علی جوادی: قلعه حکومت اسلامی، خندق نهضت آزادی

AliJavadi

فلسفه و نقش نهضت آزادی در تحولات سیاسی جامعه

اخیر “رادیو فردا” گفتگویی با امیر خرم از اعضای رهبری “نهضت آزادی” در رابطه با “دلایل توقف فعالیت نهضت آزادی ایران” انجام داده است که به لحاظ بسیاری گویا و بیان حقایق پایه ایی در ارتباط با فلسفه و نقش این جریان و نیروهای مشابه در تحولات سیاسی است. حقایقی غیر قابل انکار و شاید جاودان!

امیر خرم در پاسخ “رادیو فردا” می گوید: “مقام های وزارت اطلاعات در پی احضار پنج تن از اعضای نهضت، خواستار توقف فعالیت ما شدند و گفتند در صورت عدم توقف فعالیت نهضت آزادی ایران، با آن برخورد خواهند کرد. … در نهایت، با توجه به مجموعه فشارهایی که در حال حاضر بر روی نهضت آزادی وارد می شود و با توجه به اینکه هم اکنون هم دبیر کل نهضت آزادی با وجود کهولت سن و بیماری، در زندان بسر میبرد و فشارهایی به اعضا نهضت وارد میشود و اینکه فضای موجود، متاسفانه فضای مناسبی برای فعالیت گروهایی مانند نهضت آزادی نیست، بنا به این دلایل شورای مرکزی نهضت تشخیص داد که در حال حاضر از ادامه کار حزبی خود داری کند. … تا انشاالله شاهد روزی باشیم که شرایط مناسبی بر کشور حکمفرما باشد و امکان فعالیت برای گروه هایی که بنا بر اعتقاداتشان می خواهند در چهارچوب قانون اساسی فعالیت کنند و دیگران را هم به مدنیت و حرکت در چهارچوب قانون اساسی دعوت کنند، فراهم باشد.”

پیش از هر نقد و بررسی جدی باید یکبار دیگر دستگاه سرکوب و اختناق حکومت اسلامی را محکوم کرد. نهضت آزادی مستقل از هر نقد و ارزیابی باید از حق قانونی آزادی بیان و آزادی تشکل و تحزب مانند تمامی نیروهای سیاسی جامعه بی قید و شرط برخوردار باشد. آزادی بیان و تحزب حد و مرزی ندارد. بی قید و شرط و همه جانبه است. ما از حق آزادی بیان تمامی احزاب دفاع میکنیم. یک شرط اصلی تحقق این اصل سرنگونی همه جانبه و انقلابی حکومت اسلامی و جارو کردن بساط زندان و شکنجه و دستگاه امنیت و سرکوب در جامعه است.

اما این تمام مساله نیست. نقد سیاست و اهداف سیاسی هر جریانی مستقل از حق آزادی بیان، تشکل و تحزب این جریانات است. نهضت آزادی فعالیتش را تا اطلاع ثانوی متوقف کرده است. اینکه جریانی با یک اخم و تشر وزارت اطلاعات دسته جمعی تصمیم به توقف فعالیت حزبی میگیرند، به خودی خود گویایی “عزم راسخ” و گویای “تلاش همه جانبه” این جریان است. جلسه گرفته اند، دسته جمعی تصمیم گرفته اند که تا “انشاالله” شاهد روزی باشند که بتوانند مجددا فعالیت کنند. اما نباید اشتباه کرد. آرزویشان این نیست که روزی همه نیروهای سیاسی بتوانند فعالیت آزادانه داشته باشند. نه! چنین تصوراتی در مخیله این جریانات هم نمی گنجد. تمام آرزویشان این است که گروه هایی که میخواهند در “چهارچوب قانون اساسی” فعالیت کنند، آزاد باشند. همین! این کل اهداف “آزادیخواهی” این جریان است. نیرویی را سرکوب کرده اند، دبیر کل شان زندانی است، هنوز هم به قانون اساسی حکومت اسلامی متلزم است و سوگند یاد میکند. شرم و وقاحت کلمات گویایی برای بیان این سیاست نهضت آزادی است.

واقعیت این است که این جریانات نان به نرخ روز خورند. هستند و نیستند. هستند اگر احساس کنند که جامعه برای تعیین تکلیف قطعی با حاکمیت طبقاتی و سرکوبگر و مذهبی به میدان آمده است. هستند، چرا که “بالاخره نیرویی”، صد البته ضد انقلابی، باید نقش ترمز و ایستگاه توقف را در مقابل خیزش توده های مردم بازی کند. و نیستند، زمانیکه ارزش مصرفشان به پایان رسیده باشد و حاکمیت تره ای برایشان خرد نکند.

اما پایبندی نهضت آزادی به قانون اساسی حکومت اسلامی تنها یک جنبه از سیاست مشمئز کننده این جریان است. مساله بزرگتری مشغله شان است. امیر خرم در ادامه میگوید: “مقام های وزارت اطلاعات به دوستان نهضتی گفتند که “به نفع شما نیست که از خواست ما سرپیچی کنید.” مجموعا دوستان ما هم با توجه به بر آیند و بررسی تمام شرایط موجود، دیدند که در شرایط فعلی به صلاح نیست ما بخواهیم با این نیروها به طور مستقیم سر شاخ بشویم و در آن صورت چیزی عایدمان نخواهد شد. … اکثریت دوستان اعتقاد داشتند که در شرایط فعلی این امر نه تنها کمکی به تثبیت امنیت ملی کشور نمیکند و در جهت مصالح کشور نیست، بلکه اوضاع را بیش از پیش به مخاطره می اندازد و وضعیت را بی ثبات تر از پیش میکند و ما نباید به این قضایا و شرایط ناپایدار دامن بزنیم.”

“چیزی عایدمان نخواهد شد.” این جماعت اسلامی مکلا پس از تهدیدهای “مقام های وزارت اطلاعات” جلسه گرفتند و به این نتیجه رسیدند که اگر خدای نکرده اعتراضی بکنند، مقاومتی بکنند، و یا حرفی در مخالفت بزنند، چیزی عایدشان نخواهد شد. حتی نقش منتقد درباری هم زیادی شان است. به همین حقارت به همین زبونی. و این جوهر پیام سخیف شان برای مردمی است که خواهان تغییرند، خواهان بهبودند، خواهان سرنگونی رژیم اسلامی اند.

و نه تنها چیزی عایدشان نخواهد شد بلکه به این نتیجه هم رسیده اند که بمنظور “تثبیت امنیت ملی کشور” بهتر است خفقان بگیرند و فعالیت خود را متوقف کنند.  چرا که هر درجه “سرپیچی” از “رهنمودهای” دوستانه مقام های وزارت آدمکشان اسلامی: “وضعیت را بی ثبات تر از پیش میکند”. و اگر کسی برای لحظه ای به این ظرافت بیفتد که چه رابطه ای میان مقابله با تهدیدهای وزارت اطلاعات و “امنیت کشور” و “بی ثباتی” بکند، بی درنگ به این نتیجه خواهد رسید که نگران موقعیت شکننده رژیم اسلامی اند. میدانند که جامعه ای در کمین حکومت نشسته است. مردم با توقعات بالاتر و روحیه تهاجمی تری در مقابل رژیم اسلامی صف بندی کرده اند. نگران اند که هر درجه “سرپیچی” مردم جری را جری تر کند. نگران “امنیت کشور” هستند. نگران “ثبات” رژیم اسلامی اند. میدانند که با رفتن رژیم اسلامی پرونده این جریانات هم مختومه خواهد شد.

و در ادامه به مساله فلسفه وجودی و نقش و جایگاه جریانی مانند نهضت آزادی در جامعه میرسیم. رادیو فردا می پرسد: فکر میکنید این نوع برخوردها با تشکل های سیاسی که به دنبال راه حل های مسالمت آمیز برای تغییر و تحول در جامعه ایران هستند، چه نتیجه ای در بر خواهد داشت؟” امیر خرم پاسخ میدهد: “خود بنده در سال ۱۳۸۰ یک دوره زندان را تجربه کردم. وقتی از زندان بیرون آمدم، یکی از همین آقایان اطلاعاتی پیش من آمد و به من گفت که سعی کنم دیگر فعالیت سیاسی نکنم. من در آن زمان برای ایشان مثالی زدم که متاسفانه آن مثال هنوز هم مصداق دارد. به او گفتم که جمهوری اسلامی مانند یک قلعه است که جمعی در آن زندگی میکنند و جمعی هم بر این قلعه حاکمند. گروه های قانونی مانند نهضت آزادی و سایر احزاب قانونی، مانند خندقی هستند که دور تا دور این قلعه کنده شده است. رسالت و وظیفه ما به عنوان یک گروه اپوزیسیون این است که هر کسی که از رفتار حاکمان قلعه ناراضی بود و خواست از قلعه بیرون برود طبیعتا می افتد در دورن نیروهای اپوزیسیون و ما وظیفه داریم نگذاریم آنها به سمت نیروهای مقابل بروند که نیروهای برانداز هستند و آماده جذب این نیروها هستند تا علیه قلعه فعالیت کنند. من آن روز به آن مامور امنیتی گفتم که سعی نکنید این خندق را پر کنید. چون وقتی شما این کار را بکنید، آنهایی که از درون قلعه فرار میکنند بر اساس جاده ای که شما برایشان ترسیم کرده اید، مستقیما به نیروهای برانداز می روند. الان هم همین پیام روشن و شفاف را می شود به آقایان داد. در شرایط بعدی و در فردای امروز که این نیروهای پایبند قانون حضور نداشته باشند، کسانی سردمدار اعتراضات مردمی خواهند شد که ممکن است اساسا اعتقادی به نظام نداشته باشند. آن وقت است که نه از تاج، نشان خواهد بود و نه از تاجنشان. ما نگران این هستیم.”

تکان دهنده و مشمئز کننده و کثیف است. اما حقیقت انکار ناپذیری است. بیانگر تمام نقش کریه و ارتجاعی جریانات این چنینی است. اینها از قرار سربازان با نام و نشان و بی جیره و مواجب امام زمانشان و حکومت اسلامی شان هستند. اما این نقش و جایگاه منحصر به فرد نهضت آزادی نیست. فلسفه وجودی مشترک کلیه جریانات ملی – اسلامی مستقل از دوری و نزدیکی شان به نهضت آزادی است. ما این جریانات را از سر راه اعتراضات مردم به کناری خواهیم زد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *