ویروس کرونا در کشتاری بیامان به جان جامعه افتاده است. در طی هفته گدشته نزدیک به ۴۰۰ شهر در ایران درگیر وضعیت قرمز بودند. برابر اظهارات رسمی مسئولین وزارت بهداشت، وضعیت تهران و چندین شهر بزرگ از جمله تهران، مشهد و قم فاجعه بار است. اگر طبق آمار رسمی، کشته شدگان در نیمه اول اسفند ماه ۱۳۹۸،مجموعاً ۱۶۰نفر اعلام شده بود، اکنون از مرز ۲۵۰ کشته در شبانه روز گذشته است. آمار کشته شدگان از مرگ روزانه ۳۴ نفر در خرداد به بالای ۲۲۰ نفر در تیرماه رسیده است. نرخ افزایش ابتلا در شهر مشهد بیش از ۳۰۰درصد است. بیمارستانها و مراکز درمانی پاسخگوی هجوم مبتلایان به کوئید ۱۹ نیستند.
اساساً از وضعیت گسترش کرونا، در پایتخت تا مرکز و شهرهای بزرگ، تا مناطق دور دست، نه آمار مستند و واقعی موجود است و نه مرجعی پاسخگوی جامعه است. فاجعه آنچنان وسیع و عظیم است که قابل کتمان نیست. بطوری که حتی مرکز پژوهشهای مجلس اسلامی اعلام کرده بود “کرونا دستکم دو برابر آمار رسمی در ایران قربانی گرفته است”.
رئیس جمهور اسلامی از ابتلای ۲۵ میلیون نفر به کرونا و خطر مبتلا شدن ۳۵ میلیون نفر دیگر خبر میدهد. صحیح یا غلط، این ادعای رئیس دولت کشور است. معنای واقعی آن این است که متحقق کردن پروتکلهای بهداشتی توسط دستگاه حکومتی مطلقاً انجام نشده و نحواهد شد. حکومت با لاابالیگری عامدانه و دروغگویی سازمان یافته به قصد فریب افکار عمومی و شانه خالی کردن از مسئولیت در قبال سلامت جامعه هیچ عزمی برای مقابله با ویروس کرونا نداشته و ندارد. ابتدا با انکار گسترش ویروس کرونا و خودداری از قرنطینه کردن مراکز مذهبی در شهر قم، خیز اول کرونا بسرعت شگرفی در سراسر کشور همهگیر شد. کماکان این روند انکار و عدم جدی گرفتن این ویروس کشنده، توسط حکومت و ایادی آن ادامه دارد. در حالیکه خامنهای ۵ ماه است که در قرنطینه کامل حفاظت میشود. امام جمعه قم در آخرین خطبه خود با “سکولار” اعلام کردن ویروس کرونا همچنان در حال انکار تبعات مرگبار این ویروس کشنده است. عدم پیشگیری و کنترل بهداشتی و درمانی از یکسو و فقر و فلاکت اقتصادی جامعه از سوی دیگر دامنه کشتار مردم بیدفاع را همچنان افزایش میدهد.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است برای ممانعت از اوجگیری خیز دوم کرونا که در هیچ کجای جهان تجربه عملی مواجه با آن وجود ندارد، مقررات سختگیرانه قرنطینه مناطق و اماکن پر جمعیت و فاصله گذاری اجتماعی غیر قابل اجتناب است.
اکنون در ایران خیز دوم کرونا بر اثر عدم پیشگیری و مراقبتهای درمانی و بهداشتی در حال اوج گرفتن است. جامعه نه تنها بی دفاع به حال خود رها شده است که حکومت اسلامی با تعجیلی وقیحانه با نزدیک شدن به ماه محرم و صفر، با طرح و نقشه از پیش تعیین شده بساط عزاداری و تجمع و خودزنیهای جمعی را در دستور کار خود گذاشته است. حسن روحانی درباره برگزاری مراسم عزاداری مُحَرم در جلسه رسمیهیئت دولت میگوید: “همه جا باید عزاداری امام حسین برگزار شود، چه در شهر و چه در روستا، چه در جایی که قرمز است یا سفید است”. این سخنان در حالی بیان میشود که وزیر بهداشت کابینه او همان روز اعلام کرد، “از ۳۱ استان ایران ۲۵ استان در وضعیت قرمز و هشدار قرار دارند و بقیه استانها هم کاملا سفید و بیمشکل نیستند، نظر قاطع وزارت بهداشت این است که برگزاری مراسم پرجمعیت در مُحَرم ممنوع باشد، بویژه در محیطهای سربسته که قاطعانه و محکم با آن مخالفت میکنیم”.
علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت هم با فاجعهبار خواندن وضعیت شهرتهران به دلیل شیوع ویروس کرونا حتی در باره برگزاری امتحانات کنکور میگوید: “افزایش ۶۰درصدی آمار ابتلا به کرونا در صورت برگزاری کنکور و عزاداری محرم حتمی است. در همین جمع اگر ماسک نداشته باشند و دو نفر هم مبتلا باشند، میتوان پیشبینی کرد که ۶۰ درصد افراد مبتلا میشوند”.
این تناقضات و رفتارهای متضاد دراصل نشانه این است که در عمل دستگاههای هشدار دهنده هیچ نقش بازدارنه و مؤثری در مقابله با گسترش کرونا ندارند. وزارت بهداشت بعنوان یک وزارتخانه هیچکاره اظهار نظر میکند و “ستاد ملی مقابله با کرونا” تصمیم میگیرد و اعلام میکند “براساس مصوبات بیست و نهمین و سیامین جلسه ستاد ملی مدیریت کرونا، ضوابطی پیش بینی شده است که براساس این ضوابط مراسم محرم باید برگزار شود”!
جهل مقدس
برگزاری بساط عزاداری و دکان و دستک مُحرم سیاست کل دستگاه حاکمه کشور است. این یک پروژه چند جانبه سیاسی – ایدئولوژیکو اقتصادی و برای جمهوری اسلامی است. از رأس حکومت و سازمان تبلیغات اسلامی تا گله ریز و درشت آخوند و مدّاحان و تا هیئتهای عزاداری محلات ارکان مختلف این دکان و دستک هستند.
حکومتی که از ابتدا تا کنون در مواجهه با ویروس کشنده کرونا عزمی از خود نشان نداده است، در ماههای محرم و صفر که بصورت استراتژیک برای حکومت مهم هستند نه تنها قطعاً اقدام پیشگیرانهای نخواهد کرد که به بهانه عزاداری مردم بیشتری را قربانی سیاستهای خود خواهد کرد. تلاش ویژه جمهوری اسلامی برای برگزاری گسترده مراسم عزاداری محرم به نحو بارزی مشخص میکند که این مراسمیک پروژه مهم و کلان حکومتی است. بسیج نیرو و شبکه بزرگی از عوامل و عناصر جمهوری اسلامی با تخصیص بودجههای هنگفت چند هزارمیلیاردی توسط سازمان تبلیغات اسلامی و سایر دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، دستورالعملهای حکومتی به تمام ادارات و مؤسسات و ارگانهای دولتی، دخالت مستقیم دستگاههای امنیتی و اعمال قدرت آنها، بکارگیری بسیج مساجد، دستجات هیئتهای مذهبی محلات و مدّاحان، که اساسا از عناصر امنیتی و اطلاعاتی حکومتی تشکیل شدهاند، تا مدارس و دانشگاهها و کانونهای هنری دستساز حکومت گرفته تا بکارگیری دانشآموزان مدارس و حتی همایش به نام کودکان شیرخوار تحت عنوان “سه سالگان حسینی” و “شیرخواران حسینی” در این نمایش حکومتی، در داخل و خارج کشور شرکت داده شدهاند.
علیرغم فروپاشی اقتصادی و رکود تورمی افسارگسیختهای کهزندگی بخش اعظم مرم را نابود کرده است، دهها نهاد و سازمان مأمور اجرای این سناریو هستند تا اهداف و سیاستهای تعیین شده و نیازهای تبلیغی جمهوری اسلامی را تأمین کنند. این نمایش مذهبی در حقیقت بخشی از اِعمال حضور حکومت و فضا سازی بویژه برای این دوره معین است که جمهوری اسلامی در آن گیر افتاده است.صفی از لمپنها و اراذل، قمه کشان و چاقو کشان حرفهای تحت نظارت مستقیم “بیت رهبری” در هیئتهای مداحی و سینهزنی و قمهزنی، با هزینههای نجومی، مأمور تبلیغات و ایجاد فضای تخدیر مذهبی میشوند.
گردش مالی محرم
بیش از ۱۰۰هزار هیئت عزاداری در کشور و بیش از ۱۹ هزار هیئت در استان تهران با قریب هفتهزار مداح به طور رسمی ثبت شده و همگام با سیاستهای کلان سازمان تبلیغات اسلامی به اشکال گوناگون فعالیت می کنند. به موازت این، ۳۰ هزار هیئت عزاداری و مذهبی ثبت نشده با اخذ بودجه و کمک مستمرِ سازمان تبلیغات اسلامی و شهرداریها، با گردش مالی نجومی چندین هزار میلیاردی از منابع مختلف و بدون حسابرسی، چرخ تبلیغات میدانی و شیعهگری حکومت اسلامی را میچرخانند.
براساس برآورد سازمان تبلیغات اسلامی در سال گذشته،فقط گردش مالی دو شب تاسوعا و عاشورا، بیشتر از ۲۰ میلیارد تومان بوده است که صرفاً شامل مخارج مدّاحان و توزیع غذا بوده است. این رقم هنگفت شامل تأمین مخارج و اسباب و ابزار عزاداری نیست. سازمان تبلیغات اسلامی با در نظر گرفتن سوبسید و کمک مالی مستقیم رأساً در تنظیم این گردش مالی دخالت میکند. فقط در یک نمونه در تهران،مجتبی شیرقاضی، معاون امور بازرگانی و توسعه تجارت سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران میگوید:”کالاهای اساسی برای پخت نذورات از اول ماه محرم تا پایان صفر در بین هیئتها، حسینیهها و مساجد استان توزیع میشود. که شامل ۳۰ هزار تن برنج، ۱۵ هزار تن شکر، ۱۰ هزار تن مرغ منجمد و ۱۰ هزار تن گوشت وارداتی گوساله در نظر گرفته شده و هیئتها و مساجدی که از سازمان تبلیغات اسلامی مجوز دریافت کردهاند، میتوانند از این کالاهای یارانهای بهرهمند شوند”.در خوزستان ۷۵۰۰ حسینیهایجاد شده است که گردش مالی هیئتهای مذهبی آن فقط در دهه محرم، حدود ۱۰۰ میلیارد تومان است.این درحالی است کههزینه”غذای نذری” در ده روز اول محرم دو تا سه برابر بیشتر از بودجه سازمان بهزیستی” در طول یک سال است.
این بازار با چنین گردش مالی نجومی در بحبوحه رکود تورمی کمرشکن اقتصادی و بیتوجهی آشکار به تنگناهای زندگی مردم در اوج شیوع ویروس کرونا، نشان میهد که چگونه دست عناصر حکومتی برای اجرای نمایشهای مذهبی حکومتی باز گذاشته شده است. به این ارقام که هنوز بخش ناچیزی از بارِ اقتصادی این مراسم را نشان میدهد باید مخارج گله آخوندها، مدّاحان، روضهخوانان، هیئتها و دستجات مذهبی و خیل لاشخورها و لمپنها و اراذل و اوباشی که اساساً نیروی اصلی و پای ثابت و صحنهگردان این مراسم هستند را نیز افزود.
مخارج اجرای مراسم مُحَرم در خارج از کشور توسط دستجات مذهبی اجیر شده سفارتخانهها و وزارت امورخارجه نیز بخش دیگری از این مجموعه تحت سرپرستی و نظارت سازمان تبلیغات اسلامی است.این بازار با چنین گردش مالی نجومی در بحبوحه رکود تورمی کمرشکن اقتصادی بویژه در بحبوحه گسترش ویروس کشنده کرونا، نشان میهد که چگونه دست عناصر حکومتی با بودجههای مالی کلان برای اجرای نمایشهای مذهبی حکومتی باز گذاشته شده است.افشای چکهای بانکی چندین میلیونی در وجه مدّاحان فقط بخش ناچیزی از کل پروژه وسیعی است که جمهوری اسلامی شدیداً نیازمند آن است.
فرهنگ عزاداری
تزریق مداوم سوگ،ماتم، اندوه، ناله و زاری، تلاش برای سوگوار نگهداشتن و تخدیر روانی جامعه بخش مهم و قابل ملاحظهای از سیاست اجتماعی جمهوری اسلامی است. این فضا سازی درعین حال بخش عمده و اساسی کارکرد “سازمان تبلیغات اسلامی” به عنوان بازوی اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی برای ایجاد احساس گناه و بندگی و فرهنگ اطاعت محض، جا انداختن احادیث و روایات و جعلیات و جفنگیات مذهبیمورد نیاز جمهوری اسلامی، علیه منافع و خواستهای جامعه است. تعیین خطوط تبلیغی و راهبردی برای حقنه کردن فرهنگ اسلامی – شیعی و جا انداختن اعمال حاکمیت از مجرای فضای تخدیر شده و ایجاد هیجانات کاذب روانی مذهبی است.
یکی از اهداف مهم روانی ایجاد جامعه عزادار، تلقین حس در خودماندگی و عدم تحرک سیاسی و اجتماعی و منحرف کردن مسیر خواستها و انتظارات بحق جامعه است. جمهوری اسلامی در آرزوی محال جامعهای است که خود را برده عقاید حاکمیت ببیند! به جای اعتراض و در هم ریختن بنیادهای ستم و بی حقوقی به ذکر مصیبت و بر سر و روی خود کوبیدن رضایت بدهد و خود را با مجیزگویی مخلصانه و یا رجزخوانی جاهلانه مشغول کند.به بیانی،آنگونه که مارکس میگوید: «دین، آه انسان سرکوب شده، قلب دنیای بیقلب، و روح شرایط بی روح است. دین افیون مردم است».
به هر درجه که مطالبات اجتماعی پیشرو، اعتراض علیه قوانین اسلامی تحمیل شده به جامعه رشد میکند، دستگاه تبلیغی جمهوری اسلامی برای حفظ نظام و خنثی و منحرف کردن مسیر اعتراضات، ناچار است به درجات بیشتری به فضای ایجاد اندوه و سوگ روی بیاورد. جعل رویدادهای تاریخی، داستان سراییهای ابلهانه مذهبی و انواع مراسم و نمایشها، تماماً در خدمت این سیاست بکار گرفته میشود. انبوهی از مبلغین و مدّاحان، اوباش و لمپنهای نظامی – امنیتی و مجریان سیاسی – تبلیغی در خدمت همین اهداف هستند و برای اقشار مختلف مردم و مخاطبین خود، با ظرافت دستهبندی شدهاند. از بازار تا دانشگاه، از شهرهای بزرگ تا روستاهای دورافتاده، از لمپنیسم رایج مذهبی مدّاحان، تا روشنفکر نمایان دانشگاهی، معمم و مکلا، همه جا، مبلغین مذهبی در اشکال متنوع با امکانات ویژه اعمال نفوذ حکومتی، برای تأمین حاکمیت نظام، به خدمت گرفته شدهاند.
اما یک وجه دیگرِ فرهنگِ عزاداری، وحشت بی پایان حکومت از پس زدن قوانین و فرهنگ منحط اسلامی توسط بخش وسیعی از جامعه بویژه زنان و جوانان است که خود را در دوقطبی درگیری و جدال مداوم ارزشهای اجتماعی چپ و سکولار برای خلاصی از جاهلیت و تحمیق اسلامی نشان میدهد.
مردمی که حماسههای سرنگونی حکومت اسلامی را در دیماه ۹۶ و آبان و دی ۹۸ آفریدند و به کل بساط تحمیق و ارعاب حکومت اسلامی نه گفتند و خیابانها را، نه با ناله و شیون که بافریاد جمهوری اسلامی نابود باید گردد به تصرف خود درآوردند.یک هدف استراتژیکدیگر جمهوری اسلامی در برپایی اینگونه مناسک تحمیق مذهبی است.
جامعه با پس زدن حجاب و پوشش اسلامی، سرپیچی از قوانین مذهبی و آپارتاید جنسی تحمیلی، انتخاب روشهای مدرن امروزی برای زندگی مشترک و روابط آزاد و انسانی، بهم زدن شیوه و سبک اسلامی در مناسبات و روابط اجتماعی، از خیابان تا محل کار و دانشگاه و مدرسه، فریاد میزند که جمهوری اسلامی نمیخواهد! بخش عظیمی از مردم بویژه زنان و جوانان راه خود را بکلی، علنی و آشکار از مناسبات اسلامی جدا کردهاند. مذهب دست مایهٔ طنز و جوک و خنده مردم است و فریاد “وا اسلاما”ی حکومت از هر منبر و مسجدی بلند است! تبدیل مراسم مذهبی به پاتوقی برای ملاقات و “حسین پارتی”و امثالهم به روشنی نشان میدهد که مردم بیشتر از پیش، دست جمهوری اسلامی را از زندگیشان کوتاه میکنند و در هر بزنگاهی مراسمهای مذهبی را بدل به کارناوال شادی میکنند.
جمهوری اسلامی بارها و بارها، آشکارا به شکست و ناکامی خود در به عقب زدن مردم و تحمیل قوانین و رسوم اسلامی اذعان و اعتراف کرده است. علیرغم ادعا و هیاهوی جمهوری اسلامی در پس پر رنگ و لعاب جلوه دادن مراسم عزاداری، انزوای حکومتی و شکست در همراه کردن مردم با سیاستهای حکومتی به روشنی خود را نشان میدهد. حکومت با برپایی مراسم دولتی و حکومتی بیش از هر وقت دیگر شکنندگی و ضعف خود را در همهمه طبل و سنج و ضجههای عزاداری آشکار میکند!
جمهوری اسلامی با حقیقت اعتراض مردم و جوانان بخوبی آشناست! هم توان مردم، هم قدرت اعتراض و هم جسارت جوانان را تجربه کرده است! جسارت و اعتراضی که قابل پنهان کردن نیست وخواب را بر جمهوری اسلامی حرام کرده است!طنز قضیه این است که جمهوری اسلامی همین مردم را می خواهد به مسلخ کرونا ببرد. این سیاست هم با پشت کردن به تمهیدات مذبوحانه حکومت اسلامی، شکست خواهد خورد.