صفحه ویژه درگذشت فریده آرمان

مراسم آنلاین گرامیداشت فریده آرمان عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران

تصاویری از فریده آرمان و زندگی پربارش

به مراسم وداع آخر با فریده آرمان عزیزمان خوش آمدید

داستان یک زندگی زیبا: آشنایی مختصر با فریده آرمان – ۲۹ آوریل ۲۰۲۱

زندگینامه فریده آرمان: فریده آرمان تجسم زیبایی زندگی بود – ۲۹ آوریل ۲۰۲۱

حمید تقوائی: فریده آرمان عزیز از میان ما رفت – ۲۲ آوریل ۲۰۲۱

اطلاعیه حزب کمونیست کارگری ایران: قلب فریده آرمان عزیز از حرکت باز ایستاد! – ۲۲ آوریل ۲۰۲۱

فریده آرمان؛ مفهوم عشق، آزادی و برابری انسانها از نگاه فریده آرمان

رقص زندگی

صفحه ویژه درگذشت فریده آرمان

صفحه فیسبوک دوستداران فریده آرمان – Friends of Farideh

……………………………..

اصغر کریمی: تشکر از اظهار همدردی احزاب، نهادها و دوستان عزیز

…………………………….

پیامها:

حزب کمونیست کارگری ایران: قلب فریده آرمان عزیز از حرکت باز ایستاد!

با تاسف فراوان به اطلاع می رسانیم که فریده آرمان از اعضای رهبری حزب کمونیست کارگری ایران، کمونیست محبوب و سرشناسی که ۴۲ سال از زندگی اش را بی وقفه برای آرمان های شریف انسانی مبارزه کرد، و یکی از سرسخت ترین مدافعین حقوق زنان و کودکان و پناهندگان، امروز ۲۲ آوریل (۲ اردیبهشت ۱۴۰۰)پس از هشت سال و نیم جدال بی امان با بیماری سرطان در سن ۶۴ سالگی در شهر مالمو سوئد چشم از جهان فروبست.

فریده آرمان نماد بارزی از انسانیت، عشق، صداقت، فداکاری شهامت و سرسختی در زندگی و درمبارزه برای سعادت انسانها بود. اوبه رود جاری خروشان آزادی و برابری و جنبش وسیع رهایی از قید ستم و استثمار و به خانواده بزرگ انسانیت تعلق داشت و از همان زمان کودکی که در یک خانواده کارگری بزرگ شد عواطف قوی انسانی اش برجستگی خاصی داشت.

فریده در سالهای طولانی زندگیش در کشور سوئد به صدای زنان و کودکانی تبدیل شد که در محیط خانواده مورد خشونت قرار گرفته بودند و دریچه ای از نور را به زندگی آنها گشود. تلاشهایی که بارها از سوی جامعه سوئد مورد تقدیر قرارگرفت و جوایزی را نیز نصیب وی ساخت. او ناممکن ها را ممکن می کرد و در دل سیاهی ها درهای امید را به روی دیگران می گشود. او الهامبخش دیگران برای یک زندگی شایسته‌ انسان بود.

جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۲ همسر اولش مهدی میرشاهزاده را اعدام کرد و همسر دومش غلام کشاورز را، در سال ۱۹۸۹در مقابل چشمان او در قبرس ترور کرد اما فریده مانند کوهی استوار ایستاد و خشم و نفرتش علیه جمهوری اسلامی را به شور مبارزه علیه این حکومت و نظام سیاه سرمایه داری تبدیل کرد. عشق به زندگی، عشق به کودکان، عشق به طبیعت، عشق به انسانها و عشق به مبارزه و حزبش همواره در او میدرخشید. هر جا بود محبت بیدریغ دوستان و اطرافیانش را بخود جذب میکرد و دوستان و اطرافیانش همیشه طعم محبت های مخلصانه اش را چشیده اند. انسان بزرگی که شور زندگی در او موج می زد، کسی که عاشقانه برای رهایی انسانها مبارزه می کرد، کسی که با صلابت و استوار در مقابل دشمنان مردم و سختی ها می ایستاد، کسی که سازمان دهنده دهها اعتراض و آکسیون علیه جمهوری اسلامی و اجحاف و بی عدالتی بود، کسی که درسخت ترین شرایط خنده از لبانش نمی افتاد و به همنوعشان خالصانه مهر و عشق می ورزید.

یکی از میراث های سیاسی فریده آرمان ثبت روز ۲۷ دسامبر بعنوان روز جهانی مبارزه علیه حجاب اجباری است که بنا به پیشنهاد و ابتکار وی تعیین گردید.

حزب کمونیست کارگری ایران درگذشت فریده آرمان عزیز را به همه اعضای خانواده وی پری، امید، اسحاق، آرش و کاوه، به همه اعضا و دوستدران حزب، به مردم آزادیخواه ایران و به زنان و کودکانی که فریده آرمان برای بهتر کردن زندگی شان در سوئد تلاش کرد و به همه یاران و دوستانش از صمیم قلب تسلیت می گوید.

درگذشت فریده آرمان برای تمام کسانی که او را میشناسند یک رویداد تلخ و دردناک است و جایش همیشه در قلب همه ما خالیست. او یکی از ستون های حزب کمونیست کارگری بود و مرگ او ضایعه بزرگی برای حزب و جنبش رهائیبخش و سوسیالیستی است. فریده از میان ما رفت اما زندگی پربار و زیبای وی سرمشق و منبع الهامی برای همه ما در زندگی و مبارزه خواهد بود. یاد فریده آرمان همیشه عزیز و گرامی خواهد ماند!

حزب کمونیست کارگری ایران
۲۲ آوریل ۲۰۲۱، ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰

……………………..

دبیرخانه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران: پیام تسلیت و همدردی به مناسبت درگذشت فریدە آرمان

روز پنجشنبه ۲ ادریبهشت ۱۴۰۰ برابر با ۲۲ آوریل ۲۰۲۱ قلب مهربان فریده آرمان، زن مبارزو کمونیست پس از مدتها مقاومت در برابر بیماری سرطان در کشور سوئد باز ایستاد و نزدیکان و دوستدارانش را در اندوه فراوان فرو برد.

فریده آرمان انسانی مبارز، رزمنده و قابل احترام بود که در سخت ترین شرایط، تلاش و مبارزه برای جامعه برابر و تحقق آرمان های انقلابی اش را از دست نداد. او همرزم و همسر زنده‌یادان مهدی میرشاهزاده که در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۳ در «زندان اوین» اعدام شد و غلام کشاورز که در مردادماه سال ۱۳۶۸ در «لارناکای قبرس» توسط تروریست‌های رژیم اسلامی ایران در مقابل چشمان او خانواده اش ترور شد، بود.

فریده آرمان از سرکوب های خرداد ۶۰ رژیم اسلامی جان سالم بدر برد و به کردستان رفت و سال ها در صفوف حزب کمونیست ایران به مبارزه اش ادامه داد. فریده در ادامه مبارزاتش به حزب کمونیست کارگری ایران پیوست و در صفوف این حزب مبارزه خود را ادامه داد. او در چند دهه گذشته و حتی در دوران بیماریش در دوره اخیر هم یک لحظه از مبارزه بر علیه ستم و نابرابری های جامعه سرمایه داری و رژیم جنایت کار جمهوری اسلامی آرام ننشست.

ما ضمن ابراز تاسف و اندوهمان به خاطر درگذشت فریده عزیز، تسلیت و همدردیمان را به خانواده و بستگان وی و حزب کمونیست کارگری ایران ابراز می داریم.

یادش گرامی باد!
دبیرخانه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران

……………..

اطلاعیه کمیته خارج از کشور حزب کمونیست ایران: به مناسبت درگذشت فریدە آرمان
با کمال تاسف اطلاع یافتیم کە فریدە آرمان چهرە شناختە شدە جنبش سوسیالیستی ایران و از اعضای رهبری حزب کمونیست کارگری ایران، امروز ٢٢ آوریل ٢٠٢١ بر اثر بیماری سرطان زندگی را وداع گفت.
فریده آرمان همسر رفیق جانباختە غلام کشاور، عضو کمیتە مرکزی حزب کمونیست ایران بود کە در سال ١٣٦٨ از طرف رژیم اسلامی ایران و جلو چشمان فریدە، مادر و همراهانش ترور شد. رژیم جنایتکار اسلامی در سال ١٣٦٢ نیز همسر اول فریدە آرمان را در زندان اعدام کردە بود.
با وجود از دست دادن عزیزان خود و تحمل سختی های بسیار طی سالهای متمادی، فریدە آرمان همچنان بە مبارزە علیە رژیم اسلامی ادامە داد و با روحیەای سرشار از امید بە رهایی از مناسبات نظام سرمایەداری چشم از جهان فروبست.
ما درگذشت فریدە آرمان را بە خانوادە و دوستان ایشان و حزب کمونیست کارگری ایران تسلیت می گوییم و خود را در غم از دست دادن این مبارز کوشا شریک می دانیم.
کمیتە خارج از کشور حزب کمونیست ایران
٢٢ آوریل ٢٠٢١

………………..

دفتر مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست: پیام تسلیت به مناسبت درگذشت فریده آرمان!
با تاسف فراوان امروز ۲۲ آپریل ٢٠٢١ رفیق نازنین فریده آرمان، عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران بعد از دوره ای جدال با بیماری سرطان درگذشت.
رفیق فریده نمونه ای از رنج و مبارزه یک نسل از کمونیست های ایران بود. جمهوری اسلامی شریک زندگی اش رفیق مهدی میرشاهزاده را اعدام کرد. چند سال بعد، تروریست های جمهوری اسلامی در لارناکای قبرس، رفیق غلام کشاورز، شریک زندگی وی را در مقابل چشمان فریده و مادر و برادر غلام ترور کردند. افسوس بیماری به وی مجال نداد تا در محاکمه آدمکشان و تروریست های جمهوری اسلامی شرکت کند. رفیق فریده آرمان در چند دهه گذشته بیوقفه برای جامعه ای شایسته انسان مبارزه و تلاش کرد.
ما درگذشت رفیق فریده آرمان را به اعضای خانواده، همرزمان سالهای طولانی اش و رفقایش در حزب کمونیست کارگری ایران صمیمانه تسلیت میگویم.
یاد فریده عزیز و مهربان گرامی باد!
دفتر مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست
…………………

مبارزان کمونیست: پیام همدردی و تسلیت به کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران بمناسبت در‌گذشت رفیق فریده آرمان!
با نهایت تاسف درگذشت رفیق فریده آرمان عضو کمیته مرکزی حزب را به اعضا این کمیته و به تمام اعضا حزب و رفقا و دوستانش و به اعضا خانواده‌اش پری، امید، اسحاق، آرش و کاوه،تسلیت میگوئیم. خود را شریک اندوه‌ شما میدانیم. رفیق فریده کمونیست پرشور با استقامت و توانای جنبش رهائی انسان از هر گونه قید و بند و بیعدالتی و استثمار بود و بیش از چهار دهه از عمر خود را صرف مبارزه برای رهائی و رفاه انسان نمود.
یاد و خاطره مبارزات و سیمای همیشه مهربان رفیق فریده آرمان گرامی باد.

مبارزان کمونیست
………………….

پیام حمید تقوائی: فریده آرمان عزیز از میان ما رفت. لینک پیام از اینجا.

……………….

اصغر کریمی: فریده شور و سمبل زندگی بود. او خود زندگی بود. افسوس که خیلی زود او را از دست دادیم.

به یاد یک ستاره: سخنرانی در مراسم بزرگداشت فریده آرمان

فریده یک ستاره بود. ستاره درخشانی که روی همه چیز نور می انداخت، نور امید، نور زندگی.
فریده شخصیتی فراتر از یک فعال سیاسی، یک فعال اجتماعی، یک کمونیست و یا یک کادر حزب کمونیست کارگری، بود. زندگی شخصی اش نیز سرشار از فعالیت مثبت بود. مثل آهنربا هر کسی را که در مدار او قرار میگرفت جذب میکرد. در هر جمعی بود جمع شادتر بود، فضا صمیمی تر بود. در شهری که زندگی میکرد نیز همینطور بود.

برخی از این خصوصیات خوب را از کودکی، از خانواده و محیط زندگی اش گرفته بود اما این خصوصیات در همان اوان جوانی فریده همراه شد با نگرش خاصی از جامعه و مبارزه، نوع معینی از حرکت، و نوع معینی از کمونیسم. کمونیسمی سیاسی و انسانی که راه نشان میداد، حزبی که در کنارش بود و اندیشه ها و خصوصیاتش را بارور و عمیق تر میکرد. فریده جوش خورد به کمونیست هایی مانند منصور حکمت و مهدی میزشاهزاده و حمید تقوایی و صدها انسان کمونیست و رزمنده ای که در کنارشان قرار گرفت و این رود خروشان بود که فریده را با خود میبرد و فریده نیز خود سهم ویژه ای در حرکت آن داشت.

در این مجموعه، او قد کشید و انرژی سرشارش را در مسیری روشن بکار گرفت، به یک هدف تبدیل کرد، به آن افق داد، و او خود به زندگی خیلی های دیگر معنی داد، خوشبینی و دورنما داد.

بدون چنین کمونیسمی و بدون چنین حزبی و افراد رزمنده و امیدواری که در کنارش بودند، زیر فشارهای عظیمی که به او وارد شد، میتوانست کمرش خم شود، افسرده شود و زندگی اش در مسیر دیگری قرار گیرد، اما آغوش بزرگ حزب و رفقایش به او نیرو میداد که از دوره های دشوار زندگی عبور کند. همانطور که او به دیگران نیرو میداد تا از سختی ها عبور کنند.

و تاریخ جامعه بشری پر است از قهرمانان و پیشروانی مانند فریده که الهام دهنده دیگران میشوند. همانطور که خانواده های دادخواه یا خانواده های پرواز اوکراین با متشکل شدن و متشکل کردن دیگران و قرار گرفتن در کنار یکدیگر روحیه و انرژی میگیرند و علیه بیعدالتی و ظلم و فاجعه ای که حکومت به سر آنها آورده استوار میایستند و به پیش میروند.

فریده متعلق به نسلی بود که گفت نه. متعلق به کارگرانی بود که پرچم اعتراض و متشکل شدن را بلند کرده اند، متعلق به زنانی که قهرمانانه در خط مقدم مبارزه ایستاده اند. فریده یک فعال و عضوی از جنبش دادخواهی بود. متعلق به نسل جوانی بود که میخواهد آینده ای انسانی و آزاد ایجاد کند. او جنجگویی همیشه در صحنه و متعلق به همه جنبش های عدالت طلبانه و آزادیخواه بود. فریده متعلق به نسل شکست نخوردگان بود.

مبارزه فقط سیاست و تئوری و تشکیلات و استراتژی نیست. مبارزه در عین حال شور و احساس و امید و اعتماد بنفس میخواهد. پنجاه درصد مبارزه همین است. به کسانی نیاز است که میگویند میشود و میروند و انجام میدهند. آدم برای امرشان جمع میکنند، سازمان میدهند و ناممکن ها را ممکن میکنند. خصوصیتی که در فریده بسیار قوی بود.

افسوس و هزاران افسوس که این ستاره نازنین و پر از عطوفت انسانی، و در عین حال محکم و سرسخت را خیلی زود از دست دادیم. اما جنبش ما پر از انسان هایی است که تمام عمرشان را صرف آرمان والایشان میکنند، که یک دم توقف نمیکنند. و اینها همگی پرچمی در دست دارند که روی همه چیز نور می افکند. مسیر مبارزه و پیشروی را روشن میکند و منبع انرژی و الهام و امید میشود.

فریده هرچند شخصیت منحصر به فردی داشت اما فریده ها بسیارند. غم از دست دادن فریده آرمان عزیز را باید به انرژی بیشتر برای گذاشتن دست این فریده ها در دست حزب و جنبششان تبدیل کنیم. باید به انرژی بیشتر برای جلو رفتن تبدیل کنیم. همبسته تر کنار هم بایستیم و با تلاش بیشتر در راهی که فریده مانند سواری بر پشت اسب در طول چهار دهه از عمرش به جلو میتاخت، با سرعت به جلو برویم. با همان شور و عطش و سرسختی که فریده از خود نشان میداد. با همان دلسوزی و گرمی و صداقت و صمیمیت و پشتکاری که فریده داشت.

فریده عزیز، به تو ادای احترام میکنیم. قلب بزرگ و مهربانت از حرکت باز ایستاد اما یاد عزیزت همیشه الهام بخش ما در زندگی و مبارزه خواهد بود.

………………

از طرف خانواده غلام کشاورز: روز ۲۲ آوریل برابر با ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ قلب فریده آرمان عزیز و دوست داشتنی متاسفانه از حرکت باز ایستاد.

جای خالی این عزیز در زندگی هیچیک از ما پر شدنی نیست. زندگی، شخصیت، توانایی، مهربانی و بالاخص بردباری منحصر به فرد فریده آرمان زبانزد همه کسانی است که از دور و نزدیک او را می‌شناسند. فریده جزئی از خانواده ما بود و احساس و عشق عمیق ما نسبت به او توصیف شدنی نیست. در توصیف فریده عزیز قلم و زبان بند می‌آید و چشمانمان مملو از اشک میشود. طبيعتا با از دست دادن چنین عزیزی سنگینی ویژه‌ای بر دوش خود احساس می‌کنیم.

اما خانواده و دیگر عزیزان خود فریده آرمان و حزبی که او به آن تعلق داشت نیز ضربه بزرگی را متحمل شده‌اند.

فریده آرمان را باید فریده مهربان نامید چرا که چهره مهربان او در ذهن و خاطره ما همیشه زنده خواهد ماند. علاوه بر خصوصیات اخلاقی فریده که درس بزرگی به همه میداد ، مبارزه و تلاش خستگی ناپذیریش در بیش از ۴۰ سال با این نظام و دنیای وارونه، انسان را در فکر عمیق فرو میبرد. زندگی سخت و پر تلاطم او، و بالاخص مقاومت و بردباری او در مقابل از دست دادن دو عزیز و شریک زندگیش مهدی میر شازاده و غلام کشاورز ، نشانه تصمیم و اراده جدی او در مبارزه علیه جهل و خرافه و برپایی یک دنیای بهتر و شایسته انسانهای آزاد بود. او عزیز همگان بود.

منصور حکمت رهبر وقت حزب کمونیست ایران در از دست دادن غلام کشاورز برایش مینویسد:
… دوبار است که با چند قدم فاصله از تو، در کنار تو، عزیزترین کسانم را از دست میدهم. من مهدی و غلام را خیلی دوست داشتم. اما هر بار با دیدن رشادت و استقامت تو ، با دیدن شخصیت پاک و محکم‌تر تو ، این را فهمیده‌ام که خود تو چقدر برایم عزیزی …

ما خانواده غلام کشاورز از دست دادن این عزیز و مهربان را به خانواده و عزیزانش و به حزبی که او به آن تعلق داشت تسلیت میگوییم و مطمئن هستیم که این دنیای وارونه با نظام‌های برده‌داریش روزی به زیر کشیده خواهند شد و سیستم‌های شایسته بشریت که انسان‌های شریفی چون فریده زندگی خود را وقف آن آرمان‌ها کرده‌اند، بر پا خواهد شد .
همچنین تشکر می‌کنیم ،هم از کسانی که در طول بیش از ۸ سال در جدال با این سرطان یار و یاور فریده بودند، و هم کسانی که بعد از مرگ او چه از طریق تلفن و چه از طریق شبکه‌های اجتماعی احساس همدردی کرده‌اند.

فریده مهربان در قلب ما برای همیشه زنده است .
یادش گرامی باد.

۲۳ آوریل ۲۰۲۱ مصادف با ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰

……………..

شعله پاکروان: این زن فریده آرمان است. زنی مبارز و دل زنده و پرتلاش که در تمام عمرش لحظه ای از پا نایستاده بود. همسرش در قبرس توسط عوامل حکومت اسلامی ترور شده بود. چند سال قبل در مراسم سنگ سکندری بر مزار غلام کشاورز در سوئد دیدمش. پاییز گذشته شنیدم که بعد از سالها مبارزه با سرطان، تن رنجورش در شرایط سختی بسر میبرد. به دیدارش در بیمارستان رفتم و از لبخندهای همیشگی و روحیه استوارش لذت بردم.دیروز برای همیشه از میان ما رفت. اما یاد و خاطره اش جاودان خواهد بود. از صمیم قلبم به خواهرش ژانت عزیز، بستگان و دوستان و همرزمانش تسلیت میگویم و برای انها صبر ارزو میکنم.

…………………

بنیاد ایران تریبونال: پیام همدردی با خانواده ودوستان و همرزمان فریده آرمان

فریده آرمان، مبارز خستگی ناپذیر جنبش دادخواهی و از حامیان پیگیر و راستین دادگاه ایران تریبونال، ۲۲ آوریل ۲٠۲١ برابر با ۲ اردیبهشت ١۴۰۰، بعد از چندین سال مبارزه با بیماری سرطان، در شهر محل سکونت‌اش در مالمو سوئد با زندگی وداع کرد. فریده آرمان فعالانه در دادگاه ایران تریبونال در لاهه شرکت کرد و در راه‌پیمایی بزرگ دادخواهی در استکهلم، از حامیان و همراهان این حرکت بزرگ و تاریخی دادخواهی بود. رژیم جمهوری اسلامی همسر اول فریده آرمان، مهدی میرشاهزاده را در زمستان ١۳۶۲ در زندان اوین به خاطر همکاری با سازمان اتحاد مبارزان کمونیست اعدام کرد و همسر دوم او، غلام کشاورز از رهبران حزب کمونیست کارگری را در دهه شصت، هنگام دیدار با خانواده‌هاش در قبرس ترور کرد.

بنیاد ایران تریبونال، ضمن همدردی با خانواده و دوستان و یاران‌ فریده آرمان در حزب کمونیست کارگری، یاد این مبارز عدالت‌جو و دادخواه را گرامی می‌دارد.

بنیاد ایران تریبونال
۲۳ آوریل ۲٠۲١ برابر با ۳ اردیبهشت ١۴۰۰

…………………

بهنام ابراهیم زاده: فریده آرمان عزیز قلب مهربانش از تپش ایستاد.

فریده آرمان همچون نیمای عزیزم سالها با سرطان جنگید و در نهایت همه ما را ناباورانه تنها گذاشت. فریده را از نزدیک ندیده بودم، او را از طریق مدیا و تلویزیون ها دیده بودم، فعالیت و مبارزاتش را در راه احقاق آزادی و برابری میدیدم و دنبال میکردم. انسانی پرشور و به تمام معنا بود و به وسعت تمام آرمانهایش عزیز و دوست داشتنی. او شاهد مرگ دو تن از عزیزانش بود و رنج های فراوانی را متحمل شده بود.
جدای از سیاست و فعالیتهای سیاسی؛ فریده نمود یک‌ انسان والا برای هر کس که او را می شناخت، بود و هست. فقدانش قلب های بسیاری که او‌ را از دور و نزدیک می‌شناختند بدرد آورده است.
من بهنام ابراهیم زاده از طرف خودم و خانواده ام مرگ غم انگیز فریده ارمان را به خانواده و همه همرزمانش و همه کسانی که قلبشان برای یک دنیای بهتر می تپد، تسلیت میگویم.

یادش گرامی و راهش پررهرو

……………………..

حمید صداقت و جمعی از دوستداران حزب در ایران

خبر تاسف آور مرگ فریده آرمان یکی از کادرها و رهبران خستگی ناپذیر حزب کمونیست کارگری ما را در شوک و اندوهی بزرگ فرو برد .

مرگ این مبارز سترگ و خستگی ناپذیر ضایعه ای برای حزب و جنبش کمونیسم کارگری است . فریده آرمان را، با لبخندش، با عزم جزمش، و با پافشاری اش به مبارزه سوسیالیستی برای رهائی طبقه کارگر و همه مردم محروم و تحت ستم هیچکس فراموش نمی کند . او تجسم ایستادگی بر آرمان های انسانی و کمونیستی، تجسم تلاش خستگی ناپذیر برای امنیت دادن به مهاجرین و تلاش برای کودکان و زنان آسیب دیده از خشونت و قوانین ظالمانه غیر انسانی بود . فریده حامل همیشگی دو غم بزرگ زندگی خود و دو فراغ بزرگ در زندگیش بود . غم و فراغ از دست دادن همسر اولش مهدی میرشاهزاده یکی از کادرها و رهبران برجسته مارکسیزم انقلابی و اتحاد مبارزان کمونیست که توسط جمهوری اسلامی در سال ۶۲ به جوخه آتش جلادان سپرده شد و دیگری غم فراغ از دست دادن همسر دومش غلام کشاورز یکی دیگر از کادرها و رهبران برجسته مارکسیزم انقلابی، اتحاد مبارزان کمونیست و حزب کمونیست ایران که در جلوی چشم فریده آرمان، مادر و برادر غلام در قبرس توسط تروریست های اعزامی جمهوری اسلامی در سال ۶۸ به قتل رسید . فریده آرمان تجسم شور و عشق به آرمانهای کمونیستی و رهایی مردم و طبقه کارگر از بدبختی ها و مصائب جامعه سرمایه داری بود . هیچکس نمی تواند فعالیت های خستگی ناپذیر فریده را در عرصه های مختلف فعالیت اجتماعی سیاسی انسانی فراموش کند. او تجسم عشق به کودکان و تلاش برای ساختن بهترین دنیاها برای کودکان حال و آینده بود.

با تجدید پیمان با آرمان های رهائیبخش کمونیستی فریده آرمان و اطمینان به ادامه مبارزه در راه و مسیری که فریده پیمود، پیمان می بندیم که تا پیروزی وبرقراری یک جامعه ی سوسیالیستی و انسانی از پای ننشینیم. این تجدید پیمان بهترین گرامیداشت یاد و خاطره از دست دادن رفیقی است که هیچگاه کوتاه نیامد تزلزل به خود راه نداد و تا جان در بدن داشت ایستاد و مبارزه کرد. یاد و خاطره اش در دلهای ما همرزمان و همسنگرانش و در قلب انسانهای شریف همواره زنده و جاودان باد!

…………….

مراد مکوندی و آزاده دربندی

فریده آرمان ناخواسته و ناگهان ما را ترک کرد، اما آرمانش را نزد ما به جا گذاشت. آرمانی که یک عمر برای آن به جان کوشید و رزمید و لحظه ای از پا ننشست.
او رفت و ببار نشستن آرمان های انسانی اش را ندید. دلمان می خواست در کنار ما و همه ی انسان هایی که قلب شان برای ساختن دنیایی عاری از فقر و نابرابری می تپد، پیروزی را جشن بگیری.
چقدر شادی آفرین بود می ماندی و سرانجام موفق حزبی را که در ساختنش سهم داشتی، می دیدی!
دنیای فریده آرمان ، دنیایی زیبا بود؛ سرشار از شادی و لبخند بود.
ما برنامه های تلویزیونی فراوانی از فریده دیده ایم که از حقوق کودکان و زنان و کارگران دفاع می کرد.
امروز هم ویدیویی از رقص و شادی فریده آرمان دیدیم که انسانی شاد و مدرن را به نمایش می گذاشت.
یادش را زنده می داریم و اندوه بزرگ از دست دادنش را به خانواده اش و به خانواده ی بزرگش که یادگار تلاش ها و مبارزه ی اوست، به رفقای فعال در حزب و به خانواده بزرگ انسانیت مترقی، سوسیالیست و متحزب، تسلیت و سرسلامت باد می گوییم.
……………..

کاظم نیکخواه: امروز فریده آرمان عزیزمان را از دست دادیم!
اگر او را نمیشناسید یک فرصت ارزنده برای آشنا شدن با یک انسان غیر معمول را از دست داده اید. انسانی که قلبش مملو از عشق بود و خالی از تعصب و کینه و ریا. او معجونی بود از فداکاری، شادی، عشق به انسانها، و از خود گذشتگی. تصور کنید کودکی را که با تمام احساسات پاک کودکیش بزرگ شده باشد. به کینه و نفرت و تعصب و مذهب و ناسیونالیسم و پیش داوریهای غیر واقعی آشنا نشده باشد. کودکی که عقلش رشد کرده اما احساساتش همان احساسات پاک انسانی ای است که فقط کودکان دارا هستند. شاید این توصیف گویایی از فریده عزیزمان باشد. اما هنوز یک جنبه از شخصیت او را بیان میکند. فریده در زندگیش زخمهای عمیقی برداشت. مادر و خواهرش را خیلی زود با سرطان از دست داد. همسر اولش مهدی میرشاهزاده را جمهوری اسلامی در سال ۶۲ اعدام کرد. همسر دومش غلام کشاورز را در برابر چشمان خود و پدرومادرش در لارناکای قبرس جمهوری اسلامی ترور کرد. دوستان زیاد دیگری را نیز با ترور و اعدام از دست داد. اما این فجایع باعث نشد که او امید و شادی و عزم شور زندگی و مبارزه را از دست بدهد. او هرجا که بود به انسانهای دیگر فکر میکرد و همه جا و همه وقت برای کمک کردن به زنان و کودکان و پناهندگانی که نیاز داشتند آماده بود.
با اینکه مدتها بود میدانستیم که سرطان وجود فریده را گرفته است و امکان نجاتش وجود ندارد، اما امروز که خبر درگذشتش را شندم واقعا شوکه شدم. باورم نمیشد. و برای از دست دادن او بسیار گریستم. جای فریده آرمان همیشه خالی است. درگذشت فریده عزیز را به امید و کاوه و آرش و به خواهر و برادرش پری و اسحاق و به همه رفقای حزبی و همه کسانی که به او عشق میورزیدند صمیمانه تسلیت میگویم. فقدان جبران ناپذیری است و همیشه جایش خالی است. امیدوارم بتوانیم از زندگی زیبای او بیاموزیم و بیاموزانیم.
………………
پروین معاذی، نسان نودینیان: فریده جان به درود!
به پریوش، امید و دوستان بسیار نزدیک فریده که در این مدت صمیمانه و انسانی در کنار فریده روزها و ساعتهای پُر از دلشوره و هراس را تجربه کردند، در کنار انسانی بزرگ که تمامی عمر مفیدش را برای رهایی و آزادی بکار گرفته بود، انسانی که اعتراض و مبارزه و دادخواهی اش یک لحظه هم خاموش نمیشد، در کنار انسانی که آرمانخواهی سوسیالیستی در او موج میزد، که محبت و دوستی و احترام و کمک همیشه همراهش بود، انسانی که ستون محکم و استوار حزبش بود که برایش هر روز حضور داشت، انسانی که انسان محور دوستی و روابط اجتماعی اش بود، انسانی که ما هر بار در مالمو و محل کارش به دیدنش میرفتیم انسانهای با محبتی از کشورهای سوئد، افریقا، و اروپا همکار و دوستش بودند، در کنار صدها زن که او عاشقانه برای حل مصائب اجتماعی و خشونتهایی که به آنها میشد حضور داشت و چراغ روشنی برای افق رهایی از ستم در دستش بود، انسانی که حقوق کودک برایش آرمان انسانی بون، صمیمانه تسلیت میگوییم.
فریده دوست صمیمی هزاران نفر از انسانهای مبارز و انقلابی بود که از بیش از چهار دهه گذشته برایشان در مبارزه مشترک برای آزادی و رهایی و کرامت انسانی شناخته شده بود.
به حزب کمونیست کارگری ایران تسلیت عرض میکنیم.
فریده همرزم انقلابی و هم سنگر خوب و پیگیر ما بود. فریده جان افتخار میکنیم راه و اهداف تو را میتوانیم ادامه دهیم.
فریده جان بدرود

…………….
مینا احدی: بدرود فریده قهرمان!
از سی و شش سال قبل فریده را می شناختم. سمبل مبارزه و مقاومت و انساندوستی و محبت و کمک به دیگران!
سی و شش سال از نزدیک دیدم، چگونه زیست و چگونه مبارزه کرد. نسلی که به ظلم و ستم و نابرابری در دوره پهلوی و پس از آن از همان اولین روز شکل گرفتن و به قدرت رسیدن حکومت فاشیست اسلامی، با صدای بلند به این حکومت، نه گفت. فریده به همراه هزاران نفر، در مقابل حکومت اسلامی ایستاد و بیش از چهل سال بر علیه حکومت مبارزه کرد.. فریده آرمان تمام زندگیش را و همه لحظات نفس کشیدن خود را صرف مبارزه با این حکومت کرد و در هر جا که بود و قدم به هر جایی که گذاشت از انسانیت و حقوق انسانی و از یک زندگی بهتر برای همگان دفاع کرد. آرمان او ساختن زندگی بهتر برای همه مردم دنیا بود.
فریده آرمان کمونیست خستگی ناپذیر و فعال حقوق زنان و مدافع حقوق پناهندگان و مدافع زندگی انسانی برای همه، عضو کمیته مرکزی و دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران امروز در شهر مالمو سوئد، چشم از جهان فروبست. یادش در تاریخ مبارزات مردم ایران برای زندگی بهتر و در تاریخ مبارزه علیه جنبش اسلامی و اسلام سیاسی در دنیا ، جاودانه خواهد ماند. به درود فریده مهربان و دوست داشتنی!
…………….

کیوان جاوید: فریده آرمان عزیز از میان ما رفت: پیام کیوان جاوید. لینک از اینجا

…………….
مهرنوش موسوی:
در اندوه از دست دادن تو زن کمونیست، مبارز و مخالف نظام، یار و یاور پناهجویان، فعال حقوق کودک، در اندوه مبارزه قهرمانانه تو برای آزادی و عدالت اجتماعی سخت می گریم. به قول اسماعیل بخشی لعنت به این زندگی! لعنت که دیکتاتورها نمی میرند، ولی هر چه انسان خوب و شایسته است، ترک جهان میکند. فریده آرمان عزیز حتی فرصت نشد به خاطر ارسال عکسهایم در کردستان از تو تشکر کنم. دنیایی که تو در آن نیستی به هیچ نمی ارزد!
بدرود رفیق! بدرود!
پ.ن: همسر مهدی میرشاهزاده بود که اعدامش کردند. سپس همسر غلام کشاورز شد که او را نیز در قبرس جلو چشم فریده و مادر غلام ترور کردند. تروریستی که به روی غلام در خیابان آتش گشود، با ماشین مخصوص دیپلماتها فرار کرد. غلام را به فاصله کمی از میکونوس و فریدون فرخزاد در خارج کشور ترور کردند. فریده آرمان تا روز مرگش، یعنی همین امروز، دادخواه آنها بود.
……………….

شیوا محبوبی: در کمال ناباوری فریده آرمان ، رفیق عزیز و انسانی بی نظیر را از دست دادیم. به خانواده و رفقایش مخصوصا رفقا در شهر مالمو سوید که رابطه بسیار نزدیکی با فریده داشتند تسلیت میگم. استقامت و عشق به زندگی و تلاش اش، ماه ها سرطانی را که به آن مبتلا بود را به عقب راند. همیشه لبخند بر لبش بود. قلبی پر از امید و زندگی سرشار از تلاش و امید به تغییر از خصوصیات بارز فریده بود . هر چند همه ما فکر میکردیم که یکروز سرطان بیرحم فریده را از ما میگیرد ولی هنوز خبر در گذشتش باور نکردنی است. یاد عزیزش گرامی به قول نوال السعداوی همه ما یکروز میمیریم ولی مهم اینست که چگونه زندگی کردیم. فریده در طول زندگیش بر روی زندگی هزاران نفر تاثیر گذاشت. فریده را هرگز فراموش نمیکنیم. جای فریده در قلب همه ما است.

…………………

علی جوادی: سرطان لعنتی فریده آرمان عزیز را هم از ما گرفت
مبارزه برای یک دنیای بهتر فلسفه زندگی اش بود. همانند آرمانهای بزرگ انسانی و کمونیستی اش، دوست داشتنی و بزرگ و عزیز بود. یادش گرامی باد!
………….
میترا دانشی:
برای دوست از دست رفته ام…فریده آرمان
فریده عزیزم
قلب مهربانت باز ایستاد!
طپش قلبت برای دنیایی بهتر باز ایستاد!
عشق به زندگی ات باز ایستاد!
آنقدر غمگینم که میخواهم سرم را بگذارم روی دامن باران و تمام اشک های دنیا را گریه کنم.
رفیق تو بگو غم از دست دادنت را چگونه به خودم تسلیت بگویم؟
داغ دیدم و فهمیدم سوختن درد دارد
رفیق داشتم و فهمیدم از دست دادن درد دارد
بدورود عزیز دلم … بدورد
…………………

حسن صالحی: فریده آرمان صدای زنان بیصدا‌، مدافع سر سخت حقوق زنان و کودکان، حامی پناهندگان، رزمنده کمونیست، کسی که بیشتر عمر خود را وقف مبارزه برای یک دنیای بهتر کرد و در این راه سر آشتی با دشمنان مردم نداشت امروز در اثر بیماری سرطان درگذشت. زندگی زیبا و پرثمر فریده آرمان منبع الهام برای تدوام مبارزه ما برای پی افکندن یک دنیای بهتر است. یادش همیشه گرامی و عزیز است.

……………….
هەژار علیپور: فریده آرمان رفیق عزیزمان هم رفت
جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و کمونیسم کارگری در ایران یکی از انسان‌های بسیار شریف، عزیز و مبارزِ خستگی ناپذیری را از دست داد، کسی که بیش از چهار دهه از عمرش را برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برای یک دنیای بهتر وقف کرد، در اثر بیماری سرطان قلب بزرگ و انسانی اش از تپش باز ایستاد.
فریده آرمان, Farideh Arman کمونیستی به معنای واقعی، حامی همه زنان از ایران تا افغانستان و کشورهای اسلام زده در آفریقا و غیره بود، او حامی و فعال در عرصه پناهندگان و در دفاع از حقوق کودکان بی وقفه مبارزه کرد. جایگاه فریده آرمان در قلب همه آزادیخواهان و در حزب کمونیست کارگری ایران خالی میماند، راهش را ادامه و یادش را گرامی میداریم.
یاد ‌فریده آرمان عزیز برای همیشه در قلب ما خواهد ماند.
…………………..

امیر توکلی از طرف سایت روزنه و سایت حزب کمونیست کارگری

فریده خستگی ناپذیر، جسور و تاثیرگذار از میان ما رفت، زندگی پر از فراز و نشیب فریده از اوان جوانی تا آخرین لحظه، او را به یک سمبل و نماد از نسل شکست نخوردگان در مقابله با حکومت وحشی و جنایتکار اسلامی تبدیل کرده است. مبارزه او با جنایتکاران اسلامی از همان روزهای اول بقدرت رسیدن این اوباشان در تهران، تا شرکت اش در جنگ انقلابی کردستان علیه رژیم اسلامی و سپس با ورودش به کشور سوئد، فعالیت هایش بعنوان یک فعال حقوق زنان، مدافع حقوق پناهندگان و زندگی انسانی، او را به شخصیتی شناخته شده چه در میان ایرانیان و چه در بین مردم سوئد تبدیل کرد. رژیم اسلامی دو بار شریک های زندگی فریده را بقتل رساند، مهدی میرشاهزاده در سال ۱۳۶۲ اعدام شد و غلام کشاورز در قبرس جلوی چشمان فریده و مادر غلام ترور شد. در هشت سال اخیر هم او با بیماری سرطان درگیر بود. اما در همه این سالها او قوی، با روحیه، فعال و همیشه ‌لبخند بر لب وخوشرو بود. قدرت او از اعتقاد عمیق اش به یک زندگی برابر و انسانی یعنی سوسیالیسم سرچشمه میگرفت. جای خالی او پرنشدنی است. یادش برای همیشه با ما است. همینجا به خانواده عزیز فریده آرمان و همه اعضای حزب صمیمانه تسلیت میگویم.

…………..

کریم شاه محمدی: فریده عزیز از میان ما رفت، فریده آرمان یک پارچه شور و شوق به زندگی بود، فریده صدای کودکان بی صدا و مدافع قاطع زنان و کودکان بود. یاد فریده همیشه در قلب ما زنده است. به پریوش، آرش، اسحاق و کاوه و دیگر بستگانش و به همه مبارزین راه آزادی، برابری و رهایی از صمیم قلب تسلیت می گویم.

……………….

مهتاب روشنفر: قلب پر از مهرو عشق فریده آرمان امروز از تپش ایستاد.
فریده آرمان عزیز کمونیستی مبارز، دلیر، شخصیتی برجسته و اثر گذار در جنبش مبارزه علیه رژیم بود ،که تا اخرین لحظه زندگیش قهرمانانه ایستاد.او در رویارویی با دو ویروس ،رژیم خون وجنایت و بیماری منحوس سرطان نبرد کرد. وجود او مالامال از عشق بود ، عشق ومحبت در چشمان او موج میزد. عشق به انسانیت او باعث شد که از عنفوان جوانی به مبارزه علیه بی عدالتی وتبعیض وخفقان بپا خیزد.من او را فقط یکبار دیدم اما همون یکبار متوجه شدم او زنی بسیار خوش قلب مهربان، متواضع، خوش رو،‌گرم وصمیمیست .فریده عزیز چنان شفاف وزلال بود که در همون برخورد اول می تونستی او را بشناسی. بعدها که متوجه شدم او از بیماری مهلک سرطان رنج می برد ، متحیر شدم که این زن چقدر قوی وبا روحیه و‌لبخند بر لب وخوشرو بود.فریده عزیز یکی از افراد کم نظیریست که در زندگیم دیدم.او الگوی انسانیت ،شهامت،پایداری است برای من وهمه مبارزینی که ادامه دهنده ی راه فریده عزیز هستند .فریده عزیز یاد تو در قلب ماجاودانه شد .فراق تو را به خانواده عزیز وتمامی اعضای حزب، دوستداران فریده آرمان وهمه کسانی که در راه رسیدن به یک دنیای عاری ازستم و تبعیض مبارزه می کنند تسلیت می گویم.
یاد عزیز فریده آرمان همواره مانا ‌وجاودان و راهش پر رهرو باد.

……………….

جمیله میرکی: قلب مهربان فریده آرمان عزیز از تپش افتاد، با وجود تمام سختیها و عذابهایی که جمهوری جنایتکار اسلامی برایش به وجود آورده بود، لحظه ای از مبارزه و آرمانهای انسانیش کاسته نشد، از رفتن فریده بسیار متاسف شدم، به افراد خانواده و دوستان و آشنایان و تمام انسانهایی که قلبشان برای انسانیت می تپد، به همه رفقای حزبی تسلیت عرض میکنم.

……………….

یاسمین: فریده آرمان صدای زنان بیصدا‌، مدافع سر سخت حقوق زنان و کودکان، حامی پناهندگان، رزمنده کمونیست، کسی که بیشتر عمر خود را وقف مبارزه برای یک دنیای بهتر کرد و در این راه سر آشتی با دشمنان مردم نداشت امروز در اثر بیماری سرطان درگذشت. زندگی زیبا و پرثمر فریده آرمان منبع الهام برای تدوام مبارزه ما برای پی افکندن یک دنیای بهتر است. یادش همیشه گرامی و عزیز است.

………………….

Jalil Jalili

She was a lovely woman, a defender of women’s rights, a defender of children’s rights, a defender of human rights, a defender of a healthy environment and opposed to all forms of discrimination, inequality and injustice in the world.
Farideh loved life, enjoyed her life and was proud to be in this world until the last moments of her life. She was a communist woman and we are proud to be with Farideh and to be with her and to be a party member with her. Farida Arman passed away today at the age of 64 in Malmo., Sweden.
May the memory of our dear Farideh be cherished and may her glorious path be fruitful.

او زنی بود دوست داشتنی، زنی مدافع حقوق زنان، مدافع حقوق کودکان، مدافع حقوق انسانها، مدافع یک محیط زیست سالم و مخالف هرنوع تبعیض و نابرابری و بی‌عدالتی در جهان.
فریده زندگی را دوست داشت، از زندگی اش لذت برد و به بودن خود در این جهان تا آخرین لحظات حیاتش افتخار کرد. او یک زن کمونیست بود و ما هم به بودن در کنار فریده و همرزم بودن و هم حزبى بودن با او افتخار می‌کنیم. فريده آرمان امروز در سن ۶۴ سالگی در شهر مالمو سوئد چشم از جهان فروبست.
یاد فریده عزیز ما گرامی باد و راه پرافتخارش پررهرو.

………………….

پریسا پوینده: بدرود رفیق جان، بدورد فریده عزیز!
فریده آرمان، رفیق عزیز، زنی مبارز، انقلابی، رادیکال و در عبن حال دوست داشتنی و مهربان را از دست دادیم!
همین حالا که خبراز دست دادنش را گرفتم، چند دقیقه ای میشد خبر انتخاب جمهوری اسلامی در کمیسیون حقوق زنان سازمان ملل را گرفته بودیم.
نمیدانستم باید سوگواری کنم یا اعتراض علیه اقدام غیر انسانی سازمان ملل، که با تعدادی دیگر از عزیزان در حال سازمان دادنش بودیم را ادامه بدهم و فقط یک لحظه، یک لحظه یادآوری تلاشها، اقدامات و تمام ایده های خوب فریده که ما را بخط میکرد و به همه انرژی میداد تا صدای زنان و حقوق برابر آنها باشیم ، وادارم کرد کارم را ادامه بدهم و نیمه رهایش نکنم.
از دست دادن فریده عزیزمان، زنی، پرشور، مبارز، انقلابی، مهربان و دوست اشتی و رفیقی تمام عیار که همیشه برای ارتقا رفقایش تلاش میکرد را به خواهر نازنین و خانواده عزیز فریده، تمام اعضا کادرها و لیدر حزب کمونیست کارگری ایران و تمام انسانهای شریف، آزاده و برابری خواه تسلیت میگویم.
از دست دادن فریده ضایع بزرگی برای حزب ما، جنبش زنان و جنبش چپ خواهد بود.
پریسا پوینده

………………………….

نسرین رمضانعلی: بدرود فریده گیان!

دنیا بدون انسانهای مبارز، کمونیست و سرسخت مثل فریده تاریکتر و غیره قابل تحمل تر میشود!

قلم یارای نوشتن ندارد، زبان قاصر از بیان احساس این غم!

برای شناختن فریده لازم نبود مدتها با وی دوست باشید، رفیق و همسنگر باشید، خصوصیات برجسته و انساندوستانه اش در همان دیدار اول نامش و چهره همیشه خندانش را در وجودت حک میکرد. دلسوزی های فریده، مهربان هایش مرزی نداشت. فریده کمونیستی خستگی ناپذیر و مبارزی سرسخت حتی در بستر بیماری هم فریده با روحیه ای غیره قابل توصیف کف خیابان و میدان مبارزه را خالی نکرد! فریده نازنین مرگ را هم به سخره گرفت!

مرگ فریده همه ما را متاثر کرد، و قلبمان را بدرد آورد، فریده رفیق نازنین بدرود! رفیقم بدرود!

……………….

آذر ماجدی:

My daughter’s tribute to Farideh Arman, the essence of love, compassion, fight and hope!
بیاد فریده از طرف دخترم! 
Every time I feel tired of fighting; feel sorry for myself; feel that the world is too brutal; that nothing will ever change; that for every young person we help another 100 won’t survive; wonder if I should pack it all in, get a 9-5 and go on holiday, I think about you. I think of the pain you suffered, the evils you witnessed and the relentless optimism you fought with, right till the end…and I get a grip and keep going.

 Your life couldn’t – and should never have – been scripted. I grew up in awe of you. You symbolised courage and hope. I never understood how you could hold so much pain – so much trauma – in that tiny body and not just get up in the mornings, but achieve more in a day than most people do in a lifetime. There was no injustice you didn’t fight. No party you didn’t attend. No one you couldn’t drink under the table. You raised so many children that weren’t your own. You made everything from scratch, no matter how cheaply it was selling on Amazon. You taught us how to wax our legs, thread our eyebrows, knock back tequila, do the twist, and take up arms against our oppressors. But above all, you taught us love. Pure, unconditional, unshakable love. The kind of love this world is so starved of.

The last time I saw you, still on chemo with stage four cancer, you were heading to the solicitors office to fight yet another asylum case. Just before you left, you made sure I had a packed lunch for my flight. I started crying at the injustice of it all, but you were laughing right till the end, and reminding me to wear a coat, cause it was cold outside.

A piece of all of us died today. But what remains is the fuel we need to take the baton from you and continue the fight you taught us; to do everything we can to make this world a slightly better place for you, like you always believed – no matter how much it knocked you down – that it could be💜–

……………………

عبداله اسدی: فریده عزیز را از دست دادیم
بیماری لعنتی سرطان این اواخر روز به روزعرصه را به زندگی فریده تنگ کرده بود به همین خاطر با دوست عزیزم سحر دو روز قبل از درگذشتش به مالمو رفتیم و برای آخرین بار فریده عزیز را دیدیم
فریده انسانی بزرگ و دوست داشتنی بود، یار و یاور زنانی بود که مورد خشونت خانوادگی قرار می‌گرفتند. مدافع راستین حقوق پناهندگی بود. در عرصه های مختلف مبارزه علیه جمهوری اسلامی و در دفاع از حق و حقوق انسانی سهم و نقش بالایی داشت. خوش قلب و مهربان و سرشار از عشق به مبارزه برای یک زندگی شایسته انسان بود. ماها که شانس دوستی و رفاقت و همکاری در عرصه های مختلف مبارزه سیاسی و تشکیلاتی با فریده را داشتیم، او به شخصیتی بسیار نازنین و مایه امید و افتخار ما تبدیل شده بود. فریده عزیزم، با تاسف فراوان در روندهای بعدی مبارزه برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی جای تو در کنارمان خالی خواهد بود، اما یاد و خاطرات عزیزت همیشه با ما خواهد ماند. درگذشت فریده عزیزمان را به پریوش و امید عزیز و همه خانواده و بستگان و به دوستان عزیزم در شهر مالمو که در تمام طول این مدت هم مثل دوستان بسیار نزدیک و هم مثل پرستار در کنار فریده بودند و از وی مراقبت کردند صمیمانه تسلیت میگم

………………..

منصور ترکاشوند: فریده آرمان برای همیشه رفت ،میشد دید که همگان با احترامی ویژه از او یاد میکنند
باید گفت ونوشت که کمونیستهای کارگری بعضا اسطورهای این دوران سیاه حکومت اسلامیند. مگر طی کردن این راه چهل واندی ساله با این درجه از دقت و سر بلندی سیاسی ساده بود ؟
همون موقع که فداییان و توده‌ایها بدنبال تقویت قدرت نظامی سپاه بودند ،،ما نقطه‌ای مقابل بودیم وفلاکت اجتماعی را بروشنی میدیدیم
در هر کشمکشی درست و دقیق به هدف زدیم نه بازی اشغال سفارت امریکا را خوردیم ونه بازی جنگ میهنی را!
درست همون موقعه که دیگران متلاشی شدند ما در صدد تدوین برنامه و حزب بودیم ،،درست همان موقع که جماعت دوباره وبا عروج اصلاحات بازی به بازیچه‌ای دست جمهوری اسلامی بدل شدند و رفتند به خاتمی رای دادن ما در برلین ماهیت اصلاحات را حتی روشنتر از بیست سال بعدش روشن کردیم ،،،،،اصلا وتصادفا هخا و رضا شاه روحت شاد زمینگیر نشدند ،،اصلا وتصادفا رضا پهلوی اعلام انقراض سلسه‌ای پادشاهی اش را نکرد، ابدا وتصادفا همین بزرگترین کارکتر راستهای جامعه پیشبینی حکومت سوسیالیستها را نکرده‌است !
این رد تاثیر کمونیستهای پیگیر و آگاهیست که مصممند جهان را بلرزانند . قهرمانان واقعی نبرد در این مقطع از تاریخ کمونیستهای کارگریند.
هرکدامشان یک اسطوره اند، هر چند به این نگاه هم نمیکنند، چرا که بشدت و بی وقفه برابری طلبند.

…………………..

فهیمه قطبی، ایرج فرزاد: چگونه میتوان بار سنگین اندوه عزیزانی چون فریده و غلام را تحمل کرد، وقتی که تمام لحطات زندگی شان را وقف شاد زیستن و انسانی زیستن دیگران کردند؟ که در کنار آنها فقط صمیمت و خنده و شادی و شور و روحیه قوی در مبارزه برای یک دنیای بهتر ، زندگی روزمره را با اهداف سیاسی بهم جوش میدادند؟ مهربانیهای فریده بویژه در رابطه با فرزندان ما، واقعا کم نظیر بودند.
یادگار ماندگار این یاران با وفا و تکیه گاه زندگی و مبارزه ما، اجازه نمیدهد مرگ آنان را باور کنیم و بپذیریم. اما سیاهی مرگ یک حقیقت تلخ است، آنها را در انبوهی از درس و آموزش و اخلاق انسانی و انقلابی و تعهد به آرمانهای ولاا و آرزوهای بزرگ در مسیر رستگاری بشر از قید و بند و زتجیرهای نظم حاکم و در لحطات سخت و تند پیچها، همواره در کنار خود خواهیم یافت. به همه عزیزانش، به همه رفقای حزب کمونیست کارگری ایران، صمیمانه تسلیت میگوئیم.
……………….

شمی_صلواتی: فرید آرمان عزیز!
من به یاد تو در ذهنم،
در قلبم، در وجودم
سنگ سکندری می زنم
٭٭٭
آشنای من، با فریده آرمان به سالهای دور، به عمری که تی شد بر می گردد
در میان شور پر احساس رفیقان
با آرمان زیبای سوسیالیزم
به امید تغییر و- نزدیک شدن به سعادت
” شمی شناختی؟ فریده آرمان،
فعال پر کار حزب،در سوئد”
سالها بوده که من فریده را در کنگره های حزب و جلسات می دیدم
گاها بطور اتفاقی باهم گپی می زدیم
گپی سیاسی، با ذهن پر از امید به فردا
و فریده آرمان،
سوسیالستی که با ذوق و شوقی در پی فتح فردا بود
می دانستم به درد سرطان گرفتار است
کاش دل مثل شیشه بود
خورد می شد
و احساس را در درون خاک دفن می کرد
و ما گرفتار به درد رفتن یاران نبودیم
دردی بدتر از سرطان
دردی در تصویر پر از زخم ذهن
دیروز نازنین بود امروز فریده
مرا زخمی ست پر از درد
از درد رفتن یاران و ، حسرت بی پایان
با تسلای امید به فردا
………………….

بابک یزدی: تاریخ و آینده بشریت به فریده ها افتخار خواهد کرد.
اولین بار در کنگره سوم حزب کمونیست کارگری او را دیدم.
فریده از انسان هایی بود که کافی بود یک بار او را ببینی و برای همیشه دوستش داشته باشی.
شور، شوق، عشق به زندگی، مهربانی، شادابی، سرزنده بودن، عشقش به کودکان، زنان، پناهندگان، زحمت کشان، و … که فریده داشت واقعا کمیاب بود.
تاریخ را معمولا تاریخ سلسله پادشاهان، خان ها و امامان نوشته اند. تاریخ دیگری هم هست که تاریخ واقعی مبارزه طبقاتی هست. در این دومی انسان هایی هستند که الگو، نمونه، سرمشق و سمبل درس آموزی هستند. فریده از این نوع بود که تاریخ بشریت به آن ها افتخار خواهدکرد. از اسپارتاکوس تا حلاج. از وارتان ها تا فروغ ها، و از نازنین ها تا فریده ها.
رفیق و همسنگری اینچنینی را ما در حزب کمونیست کارگری از دست دادیم.
یاش گرامی و راهش پر رهرو باد

…………………..

کاوا عمر:

زۆر بەداخەوە فەریدە ئارمانی خەباتکاری سۆسیالیست وئینساندۆست دڵە گەورەکەی لەلیدان کەوت !
بەداخێکی زۆرەوە دوێنێ ٢٢\٤٢٠٢١ حزبی کۆمۆنیستی کرێکاری ئێران هەواڵی مەرگی فەریدەی ئارمان کەسایەتی چالاک و ناسروو ئەندام ڕابەری حزبەکەی ڕاگەیان.
فەریدەی ئارمان خەباتکارێکی ماندونەناسی سۆسیالیست ویەکسانی خوازو ئینسان دۆست لەنەوەی شۆڕشی ١٩٧٩ ی خەڵکی ئیرانە بەدژی ڕژمی شای ئیران و دواتر خەباتکاریکی سەرسەختی ڕژێمی ئیسلانی بوە لە ئێران هەتا دواین ساتەکانی ژیانی ئەو کە ژیانی سیاسی خۆیدا چەندین ئازیزی کەلە دەست داوە.لەوانە هاوسەری یەکەمی مەهدی میرشا زادە ساڵی ١٣٦٢ بە هۆی ئەندام بون لە
ڕیکخراوی یەکێتی تێکۆشەرانی کۆمۆنیست(اتحاد مبارزان کمونیست)ەوە لە
سیدارە دەدرێت و دواتر ساڵی ١٩٨٩ هاوسەری دووهەمی غوڵامی کیشاوەر لە
قوبرس بەبەرچاوی ئەوو خێزانەکەیەوە تیرۆر دەکرێت.
بەڵام هەموو ئەم تاوان وتۆقاندنانە نەک پاشەکشە بە فەریدەی سۆسیالیست و خەباتکار ناکەن بەڵکو پڕجۆش تریان کرد لە خەبات وتێکۆشان لەدژی ستەم وهەڵاواردنی نیزامی سەرمایەداری و پارێزەرە
کۆنەپەرست ودژی ئینسانیەکەی لە
ئیران و بەهۆی نائەمنی و گیرشی بەردەوامی کۆماری ئیسلانی بۆسەر ڕێکخراوو حزب وهەڵسوڕاوە چەپ وکۆمۆنیستەکان شوینی ژیانی بەجێ دەهێڵێت و دێتە کوردستان و لەگەڵ هاوڕێکانی لە یەکێتی تێکۆشەرانی کۆمۆنیست دێنە کوردستان و درێژە بەخەبات دەدەن و سەرئەنجام لەگەڵ کۆمەڵەی ئیران و چەند ڕێکخراوێکی تردا حزبی کۆمۆنیستی ئیران دادەمەزرێنن و فەریدەش چەند ساڵێک لە کوردستان دەمینێتەوە درێژە بە خەبات دەدات لە ڕیزەکابی هیزی پێشمەرگەی کۆنەڵەو حزبی کۆمۆنیستی ئیراندا و دواتر دەچێتە ئەوروپاو لە وڵاتی سوئێد نیشتە جێ دەبیت و هەتا دواین ساتەکانی ژیانی وەک کادریکی دیاری ڕابەری حزبی کۆمۆنیستی کرێکاری ئێران و هەڵسوڕاوێکی دیارو بەرجەستەی بەرگری لە ژنان ومنداڵان وپەنابەران و نەیاری سەرسەختی کۆماری ئیسلامی درێژەی بەکارو چالاکیەکانیدا.
بەداخەوە فەریدەی ئارمان ئەم ٨ساڵەی کۆتای تەنەنی لە جەنگی بەردەوامدابوو لەگەڵ شێرپەبجەی نەگریدا. بەڵام شیرپەنجەی نەگریس بۆ ساتێکی نەیتوانی لەورەی شۆڕش گێڕانە وخەندەی سەر لیوەژانی کەم بکەنەوە. فەریدەی ئارمان خۆشەویستی دەوروبەرەکەی بوو ئەو هەمشە بەژردەوە خۆشەویستی خحی بۆ مبداڵان و دەوروبەرەکەی نیشاندابوو.یەو موجوسەمەیەک بوو لە کاروئاکاری کۆمۆنیستی وئینسان دۆستی
لێرەوە هاوخەمی خۆم بۆ هاوڕێیانی حزبی کۆمۆنیستی کرێکاری ئێران وخێزان ونزیکەکانی هاوڕێی ئازیزمان فەردەی ئارمان دەردەبڕم
یادو یادەوەریەکانی بۆ هەمیشە بەزیندوێتی دەمێنێتەوە

………………..

خسرو از ایران و رضا رشیدی

خنده اش سمبل رومی بود
و نمک بود
و فراست بود
فریده آرمان مبارز خستگی ناپذیر، زنی که تمام زندگی اش مبارزه برای رفاه و برابری و آزادی انسان بود ،قلب مهربانش از تپش باز ایستاد.

فریده عزیز
یاد عزیزت و آرمانهای انسانیت با ما خواهد بود.
………………..

اسد حیدری: برای فریده و آرمان والایش!
آبشاریْ، در گذر هر دم
ولی باز حاضری و
ماندگار
گاە آرام
گل بە گل سر میزنی
عطر و عشق زیستن را میفشانی بیدریغ
میرسانی مژدە چون پیک بھار
بغضِ پاپیچِ شقایقْ چون نسیم
بربگیری بی تامل؛
شویی اندوە‌ دلی!
گلپری بر گیسوان خود زنی
موج در موجْ میخرامی برکنار
بر لبِ خشکیدهٔ کودکی آسان کنی
سوز تفتِ روز گرمِ رنج و کار
گاه چون سیلاب یاغی، پر خروش
میغری در هم بپیچی
پیچک پا پیچ راه و
سنگ و خار
سنگلاخِ همرسانی میگریزد از حضورت
باز آیی پر خروش و
پر صلا و
بیقرار !
مینوازد
برق چشمت
قلب گرمت
شور ایجاد تغییر
شرح راز گرم کار بی امان؛
سمفونی زندگان!
رفته ای گویند، اما بیگمان
آبشاران را نشاید رفتنی و ماندنی!
آبشاری،
آبشاران جاریند در شط جان.

…………….

شمسی خرمی: فريده عزيزم، فريده قهرمان راه آزادى و برابرى پر كشيد و رفت.
آرام بخواب عزيزم. آنچه پيش من دارى ، فقط شادى و مبارزه براى دنيائى بهتر است.

……………..

شهلا خباززاده: به ژانت عزیزو همه دوستداران فریده
فریده عزیز و دوستداشتنی را از دست دادیم
ژانت عزیز نمی دانم چگونه تسلیت بگویم که بتواند کمی تسکین دردت باشد، چون می دانم که هیچ کلماتی نمی تواند از درد و اندوه تو بکاهد.
خواهرخوب و مهربان فریده، ازدست دادن عزیزان درد و زخم عمیقی است که هیچ وقت التیام نمی یابد و با هر یادآوری این زخم دوباره سر باز می کند و دردش تا عمق وجود آدم نفوذ می کند.
ژانت جان من با تمام وجودم درد و غم تو را درک می کنم چون خودم هم علی عزیزم، عشق زندگی ام را در حدود هشت سال پیش با بیماری سرطان لوزالمعده از دست دادم. او سرشار از زندگی بود و بخاطر من و بچه ها و برای زنده ماندن و زندگی کردن نه ماه تمام درد کشید و مقاومت کرد. اما با اینکه با تمام وجودش با سرطان جنگید ولی در نهایت سرطان بر او غلبه کرد و او را از ما گرفت. علی عزیزم نه ماه تمام مقابل چشمان من و بچه ها درد کشید و ما کاری از دستمان برای تسکین دردش بر نمی امد. ای کاش می شد در این مواقع درد عزیزان را تقسیم کرد، اما افسوس که نمی شود.
ژانت عزیز عمیقا هم دردت هستم و با تمام وجودم غم از دست دلدن خواهرت را با همه احساسم می فهمم. افسوس که گذر زمان هم برای غلبه به این غم کمکی نمی کند، به مرور و با گذر زمان فقط یاد می گیریم که با این غم از دست دادن عزیزانمان زندگی کنیم.
رفقای عزیز و مبارزم
همانطورکه اطلاع دارید من حدود هشت ماه پیش خواهرم را از دست دادم و به دنبال آن در این هشت ماه گذشته، رفقا بهروز عزیز، نازنین دوستداشتنی و در چند روز گذشته فریده خوب و مهربانمان را با بیماری سرطان از دست دادیم.
فقط در هشت ماه گذشته بیماری سرطان سه نفراز رفقای مبارز و کمونیست ما را از ما گرفته و من با هر رفیق عزیزی که از دست می دهیم خشم و نفرتم علیه نظام سرمایه داری بیشتر می شود، چرا که این سیستم به جای مقابله با این بیماری که سالیان سال است از مردم قربانی میگیرد بودجه های سرسام اوری را صرف ساخت تجهیزات مجهز برای سرکوب مردم و برای سیاستهای جنگی خود علیه مردم می کند.
نظام سرمایه داری این هیولای سرطان را به حال خود رها کرده تا به راحتی بیماران خود را ببلعد و سرمایه داران بتوانند سود ناشی از فروش داروهایشان را به جیب خود بریزند. باید هر چه بیشتر مبارزاتمان را علیه کل سرمایه داری گسترده تر کنیم تا بتوانیم دنیا را از شر همه بیماریها و از جمله بیماری خطرناک مذهب پاک کنیم و در کنار آن دنیای بهتری برای زندگی انسانها بنا کنیم که زندگی در ان زیبا و زیباتر شود.
یاد رفقا، بهروز، نازنین و فریده گرامی باد
یاد همه رفقا و عزیزانمان زنده و گرامی است
24 آپریل 2021

……………..

سارا محمد: فریده آرام بخواب

نه فقط ما بلکه دولت سوئد باید به تو فریده آرمان ادای احترام کند. امیدوارم دولت سوئد تسلیت بگوید و از طرف مردم سوئد از تو بخاطر ۳۰ سال مبارزه خستگی ناپذیر علیه فرهنگ ناموسی، بخاطر توانایی ها و آنچه تو علیه خشونت به زنان و کودکان انجام دادی، قدردانی کند. همچنین بخاطر مبارزه تو علیه اسلامیسم.

فریده آرمان، صمیمانه از مبارزه امیدوارانه تو و نقش الهام بخشت برای جامعه برابر و آزاد از سرکوب مذهب و خشونت و سرکوب مربوط به فرهنگ ناموسی قدردانی میکنم.

صمیمانه از تو بخاطر مبارزه شجاعانه ات علیه اسلامیسم و حکومت آپارتاید اسلامی ایران قدردانی میکنم.

فریده، تو برای یک دنیای بهتر جنگیدی. و من قول میدهم مبارزه ترا تا جایی که زنده هستم ادامه دهم. قلبم به درد میاید موقعی که فکر میکنم تو ما را ترک کرده ای اگرچه میدانستیم این سرطان لعنتی ترا از زندگی محروم میکند.

زنده باد خوبی ها و خاطرات زیبای تو فریده.

تو هنوز در قلب من زندگی میکنی.

خانواده و دوستان فریده

در حسرت غم عمیق شما هستم اما بالاتر از همه شما که با عشق، همفکری و همبستگی در طول دوران بیماری همراه فریده بودید سپاسگزارم.

با احترام به همه شما

سارا محمد

در دو لینک زیر می توانید درباره مبارزه و حمایت او از زنان و کودکان خشونت زده در سوئد بخوانید

1- https://www.google.se/…/sommarlagret-blir-en-paus-i…

2- https://www.google.se/…/faridehs-kamp-f%25C3%25B6r…/amp

………………….

مهران حمیدی: فریده آرمان مبارز کمونیست و انسانیت از میان ما رفت اما راهش را پر تلاش ادامه میدهیم.
دیروز در حالی که داشتم به آرامستان و مزار پدرم میرفتم در مسیر به ناگاه خبر درگذشت #فریده_آرمان را در فیسبوک دیدم ؛ برای ما نسل جدید مبارزان کمونیست که در ایران هستیم وجود انسانهایی همچون فریده ، به ما قدرت ، اعتماد به نفس ، شجاعت و انرژی افزون تری در مسیر مباره با استبداد و تبعیض و سرمایه داری میدهد و نشان میدهد که در دنیایی که سیاست پر از انسانها و احزاب سطحی شده ، باز هم انسانها و فعالین سیاسی و احزابی هستند که صدای ما بیصدایان ، به حاشیه رفتگان ، همجنسگرایان و کوییرها ، زنان ، آتئیست ها و انسانهایی که خواهان یک زندگی مدرن و انسانی با بالاترین و رادیکال ترین معیارهای آزادی و‌ برابری و رفاه هستند ، باشد.
غم وجودم را فراگرفت و دائم یاد چهره خندان و پر از زندگی و شور و شوق فریده شدم ، ایکاش فریده زنده میماند تا نابودی این نظام ضدانسانی را به چشم میدید اما به خاطر فریده ، تلاشها و مبارزات او هم که شده ، راهش را ادامه میدهیم و با تلاش و پشتکار بیشتری این مبارزه را پیش خواهیم برد.
به خانواده ، عزیزان ، اعضای حزب کمونیست کارگری ایران و همه فعالان راه آزادی و برابری ، تسلیت میگویم و خود را همدرد و شریک غم این عزیزان میدانم.
درود بر فریده آرمان ،
درود بر انسانیت
مهران حمیدی
اردیبهشت ۱۴۰۰

………………………

ثریا شهابی: آنچه که مرگ فریده آرمان را متفاوت می کند
فریده آرمان در سن شصت و چهار سالگی روز ۲۲ آوریل (۲ اردیبهشت ۱۴۰۰) بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
مرگ به خاطر بیماری بخشی از زندگی، و بخشی از زندگی همه ما است. اما آنچه مرگ کسانی چون فریده آرمان را متفاوت می کند، نه فقط قلب بزرگ او و آغوش همیشه بازش برای نزدیکان٬ رفقا و کسانی بود که یا از او کمک میخواستند یا او فکر می‌کرد که باید به آنها کمک کند، که گره خوردن آن زندگی با مقاطع مهمی از مهم‌ترین تحولات سیاسی در ایران٬ و جایگاه او در دل این تحولات است.
در مورد شخصت دوست داشتی فریده و خانواده بسیار بزرگی که با درگذشت او سوگوار شد٬ بسیار نوشته شده است و هرچه نوشته شود٬ باز هم کم است. اما این نوشته نه در مورد آن وجه از زندگی او٬ که در مورد جایگاه او در سیر یک تاریخ به پایان نرسیده است! تاریخ عروج و سقوط جمهوری اسلامی ایران و رابطه زندگی او با این تاریخ!
مرگ او که فصل آخرش شخصی و بیماری سرطان بود، پایان یک جلد از مجموعه آثار و کتاب هایی است که نه شخصی هستند و نه هنوز جلد آخر این مجموعه به پایان رسیده است. زندگی فریده تنها یکی از مجموعه کتاب های قطوری است از تاریخ عروج و سقوط جمهوری اسلامی ایران. از دریچه زندگی نسلی از جوانان انقلابی، چپ و کمونیست سراسر ایران، از دهه شصت تا به امروز، وچهل سال بعد، که فصل آخرش با سقوط جمهوری اسلامی، به پایان می رسید.
فصل اول این کتاب بازگو کننده گوشه ای از تاریخ پایان حکومت پهلوی از دریچه زندگی دختر نوجوان انقلابی و شیفتگی او نسبت به مبارزات چریکی (پارتیزانی متاثر از انقلاب کوبا و چگوارا) است! همچون همه جوانان انقلابی دهه شصت میلادی در جهان، که حکومت های دیکتاتوری و تحقیر و جنگ و قلدری و کودتاهای امپریالیسم آمریکا را نمی خواستند، است که او را به “چگوارا” های خودی و به چریک های شناخته شده و از جمله به محمدعلی پرتوی و خانواده محبوب او میرساند. چریک انقلابی جان بدربرده از اعدام های شاه که پس از آزادی توسط انقلاب مردم، توسط جمهوری اسلامی دستگیر و اعدام میشود. فریده نوجوان و معلم روستاها٬ که از تعرض ساواک جان سالم بدر میبرد، اعدام هم رزم و رفیق اش، محمد علی پرتوی را همچون همه هم نسل هایش، با تداوم مبارزه با ارتجاع اسلامی تازه به قدرت رسیده، تحمل می کند.
فصل دوم کتاب، فصل فعالیت با تشکیلات مارکسیستی ایران است و فعالیت و دوندگی سال‌های اول انقلاب که آزادی های سیاسی و شکستن دیوار های ترس و اختناق نظام پیشین این نسل را شبانه روز، ۲۴ ساعته، فعال و در جنب و جوش و خروش انقلابی غرق کرده است. سال‌های پیش از براه افتادن هالوکاست اسلامی دهه شصت و پیش از متمرکز و یک کاسه شدن قدرت سیاسی ارتجاع اسلامی.
فصل سوم خرداد شصت و جنگ ایران و عراق و هالوکاست اسلامی است٬ فریده و شریک زندگی اش، مهدی میرشاهزاده. دستگیری مهدی در یکی ازتورهای امنیتی و تعقیب و مراقبت های دهه شصت، و از تله رستن فریده، زندگی امن در سازمان مخفی و فرار مخفیانه به کردستان و مناطق آزاد تحت حاکمیت کمونیست ها! این فصل از زندگی او با اعدام مهدی٬ همسر و شریک زندگی اش، و جان بدر بردن او، ختم می شود.
فصل چهارم، ادامه فعالیت متشکل حزبی در تشکیلات علنی در کردستان ایران است و بدنبال آن، مهاجرت به سوئد، بعنوان پناهنده سیاسی، وادامه فعالیت مخفی حزبی در سوئد . مقطعی حدود ده سال است که محیط فعالیت سیاسی اپوزیسیون فراری ۲ میلیونی در خارج از کشور٬ تحت تاثیر فضای ارعاب تروریسم اسلامی تازه به قدرت رسیده در ایران و در خارج از کشور، مخاطره آمیز و تروریستی شده است. مقطعی که در آن٬ فضای هرنوع ابراز وجود سیاسی مخالف رژیم٬ حزبی٬ فرهنگی٬ شخصی و اجتماعی٬ تروریزه شده است.
فصل پنجم، زندگی در تبعید، زندگی و فعالیت حرفه ای مخفی در سوئد همراه شریک زندگی اش، غلام کشاورز٬ در شرایطی است که گفته شد. در فضای ترورهای سازمان یافته جمهوری اسلامی از اپوزیسیون، فصلی که با ترور همسر، غلام کشاورز هنگام ملاقات خانواده درقبرس، به پایان میرسد. تروری که در مقابل چشمان همه اعضا خانواده، مادر و برادر غلام کشاورز، برادر و خواهر فریده و در مقابل پای فریده، صورت میگیرد و برادر فریده هم زخمی میشود! فریده از این ترور هم جان سالم بدر میبرد!
فصل ششم، ادامه فعالیت٬ زندگی و فعالیت حزبی مخفی در سوئد است و که بدنبال تحولات سیاسی در ایران که موجب عقب زدن ارتجاع اسلامی است، به روی آوری به فعالیت حزبی علنی در خارج از کشور٬ شیفت و به این سطح پیشروی میکند.
فصل هفتم٬ بیماری سرطان است و بیش از هشت سال درگیری و مقاومت وصف نشدنی او در مواجه با این بیماری. کار و زندگی در شرایط جدید٬ به چالش کشاندن محدودیت های سیستم درمانی کشور محل زندگی ش است٬ و در مواجه با مرگ! فصلی که با عشق و امید به زندگی٬ ارزش و احترام به هستی٬ در دل پذیرش غیرمذهبی و غیرعرفانی مرگ بعنوان یک واقعیت جدا نشدنی از زندگی که باید آن را پذیرفت٬ به پایان میرسد.
جلد های دیگر کتابخانه عظیم عروج و سقوط جمهوری اسلامی، تاریخ جنگ و مقاومت و مبارزه چهار نسل از مردم ایران با هیولای جمهوری اسلامی ایران٬ که بیش از سه سال است توسط مردم به تنگ آمده مورد ضربات مهلکی قرار گرفته است، هنوز در حال نگارش است. کتاب های زندانیان سیاسی و بازماندگان قربانیان ترورها، مبارزات مردمی و مسلحانه در کردستان، مبازات مردمی٬ دانشجویی و زنان و طبقه کارگر در سراسر ایران٬ هنوز در حال نگارش است.
روزی که جمهوری اسلامی ایران به زیر کشیده شود، هر فصل و هر برگ از این کتاب ها، از جمله کتاب زندگی فریده آرمان، منابع معتبر یک تاریخ مدون برای جویندگان حقایق مربوط به یکی از سیاه ترین و پیچیده ترین تاریخ چهل ساله حاکمیت یک حکومت مذهبی قرون وسطایی بر یک جامعه صنعتی و شهری متمدن در پایان قرن بیست، خواهد بود.
تاریخ مدونی که جایگاه عزیزانی چون فریده آرمان در آن٬ غیرقابل انکار و فراموش نشدنی است٬ هنوز نوشته نشده است. کتاب هایی که روزی که نگارش آنها با مرگ جمهوری اسلامی و آغاز “یک دنیای بهتر” به پایان برسد٬ هر برگ آن گوشه ای از شورانگیز ترین مقاومت ها و مبارزات چهل سال مردمی را به تصویر می کشد. منابعی که الهام بخش هنرمندانی خواهد شد که هر بخش از آن را موضوع ساختن دهها و دهها شاهکار موسیقی، فیلم، و آثار هنری کنند.
یاد فریده آرمان عزیز گرامی!
ثریا شهابی
بیست و هفت آوریل ۲۰۲۱ هفت اردیبهشت ۱۴۰۰

……………………….

Kvinnorättsförbundet Malmö
Dear Farideh
Farideh Arman’s heart stayed forever
It is hereby informed that Farideh Arman, founder of the association Women’s Rights Association and one of the strongest advocates for women, children and refugee s’ rights, passed away on April 22, 2021. Farideh fought hard for eight and a half years against cancer. She was only 64 years old.
Farideh Arman worked tirelessly in his association to help vulnerable women and children who had difficulty at home and in society. Through her association, she brought their speech in the mass media. Farideh gave a brighter perspective and hope in their life. She organized events so big that she received awards from Swedish institutions and mass media.
Farideh organized major conferences and lectures and struggled hard to change laws for the benefit of women and children victims of domestic violence. She engaged many officials within different authorities in Sweden, including some ministers. Among other things, the minister of equality was attended by her conferences. Several books and booklets were published in Swedish about her activities, such as the books Summer’s brightest light – about the hidden violence against women and children, as well as ′′ I am children ′′ – a handbook about children and violence in close relationships and many articles and interviews were published in Swedish newspapers and presented aspects of her social and humanitarian work for society.
She personally worked with and held in various camps, leisure trips and fun programs for hundreds of help-need women and children. She was a real fire soul.
Asylum counseling for asylum seekers was also one of the activities she was doing. Even during her time of illness, she worked daily to help and support people around her and managed more than one ordinary human capacity.
Farideh Arman’s passing is incredibly painful for all those who know her and she will always be missed with us all. The association Women’s Rights Association lost a well-known and popular soul and this is a heavy loss for us. Farideh was a true symbol of humanity, honesty, sacrifice, passion and love for life. She was brave and persevering and never let go in the fight for human happiness.
Her memory is and will always be dear and loved.
With sadness and biggest missing
Women’s Rights Association National Organization
2021-04-27

…………………..

Homa Arjomand
What I call a very brave, strong and full of energy individual who despite going through harsh systematic abuse by the Islamic Republic of Iran and despite of witnessing her dearest partner getting shot at the airport before his parents and she still brings hope, happiness and awareness; while being at the forefront of the fight against not only Islamic Republic of Iran but against all system of Capitalists. Nothing could stop Farideh from her goals but unfortunately we lost her, the world has lost her due to cancer. She will be missed for sure.

………………..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *