بکتاش آبتین به دلیل ابتلا به بیماری مهلک کرونا جانش در خطر است. کانون نویسندگان ایران در بیانیه ای تحت عنوان “به قتل نویسندگان آزادیخواه پایان دهید از وضعیت وخیم او خیر داده ومینویسد:” امروز وضع بکتاش آبتین سخت نگرانکننده است تا جایی که او در حال جنگیدن با مرگ است و چند روزی است که پزشکان او را به کمای مصنوعی بردهاند، و این یعنی آخرین تقلاها برای زنده ماندن و جَستن از مرگ.”
کانون نویسندگان در این بیانیه ضمن محکوم کردن پروندهسازی و قتل خاموش نویسندگان آزادیخواه، حکومت جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و قوه قضاییهی را مسئول مستقیم هر اتفاق ناگواری میداند که برای بکتاش آبتین رخ دهد. کانون همچنین خواهان بستن پروندههای قضایی، آزادی کامل، بی قید و شرط و فوری اعضای دربند خود و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی شده است. ما نیز همصدا با کانون نویسندگان این جنایت آشکار را شدیدا محکوم میکنیم و به سهم خود تلاش میکنیم که این صدای اعتراض را جهانی کنیم.
بکتاش آبتین شاعر، فیلمساز و عضو کانون نویسندگان ایران است. او همراه با رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن دو عضو هیات دبیران این کانون در پنجم مهر ماه سال جاری بازداشت شد. بکتاش آبتین و رضا خندان هر یک به شش سال و کیوان باژن به سه سال و شش ماه زندان محکوم شدهاند. این سه عضو کانون نویسندگان از پنجم مهرماه سال ۹۹ در بازداشت بسر میبرند. آرش گنجی یکی دیگر از اعضا کانون نویسندگان، مترجم و منشی هیئت دبیران این کانون نیز از دهم آبانماه ۱۴۰۰ برای سپری کردن ۵ سال حکم زندان خود در اوین بسر میبرد. آزادی بدون قید و شرط اعضای کانون نویسندگان و همه فعالین در بند و تمامی زندانیان سیاسی خواست ما و همه مردم است.
حزب کمونیست کارگری ایران
۱۶دی ۱۴۰۰، ۶ ژانویه ۲۰۲۲
ضمیمه: متن کامل بیانیه کانون نویسندگان را در زیر میخوانید:
به قتل نویسندگان آزادیخواه پایان دهید!
ماه پیش باخبر شدیم که چهار نویسندهی عضو کانون نویسندگان ایران، بکتاش آبتین، رضا خندان (مهابادی)، کیوان باژن و آرش گنجی در زندان اوین به بیماری کرونا مبتلا شدهاند. وضع دو تن از آنان، آبتین و خندان، نگرانکننده بود. زندانبانان حکومت بکتاش آبتین را با وجود علائم آشکار بیماری، بی هیچ درمان موثری چندین روز میان بند و بهداری سرگردان کردند و سرانجام انتقال شبانهی آبتین به بیمارستان، در بیخبری همبندان و خانوادهاش، زمانی صورت گرفت که از او تنها جسمی نیمهجان باقی مانده بود. اما مأموران حکومت دست از آزار او برنداشتند و همان جسم نیمهجان را هم در بیمارستان طالقانی تهران، با غل و زنجیر و در حضور سنگین نیروهای امنیتی، به تخت بستند. بیخبری از آبتین در این وضعیت هم چندین روز ادامه داشت. کوشش اولیهی خانواده و وکیل بکتاش برای گرفتن مرخصی استعلاجی از زندان برای پیگیری درمان او بینتیجه بود، و این وجه دیگری از برخورد عامدانهی حکومت بود که یکراست جان او را نشانه گرفته بود. سرانجام زندانبانان زمانی به او مرخصی دادند که ریههایش درگیر بیماری شده و سلامتش سخت به وخامت گراییده بود و روزها، ساعتها و چه بسا لحظههای ابتدایی مراقبت پزشکی که دورهی حیاتی درمان است یکسر از دست رفته بود. سپس همین ماجرا بر رضا خندان (مهابادی) گذشت، با این تفاوت که اندکی زودتر به درخواست مرخصی او پاسخ دادند. امروز وضع بکتاش آبتین سخت نگرانکننده است تا جایی که او در حال جنگیدن با مرگ است و چند روزی است که پزشکان او را به کمای مصنوعی بردهاند، و این یعنی آخرین تقلاها برای زنده ماندن و جَستن از مرگ.
تازه از مراسم ناتمام یادبود بیست و سومین سالگرد ستمکشتگان راه آزادی، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، باز آمده بودیم که اخبار تکاندهنده یکی از پس دیگری بر سرمان آوار شد تا در خاطرمان مکرر شود که قاتلان پیشین نه تنها «خودسر» نبودند بلکه مدرسان بازجوها و زندانبانان امروز بودهاند و راه آنان همان است که تا دیروز بود؛ دیروز با کارد و طناب میکشتند و امروز با پروندهسازی، به قتلگاه بردن، رها کردن زندانی بیمار به حال خود و کشتن او با مرگی تدریجی. این سرنوشت شومی است که نه تنها برای نویسندگان زندانی بلکه برای همهی زندانیان سیاسی از جمله زنان زندانی رقم خورده است. در ماههای گذشته زندانیانی به دلیل بیماری، عدم اعزامِ به موقع به بیمارستان و در سکوت خبری، قربانی سیستم سرکوبگر حکومتی شدهاند که جز کشتار، ستم، فقر و فساد و خرافات حاصلی ندارد و جامعه را به ورطهی افسردگی و نیستی میبرد. حکومتی که وقتی توان تبدیل جامعه به گورستان را ندارد، به جانِ زندانیان سیاسی میافتد و تا میتواند انتقام شکستهایش را از مخالفان، نویسندگان، و منتقدانِ در بند میگیرد. حاکمان، آمران و عاملان ستمگر و سیاهکار جمهوری اسلامی به خیال خام خود با به بند کشیدن و قتل عمد و خاموش نویسندگان مستقل و آزادیخواه و زنان و مردان مبارز، به همهی مردم معترض پیام میدهند که از اعتراض و آزادیخواهی دست بردارند. غافل از آنکه کانون نویسندگان ایران سر سوزنی از آرمانهایش پا پس نخواهد کشید. کانون هرگز یاران خویش را تنها نخواهد گذاشت و تا درمان کامل، در کنارشان خواهد بود، گرچه این چیزی از مسئولیت حکومت نمیکاهد. بیتردید، وظیفهی حفظ سلامت و درمان زندانیِ بیمار بر عهدهی زندانبان است و چنان که بارها گفتهایم حکومت جمهوری اسلامی، مسئول عواقب هر اتفاقیست که برای نویسندگان زندانی بهخصوص بکتاش آبتین پیش آید. حکومت عامدانه جان زندانیان سیاسی را به بازی گرفته است و آنان باید پیش از وقوع هر فاجعهای آزاد شوند، خاصه آنکه همه میدانیم این نویسندگان هیچ جرمی مرتکب نشدهاند که بخواهد مجازاتی برایشان در کار باشد.
کانون نویسندگان ایران، پروندهسازی و قتل خاموش نویسندگان آزادیخواه را محکوم میکند، حکومت جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و قوه قضاییهی آن را مسئول مستقیم هر اتفاق ناگواری میداند که برای بکتاش آبتین رخ دهد. کانون خواهان بستن پروندههای قضایی، آزادی کامل، بی قید و شرط و فوری اعضای دربند خود و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ دی ۱۴۰۰