سلام به حضار محترم در کنفرانس دختران خیابان انقلاب در شهر استکهلم!
من آتنا فرهنگی هستم از ایران، من یکی از دختران خیابان انقلاب هستم .
من و دوستانم به این حرکت پیوستیم تا امتداد صدا و حرکت ویدا موحد و دیگر زنان مبارز در ایران باشیم، چرا که امروز دغدغه ما آزادی به معنای واقعی کلمه است، آزادی که همواره از مردم ایران سلب شده ، اما تا جائیکه به نسل من برمیگردد از ابتدای تولدم تا به حال سلب شده.
۴۰ ساله با دین و قوانین مذهبی، سعی کردن انسانیت رو از بین ببرن،
و سعی کردن روی افکار مردم تاثیر بذارن،
از بین بردن آزادی، از اجبار به گذاشتن یک تکه پارچه روی سر شروع میشه و تا خیلی حقوق دیگه فردی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی هم ادامه پیدا میکنه. تا جایی که فکر انسانهای یک جامعه رو در دستیابی به حقوق اولیه و ابتدایی خودشون درگیر کنه.
همیشه برای زنان تعیین تکلیف کردند که چطور بپوشن تا ساده ترین حقوق فردی و مدنی رو ازشون بگیرن، و گفتن اگر خلاف این بپوشید مردان تحریک میشن، و به این ترتیب به شعور و انسانیت مردان هم توهین شد! حق انسان بر بدن خود رو که از انسانهای یک جامعه بگیرن، بقیه حقوق هم به راحتی سلب میشه
در اینجا اعلام می کنم که اعتراض بخش زیادی از زنان ایران و مشخصا دختران خیابان انقلاب، فقط به روسری نیست، بلکه به توسری و هر گونه تحمیل هم هست. توسری هایی که تو تمام این سالها خوردن. تو تمام این ۴۰ سال… اما با هیچ تو سری جلوی زنها رو نتونستن بگیرن و زنها، هر روسری و هر توسری رو به شکست رسوندن…
همه ما میدونیم زنان یکی از قویترین نیروهای محرکه و نقاط قوت جامعه انسانی هستند، بنابراین زنان یک جامعه رو که محدود کنن، تمام جامعه پست و سست و عقب مونده میشه.
تمام این بگیر و ببندها، این بازداشت ها، این تبلیغات قرون وسطایی رو میکنن تا روی ذهن و تمام جنبه های زندگی مردم بخصوص زنان کنترل داشته باشند.
تا بتونن اختلاس کنن، حقوق های نجومی بگیرن، درآمد نفت رو هرجور که دلشون میخواد بالا بکشن، شغل های رده بالا رو تصاحب کنن و خلاصه کاری کنن که پول فقط تو دست یه قشر خاصی باشه، نه مردم جامعه.
همه میدونیم با این منابعی که در ایران هست “همه” مردم باید از رفاه برخوردار باشند، در حالیکه اینطور نیست و کشور -ایران- کشوری شده با اختلاف طبقاتی شدید و میزان بسیار بالای فقر.
و این ها همه و همه از همین محدود کردن های و سرکوبهایی که به نظر سطحی میرسه شروع میشه.
از زمانی که به یاد دارم میدونستم و می فهمیدم که یک چیزی مشکل داره. یک چیزی نیازمند تغییره.
اما بعد فهمیدم فقط یک چیز نیست. بلکه همه عوامل اند که دست به دست هم دادن و باید همگی تغییر کنن.
و این همّ و غم مداوم من بوده و هست که رژیم رو تغییر بدم، اگه از رژیم حاکمه،
مردم رو تغییر بدم، اگه از مردمه،
و خودم رو تغییر بدم اگه از منه.
بنابراین حرکت کردم، دست به کار شدم برای ساختن یک جامعه آزاد و جامعه ای که رفاه شامل حال همه باشه.
دیگه وقت این نیست که به گذشته فکر کنیم، بلکه باید حال و آینده رو بسازیم؛
16 فروردین 1397
5 آوریل 2018