فایل پی دی اف ویژه پیاده کردن روی تلفن همراه
دوست عزيزى به اسم جيران آذرى نوشته زير را، كه ميشود گفت تصويرى از وضعيت زنان در آذربايجان است، براى انتشار به كميته آذربايجان حزب كمونيست كارگرى فرستاده است كه ضمن تشكر از ايشان، عين نوشته را منتشر ميكنيم.
كميته آذربايجان حزب كمونيست كارگرى
باشد که صدای آزادیخواهی و صدای جنبش رهایی زن علیه حکومت آپارتاید جنسی این سمبل خشونت و جنایت علیه زن باشیم.
من یک زن آذری هستم ، زنی که در آذربایجان به دنیا آمده، بزرگ شده و تحصیل کرده ام.
امروز به بهانه فرا رسیدن “۲۵ نوامبر و روزهای نارنجی منع خشونت علیه زنان” می خواهم از مشکلات زنان و کودکان این منطقه را برای شما بنویسم. مشکلاتی که در سایه سنت ارتجاعی و عقب مانده و به کمک دمیده شدن در افکار ناسیونالیستی و قوانین ضد زن، و سنتهای مرد و پدر سالارانه هر روزه و همچنان بر سر زنان این منطقه آوار می شود .
البته در آذربایجان نیز همچون کل جامعه مردم بسیاری از این سنتهای ارتجاعی را عقب زده و مقابلش ایستاده اند. زنان در جلو صف بسیاری از اعتراضات هستند. اما وقتی به روستاها میرویم . وقتی به اعماق جامعه میرویم هنوز این مشکلات را می بینیم ونمادهایی از خشونت علیه زن هستند.
بطور مثال از آنجا که عمده درآمد مردم این منطقه از طریق دامداری و کشاورزی حاصل میشود و اصولا در اینجا این شغلها،مردانه به حساب می آیند، زن بودن از همان بدو تولد در بعضی مناطق آذربایجان جنسیت پست محسوب شده و به کمک سنت ارتجاعی، دختران به چشم کالا دیده شده و باید این امانت هر چه سریعتر و تا تاریخ مصرف دارد به ازدواج داده شود. به همین علت ازدواج در سن کودکی خصوصاً ازدواج های سنتی و فامیلی در این مناطق بسیار رواج دارد. به طوری که بر اساس آمارهای اعلام شده، آذربایجان از استان هایی است که ازدواج کودکان در آن رایج، و در حال افزایش است.
از آنجا که زبان اصلی مردم آذربایجان آذری، اما زبان آموزش و تحصیل، فارسی است، اکثر کودکان اینجا در هنگام رسیدن به سن تحصیل، نه تنها به زبان فارسی تسلط ندارند گاهی حتی هیچ آشنایی هم به آن ندارند. در مناطق زیادی این مساله عامل بازماندن از تحصیل از همان ابتدا و یا ناتوانی در ادامه تحصیل در نیمه راه است. حال این معضل برای دختران مضاعف است چرا که به همان علت سنت ضد زن که پیشتر گفته شد، بعضی خانواده ها اجازه تحصیل و یا ادامه تحصیل بعد از مقطع ابتدایی را به دختران خود نمی دهند. که نبودن مدارس در بیشتر روستاها پس از دوره ابتدایی را هم باید به آن اضافه کرد که در بیشتر مواقع همین امر مانع ادامه تحصیل خصوصا دختران می شود.
علاوه بر پوشش و حجاب اجباری که پرچم حکومت آپارتاید جنسی در ایران و معضل زنان در کل جامعه است، زنان در بعضی مناطق آذربایجان به بهانه پوشش سنتی، باید صورت خود را نیز با روبنده بپوشانند و زنان از شنیده شدن صدایشان منع می شوند و همین امر از حضور اجتماعی زنان جلوگیری و همچنین خشونت علیه آنها را ترویج می دهد.
همان سنت مرد سالار است که به زنان تفهیم کرده در برابر خشونت سکوت کنند چرا که زن نجیب نباید مشکلات خود را به بیرون از خانه ببرد.( هر چند گیرم زنی تصمیم به شکایت و اعلام جرم علیه خشونت گر خود کند تازه با مشکلات عریضه نویسی و شکایت به زبان فارسی مواجه می شود زیرا زبان رسمی در ادارات و مراکز آذربایجان، نه زبان آذری بلکه زبان فارسی است).
خاطرمان هست: خرداد ۱۳۹۵ در اینترنت از شهر خوی فیلمی منتشر شد که نشان میداد زن جوانی روبهروی دانشکده پرستاری بر زمین افتاده و مردی با تفنگ شکاری در خیابان راه میرود. به گفته مقامهای محلی پدر دختر بعد از شلیک دو گلوله مانع رسیدن نیروهای امدادی و نجات به دخترش شده بود.
آن زمان فرماندار خوی گفته بود “پدر قاتل در بازجوییهای پلیسی انگیزه خود را از قتل دخترش شایعاتی عنوان کرد که از سوی مردم شنیده بود و این شایعات در خصوص مسائل اخلاقی و ناموسی بود. نمیخواست پشت سر دخترش حرف بزنند)
حال که به کمک مدیای اجتماعی گاهی اخباری از این خشونتها منتشر می شود ، مسئولین نیز گاه به سخن درمی آیند. (مدیر کل بهزیستی استان با بیان اینکه آذربایجان از نظر آمار خشونت علیه زنان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست، گفته بود: در سال ۹۵ شاهد افزایش ۵۷ درصدی خشونت علیه زنان بوده ایم، از این آسیب اجتماعی اظهار نگرانی کرد.
وی در خصوص عوامل مختلف خشونت علیه زنان گفت: اعتیاد یکی از عوامل موثر خشونت مردان علیه زنان است به طوری که طرف کنترل خود را از دست داده و برای رفع عصبانیت خود دست روی زن بلند می کند.او بیکاری را نیز یکی از علت های دیگر در این زمینه دانست و گفت: مرد چون نمیتواند خانواده را اداره کند ولی می خواهد قدرت جسمی خود را نشان دهد به عنوان رییس خانواده دست به خشونت می زند.
بنا به آمار پزشکی قانونی در سال نود و دو ۳۷۰۷ نفر به دلیل شکایت از همسر آزاری به پزشکی قانونی استان مراجعه کردند و این آمار در سالهای اخیر با وجود شرایط بیکاری دوران کرونا بسیار بیشتر شده. وی با اشاره به افزایش روند درخواست سقط درمانی گفت: با وجود برون سپاری صورت گرفته توسط این مجموعه در طول این شش ماه دو هزار و ۳۶۶ مورد درخواست سقط درمانی صورت گرفته است(
اینجا نیز مثل همه جا تبعیض و خشونت علیه زنان در زمینههای اشتغال نیز بیداد می کند، به طوری که در صورت رضایت به اشتغال زنان توسط مردان خانواده، حقوق زنان شاغل الخصوص در واحد تولید، گاهی حتی کمتر از یک پنجم حقوق پایه در نظر گرفته شده قانونی میباشد.
و همین امر باعث ایجاد خشونت بیشتر در محیط های کاری برای زنان است. خشونتی که به علت همان مشکلات سنت و قوانین از گزارش آنها خودداری شده و هر روزه بر آمار آن افزوده میشود.
همان سنتی که به نماینده ملکان اجازه می دهد “زهرا نویدپور” جویای کار را پس از مورد تجاوز قرار دادن به قتل برساند چراکه از پیگیری قضایی مصون خواهد بود. همان سنتی که به مسئولین شهر ملکان اجازه میدهد ، قانون منع نام بردن نام زنان بر اعلامیه را صادر کنند. و تازه اینها از معدود اخباری است که از سایه سنت و افکار ناسیونالیستی بیرون آمده و فریاد می شوند.
همان سنتی که اجازه میدهد پیاده سازی قانون سهمیه بندی طلاق از آذربایجان شروع شود ، چرا که در این منطقه همچنان طلاق گرفتن زن از مردن او سخت تر می دانند و اعلام خشونت را زشت و سکوت را نجابت می شمارند. بر اساس آمار دانشگاه علوم پزشکی، طی ده سال گذشته آذربایجان شرقی بیشترین آمار افسردگی را در میان استانهای کشور به خود اختصاص داده است. چرا که بیشتر سالهای عمر زنان و جوانان آذربایجانی با بیماری های روانی و اختلالات رفتاری همراه شده است.
به گفته کارشناسان، زنان آذربایجان شرقی بیش از مردان با افسردگی دست به گریبان بوده و بیش از همه گروه سنی ۲۴ تا ۴۴ سال به این بیماری دچار می شوند. و مدیر کل پزشکی قانونی آذربایجان شرقی از افزایش۱۴.۶ درصدی خودکشی در این استان خبر می دهد.
اما حالا می خواهم کمی هم از امید به آینده روشن در اینجا بگویم. با وجود تمام این مصائبی که برشمردم جامعه آذربایجان هم مانند دیگر مناطق محل جدال با همه این عقب ماندگی و آپارتاید جنسی حاکم است. مثل همه جا ما با وجود یک جنبش قوی رهایی زن روبروییم و مثل همه جا گفتمان های چپ و رادیکال و انسانی در قلب مردم جا دارد. اینترنت و مدیای اجتماعی نیز کمک بسیاری کرده است که زنان حضور اجتماعی بیشتری پیدا کنند و علیرغم وجود هر مانع و مرزی به کل جامعه وصل شوند. از جمله در سالهای اخیر حضور فعالین و علی الخصوص فعالین در حوزه دفاع از حقوق زن و محیط زیست در این استان رو به افزایش بوده است. در همینجا لازمه بگویم یکی از خصائص خوب مردم این منطقه این هست که به دیده احترام به فعالین سیاسی نگاه می کنند و به اصطلاح آنها را “آزادیخواه” می نامند. به خصوص نگاه مثبتی نسبت به زنان سیاسی در این منطقه وجود دارد که فکر می کنم این نگاه مثبت ریشه در تاریخ انقلاب مشروطه داشته باشد.
همچنین در عرصه ورزش زنان و حمایت از حضور زنان در میادین ورزشی جنبش رهایی زن در آذربایجان همصدا با مردم آزادیخواه در سطح جامعه نقش ایفا کرده است. ( فراموش نکنیم مردم آذربایجان پیش از بقیه در حمایت از حضور زنان در ورزشگاه شعار سردادند )
بنابراین با وجود برشمردن تمامی مشکلات و مصائب که همه از مصادیق بارز خشونت بی امان علیه زن است، جدالی سخت علیه آن در جریان است و هر روز شاهد پیشروی ها و زیر و رو شدن بیشتر سنتها و قوانین در این منطقه هستیم و امیدوارم به زودی محقق بشود.
میرود تا سیل بنیان کن اعتراضات با خواست یک زندگی انسانی بدور از تبعیضات جنسیتی و قومیتی بلای حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی را از سر مردم دور کند.
۲ آذر ۱۴۰۰