قطعنامه در مورد ادامه كشاكش میان دولت آمريكا و جمهوری اسلامی و بحران حکومتی بورژوازی در ایران

مصوب پلنوم سی ام کمیته مرکزی حزب ( باتفاق آرا)

١- كشاكش و بحران رابطه جمهوری اسلامي با دولت آمريكا و غرب به صورت لاينحلي ادامه دارد و تلاش هاي هر دو سوي اين كشاكش براي خلاصي از اين وضعيت هرچه بيشتر ستروني خود را نشان ميدهد. این بن بست خود حاصل و نشاندهنده بحران عمیق سیاسی و حکومتی بورژوازی بومی و جهانی در ایران است.

۲- انقلاب ۵۷ بورژوازی ایران را در ابعاد سیاسی و اقتصادی با یک بحران حکومتی روبرو ساخت که تا امروز ادامه دارد. جمهوری اسلامی که برای سرکوب انقلاب ۵۷ روی کار آمد گرچه انقلاب را درهم کوبید اما نتوانست به رژیم متعارف سرمایه داری تبدیل شود. تکیه حکومت به اسلام سیاسی و خصلت “ضدآمریکائی” آن، که از ابزارهای لازم برای سرکوب انقلاب بودند، و امروز از ملزومات حفظ خود و بقای حکومت اسلامی هستند، از موانع اساسی برای تبدیل حکومت به یک رژیم مطلوب و متعارف سرمایه داری است.

۳- استراتژی و مبنای سیاست ومناسبات دولت آمریکا و بورژوازی غرب با جمهوری اسلامی تلاش برای تغییر و یا تعویض جمهوری اسلامی ( به شیوه تدریجی و یا ضربتی) به یک حکومت متعارف و قابل قبول برای بورژوازی جهانی است. از نقطه نظر تاکتیکی هدف دولت آمریکا محدود کردن نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه و مشخصا عراق و قرار دادن رژیم در چارچوب سیاستهای منطقه ای خود در خاورمیانه است. در شرایط حاضرمساله موسوم به بحران هسته ای محمل بروز این تخاصمات تاکتیکی و استراتژیک است.

۴- اساس موضع گیری حکومت اسلامی در قبال آمریکا و غرب تلاش برای بقا است. ضدیت با غرب و با آمریکا یک جزء هویتی حکومت اسلامی، خصلت سیاسی آن و تعریفی است که حکومت از خود بدست داده است. از سوی دیگر حفظ موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و در جنبش اسلام سیاسی در گرو ضد آمریکائی گری رژیم است و این مساله نیز در موقعیت داخلی حکومت تاثیر تعیین کننده ای دارد. جمهوری اسلامی نمیتواند دست از ضد آمریکائی گری بکشد و رژیمی با هویت و مشخصات فعلی، چه در خود جامعه ایران و چه در سطح منطقه، باقی بماند. رابطه با آمریکا، تناقضات رژیم اسلامی را تخفیف نمی دهد، آنها را تشدید میکند.

۵- از لحاظ اقتصادی سرمایه داری در ایران با یک بن بست روبروست. سرمایه داری جهان امروز ادغام همه کشورها در بازار جهانی، درهای باز برای ورود و صدور سرمایه ها و پیروی آنها از الگوی بانک جهانی و “دموکراسی” بازار رقابت آزاد را الزامی میکند. موقعیت سیاسی و رابطه جمهوری اسلامی با آمریکا و کشورهای غربی درست در نقطه مقابل این پیش شرطها قرار دارد. این اوضاع شرایط بسیار دشواری برای انباشت و تولید و بازتولید سرمایه در ایران ایجاد کرده است. هویت اسلامی- ضد آمریکائی رژیم و نامعین بودن آینده سیاسی آن، فعال مایشائی حکومت و مافیای اقتصادی متکی بقدرت دولتی در تصمیمات و عملکرد اقتصادی، بی ثباتی و ناامنی سرمایه گذاری خارجی و داخلی در هر بخش تولیدی و یا خدماتی که نیازمند دور گردش ای نسبتا طولانی و یا حتی میان مدت باشد اساس مشکل تولید سرمایه داری در ایران جمهوری اسلامی است. ازینرو شکستن بن بست اقتصادی سرمایه در ایران تماما به تغییر پایه ای مناسبات جمهوری اسلامی با غرب و با جنش اسلام سیاسی گره خورده است. این تغییرات معنائی بجز نفی هویت سیاسی و زیرو رو شدن ساختار حکومتی جمهوری اسلامی نخواهد داشت.

۶- حل بورژوایی بحران حکومت اسلامی بدست خود رژیم حاضر یا با حفظ آن غیر ممکن است. بورژوازی ایران با یک بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روبرو است که در مرکز آن خود جمهوری اسلامی قرار دارد. رژیمی که زمانی بورژوازی را از تهدید یک انقلاب رها کرد، اکنون بسرعت انقلابی دیگر را علیه خود شکل میدهد که بمراتب عمیق تر و همه جانبه تر از قبلی است.
در این شرایط هدف و مضمون سیاست نیروهای اپوزیسیون بورژوائی حکومت را جلوگیری از “خطر” چپ و انقلاب کارگری تشکیل میدهد. مخالفت این نیروها با حکومت اسلامی یک دعوای درون خانوادگی بورژوازی است که کاملا تحت الشعاع مقابله طبقاتی آنان با مبارزات چپ و انقلابی توده مردم قرار میگیرد. بورژوازی اپوزیسیون تا کنون در مقاطع مختلف، در پوشش دفاع از تمامیت ارضی و ایرانیت و یا خطر حمله آمریکا و غیره، عملا و یا صریحا و رسما در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفته است. تلاش این نیروها حتی آنجا که در برابر حکومت اسلامی قرار میگیرند بر آنست که اعتراضات و مبارزات مردم را در چارچوب افق و سیاستهای ناسیونالیستی و قومی تحریف و مسخ کنند و به این ترتیب زمینه تغییر حکومت از بالا و از ورای سر مردم (رژیم چنج، حمله نظامی، کودتا و غیره) را فراهم آورند. افق، سیاستها و عملکرد نیروهای بورژوائی اپوزیسیون هم در مضمون و هم در شیوه های خود عمیقا ارتجاعی و علیه منافع اکثریت عظیم مردم ایران است.

۷- معضلات حکومت اسلامی و کل طبقه بورژوازی ایران از مناسبات درونی آن ناشی نمیشود. مبنای بن بست سرمایه در ایران، کشمکش میان دولت آمریکا و سایر دول غربی با حکومت اسلامی، و همچنین بی افقی و ناتوانی بورژوازی اپوزیسیون، امکان شکل گیری یک انقلاب چپ و کارگری است که کل سلطه بورژوازی در ایران را تهدید میکند. تثبیت سلطه سیاسی بورژوازی و کارکرد متعارف سرمایه در دوره نظم نوین و افسار گسیختگی سرمایه داری بازار آزاد مستلزم پیاده کردن مدل ریاضت کشی اقتصادی بانک جهانی، تداوم و تثبیت استثمار وحشیانه کارگران و احیای شرایط “کار ارزان و کارگرخاموش” و ایجاد جامعه ای اختناقزده و به سکوت و رکود کشیده شده در شرایطی به مراتب ارتجاعی تر و مستبدانه تر از “گورستان آریامهری” است. طبقه کارگر و جوانان و اکثریت عظیم مردم ایران این شرایط را نمی پذیرند و به آن تن نمیدهند. شرایط سیاسی امروز در جامعه ایران نه ناشی از فروپاشی سرمایه داری دولتی بلکه حاصل یک انقلاب عظیم علیه سلطه سرمایه داری مدل غربی در ایران شاهنشاهی است و از همین رو افق و جهت گیری و مضمون و مطالبات جنبش کارگری و جنبشهای اعتراضی در ایران را- برخلاف آنچه بورژوازی غرب توانست به جوامع بازمانده از بلوک شرق تحمیل کند- نه ناسیونالیسم و قومپرستی و توهم به “دموکراسی” غربی و معجزات سرمایه داری رقابت آزاد، بلکه انسانیت و آزادیخواهی و برابری طلبی سوسیالیستی تشکیل میدهد. این ریشه و اساس “مساله ایران” و “بن بست ایران” برای بورژوازی غرب و برای بورژوازی بومی در ایران است.

۸- بحران حکومتی بورژوازی شرایط مساعدی را برای سازماندهی و پیروزی انقلاب سوسیالیستی در ایران فراهم آورده است. در سطح مبارزه طبقاتی بحران جمهوری اسلامی خود را در جدال حاد سیاسی در ایران، مفتوح بودن مساله قدرت سیاسی و وجود یک جنبش وسیع سرنگونی طلبانه، چپ و انقلابی نشان میدهد که در پیشاپیش آن طبقه کارگر و شعارها و مطالبات سوسیالیستی و حزب سیاسی آن قرار دارد. حرب کمونیست کارگری اعلام میکند که راه رسیدن به یک زندگی انسانی و آزادی و برابری برای مردم ایران نه سناریوهای بورژوائی مبتنی بر “دموکراسی” بازار آزاد و مدل ریاضت کشی اقتصادی بانک جهانی واحیای شرایطی بمراتب مختنق تر از گورستان آریامهری بلکه سرنگون کردن حکومت اسلامی و خلع ید سیاسی از کل طبقه سرمایه دار است. حزب خواهان آن است که بختک جمهوری اسلامی و بحرانش بهمراه کل نظام سرمایه داری در ایران با انقلاب کارگران و مردم تماما برچیده شود. کارگران و توده وسیع مردمی که جمهوری اسلامی را سرنگون میکنند خود باید بطور بلافصل قدرت را بدست گیرند. حزب درهر شرایطی که مناسبات جمهوری اسلامی با بورژوازی جهانی و دوری و یا نزدیکی حکومت با دولت آمریکا ایجاد کند برای پیشبرد مبارزات انقلابی مردم و خلع ید سیاسی و اقتصادی از بورژوازی مبارزه میکند.

حزب کمونیست کارگری همه کارگران و مردم را به دخالت فعال در اوضاع سیاسی، متحد و متشکل شدن حول حزب و پیشبرد مبارزه ای متحد و سازمانیافته برای سرنگونی حکومت اسلامی و برپائی جمهوری سوسیالیستی فرامیخواند.*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *