دولتهای آمریکا و اروپایی دوره تشدید فشارهای خود را علیه جمهوری اسلامی بر سر مسئله هستهای و نقش و دخالتهایش در بالاگرفتن تنشها و نزاعهای منطقهای شروع کردهاند و در نتیجه حکومت اسلامی در حال افتادن در گرداب وحشتناکتر بحرانها قرار گرفته است.
اوضاع جدید بینالمللی به حدی برای رژیم سنگین و تنگ است که سران حکومت بعد از حمله اسرائیل به مراکز نظامی و موشکی و هستهایشان دست به دامان غرب برای پرهیز از اعمال فشارها و تحریمهای بیشتر شدهاند. از ارسال پیام به آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر اینکه اگر قدرتهای غربی قطعنامه علیه ایران در نشست شورای حکام صادر نکنند، جمهوری اسلامی حاضر است غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم خود را متوقف سازد تا دیدار امیرسعید ایروانی نماینده دائمی ایران در سازمان ملل با ایلان ماسک وزیر انتخابی “بهینهسازی دولت” ترامپ و یا سفر علی لاریجانی به سوریه و لبنان که احتمال زیاد دارد حامل پیام خامنهای به حماس و حزبالله برای پذیرش آتشبس بوده، همگی بخشی از این تقلای زبونانه مقامات حکومتی هستند.
اما باوجود التماسها و درخواستهای زبونانه جمهوری اسلامی، شورای حکام و دولتهای غربی وقعی ننهادند و گامهای نخست تشدید فشارهای خود را عملی کردند. به دنبال منع پرواز هواپیماهای مسافربری جمهوری اسلامی به کشورهای اتحادیه اروپا، انگلیس هم در آستانه نشست شورای حکام، این تحریم را علیه هواپیمایی جمهوری اسلامی اعمال کرد و همزمان با آن نیز کشورهای عضو اتحادیه اروپا بهعلاوه انگلیس، کشتیرانی جمهوری اسلامی را بهخاطر انتقال موشک و جنگافزار به روسیه تحریم کردند. بعد از چند روز هم در نشست ۲۰ نوامبر شورای حکام قطعنامهای علیه برنامه هستهای رژیم تصویب شد و تازه همه این اقدامات برای فشار بر جمهوری اسلامی که طی چند روز گذشته اعمال شده فقط پیشدرآمد دورهای سخت برای اعمال فشارهای بهاصطلاح غربیها “حداکثری” بر رژیم در صورت تنندادن به شرطوشروط جدید آنها است. چرا که دولتهای غربی و آمریکا بهطورجدی صحبت بر سر فعالکردن “مکانیسم ماشه” از طریق ارسال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل میکنند که در آن صورت همه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی به طور خودکار بازگردانده میشوند.
در وحشت از تبعات تصویب قطعنامه هستهای علیه رژیم بود که مقامات حکومت قبل از به تصویب رسیدن قطعنامه شورای حکام تلاشهای زیادی کردند تا شورا را منصرف کنند. علاوه بر پیامهایی که به شورای امنیت سازمان ملل دادند و درخواست معامله توقف غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم در مقابل عدم تصویب قطعنامه شورای حکام را ارائه کردند، عراقچی با وزرای خارجه برخی از اعضای شورا مانند برزیل، آفریقای جنوبی، بنگلادش، الجزایر، بورکینافاسو، پاکستان و فرانسه در تماس و التماس بود تا با دخالت خود مانع از تصویب قطعنامه در جلسه شورای حکام شوند، ولی ناکام ماندند.
در پروژه تقلای حکومت برای منصرفکردن شورای حکام از تصویب قطعنامه ضد جمهوری اسلامی، بخش تبلیغات و تهدید هم بود. از خامنهای گرفته تا پائیندستیها به رجزخوانی مشغول بودند. از ضرورت اتمی شدن برای قرارگرفتن در جایگاه برابر در مذاکرات هستهای و غیره گفتند و سرانجام خامنهای در دیدارش با جمعی از دانشآموزان و دانشجویان به مناسبت ۱۳ آبان در پاسخ به سؤال یک دانشجو دررابطهبا استفاده از سلاح هستهای اعلام کرد: هر آنچه که برای مقابله با دشمن لازم باشد حتماً انجام خواهیم داد.
حالا نیز در پاسخ به تصویب قطعنامه شورای حکام، وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی بیانیهای مشترک صادر کردهاند که در آن دستور راهاندازی مجموعه قابلتوجهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته داده شده است.
واضح است که بخش اعظم تبلیغات و تهدیدات حکومت برای ساخت بمب اتمی و افزایش غنیسازی اورانیوم، در حد رجزخوانی باقی خواهد ماند. جمهوری اسلامی بر روی لبه تیغ گام بر میدارد. سران رژیم میدانند هر گامی بردارد که خطوط قرمز غرب را رد کند، با تبعات جبرانناپذیری مواجه خواهند شد. هشدارهای غربیها مبنی بر آن که در صورت پا فراتر گذاشتن جمهوری اسلامی بهسوی ساخت بمب هستهای، اگر لازم باشد با نابودکردن مراکز هستهایاش پاسخ خواهند داد، آویزه گوش خامنهای و دیگر مقامات رژیم شدهاند.
هم دولتهای غربی و همپیمانانشان و حتی کشورهایی که رژیم آنها را دوست و نزدیک به خود میداند، به این قطعیت رسیدهاند که وضعیت جمهوری اسلامی بسیار شکننده و بیثبات است و توجه چندانی نه به التماس و خواهش و تمناهایش میکنند و نه وقعی به هارت و پورتهایش مینهند. برایناساس دولتهای غربی و شورای امنیت سازمان ملل به این نتیجه رسیدهاند که به دنبال شکستهای نظامی جمهوری اسلامی و نیابتیهایش در برابر اسرائیل و انزوایی که در سطح جهانی نصیب آن شده، وادارکردن رژیم اسلامی به پذیرش شروط خود و رام کردنش از طریق تشدید فشار و زور، امکانپذیرتر از هر دورهای نسبت به گذشته است.
این واقعیت را در بیانیه مشترک انگلیس، آلمان و فرانسه در آستانه رأیگیری شورای حکام میتوان دید که از جمهوری اسلامی خواستهاند نهتنها پیشنهاد توقف غنیسازی در سطح بالا را ارائه دهد، بلکه فوراً ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از بین ببرد، و همچنین آمریکا هم اعلام کرده که جمهوری اسلامی باید به طور کامل ذخایر ۶۰ درصدی خود را به مواد با غنای پائینتر تبدیل کند!
مجموعه این شرایط که بر جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی تحمیل شده، رژیم را با بنبستهای بیشتری در تنشها با دولتهای غربی و همپیمانانشان مواجه خواهد کرد، اما یک وجه دیگر از فشارهای جهانی بر جمهوری اسلامی در همین اثنا، تصویب قطعنامه کمیته سوم مجمععمومی سازمان ملل علیه نقض وسیع حقوق بشر توسط رژیم است که برای مردم و انقلاب در داخل بسیار حائزاهمیتتر است.
در این قطعنامه نسبت به نقض حقوق زنان، آزادی بیان و امنیت روزنامهنگاران، شرایط مدافعان حقوق بشر و خانوادههای آنها و استفاده گسترده از مجازات اعدام اعتراض شده است. این قطعنامه اگر چه پشتوانه اجرایی ندارد، اما خود گواه در جریان بودن یک مبارزه میدانی وسیع و قدرتمند علیه جمهوری اسلامی بهخاطر همه جنایاتش در داخل و خارج است که زیر این فشار اجتماعی، کمیته مذبور وادار به صدور آن شده است.
قطعنامه علیه نقض حقوق بشر در ایران، به دنبال دور جدید اعتراضات مردم داخل، از درون زندانها گرفته تا کف خیابانها و در خارج کشور به صدور و اجرای احکام گسترده اعدام، حمایت از اعتراض عریان “آهو دریایی” معروف به “دختر علوم و تحقیقات” و اعتراضات به فشارهای دستگاههای امنیتی و مذهبی بر کیانوش سنجری و دختران دانشآموزی که باعث خودکشی آنان شد، به تصویب رسیده است.
چنین اقداماتی از طرف بخش حقوق بشری سازمان ملل نشان میدهد که ما مردم توان ایجاد تغییر در مواضع مجامع بینالمللی نسبت به جمهوری اسلامی را داریم و با گسترش اعتراضات خود میتوانیم توجه و حمایت جهان را بیشتر از پیش به خود جلب کنیم تا دولتهای خودی و مجامع جهانی را وادار به انجام اقدامات عملی برای بستن دست جمهوری اسلامی در اعمال ضدانسانی و سرکوب مردم و علیه اعدامها کنیم.
جمهوری اسلامی باید بایکوت سیاسی و دیپلماتیکی شود. باید سفارتخانههایش در سراسر دنیا تعطیل و مزدورانش اخراج شوند. این تنها راه فشار عملی و مؤثر جهانی بر جمهوری اسلامی برای پایاندادن به خشونت، نقض حقوق بشر و آدمکشی است. و این همچنین مناسبترین و کمهزینهترین راه برای پایاندادن به تنشزایی منطقهای و تهدیدات هستهای این رژیم دیکتاتور و جنایتکار که بحرانآفرینی در روابط جهانی بخشی از ماهیت آن است، خواهد بود.