرفیت های طبیعی (جسمی و روانی) در کارگر ایجاد می گردد که نتیجه آن بیماری شغلی و عوارض ناشی از آن می باشد. “کار در محیط با سر و صدای زیاد و یا فضای گرم ومرطوب کارگاه، مکانهای دارای گرد وغبار و مواد آلایندهشیمیایی و دود زا و اشعههای خطرناک ، کار درارتفاعهای غیرمعمول، رانندگیهای مداوم و طولانیمدت و مشاغل استرس زا وخطرناک و…جزءکارهای سخت و زیان آور هستندو بنابراین کارگرانی که در صنایع نساجی، سنگ بریها، کورهپزخانهها، کارگاههای ریختهگری وذوب فلز، معادن زیرزمینی، خبازی ها، برق کاری صنعتی وسیمبانی تأمین برق، رادیولوژیها، تولید شویندهها و پاککنندههای اسیدی، فلزکاری وجوشکاری اسکلتهای فلزی، حمل ونقل با ماشینهای سنگین وباری، صنعت نمای ساختمان، تخلیهبار در انبارها و بنادر و… کار می کنند، باید به نسبت فعالیت شان در این مشاغل، از حقوق و مزایای کارهای سخت وزیانآور بهرهمند گردند. اداره کل بازرسی وزارت کارنه تنها وظیفه نظارت بر اجرای مقررات ناظر به شرایط کار،بلکه همچنین وظیفه آموزش حفاظت وایمنی،بررسی اشکالات و رسیدگی به حوادث ناشی از کاررا بر عهده دارد . اما واقعیت نشان میدهد که حمایت از منافع سرمایه داران،چه برای اداره کار و چه برای سازمان تامین اجنماعی وظیفه اصلی بوده و در نتیجه ، نه تنها در این زمینه هیچ باری از دوش کارگران برنداشته، بلکه به کمک انواع و اقسام شگردها و قوانین جدیدو بخشنامه ها و آیین نامه ها روز به روز پوشش حمایتهای قانونی و بیمه ای از کارگران را کمتر و کمتر می کنند. این نهادها علیرغم نام بلند بالا و شعارهایی که یدک می کشند، نمیتوانند پاسخگوی مطالبات کارگران باشند و فقط با مراجعهی عینی وعملی به این ادارات است که بی خاصیت بودن آنها آشکار می شود . روزانه می توان دهها کارگر را مشاهده کرد که به دلیل عارضهبیماری های شغلی در صفهای طولانی منتظر درمان میباشند. این در حالی است که افزایش هزینههای دارو و درمان و شرایط وخیم اقتصادیِ جامعه و سطح پایینِ دستمزدها، شرایط فوق العاده سختی را به کارگران وخانوادههای شان تحمیل کرده است. کارگران به خاطر ناچیز بودن دستمزد و یا ترس از اخراج، ناچار به اضافه کاری و انجام کارهایی بیش ازحد توانایی جسمی خود، تنمی باشند و بعد از مدتی نه تنها توان و انرژی خود را از دست می دهند، بلکه دچار انواع عارضههای جسمی و روحی ناشی از شرایط سخت کاری میشوند. عارضههایی از قبیل دیسک کمر، واریس، آرتروز گردن و دست و پا، اختلالات بینایی وشنوایی، عارضههای گوارشی، حساسیتهای تنفسی و پوستی و دیگر بیماریهای خطرناکی که نهایتا نه تنها توان ادامه کار را از کارگر می گیرد،بلکه سلامتی او را به طور جدی به خطر می اندازد . در محیطهای کار، کارگرانی که به دلیل سخت و زیان آور بودن محیطهای کار،به چنین عوارضی مبتلا میشوند، ناچارند که به دنبال دریافت مرخصیهای استعلاجی و استراحت های پزشکی بروند و البته، این بار نیز کارفرمایان با سیاستهای سرمایه محورشان، مشکلات دیگری را پیشاروی کارگران قرار می دهند وهزینههای دیگری را به آنها تحمیل می کنند. تأییدیهتشخیص بیماری کارگر و تجویز استراحت توسط پزشک معالج و معتمد سازمان تأمین اجتماعی و تأیید عارضه ناشی از محیط کار توسط پزشک معتمد کارفرما، برای کارگران اجباری است و هزینههای تشخیص، درمان و تأیید بیماری بر عهده خود کارگر است و اگر بر اساس تشخیص پزشک معتمد، کارگر به دلیل عارضه جسمی، از ادامه انجام کاردرشغل قبلی منع شود، در معرض خطر بزرگتر یعنی اخراج و بیکاری قرار می گیرد. در حالیکه طبق ماده ۳ اصلاحیه قانون تامین اجتماعی” کارفرمایان مکلفند شاغلین در کارهای سخت و زیان آور را حداقل سالی یک بار به منظور آگاهی از روند سلامتی و تشخیص به هنگام بیماری و پیشگیری از فرسایش جسمی و روحی انان توسط مراکز بهداشتی و درمانی مورد معاینه قرار داده و نتیجه را در پرونده های مربوطه ضبط و یک نسخه از آن را به سازمان تامین اجتماعی ارائه نماید.” در سال های اخیر کارگران سنندج نیز همچون سایر کارگران با مشکلاتی در مورد کارهای سخت و زیان آور روبرو شدند که ” شرکت سقزسازی ون ” یکی ازاین موارد است:این شرکت علاوه برتحمیل شرایط سخت کاری وانجام کارهای سنگین به کارگران وعدم توجه به درخواستهای مرخصی کارگران اقدام به اعمال دیگر سیاستهای ضدکارگری، از جمله اخراج “محمدعزیزی”، “حسین زارعی”، “ایوب و طالب کریمی” به دلیل وخامت عارضهناشی از کاروبهانه¬ های ساختگی وبی پایهدیگر، نموده است.
عدم توجه به درخواستهای تعویض نوع شغل کارگرانی که با مواد شیمیایی کار می کنند و دچارانواع عارضهها و حساسیت های پوستی شده اند را نیز باید در زمرهسیاست های ضد کارگری سرمایه داران دانست. در این رابطه می توان به اخراج ” ابوبکر فطنی” از ” شرکت نساجی شین بافت سنندج ” اشاره کرد. هم چنین وضعیت بد تهویهسولهریسندگی، آلودگی شدید صوتی و صدای ناهنجار دستگاهها، وضع مقررات سخت گیرانه و عدم رسیدگی به شرایط بازنشستگی کارگران باسابقه و مشمول بازنشستگی بعداز گذشت چندسال، از دیگر شرایط کار در این شرکت می باشد. کارگران سنندج از روند رسیدگی به پروندههای مشمولین بازنشستگی و از کارافتادگی کارخانه هایی مانند نساجی شین بافت و” فرش نقشین ” و” نساجی کردستان” و… در ادارات مربوطه، از سنگ اندازی و عدم حمایت سازمان تأمین اجتماعی و ادارهی کار و کمیسیونهای پزشکی خسته شده اند. آنها باقی مانده انرژی و توان خود را در راهروهای اداره هایی که متولی انجام این امور هستند، در کاغذبازی اداری وسرگردانی از دست میدهند. گویی ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا روز به روز به مشکلات کارگران اضافه شود. واقعیت این است که کارگران برای غلبه بر مشکلات و نابسامانی های اهدایی نظام سرمایه داری و سرمایه داران که همه روزه بر دامنه و ابعاد آن افزوده می شود راه دیگری جز تکیه بر نیرو و توان جمعی خود ندارند. صاحبان سرمایه تمایل دارند که کارگران حتی المقدور به شکل انفرادی با نهادهای دولتی رو به رو گردند تا بعد از خسته شدن از دوند گی های اداری، به خواسته های کارفرمایان تن در دهند . و حال انکه کارگران آگاه می دانند که تنها در صورتیکه به طور دسته جمعی پی گیر مطالبات کارگری ، از جمله مطالبات مربوط به کارهای سخت و زیان آور خود شوند به نتیجه خواهند رسید. مطمئنا پشتیبانی کارگران بخش های دیگر، نقش موثری در دستیابی کارگران شاغل در بخش کارهای سخت و زیان آور مراکز تولیدی دارد. و بالاخره اینکه ایجاد تشکل های خود ساخته در محیط کار و به نیرو و خواست خود کارگران، امری تعیین کننده در این راه است. تشکلی که بتواند به نمایند گی از تمامی کارگران ، مدافع جدی وحامی واقعی مطالبات و خواسته های شان در برابر سرمایه داران باشد. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری آبان 139
چنگال شوم طلاق همچنان سایه اش را بر کودکان مریوان می گستراند!
نگاهش نگران تر از آن است که بتوانم او را به نشستن بر روی صندلی تعارف کنم. انگارتو گویی سحرش را با بغض دعوای دیشب با همسرش به روز رسانده مستٲصل و نگران!دادخواستی مچاله ، دستان لرزانش را روانه دفترم می کند بفرمایید!خانم.میتونم کمک تون کنم بنویس آقا!(با صدای گرفته و پریشان ) فقط می خواهم طول نکشد .دیگر هیچی برایم مهم نیست ،می خواهم از این زندگی اسفناک… چندین قدم آن طرف تر . همسرش با نیش خنده ای زهرآگین،صدایش را به یکبار بالا می کشد و او را به سکوتی مرگبار محکوم می کند. وتو گویی مثلش را در فیلم های قرون وسطیُ دیده ای… داد خواست را صاف می کنم بدون اینکه بتوانم از فضای مسموم و سکون زوجین سٔوالی بپرسم .به تنظیم دادخواست مشغول می شوم نگاه معنا دار دختر ۳ ساله ،دستانم را از نوشتن برای لحظه ای باز می دارد برای چند ثانیه ای تمام موهای بدنم سیخ می شوند و انگار تمام عالم بر سرم آوار می شود. صدای زن مرا باز به خود می آورد. آقا!چرا ماتتون بُردعجله داریم بنویس … و باز هم به تنظیم دادخواست ادامه می دهم .. ببخشید !شرایط متارکتون چه چیزهایه؟ مرد!حق و حقوقات شرعی و قانونی ایشان را تماماً و کمالاً پرداخت می کنم. اما نمی گذارم یک لحظه دخترم را ملاقات کند. اینجاست که دعوٰاباز هم بالا می گیرد (در میان هم همه دعوٰا)همچنان نگاه دختر سه ساله مرا عذاب می دهد بی خبر از همه جا . و تو گویی انگار در میان رویٲهای کودکانه خود گم شد… و چه تلخ است این حکایت که همچنان ادامه دارد و انگار به دردی مشترک تبدیل شد و گریبان گیر اکثر زوجین نسل امروز شد و این قصه همچنان با تلخی ادامه دارد . سایت زریبار نویسنده بهرام غلامی)
اعدام : حاجی ملا رحیم رشیدی اهل روستایی در منطقه سوما برادوست اورمیه متأهل و دارای پنج فرزند که از چهار سال پیش در زندان شیراز محبوس بود صبح امروز در شیراز اعدام شده است .طبق گزارشها وی از ۴ سال پیش در شرایط بلاتکلتف بسر میبرده و در هفته گذشته حکم اعدام وی از سوی دادگاه مورد تأئید قرار گرفته است .پس از صدور حکم اعدام برای رحیم رشیدی اعضای خانواده اش در چند روز گذشته با مراجعه به زندان شیراز پیگیر وضعیت وی شده بودند ولی مسئولان زندان زمان اجرای حکم را به آنها اعلام نمی کردند.گفته می شود دو زندانی دیگر نیز در زندان شیراز به چوبه دار آویخته شده اند .
۴ زندانی سیاسی در زندان اورمیه به سلول انفرادی منتقل شدهاند:
حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کرد در دیوان عالی ایران مورد تأئید قرار گرفته و خطر اجرای این احکام بیش از پیش است در چند روز گذشته حکم اعدام سیروان نژاوی ، ابراهیم عیسی پور ، منصور آروند و سامان نسیم از سوی دیوان عالی کشور تأئید شده است . این چهار زندانی سیاسی به اتهام دشمنی با خدا و بر هم زدن امنیت ملی در دادگاههای انقلاب ایران به اعدام محکوم شده بودند. برخی گزارش ها حاکی از آنست که زندانیان یاد شده همگی به سلول انفرادی زندان اورمیه منتقل شده اند و به خانواده آنها اطلاع داده شده که برای آخرین بار به دیدار با آنها بروند .
۲ زندانی سیاسی در زندان کاشمر دست به اعتصابغذا زدند:
دو تن از زندانیان سیاسی در زندان مرکزی «کاشمر» جهت محکوم ساختن اقدام رژیم ایران برای اعدام دو زندانی سیاسی کرد «حبیبالله گلپریپور و رضا اسماعیلی» که چند روز پیش در اورمیه اعدام شدند, و نیز جهت محکوم ساختن افزایش فشارهای این رژیم علیه ملتکرد, دست به اعتصاب غذا زدند.
دادگاه انقلاب مهاباد “مسعود و خسرو کردپور”، دو روزنامه نگار کرد، را به ۹.۵ سال حبس تعزیری همراه با تبعید محکوم نمود. خسرو کرد پور به ۶ سال حبس تعزیری و مسعود کردپور نیز به ۳ سال و نیم حبس محکوم شده اند. به گزارش آژانس خبری موکریان، خسرو خسروی یکی از وکلای مدافع این دو فعال حقوق بشر گفته است که ” مسعود و خسرو، هردو بر اساس مواد ۵۰۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۷۰ به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم شده اند”. وی همچنین در رابطه با حکم تبعید مدیرمسئول آژانس خبری موکریان گفت: ” در ادامه حکم صادره برای خسرو کردپور آمده است که به منظور جلوگیری از تجری وی و دیگران با اختیار حاصله از ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲، وی ملزم به ۲ سال اقامت اجباری در شهرستان کرمان و به منظور رعایت مسائل امنیتی زندان، “تبریز” به عنوان محل تحمل ۵سال حبس مقرر تعیین می گردد”. وکلای آقایان کردپور گفته اند که در مهلت قانونی ۲۰ روزه به رای صادره اعتراض خواهند کرد.