باز هم طرح “حجاب و عفاف” و باز یک پاسخ محکم- شهلا دانشفر

پس از برگزاری ۳۰۰ جلسه با شورای انقلاب فرهنگی و شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی سرانجام در ششم فروردین ماه طرح عفاف و حجاب حکومت که حسین جلالی یکی ازنمایندگان مجلس اسلامی از ارائه دهندگان آنست به دست خامنه ای رسید. بحث حکومتیان دیگر نه بر سر بدحجابی بلکه بر سر مجازات برای بی حجابی است. چون دیگر حجابی بر سرها نمانده است.
حال در شرایطی که حکومت خود را در این عرصه شکست خورده می بیند، نزاعهایشان بر سر این موضوع بیش از هر وقت بالا گرفته است. در شرایطی که وضع اقتصادی به چنان وخامتی رسیده که هر روزه خبر سقوط بیشتر ریال و گرانی نجومی را می شنویم و در مقابل افزایش نجومی قیمتها جامعه به تلاطم بیشتری افتاده و بخش های مختلف جامعه در تدارک اعتراضات و اعتصابات هستند، حکومت به فکر طرح جدید حجاب افتاده است. از جمله میکوشد با طرح حجاب و عفاف و ریختن مزدورانش به خیابان فضای جامعه را امنیتی تر کند. ولی با اینکار گور خودشان را عمیق تر می کنند.


در این طرح برای زنان جرائم سنگینی از جمله جرایم مالی، از ۵۰۰ هزار تا ۳ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. ابطال گواهینامه رانندگی، ابطال پاسپورت، ممنوعیت استفاده از اینترنت برای سلبریتی‌ها و کسانی که کانال و وبگاه و عضو بالا دارند از جمله دیگر مجازات‌ های پیش بینی شده در این طرح است. طرح عفاف و حجاب قرار است طی یکی دو هفته آینده جهت تصویب به مجلس برود.
اما تفاوت طرح عفاف و حجاب امروز حکومت با طرحهای سالهای گذشته شان در اینست که این طرح در دل انقلابی جلو آورده شده که شعارش زن، زندگی ، آزادی است . انقلابی که با قتل حکومتی مهسا امینی جرقه هایش زده شد. مهسا که بخاطر حجاب در بازداشتگاه گشت ارشاد حکومت جانش را از دست داد و این جنایت موجب فوران شعله های انقلاب شد. از همین رو اولین واکنش جامعه به این جنایت برگرفتن حجاب ها در کف خیابان در میان رقص و شادی مردم و پرتاب انها در آتش بود. بدین ترتیب مردمی که بیش از چهل سال است از بساط جهنمی آپارتاید جنسی حاکم جان به لبشان رسیده است به خیابان آمدند و فریاد زدند که “بهش نگید اعتراض این دیگه انقلابه”. این چنین بود که در این شش ماه جنگ تمام عیاری بر سر حجاب جاری شد. جنگی که در آن قربانی داشتیم. نیکاها و ساریناها و حدیث ها را از دست دادیم. و حکومت با انواع دد منشی از جمله دستگیری و تجاوز به زنان و دختران جوان در زندانها تلاش کرد ارعاب را به اوج خود برساند. مستقیما به صورت زنان و مردم معترض شلیک کرد. چشم نابینا کرد. اما با وجود همه این جنایات حریف زنان و دختران جوان و مردم به جان آمده نشد. امروز ما شاهد این هستیم که خیابانهای شهرهای مختلف به لحاظ پوشش زنان تفاوت چندانی با فضای شهرهای اروپایی ندارد.


به همین روزهای سال نو نگاه کنید. مردم سال ۱۴۰۲ را با شعار مرگ بر دیکتاتور تحویل گرفتند و با شعارها و اعتراضشان سال جدید را سال عبور از جمهوری اسلامی نامیدند. یک شکل مهم اعتراضات مردم در این ایام رقص بدون حجاب در خیابان و ترانه خوانی بوده است. بویزه تکثیر رقص دختران اکباتان که یک نقطه درخشان هشت مارس مارس امسال بود و مورد پیگرد حکومت قرار گرفتند، کارزار مهمی در این روزها بود و جامعه به حمایت از دختران اکباتان برخاست و این حمایتها جهانی شد. حال در چنین فضایی از اعتراض و در دل انقلاب حکومت میخواهد طرح حجاب و عفف را اجرایی کند و این آب در هاون کوبیدن یا بهتر است بگوییم بنزین بر آتش است. کمپین تبلیغاتی حکومت بر سر حجاب در این روزها به اعتراضات مردمی شدت داده است. مردم نه فقط حجاب را عملا در کف خیابان لغو و نفی کردند بلکه با رقص مختلط خود در کف خیابان دارند دیوارهای جداسازی جنسیتی را هم فرو میکشند و با رقص و شادی آنهم در این ایام ماه رمضان کل بساط مذهب و خرافه را زیر پا له میکنند. این نشان میدهد که دیگر زمان آن گذشته است که گشت ارشادی های حکومت بتوانند با زنانی که بدست خود حجاب اجباری را لغو کرده اند، مقابله کنند. زنان و کل جامعه قاطعانه مقابل چنین طرحهایی ایستاده اند.


برای مردم حجاب سمبل حکومت و جنایاتش است و بیحجابی، رقص، شادی، و شیک پوشی، نمادهایی از جدال با رژیم حاکم است. طی همین شش ماه انقلاب نیز مجلس شورای اسلامی بیش از پنج طرح مختلف برای اعمال قدرت در حوزه پوشش زنان ارائه داده و همه شان به شکست رسیده اند و زنان بیحجاب در خیابانند و مردم عملا ون های پلیس امنیت اخلاقی(گشت ارشاد)را در شهرها جمع کرده اند.
اکنون نیز در جریان همین به اصطلاح سختگیری های اخیر حکومت بر سر حجاب که آنهم در پوشش ماه رمضان صورت گرفته ذره ای در فضای خیابانها و حجاب زنان تاثیر نگذاشته است. در بسیاری از شهرها از جمله در رشت، بروجرد، یزد، و شیراز خبرها از درگیر شدن مردم با نیروهای گشت ارشاد و سرکوبگران حکومت گزارش میدهند. در همین راستا یک خبر بسیار جالب که خصلت نماست از لاهیجان است که بدنبال ‏درگیری مردم با گشت ارشاد روی داد. آنهم توییت امام جمعه لاهیجان بر سر حجاب است که مینویسد: “الو از لاهیجان به مرکز؛ صدای من رو دارید؟ شهر داره سقوط میکنه!”. این وضع و حال حکومت را نشان میدهد. و باید گفت این فقط لاهیجان نیست که در حال سقوط است بلکه در تهران و شیراز و اصفهان و زریبار مریوان و در همه جا است که حکومت در حال سقوط است.
بدین ترتیب انقلاب زن زندگی آزادی با قتل مهسا امینی فوران یافت و اکنون بر سر حجاب آخرین سنگرهای حکومت را دارد به تصرف در می آورد و میرود تا کل بساط حکومت آپارتاید جنسی را جارو کند.


شکست حکومت از زبان حکومتیان
حجاب سنگری فتح شده است و خود حکومتیان امروز بیش از هر وقت به شکستشان اذعان دارند و با هم اختلاف و کشاکش دارند. یک نمونه اش نامه جمعی از مدیران ۴۶ حوزه‌ علمیه تهران در ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ به ابراهیم رئیسی است و اعتراض آنها به سرعت بی حجابی سراسری تحت عنوان «سرعت برهنگی» است. در این نامه انفعال حکومت در برابر بی حجابی و بی‌عملی ۳۰ نهاد حکومتیِ مسئول در حوزه حجاب اجباری و انحلال گشت ارشاد نقد شده است و در آن مینویسند:”تاریخ اثبات نموده برای نقض حریم کشور هر میزان کوتاه آمده‌ایم، دشمن جلوتر خواهد آمد” و هشدارشان اینست که اگر قرار باشد امروز از قانون حجاب عقب‌نشینی کنیم، فردا دلیلی بر پافشاری بر سایر قوانین نداریم.”
نمونه دیگر در همین هفته صحبتهای خشمگینانه یکی از آخوندهای حکومتی بنام رفیعی در همین رابطه است و او میگوید: “چرا نظام به این سادگی با این موضوع کنار آمده؟ از چه می ترسید؟ چگونه می‌خواهید دریا را کنترل کنید؟ این چه وضعی است که عده‌ای می‌توانند راحت حجاب خود را بردارند؟ ارزشی را که ۴۰ سال برایش هزینه کردید در عرض چند ماه به راحتی نادیده گرفتید. با همین فرمان پیش بروید ماجرا از دستتان در میرود. فردا هوا گرم بشود چه کار میخواهید بکنید؟ چگونه میخواهید دریا را کنترل کنید؟”


در جریان اجرای همین طرح حجاب و عفافشان در نوشته های تابلوهای تبلیغاتی شان به روشنی عجز حکومت را می بینیم. از جمله رئیس دادگستری سر پل ذهاب در کرمانشاه در یکی از این تابلوهای تبلیغاتی با اعلام اینکه حضور بانوان بدون حجاب شرعی در معابر جرم است و داری مجازات و حبس است، همه اخطارش به مردم اینست که احکام اشخاصی که مبادرت به اعمال مجرمانه نسبت به آمران به معروف و ناهیان از منکر میکنند قابل تخفیف و تعلیق و تعویق نیست. و اشخاص حقیقی حق ندارند برابر اجرای امر به معروف و نهی از منکر مانع ایجاد کنند. و هرگونه ممانعتی جرم شناخته میشود و حبس تعزیری خواهد داشت و جرای نقدی خواهد داشت و غیره. این حرفها نشان میدهد که وضع چقدر از دستشان در رفته است و جامعه چگونه حساب نیروهای سرکوب اینها را کف دستشان گذاشته اند و نشان از یک جنگ هر روزه مردم با حکومت است.
تمامی این اظهارات و بیانات نشانگر عجز و استیصال حکومت در مقابل انقلاب زن، زندگی آزادی و در عین حال نزاعهای سخت درونی شان ست. و مهمتر از آن مکان امروزی طرح حجاب و عفاف برای حکومت را بیان میکند.
اینها همه در عین حال نشانگر قدرت انقلاب زن زندگی آزادی و انقلاب زنانه جاری در ایران هست . در این انقلاب با نسلی روبروییم که به گفته خود حکومتیان در جلسه فرماندهان سپاهشان با خامنه ای، ترس و وحشت از هیچ چیز ندارد. و علیرغم سرکوب، دستگیری، تجاوز، زندان، قتل و جنایت مردم به انقلابشان ادامه داده و عملا بساط گشت و ارشاد را از خیابان جمع کردند.


اکنون نیز با توجه به محله محور بودن طرح های حجاب و عفاف حکومت، تقویت سازماندهی اعتراضات در محل و جمع کردن پایگاههای محلی گشت ارشادی و نیز تکثیر رقص مختلف زن و مرد در خیابانهای تمام شهرها و در هم شکستن عملی بساط آپارتاید جنسی حاکم اقدامات موثری برای پیشروی های بیشتر است
جدال بر علیه حجاب و جهنم آپارتاید جنیسی و قوانین ارتجاعی اسلامی امروز نیز یک عرصه مهم انقلاب است. انقلاب زن زندگی ضربه ای کاری به بنیان های ایدئولوژیک و پایه ای این حکومت زد . حجاب این پرچم حکومت اسلامی را بر زمین کوبید و میرود که کار این حکومت ضد زن و ضد انسان را یکسره کند.


انقلاب زن زندگی آزادی در اشکالی سازمانیافته تر و متعین تر جلو میرود. یک نشانه اش منشور مطالبات خواستهای پیرو زنان در هشت مارس است. که در کنار منشور زن، زندگی آزادی، منشور بیست تشکل با اعلام خواستهای حداقلی آن پلاتفرم اتحاد مبارزه همه مردم است. زنده باد انقلاب زن، زندگی آزادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *