حکومت اسلامی یک استراتژی هستهایو برنامه برای دسترسی به بمب اتم دارد و یکرشته مواضع علنی و دیپلماسی هستهای. استراتژی وبرنامه هستهایاشمخفی است که در جران افتوخیز مناسباتش با آژانس بینالمللی اتمی گوشههایی از آن برملا میشود. دیپلماسی هستهایهم اساساً در خدمت مخفی نگهداشتن و وقت خریدن برای تحقق استراتژی هستهایکار میکند. تمام مواضع و مناسبات و مخفیکاریها و ره گمکردنها و دروغها و تبلیغات جمهوری اسلامی و ورود به و خروج از برجام اساساً حول همین استراتژی و دکترین مخفی دور زده است. دیپلماسی هستهایو مواضع حکومت اسلامی سرشار از دروغ و مکر و حیله و شانتاژ و گروگانگیری و اخاذی است که حول محور برنامه مخفی هستهای پیش میرود.
دستاندرکاران نظام اسلامیمدتهاست که از توانایی حکومت برای ساخت بمب هستهای و حتی از قصدشان برای داشتن بمب هستهای در صورت نیاز حرف میزنند.چهار سال پیش، وزیر وقت اطلاعات جمهوری اسلامی گفت: “رهبری فتوا دادهاست که سلاح هستهای حرام است؛ اما اگر گربه را در گوشهای گیر بیندازند، ممکن است رفتارش با وقتی که گربه آزاد است فرق کند.” قبلتر هم علیاکبر صالحی، رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی اعلام کرده بود: “همانطور که یک خودرو برای تکمیلشدن به شاسی، موتور، جعبهدنده و بقیه اجزا نیاز دارد، صنعت هستهای هم اجرای متفاوتی دارد که ما همه آنها را آماده کرده و تنها با سرهم کردن این اجزا میتوانیم به اهداف موردنظر خود برسیم”.این بار اما کمال خرازی، مشاور امور بینالملل رهبر جمهوری اسلامی، رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی، در گفتوگو با شبکه تلویزیونی الجزیره، ضمن تأکید بر ظرفیت حکومت اسلامی در تولید بمب هستهای، اعلام کرد در صورت تهدید موجودیت جمهوری اسلامی،دکترین هستهای حکومت تغییر خواهد کرد!
معنای واقعی این اظهارات روشن است: یعنی اینکه فتوای خامنهای مانع تولید بمب اتم نیست. حفظ نظام اسلامی “اوجب واجبات” است و صدور فتوایی دیگر برای لغو فتوای قبلی کاری ندارد. مقامات آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سران دول غرب در بهترین حالت سادهلوح هستند اگر چنین فتوایی را جدی بگیرند.اظهارات فوقالذکر سران رژیم معلوم میکند که تا کنون آژانسبینالمللی انرژی اتمی را با فتوای خامنهای، همراه با دروغهای سازمانیافته درباره صلحآمیز بودن پروژه هستهای سرکار گذاشته بودند. معلوم میشود برجام هم چیزی نبود جز یک بازی دیپلماتیک برای کاهش فشار تحریمها و وقت خریدن برای آمادهکردن”شاسی، موتور و جعبهدنده” که یک روزی در کمال تعجب سادهلوحان مماشاتگر دول غرب و سازمان انرژی اتمی، فیل اتمی اسلامی هوا کنند.
دیپلماسی هستهای پیش از نشستهای شورای حکام
اما یک وجه دیگر تهدیدات ضمنی هستهای اخیر، اخاذی سیاسی همین امروز است. تکرار داستان کهنه بازی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آستانه اجلاس شورای حکام این آژانس است. سالهاست که در فاصله هر دو نشست شورای حکام، جمهوری اسلامی تا میتواند مخفیمیکند، دروغ میگوید و آژانس را دنبال نخودسیاهمیفرستد و درعینحالشدیداً مشغول افزایش کمی و کیفی غنیسازی اورانیوم میشود و درست چند هفته مانده به نشست شورای حکام”دیپلماسیهستهای” اشفعال میشود.
اظهارات کمال خرازی در روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت، در نشستی تحت عنوان “گفتوگوهای ایرانی- عربی” در هتل آزادی تهران نمونه اخیر این “دیپلماسی هستهای” است. در این نشست، خرازی در چند جملهاولاً با یک مظلومنمایی دفاعی تهدید کرد: “ما سلاح هستهای نداریم و فتوای رهبر جمهوری اسلامی در این زمینه هست. اما اگر دشمن شما را تهدید کند باید چه کنید؟ ناچار میشوید دکترین خود را تغییر دهید”! در جمله بعدی معلوم شد که هدف از این تهدید همراه با مظلومنمایی، اخاذی سیاسی است: “آمریکاییها گفتند دیپلماسی بهترین راه است، ما هم آمادهایم.” و خطاب به آمریکا گفت: “شما بودید که از برجام خارج شدید و شما هم امروز آمادگی ندارید به میز مذاکره برگردید. برای چه میگویید دیپلماسی بهترین راه است؟ آمادگی داریم مذاکره کنیم. به برجام برگردید و آن فرصتی خواهد بود که در مورد مسئله خاورمیانه عاری از سلاح هستهای هم صحبت کنیم”. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی هم که بعد از کشتار ۷ اکتبر در باره “ساعت صفر جنگ تمامعیار” و “دست همه روی ماشه شلیک” لاف میزد، یکبارهاز “مسیر رفع تحریمها و ادامه برجام بر مسیر دیپلماسی و مذاکره” سخن گفت و قول داد که به “اجرای توافق بهگونهای که تأمینکننده منافع ایران باشد، پایبند خواهیم بود”. همچنان که انتظار میرفتستونپنجم نایاکی جمهوری اسلامی در خارج کشور در شغل همیشگیاش که حکومتشویی و دلالی برای مماشات با جمهوری اسلامی است فعالتر شد:”تحتفشارقراردادن و تهدید جمهوری اسلامی، ریسک جسورتر شدن و هستهای شدن آن را به همراه دارد”.
با این شیوه حکومت اسلامی همچنان برای تولید سلاح هستهای گام بر میدارد و مماشات دول غرب قادر نیست سد محکمی در مقابل این روند ایجاد کند. ممانعت قطعی از هستهای شدن حکومت اسلامیدر گرو سرنگونی و نابودی آن به دست مردم است.
کلاهکهستهایهم نمیتواند عمامه را نجات دهد!
روشن است که نظام اسلامی وسیعتر از آیتاللهها و عمامهدارانش است. اما آیتاللهها و عمامههایشانتجسم و تبلور ایدئولوژی اسلامی، شریعت اسلامی، و مشخصاً اسلام سیاسی و حکومت اسلامی هستند. همانطور کهصلیب شکسته تجسم فاشیسم و نازیسم، تجسم هولوکاست است.بیدلیل نیست که عمامهپرانی به یک وجه مهم مقابله با نظام اسلامی تبدیل شد؛ نظامی که منافع اقلیت میلیاردر سرمایهدار در مقابل جنبش عظیم سرنگونی را پاسداری میکند.عمامه اسلامی در این مطلب صرفاًبهمثابه نماد و تجسم حکومت اسلامی بکار برده شده است.
همچنان که بالاتر تأکید کردم، دکترین هستهای جمهوری اسلامی از همان ابتدا مسلح شدن به بمب هستهای بوده است و هنوز هم همان است.به این اعتبار، تهدید هستهای در قالب “مجبوریم در دکترین هستهایتجدیدنظر کنیم” فقط یک مظلومنمایی حقهبازانه تبلیغاتی آخوندی است که مثلاًقبلاً دروغ نمیگفتیم، مجبورمان میکنند در جهت تولید بمب هستهایسمتگیری کنیم.آنها که این حقهبازی را جدی میگیرند یا سادهلوح هستند یا کلاشان مماشاتگر. اما جامعهای که عمامهپرانی راه میاندازد، جامعهای که انقلابی به بزرگی انقلاب “زن، زندگی، آزادی” را خلق کرد،این اراجیف را جدی نمیگیرد.
دکترین هستهای جمهوری اسلامی همیشه رسیدن به بمب هستهای بوده است. امروز هم هست. تنها تفاوت با گذشته این است که موقعیت حکومت اسلامی هم در جهان و هم در ایران بهشدتتضعیف شده است. جاهطلبیهایاسلامی منطقهای و جهانی حکومت شکست مفتضحانهای خورده است. نه توانستند یک کشور با مردمش را به دریا بریزند. نه توانستند راه کربلا برای فتح قدس را باز کنند. نه توانستند پرچم اسلام را در کاخ سفید به اهتزاز در بیاورند و مهمتر از همه اینها، در داخل ایران انقلابی برای پایاندادن به عمر حکومت راه افتاد. حکومتی که در جهان منزویتر شدهاست و در ایران هم مردم کمین کردهاند ساقطش کنند،بیشازپیش برای نجات به بمب هستهای امید بسته است!
حکام اسلامی ابلهانه برای نجات نظامشان،آیتاللهها و عمامههایشانبه کلاهک هستهای امید بستهاند.دسترسی به بمب اتم حتماًمیتواند در مناسبات با دولتها نقش اهرم برای اخاذی و مماشات بازی کند. اما قرار نیست حکومت اسلامی را دولتها ساقط کنند. این حکومت به دست مردم نابود خواهد شد. وقتی یک جامعه بزرگ و جمعیتی عظیم، عزم دارند نظام اسلامی و میلیاردهای چپاولگر و شریعت و عمامه و عمامهداران را روانه زبالهدان کنند، ده تا کلاهک هستهای هم نمیتواند حتی عمامهها را از یورش عمامهپرانها نجات دهد.***