نگاه هفته

نسان نودینیان:
هفته دوازدهم(۲۰۱۴)
اعتصاب: بنابر گزارش “کمیته هماهنگی” تعمیرکاران واحد تعمیر و ماشین آلات اداره کل راه و ترابری رژیم در سنندج در اعتراض به عدم پرداخت پنج ماه از دستمزدهای معوقه خود اعتصاب کردند. بیش از ۱۵ نفر از تعمیرکاران اداره کل راه و ترابری شهر سنندج که مکانیک، باتری ساز و آهنگر می باشند دستمزدهای معوقه، عیدی و پاداش و دیگر مطالبات خود را دریافت نکرده و به مدت یک هفته است که دست از کار کشیده و در اعتصاب به سر می برند.

کارگران فولاد زاگرس پس از دو روز تجمع در تهران به بخشی از مطالبات خود دست یافتند
اتحادیه آزاد کارگران ایران: بدنبال تجمع دیروز کارگران فولاد زاگرس در مقابل وزارت کار و علیرغم تعهد کتبی کارفرما برای پرداخت ۴ ماه از ۸ ماه دستمزد معوقه این کارگران، از آنجا که آنان هیچ اطمینانی به تعهدات کارفرما نداشتند اعلام کردند تا زمان واریز مبلغ توافق شده به حسابهایشان، به تجمع خود در مقابل وزارت کار ادامه خواهند. بر اساس این تصمیم جمعی، کارگران فولاد زاگرس از صبح امروز بار دیگر تجمع خود را در مقابل وزارت کار در خیابان آزادی از سر گرفتند و از ساعت ده صبح اقدام به شعار دادن در مقابل این وزارتخانه کردند. بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، بدنبال این وضعیت و فشار مداومی که کارگران فولاد زاگرس به مسئولین وزارت کار و کارفرما وارد کردند ساعت ۲۰/۱ ظهر چهار ماه از دستمزد معوقه این کارگران به حسابهایشان واریز شد و آنان پس از چک کردن حسابهای خود به تجمع شان در مقابل وزارت کار پایان دادند و عازم شهرستان قروه شدند. کارفرمای فولاد زاگرس علیرغم توافق صورت گرفته در استانداری کردستان برای پرداخت معوقات کارگران، تلاش کرد با به گرو گرفتن معیشت این کارگران در شب عید آنان را وادار به تسویه حساب کامل با کارخانه و قطع رابطه کاری کند اما با هوشیاری نماینده های کارگران، کارفرما موفق به رسیدن به اهداف خود نشد و بدنبال آن بحث انحلال شرکت را به پیش کشید و صبح امروز آگهی انحلال کارخانه را در روزنامه اطلاعات درج کرد تا بدینطریق با تقویت شائبه انحلال شرکت در میان کارگران، آنان را در روزهای پایانی سال وادار به تسویه حساب کند. این اقدام تردستانه کارفرمای فولاد زاگرس در شرایطی انجام شده است که وی به لحاظ قانونی قادر به انحلال شرکت نیست و کارگران فولاد زاگرس نیز اعلام کرده اند متحدانه در برابر شگردها و دسیسه های کارفرما ایستادگی خواهند کرد. کارگران کارخانه فولاد زاگرس علاوه بر شعارهایی که دیروز در مقابل وزارت کار سر دادند و در گزارش خبری اتحادیه آزاد کارگران ایران منعکس شد امروز شعارهای دیگری نیز سر دادند: جوابتون همینه، کارگر باید بمیره – مدیر خیانت میکند وزیر حمایت میکند – وزیر بی لیاقت ننگت باد ننگت باد – کار حقوق اعتراض حق مسلم ماست. اتحادیه آزاد کارگران ایران – ۲۶ اسفند ماه ۱۲۹۲

در آستانه سال نو،تجمع کارگران فولاد زاگرس درمقابل وزارت کار
اتحادیه آزاد کارگران ایران : کارگران فولاد زاگرس صبح امروز در مقابل وزارت کار تجمع اعتراضی برپا کردند طبق اخبار رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران کارگران فولاد زاگرس با وجود رای هیئت تشخیص و حل اختلاف اداره کار قروه بیش از هشت ماه حقوق معوقه طلب دارند کارگران در یک ماه گذشته با مراجعه مکرر به مراجع قانونی ،همانند اداره کار و فرمانداری قروه و قولهای مساعد کارفرما در فرمانداری قروه ، تا کنون موفق نشدند مطالبات خود را دریافت کنند در روز گذشته نمایندگان کارگران فولاد زاگرس جهت پیگیری به وزارت کار در تهران مراجعه نمودند و کارگران وقتی دیدند جواب مناسب به نمایندگانشان نداده اند ، امروز تجمع اعتراضی خود را از ساعات اولیه بامداد یکشنبه ۲۵ اسفند مقابل وزارت کار برپا نمودند در این تجمع کارگران شعار میدادند که گرسنه ایم ، گرسنه ایم وزیر کجا نشسته و مدیر ما خونخواره – کی حامی این کاره و وزیر بی اقتدار- استعفا استعفا و …. اخبار تکمیلی بعدا ارسال خواهد شد. اتحادیه آزاد کارگران ایران ۲۵ اسفند ۹۲

اعتصاب کارگران شهرداری منطقه یک کرمانشاه(شرکت پیمانکاری نوین)چهارمین روزراپشت سرگذاشت!
۲۴اسفند: از تاریخ ۲۰ اسفند کارگران شهرداری منطقه یک کرمانشاه(شرکت پیمانکاری نوین)دراعتصاب بسرمی برند و ماشین های ویژه حمل زباله به محله باغ نی نمی آیند و زباله های این محله جمع آوری نمی شود. براساس این گزارش، معاون خدمات شهری شهرداری منطقه یک که محدوده باغ نی نیز از زیربخش های این شهرداریست، در این مورد ، گفت: شرکت پیمانکاری به دلیل تعدیل نیرو، چند روزیست که زباله های این محله را جمع آوری نکرده است.

جای کارگران و فعالانی که از منافع کارگران و همزنجیران خود دفاع می کنند در زندان نیست
بنا به گزارش رسیده در تاریخ ۱۷/ ۱۲ / ۱۲۹۲ آقایان افشین ندیمی و مهرداد صبوری که برای کار و امرار معاش به کردستان عراق رفته و به هنگام بازگشت به منظور دیدار از خانواده توسط نیروهای امنیتی در شهر بانه بازداشت و محکوم به چندسال زندان شده بودند در دادگاه تجدید نظر از اتهام زندان به خاطرعضویت در کمیته هماهنگی تبرئه شدند. اما متأسفانه همچنان به خاطر برخی اتهامات ناروا آقای افشین ندیمی به یک سال و آقای مهرداد صبوری به شش ماه حبس تعزیری محکوم شدند که مهرداد صبوری به دلیل این که مدت محکومیت خود را سپری کرده بود آزاد شده و افشین ندیمی نیز از قرار معلوم باید باقی مانده مدت محکومیت خود را در زندان سپری کند. کمیته هماهنگی ضمن تبریک به خاطر آزادی مهرداد صبوری، ادامه بازداشت و زندان افشین ندیمی را محکوم نموده و خواهان خاتمه بخشیدن به این قبیل فشارها و تهدیدات از جانب سرمایه می باشد. کمیته هماهنگی همچنین خواستار آزادی فوری و بدون قید وشرط افشین ندیمی این کارگر شریف و زحمتکش و همه کارگران و فعالان کارگری که جرمی جز دفاع از منافع کارگران و مردم تحت ستم و استثمار در مقابله با قدرقدرتی سرمایه ندارند می باشد. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری- ۲۰ / ۱۲ / ۹۲

گفتگو وبلاگ کمیته دفاع از فعالین کارگری دستگیر شده مهاباد با مریم صفریانی همسر فعال کارگری دربند محمد مولانایی
گفتگو ی وبلاگ کمیته دفاع از فعالین کارگری دستگیر شده مهاباد با مریم صفریانی همسر فعال کارگری دربند محمد مولانایی در ارتباط با وضعیت این فعال کارگری که توجه خوانندگان را بدان جلب مینمایم. خانم صفریانی ابتدا میخواهم در ارتباط با زندگی شخصی آقای محمد مولانایی توضیحاتی را بفرمایید؟ جواب: محمد مولانایی حدود ۷۶ سال سن دارد که تمامی عمرش را در شغل کارگری بسر برده و در این اواخر که در شهرداری مهاباد مشغول بکار بود بدلیل بالا بودن سن که دیگر توانایی کار را نداشت با سابقه ۱۱ سال پرداخت حق بیمه بازنشسته شد. و هم اکنون مستمری بگیر سازمان تامین اجتماعی هستیم. اما نه مثل تمام بازنشسته ها بلکه چون محمد ۱۱ سال سابقه حق پرداخت بیمه داشت، نصف حقوق حداقل دستمزدرا دریافت می کنیم.یعنی ماهیانه مبلغی حدود ۲۰۴ هزار تومان دریافت میکنیم . این مبلغ حتی نمی تواند هزینه نان روزانه ما که ۵ نفر هستیم تامین کند و ما از نظر مالی در سخت ترین شرایط هستیم. خانم صفریانی همسر شما اکنون به چه اتهامی در زندان بسر میبرند؟ جواب: من سالهاست که با محمد زندگی می کنم و شوهر من یکی ازانسان های خوبی است که از محرومان جامعه دفاع می کند و برای این ایده خود در گذشته سالها در زندان بوده و در حال حاضرعضو کمیته هماهنگی می باشد. محمد در مجمع عمومی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در کرج همراه با دیگر اعضای این تشکل دستگیر شد و پس از بازگشت به مهاباد همراه دو تن دیگر از فعالین کارگری به اسامی یوسف آب خرابات و واحد سیده از سوی ماموران اداره اطلاعات شهرستان مهاباد بازداشت شدند و حدود دو ماه در بازداشتگاه این نهاد امنیتی بسر برد و بعد از این مدت؛ فعالیتهای کارگری و عضویت در کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری را به عنوان اتهام به وی تفهیم کرده و وی را به یکسال حبس تعزیری محکوم کردند. لازم به ذکر است که در کنار این اتهامات، محمد را به اتهام تماس تلفنی با دخترش که به طور قانونی در کشور عراق بسر میبرد و شوهر ایشان در عراق مشغول کار است و یکی از اعضای کمیته هماهنگی می باشد، بنام ناصر کمانگر مورد محاکمه قرار گرفته و یکی از اتهامات محمد تماس تلفنی با دخترش می باشد هر چند مدت یک بار با ایشان مثل هر پدر دیگری تماس گرفته و جویای حال داماد و دخترش بوده. سئوال: خانم صفریانی ، یعنی شما می فرماید که یکی از اتهامات آقای مولانایی تماس تلفنی با دخترش است؟ جواب: بلی یکی از اتهامات شوهرم تماس تلفنی با دختر خودش است که دختر ما با پاسپورت همراه شوهرش به عراق جهت کار رفتند و هر چند ماه یک بار هم به ایران می آیند.اما مسئولان قضائی می خواهند حتی جلو صله رحم انسان ها را هم بگیرند. آخر در کجای دنیا و حتی در کدام کشور عقب افتاده جهان، شخص را به دلیل اینکه دختر خود را دوست داشته باشد به عنوان مجرم به دادگاه می برند و ایشان را به اتهام تماس تلفنی با دخترش محاکمه می کنند. این در حالی است که محمد ۷۶ سال سن دارد و حتی توان رفتن به بالای تخت زندان را ندارد. محمد حتی توان نظافت شخصی خود را ندارد و نمی تواند لباس های خود را شستشو دهد. اگر واقعا” محمد مجرم است پس چرا آقا زاده ها که همه آنان در خارج از کشور زندگی و یا تحصیل می کنند، پدران آنان را به جرم تماس با فرزندانشان بازداشت نمی کنند؟ پس ما نتیجه خواهیم گرفت که این تنها ضدیت با کارگر است که داماد من برای سیر کردن شکم خود و خانواده در یک کشور دیگر مشغول به کار کارگری است.من مطمئن هستم که اگر داماد من در ایران کار پیدا می کرد هیچ وقت به عراق نمی رفت. سئوال: مریم صفریانی آیا از وضعیت جسمانی همسرتان در زندان خبر دارید؟ جواب: بله؛ طبق آخرین تماسی که از زندان داشته محمد در وضعیت جسمانی بسیار نابسامانی قرار دارد بطوریکه روده وی عفونت کرده و چندین بار از مقامات زندان خواسته شده تا محمد را پیش پزشک متخصص ببرند که تاکنون مقامات زندان به این درخواست هیچ گونه جوابی نداده اند. همچنین باید اضافه کنم که محمد قبلا و بدلیل بیماری های قلبی، کلیه ها و آرتروز تحت نظر پزشک معالج بوده و چندین بار پرونده پزشکی وی را به مقامات قضایی در مهاباد تحویل داده ایم اما متاسفانه اقدامی جهت ارجاع وی به پزشک متخصص انجام نشده است. این در حالی است که خودم هم به دلیل سکته قلبی وضعیت سلامتیم آنچنان نیست که بتوانم پیگیر کارهای همسرم در زندان باشم. سئوال: خانم صفریانی در حالی که محمد مولانایی در زندان هستند شما هزینه زندگیتان را از چه منبعی تامین میکنید؟ جواب : تنها منبعی که با آن زندگی میگذرانیم همان مبلغ و بخور و بمیری ۲۰۴ هزار تومانی هستش که به عنوان مستمری به محمد پرداخت میکنند که از این مبلغ ناچیز باید هزینه های روزانه زندگی، هزینه دوا و درمان خودم و البته باید هر ماه ۱۵۰ هزارتومان را به حساب محمد در زندان و اریز کنم که این مبلغ تنها هزینه یکی دو هفته محمد را تامین میکند و از پرداخت هزینه داروهای وی ناتوان میباشم. سئوال: خانم صفریانی از زمانی که آقای مولانایی در زندان هستند آیا هیچ گونه کمکی از سوی دولت به شما شده است؟ جواب: در جواب این سئوال باید بگویم که نه تنها هیچ کمکی به ما نکرده اند، بلکه همان گونه که قبلا اشاره کردم حتی در ارتباط با معالجه و مرخصی به همسرم هیچ همکاری با ما نداشته اند و ما چند بار به دادستانی مراجعه کردیم. اما به ما هیچ گونه جوابی ندادند و حال وضعیت جسمی محمد خوب نیست و ما شبانه روز نگران وضعیت جسمانی محمد هستیم. اگر محمد از نظر جسمانی وضعیت خوبی داشت ما هیچ وقت نگران نمی شدیم و ما تجربه گذشته را داریم. سئوال: مریم صفریانی عزیز ضمن آرزوی موفقیت برای شما و به امید آزادی تمامی فعالین کارگری و زندانیان سیاسی دربند؛ اگر در پایان سخنی دارید بفرمایید؟ جواب: ممنون از شما من هم خواهان آزادی تمامی کارگران و فعالین کارگری دربند از جمله محمد مولانایی هستم و از تمامی کارگران و فعالین کارگری و تشکلات مدافع حقوق کارگر میخواهم تا نسبت به این احکام نا عادلانه که علیه کارگران و فعالین کارگری صادر شده، سکوت نکنند و اعتراض خود را به هر شکل ممکن ابراز دارند.اعتراض ما می تواند جلو هر گونه بازداشت کارگران را در آینده بگیرد.

خودکشی: فهیمه کریمی ٢١ ساله ساکن بخش شاهو از توابع شهرستان روانسر، اقدام به خودسوزی کرد و جان سپرد. فهیمه کریمی مادر نوزاد سه ماهه به دلیل اختلافات خانوادگی اقدام به خودکشی کرده است.

در شهرهای مریوان، جوانرود و روستای “نی” از توابع شهرستان مریوان، در بیست و ششمین سالگرد بمباران شیمیایی حلبچە، چندین مراسم مختلف برگزار گردید.
بیست و سوم اسفندماه در روستای “نی” از توابع شهرستان مریوان و طی مراسمی یاد قربانیان این فاجعە گرامی داشتە شد و بە همین مناسبت نمایشگاه عکسی مرتبط بە این روز در روستای “نی” دایر گردید. بە گفتە ساکنین روستای نی، نیروهای امنیتی در صدد آن بر آمدەاند کە از برگزاری این مراسم ممانعت بە عمل آورند.
شنبە بیست و دوم اسفندماه، دانشجویان دانشگاه پیامنور مریوان یاد قربانیان این فاجعە را گرامی داشتند. در این مراسم چند مقالە مرتبط با قتلعام حلبچە قرائت گردید.
در شهر جوانرود، مراسمی جهت گرامی داشتن بیست و ششمین سالروز قربانیان فاجعە حلبچە، با حضور تعداد چشمگیری از شهروندان این شهر و فعالین ادبی و فرهنگی شهرهای اطراف برگزار گردید.

گزارش: سومین شهر قربانی سلاحهای شیمیایی در جهان
قربانیان بمباران شیمیایی شهر نودشه در استان کرمانشاه علیرغم گذشت ٢٦ سال از وقوع فاجعه، همچنان از سوی نهادهای حکومتی با بیتوجهی و اهمال مواجهاند. با وجود بمباران شیمیایی نودشه در سه نوبت اما کمترین سخنی از قربانیان و عواقب بعد از آن به میان میآید و حتی بنیاد شهید و امور ایثارگران در پاوه و کرمانشاه از تشکیل پروندهی پزشکی برای مصدومین حادثه امتناع میورزد. طی ٢٦ سال اخیر حدود یکصد نفر بر اثر استنشاق گازهای خردل و سارین جان خود را از دست دادهاند. روز بیست و ششم اسفندماه ٦٦ در جریان بمباران شیمیایی نودشه و در همان لحظه ١٣ تن جان خود را از دست دادند که تنها دکتر عمومی شهر به نام دکتر محمود کریمی به علت انتقال مصدومین به مراکز درمانی نوسود و پاوه جان سپرد. اثر گاز خردل بر پوست! طبق آمارهای غیررسمی حدود ٥٠٠ تن در نودشه دچار بیماریهای ناشی از گازهای شیمایی قرار گرفتهاند که در هیچ نهاد حکومتی نام و نشانی از آنها وجود ندارد به گفتهی فعالان مدنی شهر نودشه، اکیپی از خبر نگاران خارجی و چندین اکیپ از خبرنگاران داخلی در نودشه حضور یافتند اما به علت همزمانی این واقعه با تراژدی هولناک حلبچه در کُردستان عراق آنچنان که باید و شاید، این واقعه بازتاب پیدا نکرد. همچنین در این ٢٦ سال اخیر، حملات شمیایی به نودشه، هیچگونه بازتاب رسانهای نداشته و نهادهای امنیتی از برگزاری یادبود، همایش و مراسم ویژه در نودشه و دیگر شهرهای کُردستان ایران ممانعت و حتی تصاویر آن روز حادثه در هیچ جایی دیده نشده و عملا این فاجعهی ضد بشری را بایکوت خبری کردهاند. در دو سال گذشته به همت و کوشش فعالان فرهنگی، روزنامهنگاران و دانشجویان، یاد قربانیان شیمیاییباران نودشه گرامی داشته شده و در ۲۶ اسفند نیز مراسمی در نودشه به همین مناسبت برگزار خواهد شد. قبل از شیمیاییباران شهر نودشه، شهرهای سردشت و حلبچه از سوی حکومت بعث عراق بمباران شیمایی شدند. بمباران شیمیایی نودشه در روزهای بیست و ششم اسفندماه ٦٦ و سوم و سیزدهم فروردینماه ٦٧ به وقوع پیوست که اعضای خانوادههای “فلاحی” و “یعقوبی” بیشترین قربانیان را تشکیل میدهند. بنابه آمارهای رسمی بیش از ٢ هزار غیرنظامی در ایران طی سی سال اخیر جان خود را از دست دادهاند و حدود ٣٠ هزار مصدوم شیمیایی تحت پوشش درمانی ـ مراقبتی هیچ نهاد حکومتی نیستند. جمعیت شهر نودشه در آنزمان حدود ٤ هزار نفر بوده و در هشت سال جنگ ایران ـ عراق، بیش از دوهزار بار گلولهباران و دوازده بار نیز بمباران هوایی شده است. اسامی برخی از قربانیان بمباران شیمایی نودشه: سرگُل فلاحی ـ دکتر محمود کریمی ـ ابوبکر فلاحی ـ طاهر فلاحی ـ مختار فلاحی ـ محمدکریم فلاحی ـ فرج فلاحی ـ فایق فلاحی ـ ابوبکر یعقوبی ـ کمال یعقوبی ـ فاروق منور و جعفر شوکتی(منبع سایت کردپا)

٩٠ باب مدرسه در دو شهرستان استان کُردستان در “شرایط تخریبی” میباشند
در حال حاظر به گفتهی فرماندار قروه، ٤٧ مدرسهی تخریبی در این شهرستان وجود دارند که عدم تحقق اعتبارات آموزش و پرورش از مهمترین دلایل ایجاد چنین وضعیت و آماری میباشد. محمدرسول شیخیزاده در گفتگو با ایسنا از وجود ٩ مدرسهی پیشساخته در بخش سریشآباد خبر داد و گفت: بخش آموزش و پرورش شهرستان قروه با ١٨ پروژهی نیمهتمام مواجه است. همچنین از دیواندره، دیگر شهرستان استان کُردستان گزارش میرسد که حدود ٤٠ مدرسه نیاز به تعمیر، نوسازی و بهسازی دارند. این آمار از مدارس تخریبی دیواندره را فرماندار این شهرستان اعلام و همزمان تجهیز مدارس را در راستای ارتقای سطح علمی دانش آموزان ارزیابی کرد. جمعیت این دو شهرستان بالغ بر ٢٢٠ هزار نفر میباشد.

دستگیری: ١٧ اسفندماه، مأموران وزارت اطلاعات در سنندج یک فعال حقوق زنان به نام مریم ناصری را کە از اعضای “کمپین حمایت از زنان بیسرپرست و ستمدیده” بود، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. خانم مریم ناصری روز ٨ مارس بازداشت شدە بود اما تا زمان انتشار این گزارش از دلیل اصلی بازداشت و محل نگهداری وی اطلاع دقیقی در دست نمیباشد. اواخر بهمنماه نیز، یکی دیگر از زنان فعال عضو کمپین نامبردە بە نام روزیتا احمدی بازداشت شدە بود. همچنین در ادامهی موج بازداشت ها به ویژه مدافعان حقوق زن، طی روزهای اخیر دو خواهر عضو کمپین حمایت از زنان بیسرپرست و ستمدیده به نامهای سُمیه و شهلا اللهویسی توسط نهادهای امنیتی تهدید به بازداشت شدند که اکنون خبری از سرنوشت آنان در دست نیست.

۲۲ اسفند: مردم شهر اشنویه به مناسبت چهارشنبه سوری در اکثر خیابانها و محلات شهر اقدام به برگزاری مراسم آتشبازی نمودند. مردم شهر اشنویه در آستانه نوروز و در دو چهارشنبه آخر سال مراسمهایی را برگزار میکنند و بر همین اساس روز چهارشنبه گذشته مراسم آتشبازی را برگزار کردهاند. مردم در حالی به استقبال نوروز و سال نو رفتند که پیشتر نهادهای امنیتی مردم را تهدید کرده بودند که از برگزاری مراسمات ویژه نوروز و چهارشنبه سوری خوداری کنند. نیروهای لباس شخصی در محله سیدآباد اشنویه اقدام به خاموش نمودن آتش و تهدید شهروندان کرده بودند که شهروندان این نیروها را سنگباران و اجازه خاموش نمودن آتش را به آنها نداده بودند. اداره آتش نشانی با فشار نهادهای امنیتی مجبور به خاموش نمودن آتشهای مراسم در شهر اشنویه شده بود.

نوزدهم اسفندماه، محمد رحمانی فوتبالیست تیم بعثت کرمانشاه در مسیر جاده کامیاران – کرمانشاه بر اثر تصادف جان سپرد. محمد رحمانی روز یکشنبه بعد از بازی تیم بعثت با باشگاه بازرگانی شیراز جهت دیدار با خانواده عازم زادگاهش در کامیاران میشود که روز بعد، ساعت ١٣ بعدازظهر ،در جادهی کامیاران به کرمانشاه تصادف میکند. باشگاه ذوب آهن اصفهان مرگ محمد رحمانی را به خانوادهاش تسلیت گفت. محمد رحمانی ٢٧ ساله همچنین عضو باشگاه پیروزی کامیاران بود که قهرمانی باشگاههای استان کُردستان در سالهای ٨٨ و ٩٢، قهرمانی جام حذفی استان در سال ٩١، و همراه باشگاه پیروزی در دو دوره لیگ ٣ کشور را در کارنامهی ورزشی دارد. پیکر این ورزشکار محبوب، در میان حضور اقشار مختلف مردم کامیاران و کرمانشاه در محل زادگاهش به خاک سپرده شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *