پاسخ به یک سؤال از کاظم نیکخواه
انترناسیونال: این روزها در آستانه دومین سالگرد آغاز انقلاب زن، زندگی، آزادی قرار داریم. از نظر شما مهمترین خواستها و اهداف این انقلاب کداماند؟
کاظم نیکخواه: به نظر من انقلاب زن، زندگی، آزادی یک انقلاب اجتماعی است که با پیروزی خود عمیقترین تحولات اجتماعی را رقم خواهد زد. شعار زن، زندگی، آزادی تا حد زیادی واقعیت این انقلاب را بازتاب میدهد. هیچ رنگ و بوی مذهبی و ملی و قومی در این شعار دیده نمیشود و جایگاه برجسته زنان در آن بازتاب دارد که باعث شد نام انقلاب زنانه نیز به آن داده شود.
اما برای شناخت خواستها و اهداف انقلاب زن، زندگی، آزادی، باید به مردم، بهنیروهای فعاله این انقلاب یعنی زنان، جوانان، کارگران، معلمان، پرستاران و بازنشستگان مراجعه کرد. با نگاه به خواستهای آنها، میشود به اهداف انقلاب نیز پی برد. ما با جامعهای روبرو هستیم که مردم هر روز دارند فریاد میزنند”حقوقهای نجومی فلاکت عمومی”، “یک اختلاس کم بشه مشکل ما حل میشه”، “اسلام را پله کردید مردم را ذله کردید”، “زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، “سرمایهدارمفتخورنمیخوایمنمیخوایم”، “منزلت معیشت حق مسلم ماست” و امثال اینها. در خیزشهای۱۴۰۱ بسیاری از شعارها در مورد سرنگونی جمهوری اسلامی و باز کردن دربزندانها و قدرت به دست مردم بود. مجموعه این شعارها و همچنین بیانیههایی که از جانب تشکلهای مختلف منتشر شده نظیر منشور ۲۰ تشکل که فرمولهکننده اهداف این انقلاب بود، بهروشنی نشان میدهد که انقلاب زن، زندگی، آزادی نه فقط میخواهد جمهوری اسلامی را سرنگون کند و به زندان و شکنجه و اعدام و سلطه قوانین اسلامی پایان دهد، بلکه انقلابی است برای یک تحول عمیق اجتماعی که در آنمردم از طریق شوراهایشان زمام امور را در دست میگیرند و همه شهروندان به منزلت و برابری و اختیار و آزادی و رفاه و امنیت دست مییابند. این نشان میدهد که این یک انقلاب اجتماعی و انسانی است.
فراگیری اجتماعی و جغرافیایی انقلاب یک خصوصیت برجسته انقلاب زن، زندگی، آزادی بود کهاز کردستان تا تهران و زاهدان و تبریز و خوزستان و شیراز و اصفهان و سراسر کشور خیزشها در همراهی با هم جریان یافت. فضای مدرن و برابریطلبی و انسانی و ضدمذهب و ضد تعصبات قومی و ملی که بر اعتراضات و خیزشها، در اوج انقلاب حاکم بود و پس از آن نیز در سراسر جامعه به اشکال مختلف ادامه یافت، عمق این انقلاب و اهداف آن رابهروشنی نشان میدهد. مردم دارند این را بهروشنی نشان میدهند و ابراز میکنند که با سرتاپای جمهوری اسلامی و نظامی که این حکومت نمایندگی میکندمخالفاند و میخواهند و مصمماند که جامعه را به شکلی اساساً متفاوت شکل دهند.
همینالان درست است که جمهوری اسلامی همچنان سرپاست، اما ما تضاد و تناقض و شکاف عمیق میان سنتهای مردم و سنتها و سیاستهایی که حکومت نمایندگی میکند را بهروشنی در همهجا شاهدیم. نه فقط حجاب اسلامی توسط زنان زیر پا گذاشته شده است، بلکه در میان مردم مناسبات مدرن و شاد و انسانی شکلگرفته است که در جشنها و مراسم عزا و مهمانیها و گشتوگذار و هرجا که مردم در کنار هم قرار میگیرندقابلمشاهده است. سنتهای حاکم عملاً دارد کنار زده میشود و مناسبات زن و مرد و پیر و جوان شکل و روال جدیدی به خود میگیرد. در برابر یک حکومت و باند اسلامی و متحجر و ضد زن و ضد کودک و ضد زندگی، جامعهای قرار دارد که وسیعاً از حقوق برابر زن و مرد، از حقوق کودکان، از حقوق مردم منتسب به اقوام و اقلیتهای قومی و مذهبی فعالانه دفاع میکند. گفتمانهای اجتماعی روزمره نیز بیانگر عزم مردم برای برپاکردن یک جامعه جدید و انسانی است. این تضاد و شکاف میان سنتهای مدرن و انسانی و سنتهای اسلامی و کهنه و ارتجاعی، درعینحال بر ادامه ناگزیر انقلاب نیز دلالت دارد و این را تأکیدمیکند و نشان میدهد که راهی جز کنار رفتن حکومت اسلامی، حکومتی که نماینده و مدافع عقبماندهترین و ضد انسانیترینسنتها و سیاستهاست وجود ندارد. این سرنوشت محتوم حکومت اسلامی است. واقعیت نشان میدهد که این حکومت هرچه تلاش و تقلا کند، هرچه جنایت و سرکوب کند، نه فقط مردم را ساکت نخواهد کرد، بلکه برعکس بخشهایوسیعتری از مردم را به سمت مقابله و مبارزه و انقلاب سوق میدهد.
امروز در ایران ما با جامعهای روبرو هستیم که در آن مردم با فقر و مشقت و محرومیتهای بسیار دستوپنجه نرم میکنند، اما در برابر حکومت فضای همبستگی و اتحاد و همسرنوشتی، بسیار وسیع و غالب است. انقلاب زن، زندگی، آزادی این همبستگی و همسرنوشتی را بسیار وسیعتر کرده است. مردم امیدوارند. مصمماند. جسورند. از خود گذشتهاند. اینها ناشی از فضای انقلابی در جامعه است و درعینحال به گسترش این فضا بسیار دامن میزند.