جمهوری اسلامی در پی شکستهای منطقهای، ورشکستگی و فلج اقتصادی، ناتوانی از مقابله با جنبش بیحجابی و ضد آپارتاید جنسیتی، اعتراضات و تجمعات رو به گسترش کارگران و بازنشستگان، و تعرض و فشار انقلاب زن زندگی آزادی در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. فروپاشی نه از نوع فروپاشیدن حکومت اسد و یا هر تحولی از بالای سر مردم و با دخالت نیروهای خارجی، بلکه فروپاشی در اثر اوجگرفتن انقلابی که بیش از دو سال است در ایران در جریان است. فروپاشی به معنی بههمریختگی صفوف حکومت، نومیدی و تردید و نگرانی بدنه نیروهای بسیج و سپاه و تضعیف قدرت سرکوب حکومت. این شرایط همه رژیمهای تحتفشار انقلاب و قدرت مردم بهپاخاسته در آخرین روزهای عمر آنهاست. دست به دامان چهرههای حکومتی کمتر منفور میشوند، به “اپوزیسیون” طرفدار نظام که قبلاً مغضوب واقع شده بودند میدان میدهند، به جان یکدیگر میافتند و یکدیگر را سرزنش و ملامت میکنند، به امید جلوگیری از تشدید اعتراضات امتیازاتی میدهند، و تمهیداتی از اینقبیل. این آخرین تقلاهای حکومتهای رو به سقوط برای حفظ خود در برابر ضربات انقلاب است و جمهوری اسلامی هم دقیقاً به همین روز افتاده است.
به نظر من این روند با سقوط هلیکوپتر رئیسی، که همه شواهد نشان میداد کار خود حکومت است، آغاز شد و با از صندوق درآوردن پزشکیان، مطرحکردن مجتبی خامنهای بهعنوان یک چهره ضدفساد، و اعلام صریح پایان “پارادایم کهنه” و آمادگی برای مذاکره و تعامل حتی با دولت ترامپ از جانب ظریف، ادامه یافت. آخرین تحول در این جهت ملاقات ناطق نوری با کروبی و طرح گفتمان رفع حصر خانگی او و موسوی از جانب مقامات و رسانههای حکومتی است. از جمله پزشکیان میگوید”مشکل آقای کروبی حل شده و برای آن یکی هم داریم کار میکنیم”. این کاملاًقابل انتظار و پیشبینی بود که در سراشیب سقوط قبل از همه دست به دامان استحالهچیهاو دوخردادیهای سابق و اسبق بشوند. حتی اصولگرایان رفع حصر کروبی و موسوی را البته با شرط اینکه “هر دو نفر بتوانند سربازان خوبی برای مقام معظم رهبری باشند و منویات ایشان را اجرایی و عملیاتی کنند” لازم و مفید میدانند. اما این شرط تنها یک موضعگیری فرمال و برای خالی نبودن عریضه است. نفس توسل به کروبی و موسوی یعنی عبور از خامنهای حتی اگر این امر با رضایت خودش صورتگرفته باشد. واقعیت آن است که خامنهای از چسب درونی حکومت به پاشنه آشیل و نقطهضعف نظامشان تبدیل شده و اساساً ارزش مصرف کسانی امثال موسوی و کروبی که امروز به کارشان میآید سابقه مخالفت آنها با خامنهای است. باید منتظر ادامه این تلاشها و توسل حکومت به چهرههای دیگری از مخالفین خامنهای بود. حتی بعید نیست خامنهای دست به آخرین “عقبنشینی قهرمانانه” بزند و به نقش تشریفاتی رهبر روحانی رضایت بدهد و حتی با نوعی کودتای نرم کلاً کنار گذاشته بشود.
محمدجوادحقشناس از اصلاحطلبان طرفدار کروبی و عضو شورای مرکز حزب اعتماد ملی در مصاحبه با خبر آنلاین در مورد رفع حصر کروبی و موسی میگوید “در زمانی که به نظر میرسد کشور درگیر بحرانهای مدیریتی و ناکارآمدی ناشی از عملکرد دولت سهساله سیزدهم بوده و امروز درگیر بحرانهایی مانند ناترازیهای انرژی و ناترازیهای یارانهها، مسئله نان و خیلی از مسائل دیگر است، کشور دیگر تحمل برخی از رویکردهای سختگیرانه و نابهجایی که در دو دهه گذشته بر کشور حاکم بوده را ندارد.”و همه میدانند پرچمدار این “رویکردهای سختگیرانه و نابهجا” خامنهای بوده است.
اساس مسئله، درماندگی و بحران ورشکستگی همهجانبه رژیم است که تنها با سرنگونی حلوفصل خواهد شد. روند تغییرات درونی حکومت، نهتنها مشکلی از رژیم حل نخواهد کرد بلکه شرایط مساعدتری برای پیشرویها و گسترش صف انقلاب و اعتراضات بخشهای مختلف جامعه فراهم خواهد کرد.
حزب ما در قبال این آخرین تمهیدات حکومت و سناریوهای مختلفی که ممکن است پیش بیاید سیاست سازماندهی و تقویت هر چه بیشتر صفوف انقلاب، همراه و متحد کردن هرچه گستردهتر فعالین زن زندگی آزادی و جنبشهای اعتراضی، گسترش شوراهای اعتراضی و شبکههای سراسری دستاندرکاران جنبش سرنگونی و دیگر جنبشهایحقطلبانه، تأکید بر ریشهکنکردن کل نظام جمهوری اسلامی، و بالابردن انتظارات و توقعات جامعه از نظام انسانی که باید بهجای آن بنشیند را دنبال خواهد کرد. ما معتقدیم این شرایط زمینههای گسترش بیشتر اعتراضات را فراهم میکند. ما با تمام توان تلاش میکنیم که جامعه نهتنها به عقبنشینیها و امتیازدهیهای حکومت رضایت ندهد بلکه بر متن هر تغییر و تحولی در صفوف حکومت به تعرض بیشتر و قدرتمندتر و فرودآوردن ضربه نهایی به کل نظام موجود دست بزند. روند ریزش و تمهیدات درونی حکومت در واقع روند تعرض و پیشروی بیشتر انقلاب برای ریشهکنکردن کل نظام جمهوری اسلامی است.