جدید ترین

پاسخ: انقلاب و حزبيت

انقلاب و تحزب

تدوین شده بر مبنای مصاحبه با حمید تقوایی در کانال جدید

حسن صالحی:با شروع انقلاب زن زندگی آزادی بخش‌های وسیعی از مردم، چهره‌ها و سلبریتی‌ها،فعالین جنبش‌های اعتراضی مختلف و همچنین احزابدر داخل و خارج کشور فعال شده‌اند و علیه حکومت به میدانآمده‌اند. دراین مصاحبه می‌خواهیممشخصاً به نقش و جایگاه احزاب در انقلاب جاری بپردازیم.

اولین مشاهده این است که در انقلاب جاری، احزاب از چپ و راست و میانه، عملاً نقش بلاواسطه‌ای در برپائی انقلاب نداشته‌اند. گرچه ممکن است در زمینه‌سازی انقلاب فعالیت‌های احزاب نقشداشته باشد؛ ولی در تحولاتهشت‌ماههاخیر ما شاهدروی‌آوری مردم به احزاب نیستیم. در داخل کشور البتهشرایط امنیتی اجازه نمی‌دهد احزاب علناً فعالیت کنند؛ ولی در خارج کشور هماحزاب در فراخواندن و سازمان‌دادن تظاهرات‌ها و تجمعات گسترده نقش چندانی ندارند. به‌ویژه آکسیون‌هایی که با استقبال نسبتاً وسیعمردم مواجه می‌شونداساساًبه‌وسیلهچهره‌ها و یا تشکل‌هایی که در دل همین انقلاب تشکیل شده فراخوان داده می‌شوند. احزاب اپوزیسیونتا کنون چنین نقشی نداشته‌اند. به نظر شما علت این امر چیست؟

حمید تقوایی: اولین نکته این است که نه‌تنها این انقلاب بلکههیچ انقلابی در دنیا با فراخوان هیچ حزبیشروع نمی‌شود. انقلابجنگ نظامی نیست که از پیش نقشه‌ایداشته باشیم و برنامه‌ریزی کنیم و نیروها را جابه‌جا کنیم. انقلاب یک فوران است،ومعمولاًهمه راغافلگیر می‌کند.تجربه همه انقلابات همین را نشان می‌دهد.

نکته‌ای که باید توضیح داد نه نقش احزاب در شروع انقلاب بلکه در روند این انقلاب است. همانطور که گفتید به نظر می‌رسداحزاب در حرکت‌های خیابانینقش چندانی ندارند. تا آنجا که به داخل کشور مربوط می‌شود روشن استکه به‌خاطر شرایطمخفی نقش احزاب قابل‌مشاهدهنیست؛ ولی در خارج کشور کهفعالیت علنی ممکن استهمانطور کهگفتید بیشتر افراد و چهره‌ها جلو افتاده‌اند و نه احزاب.

به نظر من علت اصلی این استکه احزاب نماینده یک استراتژی وهدف و برنامه جامعی هستند برای اداره جامعه، ساختار قدرت سیاسی و دولت، مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره ولیوقتی انقلابی آغاز می‌شودتوده به‌پاخاسته مردم هنوزبه طور اثباتی و استراتژیک انتخابینکرده‌اند.انقلاب حرکتی است سلبی،نفی ای و انتقادی علیه وضع موجود.درحالی‌که احزاب، از چپ و راست،اساساً با اهداف و برنامه اثباتی که برای نظام آتی دارند تداعی می‌شوند.

در دل چنین شرایط انقلابی احزاب چپ و رادیکال مانندحزب ماکه می‌خواهند کل نظم موجود را کنار بزنندو تغییراتبنیادیایجاد کنند، تنها می‌توانندبانمایندگی‌کردن نقد ریشهٔ و جامععلیه کلیت حکومت و نظام موجود، یابا اصطلاحی که در ادبیات حزب ما بکار می‌رود،با تعمیق “نه” مردم، خودشان را مطرح کنند، جلو بیفتند،و نقش فعال و مؤثری در روند انقلاب ایفا کنند. در روندانقلابجامعه علیهحکومت و کل نظم موجود به میدانمی‌آیدو احزاب را هماساساً با همین معیار انتخاب می‌کند. در انقلاب جاریاین انتخاب هنوز صورت نگرفته؛ چون به زمان بیشترو نقطه عطف‌ها و پالایش بیشتری در صفوف انقلابنیاز هست؛ ولی اینپروسه فی‌الحال آغاز شده و روند اوضاع به این سمت می‌رود.

نکته دیگری که باید برآن تأکید کرد این است کهتا همین‌جااز نظر مضمون، ازنظر شعارهایی کهمردم می‌دهند، از نظر به‌اصطلاح محتوای حرکت‌های اعتراضی چه در داخل کشور و چه در خارج کشور، می‌بینیم که یک خط معینی، یک سیاست معینی حاکم است. یک خط و سیاست سلبی واعتراضی کاملاً عمیق وریشه‌ای علیه اعدام، علیه بی‌حقوقی زنان، علیه مذهب، علیه زندان و بازداشت‌ها و همه نیروهای سرکوبگر و غیره.

نفس همین شعار محوری زن زندگی آزادی نشان می‌دهد ما با یک انقلاب مدرن و انسانیروبرو هستیم کهضد بی‌حقوقی زن و آپارتاید جنسیتی است،نه‌تنهاضد حکومت مذهبی بلکه ضد خود مذهب و مقدسات وتابوهایمذهبی است، ضد این شکاف عظیم بین فقر و ثروت است و کلاً ضدهر نوع مقدسات و ارزش‌هاییبه‌جزآزادی و برابری و رفاه انسان‌ها است. این را در مضمون این حرکت‌هامی‌بینیم.این شرایط حاکی از آن است که انقلاباحزابیرا به جلو خواهد راند کهپرچمهمینخواسته‌ها را از مدت‌ها قبل از این انقلاب بلند کرده بودند.مثلاً الان همه دنیا ازانقلاب زنانهدر ایران صحبت می‌کنند. هم خواست آزادی زن و اعتراض به حجاب وآپارتاید جنسیتی و هم نقش عملی زنان در این انقلاب برجسته است. همه دنیاهم این را دیده است. این شرایط زمینه را برای حزبی مثل حزب ما که مدت‌هاستپرچم انقلاب را بلند کرده و از سال‌ها قبل پیش‌بینی کرده که انقلاب در ایران زنانه خواهد بود و یا همیشهدر صف مقدم مبارزهعلیهاعدام، آپارتاید جنسی و حجاب و اسلام سیاسی و غیره بوده است، فراهم می‌کند.

می‌خواهم بگویم تا آنجا که به نفس سربلند کردنانقلاب و مضموناهداف و شعارهای اعتراضات مربوط می‌شودمی‌توان گفت جامعه فی‌الحال انتخاب کرده است. ولی به معنی مستقیم کلمه، اینکه حزبی انتخاب شده باشد و سازماندهی و رهبری را در دست داشته باشد این اتفاق هنوز نیفتاده و من فکر می‌کنم در ادامه روند انقلاب این اتفاق هم خواهد افتاد.

حسن صالحی: برخی معتقدند مدیای اجتماعی و چهره‌ها و اینفلوئنسرهای اینترنتی نقش برجسته‌تری از احزاب دارند وحتی جای احزاب را گرفته‌اند. مثال‌هایشانهم تجربه انقلاب مصر و جنبش اشغال در کشورهای غربی است. در این مورد چه نظری دارید؟

حمید تقوایی: در اینکه مدیای اجتماعی و اینترنت امروز نقش بسیار برجسته‌ای ایفا می‌کنند تردیدی نیست؛ ولی همین مثال‌هایی که شما اشاره کردید نشان می‌دهدواقعاً چقدر نقش احزاب مهم است. چه درانقلاب مصر وکلاً انقلاب موسوم به بهار عربو چه در جنبش اشغال در غربیک نقطه‌ضعف اساسی این بود که حزب انقلابی ای جلودار نبود، سازمانده نبود،هژمونی نداشت. این حرکت‌ها تا حد زیادی خودبه‌خودی و بر دوش افراد و چهره‌هابه‌پیش رفت.در جنبش اشغالکه کلاًخط آنارشیستیحاکم بود که می‌گفتاصلاً حزبی لازم نداریم و حتیرهبریاز هیچ نوعی رالازم نمی‌دانست.در انقلاب مصر و سایر انقلاب‌های موسوم به “بهار عرب”هم به‌خاطر شرایط خفقان دیکتاتوری در آن کشورها چنین احزاب انقلابی و رادیکالی وجود نداشتند و یا درهرحال نفوذ و تأثیرآن‌چنانی نداشتند.همین تجربه‌هانشان می‌دهد که حزبچه اهمیت و جایگاه تعیین‌کننده‌ای دارد.

اما تاآنجا که به نقش مدیای اجتماعی در تحولات مربوط می‌شود باید دو جنبه را در نظر گرفت. اول اینکه با استفادهاز مدیای اجتماعی افرادی که عضو هیچ حزبی هم نیستند می‌توانندکاملاًتأثیرگذار باشند. چهل سال قبل، در مقطعانقلاب، ۵۷چنین چیزی ممکن نبود. اگر شما می‌خواستید فعالیت سیاسی معینی داشته باشیدو نظر و پیامتان را به مردم برسانید باید عضو حزبی می‌شدید.مثلاً زمانی که من دانشجو بودم برای فعالیت باید عضو گروهی می‌شدم تا بتوانم تراکت یا اطلاعیه‌ای بنویسم،مقاله‌ای بنویسم و حرفم را با استفاده از امکانات آن حزب و یا گروهبگوشمردم برسانم. مسئلهمهم‌تر اینکه رسانه‌ها،رادیو و تلویزیون و مطبوعات هم یا تماماً در انحصار دولت بود و یا به‌وسیله دولت شدیداً کنترل می‌شد. امروز مدیای اجتماعی این محدودیت‌ها را شکسته است. هر کسی می‌تواند در خانه‌اش بنشیند و از طریق مدیای اجتماعی با جامعه رابطه بگیرد و هزاران و میلیون‌هاطرف‌دار و فالوور داشته باشد که داریم می‌بینیم. به اینها اینفلوئنسر گفته می‌شود؛یعنی کسانیکه تأثیرگذار هستند.

بااین‌همه،جنبه دیگر این است کهافراد در هیچ شرایطی نمی‌توانند جای احزاب را بگیرند.همانطور که بالاتر توضیح دادم موضوع کاراحزاب،بر خلاف افراد و اکتیویست‌ها، تنها اعتراض به این یا آن مسئلهو یا تبعیض و سرکوب و غیره نیست؛ بلکه اثباتاً هم برنامه و خط و سیاست معینی برای نظامی که باید جانشینجمهوری اسلامی شود را نمایندگی می‌کنند. ازاین‌روکاربران واینفلوئنسرها در مدیای اجتماعی نیز نهایتاً زمانی می‌توانند واقعاًتأثیری در آینده جامعه داشته باشند که فعالیتشان با حزب معینی تداعی بشود و گرایش حزبی معینی را نمایندگی کند. منظورم لزوماً عضویت در حزب معینی نیست؛ بلکه مضمون و هدف فعالیت افراد است.به‌عبارت‌دیگر بحث بر سر حزبیتو تحزب یافتگی در یک جامعه است. مثلاً در جامعه ایران کردستان در مقایسه با بقیه مناطقمتحزب تر است و ازاین‌رو حتی فعالیت افرادی که عضو حزبی نیستند در چارچوب خط و سیاست‌های این یا آن حزب قرار می‌گیرد و به‌این‌ترتیب فعالیت افراد و احزاب تأثیرات متقابلی بر یکدیگردارد. در مورد احزاب پارلمانی در کشورهای غربینیز این موضوع کاملاً صدق می‌کند.

به این اعتبار باید گفت که در عصر مدیای اجتماعی نیز تحزب و حزبی‌ات همچنان نقش اساسی ای در تحولات اجتماعی به‌ویژهدر شرایط انقلاب ایفا می‌کند. انقلاب در نهایت باید سیستمموجودرا به زیر بکشد و سیستم دیگری بجایش بگذاردو این قدم دوم دیگر صددرصد به احزاب گره خورده است.ممکن است انقلابی موفق شود حکومتی را به زیربکشد؛ ولی اگر احزاب انقلابی ضعیف باشند و نفوذی نداشته باشند، انقلاب نمی‌تواند به پیروزی نهائی برسد وبه خواست‌ها و آمال انسانی مردم جواب بدهد. همه تجربه‌ها از انقلابات بهار عرب تا انقلاب ۵۷ و جنبش اشغال و غیره این را نشان می‌دهد.

درهرحال خلاصه بحث من این است که در عین اینکه مدیای اجتماعی انحصار دولت‌ها بررسانه‌ها را شکستو اجازه داد فعالینبه‌عنوانیک فرد تأثیرگذار باشند، اما این نافی و یا آلترناتیونقش احزاب نیست و حتی نقش افراد وقتی تعیین‌کننده و اساسی است که با خط و سیاست حزب معینی هم جهت باشد.

حسن صالحی:سال‌هاست که به کوشش حزب در خارج کشور نهادها و سازمان‌هایی ایجاد شده و کمپین‌هاییبه‌پیش برده شدهکه سابقه طولانی ای در مبارزه در عرصه‌های مختلف دارند و نسبتاً معتبر و شناخته شده هستند. نهادهای و کارزارهایی علیه اعدام، علیه حجاب و آپارتاید جنسی، علیه اسلام سیاسی، در حمایت از زندانیان سیاسی و کارگران زندانی، در حمایت از پناهندگان، در دفاع از کودکانو غیره. حزب حتی از سال‌ها قبلمبلغ و مبشرانقلاب زنانه بوده است و نهادی تحت این نام ایجاد شده که فعالیت‌ها و فراخوان‌هایش در کانال جدید پوشش داده می‌شود.به نظر می‌رسد با شروع انقلاب این فعالیت‌هاتحت‌الشعاعحرکت‌هایتوده‌ای در خارج کشور قرار گرفته است. نظر شما در این مورد چیست؟ چطور می‌شود این دو را به هم پیوند داد؟

حمید تقوائی: همانطور که اشاره کردید حزب ما از مدت‌هاقبل از این که انقلاب شروع شود درعرصه‌های مختلف مبارزاتی فعالیت‌هایگسترده‌ای داشته است. فعالین غیرحزبی هم در این نهادهای و کارزارها شریک و دخیل بوده‌اند. نهادها و سازمان‌هایی مثل فدراسیون پناهندگی، کمیته بین‌المللیعلیه اعدام، کمیته آزادی زندانیان سیاسی، فری دم ناو، کودکان مقدم‌اند، اکس مسلم، انقلاب زنانه،نه به تابوو غیره از جمله این نهادها و عرصه‌ها هستند. هیچ‌یکاز اینها حزبی نیستند. ولی از حمایتحزب برخوردارند،اعضای حزب در آنهافعالیتمی‌کنندو فعالیت‌های این نهادهابه‌وسیله کانال جدید پوشش داده می‌شود.

این نوعفعالیتتنها مختص ایرانو یا حتیسازمان‌های مخفی و انقلابی نیست. در کشورهای غربی هم احزاب از طریق نهادهای عرصه‌ای که اصطلاحاًتشکل‌هایFront، به معنی تشکل‌هایخط مقدم جبهه، نامیده می‌شوند، بخش زیادی از فعالیت‌هایشان را به‌پیشمی‌برند. از اتحادیه‌ها وتشکل‌های کارگری بگیرید تا تشکل‌ها و نهادهای دفاع از حقوق زن تا مبارزه با آلودگیمحیط‌زیستو دفاع ازرنگین‌کمانی‌هاو غیره. احزاب تشکل‌هاو نهادها و کارزارهای مختلف در این عرصه‌هاایجاد می‌کنندبرایاینکه فعالینی که به آن عرصه مشخص علاقه‌مند هستندبتوانند در آن چارچوب آزادانه کار کنند. چون شما ممکن است با سیاست‌هایحزبی در عرصه معینی موافق باشید بی‌آنکهلزوماً برنامه و یا سیاست‌هایآن حزب در عرصه‌های دیگر را بپذیرید. ازاین‌رو احزاب سعی می‌کنند نهادها و ارگان‌ها و کارزارهایی سازمان بدهند تا کسی که در آن امر وعرصه معین با آنها موافق است بتواند به‌راحتی فعالیت بکند.

روش حزب ما هم از ابتدای تأسیسش همین بوده است. منتهی امروز این فعالیت‌ها باید بر متن یک انقلاب به‌پیش برده می‌شود و خصوصیت انقلاب این است که نه فقطفعالین عرصه‌های مختلف بلکه مردم عادی نیز به خیابان می‌آیند. امروزمی‌بینیدکهدر داخل کشور دهه هشتادی‌ها فعال شده‌اند، جوانان و دانشجویانی به میدانآمده‌اندکهمعمولاً سابقه مبارزاتی ای ندارند و اصلاً سنشان آن‌قدر نیست که تجربه و سابقه مبارزاتی داشته باشند.ولی با این انقلاب فعال شده‌اندو می‌دانیم نیروی تعیین‌کننده‌ای هم هستند.علاوه بر جوانان در یک سطح وسیعی توده مردم،زنان، کارگران، مغازه‌داران و غیره به اعتصابات و تجمعات و تظاهرات اعتراضی روی آورده‌اند.

در خارج کشور هم نسل‌های دوم و سوم ایرانیان مهاجر به خیابان‌هامی‌آیند که حتی به زبان فارسی به‌سختی صحبت می‌کنند؛ ولی همچنان به مسائل ایران علاقه‌مندند و الان می‌بینیم درشهرهای مختلف اروپایی و آمریکای شمالی این نسل به میدان آمده است.

به همین خاطر در این شرایطرابطه احزاب و نهادهای عرصه‌ای با خیابان و با مبارزات میدانی بسیار مهم و تعیین‌کنندهمی‌شود.حلقه اصلی این است. امروز فعالیت‌ها و نهادهایعرصه‌ای بیش از هر زمان دیگری ضروری و لازم‌اند منتهی برای‌آنکه موفق باشند بایدکلیه این فعالیت‌ها حول یک مسئله اساسی، سرنگونی جمهوری اسلامی، به هم پیوند بخورد و نیروی توده‌ای خواهان سرنگونی را که فی‌الحال در خیابان است به خود جلب کند.

به‌عبارت‌دیگر ازآنجاکه انقلاب هدف و امرش سرنگونی است تشکل‌هایعرصه‌ای امروز باید فعالیتشان را بر مبنای یک جامعه بپا خاسته و حرکت‌هایاعتراضی توده‌ایعلیهکلیت حکومت و نظام موجود قرار بدهند. این سیاستی است که حزب ما فعالانه دنبال می‌کند.

حسن صالحی: اجازه بدهید مشخصاً به داخل کشور بپردازیم. در داخل شاهد فعال‌شدنچهره‌های زیادی از فعالین جنبش‌های اعتراضی و همچنین چهره‌های ورزشی و فرهنگی و هنری هستیم. تشکل‌ها و جمع‌هایی هم در دل انقلاب شکل‌گرفته‌اند. فعالین جنبش کارگری و جنبش دانشجوئی و جنبش زنان و جنبش دادخواهی هم بیانیه‌هاو منشورهاییدررابطه‌با انقلاب و علیه جمهوری اسلامی منتشر کرده‌اند. نقشحزب کمونیست کارگریدر این تحولات چه بوده و چگونه می‌تواند نقش فعال‌تری ایفا کند؟ در مورد جایگاه و تأثیر احزاب دیگر چه نظری دارید؟

حمید تقوایی:تا آنجا کهبه نقش و تأثیرحزب مامربوط می‌شودباید به مضمون فعالیت‌ها، شعارها،خواست‌ها،بیانیه‌ها،فراخوان‌هاو کارزارهایی که در دل انقلاب جاری شکل‌گرفته‌اندتوجه کنید. ببینید در همین مقطع حاضریک جنبش وسیع اولاًعلیه اعدام و ثانیاً با شعار “همه با هم هستیم”شکل‌گرفته است. رد پای حزب رادر هر دو این جنبه‌هامی‌توان مشاهده کرد.

آخرین کنگره حزب که نه ماه قبل از انقلاببرگزار شد، پیامش وبیانیه‌اشخطاب به همه مردم اینبود که “ما همه باهم هستیم”.امروز این شعار در دلجنبش سراسری علیه اعدام،فراگیر شده است. در جنبش علیه اعدام هم می‌دانید که حزب مابا شعار اعدام قتل عمد دولتی است پیشتاز بوده است و با فعالیتش از جمله از طریق کمیته بین‌المللی علیه اعدام توانسته است شماری از محکومین به اعدام را نجات بدهد.

بنابراین،می‌توان گفت امروز کهشعار “همه با هم علیه اعدام” به گفتمان و حرکت وسیعی در مدیای اجتماعی و در سطح میدانی تبدیل شده،سیاست‌ها و فعالیت‌های پیگیر حزب به ثمر نشسته و ابعاد اجتماعی یافته است.

نمونه دیگرمنشور ۲۰تشکل است. منشورتشکل‌های صنفی مدنی که چند ماه قبل منتشر شد؛ و یا منشور مطالباتپیشروی زنان که به امضای فعالین این عرصه درداخل ایران اعلام شد. یا اخیراًکیفرخواست یا بیانیه خانواده‌های دادخواهوعزیزان اعدام شدهکه با امضای بیش از ۸۰نفر از مادران و خانواده‌های قربانیان رژیماز دهه شصت تا امروز منتشر شد.

 اگر شما مضمون اینها را در نظر بگیریدمیببینیدکاملاً در جهت ودر چارچوب سیاست‌ها،گفتمان‌ها، تبلیغات،و تلاش‌های چند ده‌سالهحزب قرار دارند. این اسناد از جامعه می‌جوشد، از دل انقلاب بیرون می‌آید؛ ولی درعین‌حال نشان می‌دهدجامعه رنگ معینی به خودش گرفته است.نفس اینکه انقلابی با شعار محوری زن زندگی آزادی شروع شدخودش تأییدی بود بر راه‌حلی که حزب ما همیشه، از بدو تشکیل تا امروز،بر آنتأکیدمی‌کرده است، یعنی این گفتمان کهراه خلاصی جامعه انقلاب است.

می‌دانیدکه راه‌های دیگری هم مطرح می‌شد.رژیم‌چنج مطرح بود، براندازی به معنی تغییرات از بالای سر مردم مطرح بود، رفراندوم، قانون اساسی جنبش سبز و بنفشو همراهیبرخی از نیروهای اپوزیسیون با اصلاح‌طلبان حکومتی مطرح بود و غیره.اینها همه جارو شد، کنار زده شد و جامعه به انقلاب روی آورد.خود جامعه اعلام کرد که این دیگر اعتراض نیست اسمش شده انقلاب. ما برای سال‌هاو سال‌هامی‌گفتیم مردم راه‌حل انقلاب است،راه دیگری نیست. با استحاله و خط دو خردادینمی‌شودبه جایی رسید و امروز یک جامعه به‌پاخاستهیک‌صدا همین را می‌گوید.اینها همه نشان می‌دهد که حزب چه نقشی در شکل‌گیری انقلاب جاری دارد.

از آن طرف احزاب راست هم نقششان آشکار شده است. آنهاگرچهتحت‌فشار انقلاب بالاخره مجبور شدند از انقلاب دم بزنند؛ ولی وقتیبه مضمونسیاست‌ها و فعالیت‌هایشانتوجه می‌کنید می ببینید مدام مثل ترمز عمل می‌کنند.آنها دارند برای حفظ منافع طبقاتی خودشان خط دیگری را دنبال می‌کنند.اپوزیسیون راستهمیشه از لحاظ نظری و دکترین سیاسی با انقلاب مخالف بوده است. الان که شرایط بالاخره وادارش کرده کهلفظاًهم شده از انقلاب دفاع کند، تلاش می‌کندانقلاب را تحریف کند، به عقب براندو بحث‌های دیگری را مطرحکند مثل بازگشت به ۵۰ سال قبل و خاک و پرچم پرستی و غیرهکه اینجا واردش نمی‌شوم.

می‌خواهم بگویم همه احزاب بنا به خط و سیاست خودشانتلاش می‌کنندتأثیر بگذارند منتهابه‌اصطلاحشیب زمین به نفع نیروهای چپ انقلابی مثل حزب ماست به‌خاطر اینکهگفتمان و استراتژی و خط همیشگی‌شان مبنی بر تأکید بر انقلاب الان به یک امر واقعی و اجتماعی تبدیل شده و این شرایط کاملاً زمینه را برای فعالیت‌های بیشتر و گسترده‌تر مافراهم می‌کند.

حسن صالحی: در یک سطح عمومیمتد و سیاست حزب در قبال اعتراضات توده‌ای و حرکت‌های خیابانی چیست؟ آیا شیوه فعالیت حزب در خارج و داخل با هم متفاوت است؟

حمید تقوایی: اگر بخواهم خیلی فشرده شیوه و متد حزب را توضیح بدهم باید بر “دخالتگری فعال” تأکید کنم. ما همیشه حزب فعال و دخالتگر در اعتراض و مبارزه علیه هرتبعیض و بی‌حقوقی‌ایبوده‌ایم و از این نقطه‌نظر جغرافیای مبارزه، داخل و یا خارج کشور، برای ما تفاوتی ندارد. اگر مضمون و هدف یک آکسیون مبارزاتی، از تظاهرات و تجمعات تا اعتصابات و کارزارها و همایش‌ها و غیره، مورد تأیید حزب باشد، یعنی آزادی‌خواهانه و ضدتبعیض و ضدبی‌حقوقی باشد، از آن حرکت حمایت می‌کنیم وفعالانه در آن شرکت خواهیم کرد.

این متد و سیاست عملی هم مختص به شرایط انقلابی حاضر نیست. همیشه مضمون و هدف پراتیک مبارزاتی برای ما معیار اصلی بوده است وبه نظر من معیار جامعه هم در ارزیابی احزاب همین است. معیار ادعاها نیست؛ بلکه عملکرد است. به‌عنوانیک نمونه منفی عملکرد امروز سلطنت‌طلبان را در نظر بگیرید. اینها خیلی از اتحاد علیه جمهوری اسلامی صحبت می‌کنند؛ ولی وقتیدر تظاهراتیبه شیوه شعبان‌بی‌مخ‌هابه مخالفینشان حمله می‌کنند همه آن ادعاهانقش‌برآبمی‌شود.

دخالت فعال و پیگیر در اعتراضات و مبارزاتبه‌ویژه در شرایط انقلابی که توده مردم به میدانمی‌آیند اهمیت و ضرورتی دوچندان پیدا می‌کند. اینجا دیگر مردم صرفاً ناظر و قاضی فعالیت احزاب نیستند؛ بلکه خود عامل و نیروی فعاله حرکت‌های اعتراضی هستندو ازاین‌روحمایتو حضور فعالحزب درحرکت‌های اعتراضی بیش‌ازپیش مهم و تعیین‌کنندهمی‌شود.

کارنامه حزب ما نشان می‌دهد ما در هر شرایطی حزبی پراتیک و عمل‌گرابوده‌ایمو هر جا کوچک‌ترین اعتراضی علیه هر نوع تبعیض بی حقوقیو مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی شکل‌گرفتهوظیفه خودمان می‌دانستیم حاضر باشیم و فعالانه دخالت‌گری کنیم.اینکه حزب ما از بدو تأسیس خود در عرصه‌هایمختلف و گسترده‌ایکه بالاتر اشاره کردم فعال بوده نتیجه همین شیوه است.

در مبارزات داخل کشورشرایط مبارزه البته فرق می‌کند. آنجا فعالیت حزب نمی‌تواند علنی باشد و پراتیک حزبی قابل‌مشاهده نیست. بهحضور حزب در فعالیت‌های داخل کشور، همانطور که بالاتر اشاره کردم، تنها از طریقتأثیرات خط وسیاست و شعارهای حزب بر مضمون و محتوای مبارزاتمی‌توان پی برد.این را هم باید در نظر داشت کهفعالیت علنیحزبو همچنین فعالیت نهادهای مورد حمایت حزبدر خارج کشور، از تشکل‌ها وفراخوان‌ها و سازماندهی آکسیون‌ها تا سمینارها،پنل‌ها،کارزارها وفعالیت‌هایلابی ایستی و غیرهمستقیماً بر حرکت‌هایاعتراضی در داخل کشور نیز تأثیرمی‌گذارد و راه را برای فعالیت میدانی ما در داخل کشور هموارتر می‌کند. ما تلاش می‌کنیماز جملهاز طریق تلویزیون کانال جدید ارتباط دوطرفه و فعالی بین مبارزات در داخل و خارج کشور برقرار کنیم.

می‌توان گفتکلپراتیک و عملکرد حزب مجموعه واحدو به‌هم‌پیوسته‌ای را تشکیل می‌دهد که اصل راهنمایش دخالت حداکثری در اعتراضات اجتماعی است.

۳۱ مه ۲۰۲۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *