جدید ترین

پاسخ: آیا سوسیالیسم در ایران امکانپذیر است؟ (بخش دوم)

https://www.youtube.com/watch?v=JedrTDZtBdY

آیا سوسیالیسم در ایران امکان‌پذیر است؟

بخش دوم

حسن صالحی: شما در بخش اول این مصاحبه از خلع‌یدمافیای اقتصادی جمهوری اسلامی به‌عنوان یک اقدام فوریدولت سوسیالیستی صحبت کردید. همچنین گفتید تأمینآزادی‌ها و رفع تبعیض و رفاه همگانی از اهداف پایه‌ایسوسیالیسم است. سؤال من این است که اینها چه رابطه‌ای با هم دارند؟ آیا با خلع‌ید از صاحبان سرمایه این اهداف تأمینمی‌شود؟ مشخصاً چه اقدامات فوری‌ای برای تضمین آزادی‌ها و تأمین رفاه مردم باید انجام شود؟

حمید تقوایی: همانطور که قبلاً توضیح دادم برای اینکه بتوانید جبر اقتصادی را از بین ببرید – یعنی آزادی را به معنای واقعی کلمه تأمین کنید – باید استثمار و مالکیت خصوصی بر وسائل تولید ممنوعشود. اقدام فوری در این زمینهخلع‌یداز مافیای اقتصادی حکومت سرنگون شده است؛ ولی اینامر باید گسترش پیدا کند و استثمار و کار مزدی در یک سطح سراسری و دررابطه‌با کل سرمایه‌ها لغو بشود. این امر به زمان نیاز دارد. با خلع‌ید از مافیای اقتصادی جمهوری اسلامی بیش از ۵۰ درصد اقتصاد از کنترل سرمایه خارج می‌شود؛ ولی نهایتاًباید در هیچ بخشی رابطه استثماری بین کار و سرمایه وجود نداشته باشد. این فوراً عملی نیست و نیازمند یک برنامه گام‌به‌گام است. سؤالاین است که آیا برایتأمینآزادی‌ها و رفاه عمومی باید صبر کرد تا کل برنامه اقتصادی سوسیالیستی پیاده بشود؟ به نظر من به‌هیچ‌وجهاین‌طور نیست. اقدامات فوری‌ای را می‌توان و باید برای تأمین برای تأمین رفاه و برای تضمین آزادی‌ها در دستور گذاشت.اقدامات برای پیاده‌کردن کامل اقتصاد سوسیالیستی و تأمین آزادی و رفاه به یکدیگر مشروط نیستند بلکه می‌توانندهم‌زمانبه‌پیش بروند.

 دولت سوسیالیستی در روز اول به‌قدرت‌رسیدن اعلام خواهد کرد کهآموزش‌وپرورش رایگان خواهد بود، بهداشت و درمان رایگان خواهد بود، رفت‌وآمد و آب و برق و گاز و اینترنت رایگان خواهد بود. بعلاوه به همه شهروندان، بدون استثنا، حقوق پایه‌ای پرداخت خواهد شد. این حق همه مردم است که از یک زندگی انسانی برخوردار باشند و مجبور نباشند برای تأمین معاش تن به کار اجباری بدهند. 

اینها اقدامات فوری اقتصادی ما است که می‌تواندبه‌تدریج بسط هم پیدا کند و مثلاً مسکن رایگان یا بسیار ارزان را نیز شامل بشود. با مسکن‌سازی گسترده این امر امکان‌پذیر است. اقدامات رفاهی دیگری هم ممکن است نیاز به زمان داشته باشد؛ ولیدرهرحال در روز اول، دولت سوسیالیستی به انجام همه این اقدامات متعهد می‌شود. سیاست و جهت‌گیری دولت در این جهت است که از فقر و بی تأمین اقتصادی نشانی در جامعه باقی نماند. اقدامات رفاهی کهبرشمردم فوراً انجام می‌شود و طبعاً با پیشرفت اقدامات پایه‌ای سوسیالیستی در جهت لغو استثمار و بردگی مزدی، شرایط تأمین یک زندگی مرفه برای همگان نیز بیشتر و بیشتر فراهم خواهد شد. 

 از نظر اجتماعی و سیاسی هم به‌طریق‌اولی نباید منتظر هیچ اقدام اقتصادی ای نشست. از همان روز اول دولت سوسیالیستی اعلام می‌کند اعدام ممنوع است، از همان ابتدا تعهد خود را به تأمینآزادی‌هایبی‌قیدوشرطاعلام می‌کند، از آزادی احزاب و تشکل گرفته تا آزادی عقیده و بیان و قلم و تا آزادی اعتراض و اعتصاب و تظاهرات و غیره. اینها همه به شکل قانون تثبیت می‌شود و عملاً اجرا می‌شود. یک اقدام فوری دیگر ممنوع کردن دخالت مذهب درقوانین و سیستم آموزشی و قضائی و کلاً همه عرصه‌های زندگی اجتماعی است. دولت سوسیالیستی مذهب رسمی ندارد و مذهب را تنها به‌عنوان امر خصوصی افراد به رسمیتمی‌شناسد. مذهب به‌هیچ‌وجهنباید جایی درشناسنامه‌ها و یا آگهی‌های استخدام و تخصیص مشاغل و فعالیت‌های اجتماعی و کلاً هویت اجتماعی افراد داشته باشد. از سوی دیگر آزادی مذهب و آزادی بی مذهبی به‌عنوان امر خصوصی افراد به رسمیت شناخته می‌شود. همه آزادند هر مذهبی داشته باشند و یا هیچ مذهبی نداشته باشند. ستم و تبعیض مذهبی که امروز در جامعه ما بیداد می‌کندتماماًاز بین خواهد رفت. حقوق زن و رفع تبعیض جنسیتی به کامل‌ترین شکل تضمین و تأمینمی‌شود. رفع تبعیض ملی، مثلاًبه‌رسمیت‌شناختن حق تحصیل و فعالیت ادبی و هنری به زبان مادری خود و تأمین حقوق برابر برای همه شهروندان مستقل از ملیت و قومیت نیز از اولین اقدامات دولت سوسیالیستی خواهد بود.

اینجا فرصت نیست به همه قوانین انسانی و آزادی‌بخشی که فوراً باید اعلام شود بپردازم. لیست بالابلندی در برنامه حزب ما، یک‌دنیای بهتر، اعلام شده که ما به اجرای فوری همه آنها متعهد هستیم. قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی دربرگیرنده اساسی‌ترین و پایه‌ای‌ترینآزادی‌ها و حقوق مدنی و اجتماعی و اقتصادی است که اهم آنها را اینجا توضیح دادم.

به‌این‌ترتیب تضمین آزادی‌هایبی‌قیدوشرط و تأمین رفاه عمومی و برداشتن جبر و فشار اقتصادی برای تأمین معیشت از دوش توده مردم جزو اولین اقدامات جمهوری سوسیالیستی خواهد بود. 

حسن صالحی: در صحبت‌های شما نکته‌ای بود که توجه مرا جلب کرد. شما به درآمد پایه اشاره کردید. این بحث البته برای حزب ما تازه نیست. ما مصوبه‌ای هم دراین‌رابطه داریم. این که شهروندان مستقل از هر موقعیت شغلی و اجتماعی ای که دارند به طور اتوماتیک باید از یک درآمد پایه برخوردار باشند بحثی است که امروز در جوامع اروپایی هم مطرح است. آیا این جهت‌گیری مبنای سوسیالیستی دارد؟ در این مورد چه نظری دارید؟ 

حمید تقوایی: بله این خواست در جوهر خودش سوسیالیستی است. گرچه ممکن است خیلی از طرف‌دارانش خودشان را سوسیالیست ندانند. 

همانطور که اشاره کردید این بحث تازه‌ای نیست، نه‌تنها برای حزب ما بلکه کلاً در جوامع پیشرفته صنعتی این گفتمان مطرح است. حتی در یکی ازایالت‌هایسوئیس اخیراً برای تصویب قانون حقوق یا درآمد پایه رفراندومی برگزار شد. نظراتی هم له و علیه این امر مطرح می‌شود. ولی به نظر من اساس بحث دفاع از حق حیات است. هیچ‌کس نباید گرسنگی بکشد، هیچ‌کس نباید بی‌خانمان باشد، هیچ‌کس نباید در اثر فقر تن به کارهای ناخواسته بدهد، هیچ‌کس نباید از ملزومات یک زندگی در خور انسان در قرن بیست و یکم محروم باشد. بنا به آمار سازمان ملل در دنیای سرمایه زده ما هر ۴/۴ ثانیه یک کودک در اثر بیماری‌هایقابل‌پیشگیری جان خود را از دست می‌دهد. علت این فاجعه چیزی به‌جز فقر خانواده‌ها نیست. تعیین درآمد پایه در واقع دفاع از حق حیات است و هر کس از حقوق بشر دم می‌زند باید قبل از هر چیز حق زندگی را به رسمیت بشناسد. در جوامع سرمایه‌داری اکثر مردم خودبه‌خود حق زندگی ندارند. اگر در خانواده پول‌داری به دنیا بیاییدزندگی‌تانتأمیناست؛ ولی اگر در یک خانواده کارگری به دنیا آمده باشید مدرسه را تمام کرده و نکردهناگزیرید برای تأمین معاش روانه بازار کار بشوید و منتظر باشید که هر زمان کارفرما اراده کند و با هر بحران سرمایه‌داری بیکار بشوید و ممرتأمین زندگی خود و خانواده‌تان را از دست بدهید.در بحران ٢٠٠٨میلیون‌ها نفر در آمریکا نه‌تنها کار خود بلکه خانه‌شان را از دست دادند و به خیابان پرتاب شدند. در جوامعی مثل ایرانوکشورهای به‌اصطلاحجهان‌سومی وضعیت به‌مراتبفاجعه‌بارتر است.در این کشورها فقر بیداد می‌کند و بیکاری و بیخانمانی تنها پیامد بحران‌هانیست؛ بلکه یکپدیده نهادینه شده است. در جمهوری اسلامی بیش از نیمی از جامعه زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

ازاین‌رو باید تأکید کرد کهتأمین “درآمد پایه” یک امر صرفاً حقوقی – اقتصادی نیست؛ بلکه به معنی تضمین حق زندگی برای همه انسان‌هاست.ما در ایرانسوسیالیستی این را تبدیل کنیم به قانون و به اجرا می‌گذاریم. 

 حسن صالحی: اقدامات فوری‌ای که بر شمردید بودجه هنگفتی لازم دارد. این بودجه چطور تأمینمی‌شود؟ 

حمید تقوایی: نکته اول این است که جامعه ایران به‌هیچ‌وجه جامعه فقیری نیست. از نظر منابع ثروت نظیرنفت و گاز و معادن مختلف،جنگل‌ها و غیره و غیره بسیار غنی است و صادراتیک منبع مهم درآمدهای ایران را تشکیل می‌دهد.

اجازه بدهید به چند آمار در جمهوری اسلامی اشاره کنم. اخیراً مقامات رژیم اعلام کردندکه درآمد ارزی ایران از صادرات در سال ۱۴۰۱ بالغ بر ۱۰۳ میلیارد دلار است و این تازه در شرایط تحریم و علی‌رغمتحریم‌ها است. اما این درآمد یا به‌حساب سران مافیای اقتصادی سرازیر می‌شود و یا به بودجه ارگان‌هایعریض‌وطویل سرکوب رژیم اختصاص می‌یابد.چند سال قبل سخنگوی دولت روحانیاعلام کرد که در دوره احمدی‌نژاد ۷۰۰ میلیارد دلار حیف‌ومیل شده است. اصطلاحی که بکار برد این بود که این مبلغ نجومی “قورت داده شده است”! 

۷۰۰ میلیارد دلار تنها در دورهیک رئیس‌جمهور ناپدید شده! طبعاً در دوره‌های قبل و بعد نیز ارقام نجومی دیگری “قورت داده شده” که مجموعاً سر به تریلیون‌ها دلار می‌زند. 

از طرف دیگر مبالغ نجومی ای صرف هزینه‌هایسرسام‌آوردم‌ودستگاه سرکوب، سپاه قدس، بسیج، مساجد، دستگاهخرافه پراکنی روحانیت و غیره و غیره می‌شود. همه این منابع را می‌توان در خدمت رفاه عمومی بکار گرفت.مثلاًبودجه‌ای که الان صرف سپاه قدس می‌شودبه‌راحتیمی‌تواند بهداشت و درمانرایگان جامعه را تأمین کند.صد میلیارد دلار درآمد ارزی سالانه که در جیب گشاد آیت‌الله‌ها گم می‌شودمی‌تواندهزینه‌های درمان رایگانرا تأمین کند. دزدی و غارت و چپاول ثروت‌ها که به گفته خودشان تنها در دوره یک رئیس‌جمهور بالغ بر ٧٠٠ میلیارد دلار بوده است، می‌تواندبخش عمده‌ایاز “حقوق پایه” راتأمین کند.  

ثروت هست، اما بحث بر سراولویت‌های دولت و چگونگی صرف ثروت‌ها است.اولویت جمهوری اسلامی قبل از هر چیز پر کردن جیب سران مافیای اقتصادی، پروار کردن دستگاه بسط خرافه و سرکوبیعنی دارودسته روحانیون و آخوندهاو مقامات بسیج سپاه و گشت‌های مختلف سرکوب مردم است. این را اگر کنار بزنید منابع مالی زیادی برایتأمین رفاه عمومی آزاد خواهد شد.

 نکته دیگر این است که بخش عمده‌ای از جمعیت ایران نیروی جوان و آماده بکار است. در جامعه سوسیالیستی میل به کارکردن و فعالیت تولیدیآزادانه و خلاقانه بسیار گستردهخواهد شد و راندمانکار بسیار بالاتر خواهد رفت. به‌عنوان‌مثال بسیاری از نخبگان و متخصصین که از جمهوری اسلامی فراری شده‌اند باز خواهند گشت و با دل‌وجان کار خواهند کرد. به‌این‌ترتیب یک نیروی اجتماعی مؤثرآزاد می‌شود کهتولید ثروت را از آنچه امروز هست بسیار فراتر می‌برد.مجموع اینها می‌تواند مبنایی واقعی باشد برای تأمینهزینه‌های رفاهعمومی. 

حسن صالحی: یک نکته مورد تأکید شما اداره شورائی و ضرورت کنترل اقتصاد به دست شوراها بود. سیستم شورائی چطور کار می‌کند؟ چه تضمینی وجود دارد که شوراها اقداماتی که بر شمردید را در دستور بگذارند و عملی کنند؟ 

حمید تقوایی:به نظر مندر عصر ما شیوه فعالیت شوراها از تجربه تاریخی و درک رایج از سیستم شورائیاساساً متفاوت و با ضروریات یک نظامرها شده از قدرت مافوق مردم منطبق‌تر است. به این معنی که شورها به‌عنوانارگان‌هایحکومتی می‌توانند به شکل یک شبکه اجتماعی سازمان بیابند و نه به شکل هرمی و سلسله‌مراتبی.

سیستمشورائی در جمهوری سوسیالیستی ایرانهرمی سازمان نخواهد یافت؛ بلکه شبکه‌ای سراسری خواهد بود شامل شوراهای محلی و شهری و استانی. امکانات تکنولوژیک امروز از جمله اینترنت و پلتفرم‌های اینترنتی به شبکه شوراها امکان می‌دهد که در هر یک از این سطوح تصمیم‌گیری کنند، مقامات و مسئولین را عزل و نصب کنند، سیاست‌گذاری کنند و همه اختیارات را در دست داشته باشند. 

اساس فلسفه حکومت شورایی این است که قدرت مافوق مردم شکل نگیرد. شکل شبکه‌ای شوراها در یک سطح پایه‌ای هر نوع بوروکراسی و بالا و پایین و هرم قدرتی کهمی‌تواند تبدیل بشود به یک دیکتاتوری و قدرت مافوق مردم را از پایه ناممکنمی‌کند و این سیستمشبکه‌ای به یمن اینترنت و مدیای اجتماعی امروز کاملاًامکان‌پذیر است. البته حیطه اختیارات شوراها در سطح محلی وشهری و استانی و سراسری متفاوت خواهد بود. اینها همه قابل‌تعریف است، ولی در هر یک از این سطوح شوراها شبکه‌ای کار می‌کنند و نه سلسله‌مراتبی. شکل شبکه‌ای شوراها ضامن دموکراسی مستقیم به معنی واقعی کلمه خواهد بود.

اینجا لازم است این را هم توضیح بدهم که هر نوع رجوع به توده مردم به معنی دموکراسی مستقیم و تأمین منافع عمومی جامعه نیست. راست‌های افراطیو پوپولیست‌ها هم به مردم رجوع می‌کنند؛ ولی به مردم غیرمتشکلو با توسل تعصبات نژادی و ملی و مذهبی آنها.تعصبات و مقدسات که جزئی از پولتیک هر روزه دولت‌های کاپیتالیستی و لازمه حفظ سلطه طبقه سرمایه‌دار است، در نظام شورائی هیچ جایی ندارد. ما رجوع می‌کنیم به توده مردم متشکل که منظماً در جلساتشانمشورت و تبادل نظر می‌کنندوآگاهانه تصمیممی‌گیرندو نه به توده بی‌شکلی که از سر تعصبات و مقدسات ملی – مذهبی – قومی – نژادی که به آنها تزریق شده، تهییج شده‌اند.

 نظام شورائی یعنی متشکل شدن توده مردم مطلع و آگاه به منافع خود به‌عنوانپایه‌های حکومت و از این نظر هم با دموکراسی پارلمانی هر چهار سال یکبار اساساً متفاوت است و هم با پوپولیسمدماگوگ احزاب راست افراطی. 

همین نکته پاسخ به بخش دوم سؤال شما در مورد تصمیم‌گیری شوراها را هم روشن می‌کند.احزاب ونیروهای سیاسی مختلف بایدبرای پیشبرد سیاست‌های خود شوراها را قانع کنند و رأی شوراها را با خود داشته باشند. باید توجه داشت که وقتی از سیستم شورائی صحبت می‌کنیمپیش‌فرض ما این است که در اثر یک انقلاب با هژمونی چپ و سوسیالیستی شوراها شکل‌گرفته و به قدرترسیده‌اند. طبعاً در این روند احزاب و نیروهای چپ نفوذ و پایه اجتماعی وسیع‌تری از احزاب راست خواهند داشت. در همین انقلاب زن زندگی آزادی می‌بینیم که شعارهاو مطالبات و توقعات و انتظارات بخش وسیعی از مردم، چپ ورادیکال و مبتنی بر آرمان‌های انسانی است و نه بر اساس تعصبات ملی – میهنی – قومی – مذهبی.قبلاً هم به این اشاره کردم که نفس شعار محوری زن زندگی آزادی یعنی دست بالا داشتن ارزش‌ها و آرمان‌های چپ. 

ما بعد از سرنگونی رژیم به این خواست‌ها و اهدافانسانی تعینمی‌بخشیم، آنها را به سیاست و پلتفرم‌های عملی ترجمه می‌کنیم و قانونیت و رسمیت می‌دهیم.به نظر منشوراهای برآمده از انقلابکاملاً آمادگی دارند که همین سیاست‌ها را اتخاذ کنند. البته احزاب دیگر هم در شوراهاحضور دارند و تلاش می‌کنندسیاست‌های خود را به‌پیشببرند؛ ولی سیاست‌هایسوسیالیستی اکثریت بالائی را در شوراها خواهد داشت هم به این دلیل که سیستم شورائی حاصل یک انقلاب چپ و رادیکال است و هم به این دلیل که سوسیالیسم منافعواقعی توده مردم متشکل در شوراها را نمایندگی می‌کند.اگر یک حزب فعال کمونیست در جامعه و درشوراها حضور داشته باشد – که طبعاً پس از پیروزی انقلاب چنین حزبی پایگاه وسیعی در جامعهخواهد داشت -من تردیدی ندارم که شوراها سیاست‌های سوسیالیستی را انتخاب خواهند کرد. 

حسن صالحی: پس شما فکر نمی‌کنید که وجود احزاب بورژوایی و طرف‌دارسرمایه‌داری، سلطنت‌طلبان و جمهوری‌خواهان و نظایر آنها، خطری برای جمهوری سوسیالیستی ایجاد کند؟

حمید تقوایی: به‌هیچ‌وجه. من فکر می‌کنم برای تثبیت جمهوری سوسیالیستی باید آزادی احزاب را تضمین کرد. هیچ دفاعی از نظام سوسیالیستی بهتر از این نیست که مثلاً در تلویزیون یا مدیای اجتماعی مناظره‌ایبا احزاب راست داشته باشید.در نظام سوسیالیستی همه احزاب – البته احزابی که شریک جرم جمهوری اسلامی نیستند -می‌توانند آزادانه فعالیت کنند. 

 ما از هر نوع بحث و مناظره‌ای با نیروهای راست استقبال می‌کنیم. از بحث بر سر تولید مبتنی بر سود و استثمار گرفته تا موضوع قدوسیتآب‌وخاک تا بحث بر سر مذهب و وجود و عدم وجود خدا و غیره. ما خواهان آن هستیم که در تمام این موارد آزادانه در رسانه‌ها بحث و مناظره بشود.

ببینید تا امروز دست بالا را دولت‌ها و رسانه‌هایبورژواییداشته‌اند. شما به‌راحتینمی‌توانید حتی در پیشرفته‌ترین کشورها مذهب را نقد کنید. چند سال قبل در انگلیس آتئیست‌هامی‌خواستند پوستری منتشر کنند با شعار “خدا وجود ندارد، زندگی راحتی داشته باشید”. کلیسا با پشتیبانی دولت اجازه نداد و جمله را تبدیل کردند به خدا احتمالاً وجود ندارد. همیشه آتئیست‌هاسانسور می‌شده‌انددرحالی‌که همه کشیش‌ها و آخوندها و خاخام‌ها آزاد بوده‌اند از محراب و منبر و رسانه‌ها دولتی و غیردولتی هر خزعبلاتی را به خورد مردم بدهند. در همه جوامع، و به شکل فجیع‌تر از همه درایران، وضعیت همین است. همیشه زبان کمونیست‌ها و آتئیست‌هارا بریده‌اندو سانسور و سرکوبشانکرده‌اند. اما ما احتیاجی به سانسور و بستن دهان‌ها نداریم. ما خواهان آن هستیم که همه آزاد باشند؛ چون در یک جامعه آزاد حقیقت برنده خواهد بود و حقیقت با ما است. ما آتئیست‌ها، آزاداندیشان مخالفین سرمایه‌داری و بردگی مزدی، منتقدین ناسیونالیسم و خاک پرستی و قوم‌گرایی و همه مقدسات و خرافات مافوق انسانی، نمی‌خواهیم حقی را از کسی سلب کنیم بلکه می‌خواهیم خودمان هم مانند مخالفینمان در تمام طول تاریخ از حق بیان آزادانه نظراتمان برخوردار باشیم. تضمین آزادی بیان و قلمو فعالیت سیاسی برای همه نیروها و عقاید، بیش از هر نیرویی به نفع سوسیالیست‌ها خواهد بود.

نکته اساسی این است که با انقلاب سوسیالیستی مبارزه حزبیو کلاً مبارزه طبقاتی به پایاننمی‌رسد، ادامه پیدا می‌کند. ما سعی می‌کنیم این را در جهت منافع توده مردمکانالیزه کنیم. تفاوت جمهوری سوسیالیستی با نظام‌های دیگر این است که اینجا سوسیالیست‌ها در قدرت‌اندو این امر هم از نظر حقوقی – قانونی، و هم مهم‌تر از آن از نظر اجتماعی و شرایط زندگی توده مردم، هر تلاشی برای بازگشت به سرمایه‌داری را خنثی می‌کند.

از نظر حقوقی در نظام سوسیالیستی قانون اساسی استثمار را ممنوع اعلام می‌کند. همانطور که قانون اساسی در هر نظام کاپیتالیستی مالکیت خصوص بر ابزار تولید را جزو حقوق مردم می‌شمارد و آن را تثبیت می‌کند و هر نوع خدشه‌ای بر مالکیت سرمایه‌داری را جرم محسوب می‌کند، قانون اساسی سوسیالیستی هر نوع مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را جرم اعلام می‌کند. همانطور که تغییر قانون اساسی و لغو استثمار در جوامع سرمایه‌داری نیازمند انقلاب است، در نظام سوسیالیستی هم تنها انقلاب – یا در واقع ضدانقلاب -طرف‌داران سرمایه می‌تواند قانون اساسی را تغییر بدهد؛ بنابراین از نظر قانونی احیای سرمایه‌داری وبه قهقرا بردن جامعه به‌هیچ‌وجهامر ساده‌ای نیست. تضمین آزادی‌هایسیاسی برای همه احزاب و جریانات نه‌تنها این امر را تسهیل نمی‌کند؛ بلکه برعکس، خود سدی در برابر احیای دیکتاتوری کاپیتالیستی است.

از نظر اجتماعی نیز پیاده‌شدنسیاست‌های سوسیالیستی – دخالت توده مردم متشکل در شوراها در امورسیاسی و اجتماعی، تضمین آزادی‌های مدنی و سیاسی، رفع تبعیضات و تأمین رفاه عمومی – جایی برای رشد نیروهای راست و مخالفین نظام سوسیالیستی باقی نمی‌گذارد. هر اندازه سیاست‌های سوسیالیستی بیشتر و جامع‌تر در جامعه عملی شودنیروهای راستنیز زمینه‌های عینی رشد و کسب نفوذ خود را بیشتر از دست می‌دهند و حاشیه‌ای‌تر و منزوی‌ترمی‌شوند. 

باتوجه‌به نکات فوق باید گفت تضمین و تأمینآزادی‌های مدنی و سیاسی و همچنین آزادی از جبر اقتصادی که پایه همه آزادی‌ها است، نه‌تنها یک امر ایدئال و آرمانی ما است؛ بلکه عملاً نیز در خدمت تثبیت حقانیت نظام سوسیالیستی قرار می‌گیرد. 

 حسن صالحی:شما شیوه کار شوراها را توضیح دادید. سؤال که مطرح می‌شوداین است که آیا شوراها تنها شکل سازمان‌یابی مردم در نظام سوسیالیستی است؟ تکلیف تشکل‌های دیگر نظیر سندیکاها و نهادها و کانون‌ها و سمن‌ها و ان‌جی‌اوها و نظایر آن چه می‌شود؟ 

حمید تقوایی: شوراهاارکان و ستون فقرات حکومت هستند؛ ولی تشکل‌هایزیادی در جامعه وجود دارند وحتی ما تلاش می‌کنیمایجاد بشوند. همین امروز ما کمیتهٔ و نهادهایمتعددی متشکل از فعالین جنبش کارگری داریم،سندیکاها و شوراهای اعتراضیرا داریم، نهادها، کانون‌ها، سمن‌ها، ان‌جی‌اوهاراداریم. همه اینها نه‌تنها به کارشان ادامه می‌دهند؛ بلکه گسترش می‌یابند و ابعاد توده‌ای پیدا می‌کنند. بخش‌های مختلف جامعه بالاخره خواست‌هایمشخصی دارند و در مورد سیاست‌ها و اقدامات نظرات مختلفی دارند و باید حق داشته باشند متشکل شوند و خواست‌هایشان را دنبال کنند.روشن است که با انقلاب سوسیالیستی همهخواست‌ها به یکباره متحققنمی‌شود و همه هم نظر نمی‌شوند. همانطور که بالاتر اشاره کردم نه طبقات و مبارزه طبقاتی به یکباره از بین می‌رود و نه اختلاف سلیقه‌ها و نظرات.ازاین‌رو همه بخش‌های جامعه باید بتوانند تشکل‌های خودشان را داشته باشند.

شوراها و یا تشکل‌های نوع شورائیتشکل‌هایتوده‌ای مردم برای دخالت در امور اداره جامعه است و در واقع سازمان حکومت است و نه آلترناتیو انواع تشکل‌های دیگر. اعضای شوراهامی‌توانند در تشکل‌های متعدد دیگر نیز عضو باشند و خواست‌های آن تشکل‌ها را در شوراها نمایندگی کنند. احزاب و تشکل‌ها حتی حق دارند در مخالفت با تصمیمات شوراهافعالیت کنند البته بدون آنکه قوانین مصوب شوراها را زیر پا بگذارند. باز تأکیدمی‌کنم که آزادی انواع تشکل‌ها یک اصل پایه‌ای ما است و یک رکن مهم آزادی‌های سیاسی و مدنی در نظام سوسیالیستی خواهد بود.

حسن صالحی: خیلی متشکرم. سؤالات دیگریباقی‌مانده که در برنامه‌های آتی به آنها خواهیم پرداخت.

۲ اسفند ۱۴۰۲، ۲۱ فوریه ۲۰۲۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *