انقلاب در تونس و مصر شور و شوق و امید تازه ای در میان توده های مردم در کشورهای منطقه برانگیخته است. در کشورهای عربی موجی از اعتراضات توده ای در حال شکل گیری است و همه چیز حاکی از آنست که روند پر شتاب فروپاشی نظامهای سرکوبگر و دیکتاتوریهای چندین دهساله در خاورمیانه و شمال آفریقا شروع شده است. این شرایط بویژه در جامعه ایران که میتوان گفت با انقلاب ٨٨ پیش کسوت این روند بوده است به تحرک تازه ای دامن زده است. “بعد از بن علی سیدعلی” و “چه تهران چه قاهره دیکتاتور باید بره” به گفتمان روز توده مردم و جوانان و فعالین جنبشهای اعتراضی علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است. مردم و فعالین جنبشهای اعتراضی از انقلابات جاری در تونس و مصر درس و الهام میگیرند، این تحولات را با خیزش انقلابی سال ٨٨ در ایران مقایسه میکنند، و خود را برای مبارزه نهائی علیه جمهوری اسلامی، “مبارزه ای که این بار باید کار را یکسره کند”، آماده میکنند.
در این جو و فضای اعتراضی موسوی و کروبی و نیروهای طرفدارشان در اپوزیسیون نیز فعال شده اند. اینها هم از تجربه تونس و مصر نتایج باب میل خودشان را میگیرند. انقلاب جاری در مصر را “انتفاضه مردم مسلمان مصر” مینامند، اخوان المسلمین را بعنوان یک نیروی معتدل و دموکراسی پناه – نوعی دوخرداد مصری- به مردم معرفی میکنند، ضرورت عقلانی شدن رژیم و بازکردن باب مذاکره را به رخ جناح غالب حکومت میکشند و در فوائد بازگشت به قانون اساسی و دوران خمینی قلمفرسائی میکنند. اما برای توده مردم بجان آمده از جمهوری اسلامی یک درس مهم تجربه مصر و تونس ایستادن در برابر همین نوع تشبثات اسلامی است. خیزش انقلابی ٨٨ در ایران به بهانه انتخابات و اعتراض به تقلب انتخاباتی شروع شد اما به سرعت از آن فراتر رفت و با شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر اصل ولایت فقیه کل نظام را نشانه گرفت. در برابر این روند انقلابی که در روز ٦ دیماه ٨٨ (عاشورا) به اوج خود رسید، موسوی و کروبی تلاش کردند به هر طریق که میتوانند حرکت مردم را در چارچوب نظام نگهدارند. نقشی که امروز در تونس و مصر عمر سلیمان ها و غنوشی ها بعهده گرفته اند. این نقش را مردم ایران بخوبی میشناسند. برای مردم ایران از همان سال ٨٨ روشن بود که “موسوی بهانه است کل رژیم نشانه است” اما امروز موسوی حتی دیگر بهانه هم نیست. امروز “بهانه”، و در واقع فراخوان دهنده، انقلاب تونس و مصر است. انقلابهائی که نه در ادامه هیچ جریان اسلامی، و یا حتی به بهانه آنها، بلکه در تمایز و تقابل کامل با تشبثات نیروهای مذهبی برای محدود کردن مبارزات مردم شکل گرفته و سر بلند کرده اند. امروز در مصر مردم با خواست برکناری فوری مبارک در میدان التحریر اند و اخوان المسلمین بر سر میز مذاکره، و درایران مردم علیه کل نظام به خیابان میآیند و اخوان المسلمین های “وطنی” برای عقلانی کردن رژیم و بازگشت به دوره خمینی! انقلاب ما نیز مانند انقلاب مردم مصر برای نان و آزادی است، و این انقلاب وقتی به پیروزی میرسد که نه تنها علیه رژیم حاکم بلکه علیه کلیه نیروهائی باشد که میخواهند به نوعی انقلاب را محدود کنند، در نیمه راه متوقف کنند، آنرا تحریف کنند و یا به بیراهه ببرند.
مردم آزاده ایران!
زمان به گور سپردن نظامهای دیکتاتوری در منطقه فرا رسیده است. ما میتوانیم و باید این بار کار را یکسره کنیم. باید از هر فرصتی برای اعتراض و تظاهرات و راهپیمائی و بلند کردن فریادمان علیه کل نظام جمهوری اسلامی استفاده کنیم و باید در هر حرکتی کل نظام را نشانه بگیریم و اجازه ندهیم نیروهای ترمزکننده انقلاب میدانی برای عرض اندام پیدا کنند.
سرنگون باد جمهوری اسلامی!
زنده باد انقلاب!
حزب کمونیست کارگری ایران
٢٠ بهمن ١٣٨٩- ٩ فوریه ٢٠١١