پاسخ: مهاجرین افغانستانی دشمن یا قربانی؟ مصاحبه با حمید تقوایی

حسن صالحی: روز سوم مهر۱۴۰۲ یک ویدئو در اینترنت و شبکه های اجتماعی پخش شد که از سیل ورود مهاجرین افغانستانی به ایران خبر می داد. پخش این ویدئو، اگر چه گفته شد قدیمی است، بهانه ای شد که موج جدیدی از حملات راسیستی و نژادپرستانه علیه افغانستانی ساکن ایران راه بیفتد. حملاتی که هم جمهوری اسلامی و هم نیروهای راست در آن دست داشتند. این حملات از کجا ناشی می شود و قصد و نیت جمهوری اسلامی از حملات راسیستی و مسموم علیه مهاجرین افغانستانی در شرایط حاضر چیست؟ در این رابطه با حمید تقوایی لیدر حزب کمونیست کارگری ایران به گفتگو می نشینیم.

حمید تقوایی قبل از اینکه به تحلیل وقایع اخیر بپردازیم می دانیم که تبلیغات زهرآگین و رفتار راسیستی علیه افغانستانی های ساکن ایران سابقه طولانی دارد. از ندادن حق شهروندی و اقامت به آنها تا خودداری از نامنویسی فرزندان آنها در مدارس و یا عدم صدور شناسنامه برای فرزندان آنها و تا راه ندادن آنها به پارکها جلوه هایی از تبعیضات و بی حقوقیهای فاحش علیه افغانستانیهای ساکن ایران است. علت این سیاست و رویکرد چیست؟

حمید تقوایی: ریشه مساله اینست که جمهوری اسلامی با هر کسی که که مورد قبول و تایید خودش به عنوان “ایرانیان شیعه” نباشند مشکل دارد.

از نظر ایدئولوژیک خارجی ستیزی رژیم ملقمه ای از اسلامیت و مشخصا تشیع، و ایران مقدس بعنوان مرکز جغرافیائی این تشیع است. و از نقطه نظر سیاسی و عملی این خارجی ستیزی ابزار تفرفه افکنی رژیم در میان مردم و شقه شقه کردن جامعه است.

کلا دولت های ناسیونالیست، که همه دولتهای موجود در جهان امروز را شامل میشود، از تعصبات ملی پرچمی می سازند برای غیرخودی و خودی کردن ساکنان کشور خود. معمولا مسائل اقتصادی و اجتماعی را به مهاجرین و پناهندگان نسبت میدهند و به این ترتیب توجه ها را از ریشه واقعی مسائل، که مستقیما گریبان خودشان را میگیرد، منحرف میکنند. این سیاست رایجی است که نمونه اخیر و خیلی بارز آن سیاست های آقای ترامپ در آمریکا بود. در کشورهای دیگر هم کمابیش همین طور است. حتی در کشورهای به اصطلاح پیشرفته اروپایی هم این یک سیاست رایج است چه برسد به جمهوری اسلامی که اصلا تمام هویت اش ضدیت با برابری انسان هاست. جمهوری اسلامی یک حکومت ایدئولوژیک اسلامی است اما همیشه ناسیونالیسم و تعصبات ملی و ضد خارجی را نیز به کار گرفته است.

میشود گفت نوعی ایدئولوژی مذهبی- ناسیونالیستی خیلی افراطی بر سیاستهای جمهوری اسلامی حاکم است. تا قبل از آن در حکومتهای ایران ناسیونالیسم ایرانی دست بالا را داشت و گفتمان و فرهنگ حکومتی غالب همیشه بر افتخارات ملی- میهنی و برتری ایرانی ها و حتی نژاد آریائی و “هنر نزد ایرانیان است و بس” و تعصباتی از این قبیل مبتنی بود. همه دولتها در ایران معاصر این سیاست عمومی را پیش می بردند که گویا ایرانی ها برتر هستند از کسانی که در ایران زاده نشده اند و از کشورهای همسایه به ایران مهاجرت کرده اند. جمهوری اسلامی این سیاست را به منتهای خود رساند. حکومت نه تنها افغانستانی های مهاجر بلکه حتی مثلا مردم کردستان، مردم سیستان و بلوچستان، مردم آذربایجان، بهائیان و کلا غیر شیعیان ساکن ایران را هم شهروند درجه دوم محسوب میکند. جمهوری اسلامی رسما و علنا حکومت شیعیان ایران است و همه ایدئولوژی و قوانین و ارزشهای پوسیده فرهنگی اش بر این مبنا استوار است. بعبارت دیگر در این حکومت شیعه گری هم به ایرانی گری اضافه شده و رژیم از هر دو شمشیری ساخته علیه بخشهای دیگر جامعه در ایران.

حسن صالحی: همانطور که امروز نیروهای راسیستی در خارج کشور پناهندگان و از جمله مهاجرین ایرانی را عامل همه بدبختی ها و بیکاری در جامعه معرفی می کنند، حکومت اسلامی هم تلاش دارد همه مشکلاتی که خودش بانی آنهاست را به گردن افغانستانیها در ایران بیاندازد. در هفته ها و ماههای اخیر متاسفانه تبلیغات دولتی ضد افغانستانیهای مهاجر هم تشدید شده است. مقامات و رسانه ها در ماه های اخیر از مشکل به هم خوردن توازن قومی بخاطر مهاجرت مردم از افغانستان صحبت میکنند. میگویند باید دولت در مورد این مسئله فکری بکند. یا با باز شدن مدارس در مجلس اسلامی مطرح میشود که اولیای دانش آموزان از حضور کودکان افغانستانی در مدارس ناراحتند. از سوی دیگر بعضی از مقامات، افغانستانیهای مهاجر را برادران و خواهران مسلمان و مدافع نظام معرفی میکنند و گفته می شود شماری از آنها در نیروهای مسلح حکومت و از جمله لشکر فاطمیون بکار گرفته می شوند این نوع مواضع و گفتمانها نشانه چیست؟ آیا تبلیغات حکومت علیه افغانستانی ها تشدید شده است؟ آیا میخواهند از آنها علیه بقیه مردم استفاده کنند؟ کلا رابطه این سیاستها با انقلاب جاری چیست؟

حمید تقوائی: همانطور که اشاره کردم معمولا دولت ها مسائل داخلی خودشان بخصوص مسائلی نظیر بیکاری و فقر کلا شرایط بد معیشتی مردم را به گردن خارجی ها می اندازند. در همین کشورهای غربی هم ما شاهد این هستیم. میگویند مهاجرین کار ما را گرفتند، اینها با مزد کمتری کمتر کار میکنند و باعث میشوند که جوانان ما، یعنی شهروندان غیر مهاجر، بیکار بشوند و غیره و غیره. حتی ا ادعا میکنند که در قانون شکنی و ارتکاب جرم هم “خارجی” های پرونده های سنگین تری دارند. در ایران هم در مورد افغانستانیها همین نوع شایعات و ادعاها رایج است.

همانطور که گفتم این افغانستانی ستیزی جزئی از سیاستهای هویتی رژیم است. ولی وقتی انقلاب زن زندگی آزادی شروع شد در دل این انقلاب همه چیز معنای تازه ای برای حکومت پیدا کرد. حکومت همه چیز را بکار گرفته است در خدمت حفظ خودش در قدرت و عقب راندن و به شکست کشاندن موج عظیم انقلابی که آغاز شده و تا امروز ادامه دارد. از جمله مسئله مهاجرین افغانستانی و پناهجویان و پناهندگان افغانستانی هم همین جایگاه را برای حکومت پیدا کرده است. حکومت سعی میکند به هر ترتیبی شده هم در صفوف مردم تفرقه بیندازد و هم اینطور وانمود کند که ریشه بسیاری مشکلات مهاجرین هستند. به این ترتیب اذهان را از مسئله اصلی انقلاب، که مساله مبتلابه همه مردم ساکن ایران، چه افغانستانی چه غیر افغانستانی، است، یعنی فقر، تبعیضات و بیحقوقیها منحرف کند و بخش های مختلف جامعه را در برابر یکدیگر قرار بدهد. همانطور که در رابطه با کردستان و نیروهای فعال اپوزیسیون در کردستان با انگ تجزیه طلبی وارد میشود و در مورد سیستان و بلوچستان هم همین را میگوید، در مورد افغانستانی هم ادعا میکند که مساله آفرین هستند و مردم باید حساب خود را از آنها جدا کنند. هدف از همه این سیاستها بویژه در دل انقلاب حاضر، تفرقه افکنی در صفوف مردم است. اینجا دیگر هدف رژیم تنها سرزنش کردن “خارجی ها” برای مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیست، بلکه فراتر است.

رژیم میخواهد مهاجرین افغانستانی را نیروئی معرفی کند که ضربه میزنند به جامعه ایران و به امت اسلامی و غیره، و باید در مقابلشان ایستاد.

حتی این گفتمان که بخشی از افغانستانیها در نیروهای سرکوبگر استخدام شده اند را هم رژیم باد میزند برای آنکه وانمود کند در میان افغانستانیها پایگاه و نفوذ دارد. این نوعی نعل وارونه زدن است. میخواهد با منسوب کردن آنان به خود مردم را از مهاجرین افغانستانی متنفر بکند چون میداند که وابستگی هر بخش از جامعه به حکومت موجب طرد آنها از طرف مردم خواهد شد. با این ترفند می خواهد در میان مردم تفرقه بیاندازد.

مجموع اینها جلوه های تازه ای از آن سیاست راسیستی عمومی رژیم علیه افغانستانی ها است که همانطور که گفتم ضرورتش از مقابله با انقلاب و سرکوب انقلاب ناشی میشود.

حسن صالحی: نیروهای اپوزیسیون راست و مشخصا سلطنت طلبها هم در کوره تبلیغات ضد مهاجرین افغانستانی حکومت می دمند. همانطور که در ابتدای این مصاحبه اشاره کردم اخیرا کلیپی را در مدیای اجتماعی در مورد سیل جدید مهاجرین افغانستانی پخش کردند و نتیجه گرفتند که حکومت برای استفاده آنها در انتخابات تعداد زیادی را از افغانستان وارد کشور کرده است. خبرگزاری فارس هم در پاسخ اعلام کرد که این ویدئو قدیمی است و مربوط به امروز نیست. و البته دیگران هم گفتند که این کلیپ قدیمی بوده است. در مورد مواضع نیروهای راست چه نظری دارید؟

حمید تقوائی: برای نیروهای راست هم این سیاستهای ضد افغانستانی یک مکان ایدئولوژیک استراتژیک دارد. میدانید که اساس ارزش ها و شعارهای اصلی و استراتژیکشان شان، میهن پرستی و خاک پاک میهن است. ایرانی گری و ناسیونالیسمی که حتی تا نژاد پرستی، آریائیگری و عظمت طلبی فارس به پیش میرود.

در سطح سیاسی اساس تبلیغات سلطنت طلبان و نیروهای اپوزیسیون راست این است که ایران را باید از خارجیها پس گرفت. جمهوری اسلامی را یک نیروی خارجی، تازی و غیره میدانند، خمینی را هندی معرفی میکنند و کلا یک بعد مهم مخالفتشان با جمهوری اسلامی عرب ستیزی و خارجی ستیزی است، و یکی از انتقاداتشان به جمهوری اسلامی اینست که ایران و ایرانیگری و خاک پاک ایران برایش مهم نیست.

در حالی که جمهوری اسلامی دست کمی از سلطنت طلبان در”دفاع مقدس” از خاک پاک ایران ندارد. جنگ خانه خراب کن با عراق، زیر پرچم “دفاع مقدس از ایران اسلامی” صورت گرفت. به همین دلیل هم در این جنگ، و کلا در اقدامات نظامی رژیم و سپاه قدس در منطقه، سلطنت طلیها و نیروهای ناسیونالیست مشکل چندانی با جمهوری اسلامی ندارند. روی دیگر سکه عربستیزی اپوزیسیون ناسیونالیست و مشخصا سلطنت طلبان، دفاع از جمهوری اسلامی در جنگ با عراق، چراغ سبز دادن به سپاه پاسداران و یا ستایش از قاسم سلیمانی بعنوان سردار ملی است!

در هر حال نیروهای اپوزیسیون راست از نقطه نظر تاکیدی که بر ایرانیت و خاکپرستی و آریائی پرستی دارند، تماما علیه مهاجرین افغانستانی هستند. آنها را حداکثر شهروندان درجه دوم میدانند. سلطنت طلبها هم از همین امروز دارند بر این طبل میکوبند که ریشه مسائل ما مهاجرین افغانستانی هستند. از جمله تبلیغات اخیرشان مبنی بر اینکه سیل مهاجرت از افغانستان بالا گرفته و این سیاست رژیم برای شرکت دادن آنها در انتخابات است و غیره. پوچی این تبلیغات کاملا واضح است. رژیم برای بالا بردن آمار رای دهندگان احتیاجی به وارد کردن خارجی ها ندارد. ریش و قیچی دست خودش است. شناسنامه صادر میکند، از شناسنامه فوت شدگان استفاده میکند، صندوقسازی میکند و هزار تقلب دیگر. همانطور که اشاره کردید فورا روشن شد که ویدئوئی که این شایعات را رویش سوار کرده بودند قدیمی و مربوط به چند سال قبل است.

کلا باید گفت تا آنجا که به افغانستانی ستیزی مربوط میشود نیروهای راست و رژیم اسلامی کاملا هم خط و جهت هستند.

برای مقابله با این خط ارتجاعی و ضد انسانی باید نه تنها علیه رژیم اسلامی بلکه کلیه نیروهای ناسیونالیست ایرانی در اپوزیسیون و در پوزیسیون ایستاد و قاطعانه آنها را عقب زد.

حسن صالحی: به نظر میرسد تبلیغات حکومتی علیه مهاجرین افغانستانی در میان بخشی از مردم موثر بوده است. کلیپ هایی از مردم در مدیای اجتماعی منتشر میشود که مهاجرین افغانستانی را ریشه بسیاری از مشکلات میدانند. آیا به نظر شما گرایش ضد افغانستانی در جامعه در حال رشد است؟

حمید تقوایی: متاسفانه این گرایش ضد افغانستانی در جامعه هم مشاهده می شود و این البته از تاثیرات تبلیغات کاملا زهرآلودی است که جمهوری اسلامی پیش میبرد و نیروهای اپوزیسیون راست هم در آن می دمند. اینها بالاخره تاثیر مخربی داشته است. منتها بخش زیادی از مردم هم هستند که از موضعی انسانی به موضوع برخورد میکنند. شما در مدیای اجتماعی میبینید که دفاع از افغانستانیها به عنوان انسان هایی زجر کشیده و قربانیان دو رژیم اسلامی طالبان و جمهوری اسلامی و نظایر آن کم نیست.

از سوی دیگر دیدیم که مهاجرین افغانستانی بخصوص در ماههای اول انقلاب، در موارد متعددی در حرکتهای اعتراضی نقش داشتند و مورد حمایت مردم قرار گرفتند. می خواهم بگویم این گرایش هم در جامعه به چشم میخورد.

به نظر من آنچه رو به رشد است همین گرایش مترقی و انسان دوستانه است. چون انقلاب رو به تعمیق است، چون انقلاب رو به رشد است و بسیاری از ناخالصی هائی که شاید در ماه های اول انقلاب دیده میشد الان پالوده شده، کنار گذاشته شده و جامعه دارد با شعارها و خواسته های عمیق تر و انسانی تری حرکت میکند. منشور هایی که در این انقلاب داده شد ، بیانیه ها و پیام های و فراخوانهائی که در انقلاب داده میشود، از جمله از جانب کارگران، بازنشستگان، از جانب دانشجویان و جوانان، از جانب دادخواهان و بخش های مختلف جامعه، اینها همه کاملا انسانی، پیشرو و مترقی است، اثری از گرایشات ناسیونالیستی و خارجی ستیزی در آنها دیده نمیشود. شعار کرد بلوچ آذری آزادی و برابری یک شعار سراسر در این انقلاب است. و به نظر من گرایش عمومی اینست که در رابطه با مهاجرین افغانستانی هم باید همین تاکید بر آزادی و برابری را محور قرار داد. باید حقوق شهروندی مساوی برای هم ساکنین ایران به رسمیت شناخته شود هر کجا زاده شده باشند. این گفتمانی است که هر چه بیشتر در جامعه قدرت می گیرد.

در هر حال من فکر می کنم در عین اینکه گرایش افغانستانی ستیزی، اساسا بخاطر تبلیغات نیروهای راست در حکومت و در اپوزیسیون، متاسفانه در جامعه وجود دارد ولی گرایش رو به رشد، آن روندی که با انقلاب همجهت است و با قلب انقلاب می تپد، برخورد انسانی به همه ساکنین جغرافیای سیاسی ایران است.از جمله به مهاجرین افغانستانی.

حسن صالحی: موضع و سیاست انسانی در برخورد به مهاجرین افغانستانی چیست؟

حمید تقوائی: به نظر من خود شعار زن زندگی آزادی به روشنی نشان میدهد که بحث بر سر چیست. بحث بر سر رهایی و آزادی زن است که امروز میبینید یک جنبش عظیم با همین هدف در خود افغانستان وجود دارد. از جمله شاهد اعتراضات زنانی هستیم که تحت فشار سیاست های طالبانی از بسیاری از فعالیتهای اجتماعی حتی از تحصیل در دانشگاه محروم شده اند. در واقع مسئله بی حقوقی زن یک مسئله اساسی جامعه ایران و جامعه افغانستان هر دو است. طبعا مهاجرین افغانستانی که از دست طالبان فرار کرده اند، به همین نوع بیحقوقیها در ایران نیز تن نمی دهند.

کلمه دیگر در این شعار، زندگی، یعنی معیشت، یعنی رفاه، یعنی برخورداری از یک زندگی درخور انسان قرن بیست و یکم. این هم امر مشترک همه مردم ساکن ایران است، مستقل از اینکه کجا زاده شده اند و از کجا به کجا مهاجرت کرده اند. مبارزه برای تامین زندگی، بویژه برای مهاجرین افغانستانی که به سخت ترین و مشقت بار ترین کارها تن میدهند و جزء زحمتکش ترین و بیحقوق ترین بخشهای جامعه هستند، امری مبرم و حیاتی است.

و بالاخره آزادی! آزادی از هر نوع سرکوب مذهبی، از هر نوع سلطه سیاست های غیر انسانی، از هر نوع دیکتاتوری، که هم حکومت طالبان نمونه مجسم آنست و هم رژیم جمهوری اسلامی.

از هر نظر که نگاه کنید شعار زن زندگی آزادی حرف دل مردم افغانستان هم هست. همانطور که حرف دل خیلی از مردم دنیا است.

انقلاب زن زندگی آزادی، با توجه به اینکه بخشی از مهاجرین ساکن ایران از افغانستان هستند، این پیوندها را قویتر میکند. پیوند بین مهاجرین افغانستانی و بخشهای دیگر مردم را بیشتر میکند چون هم در مبارزه علیه زن ستیزی، هم در مبارزه علیه مذهب حاکم، هم در مبارزه برای آزادی، و هم در مبارزه برای رفاه و زندگی انسانی، کاملا هم بسته، هم هدف و هم جهت هستند.

به این اعتبار سیاست درست در تاکید بر این همدردی، تاکید بر این همبستگی، و تاکید بر شعارهای انسانی و جهان شمولی است که انقلاب زن زندگی زندگی برای آن برپا شده. این انقلاب نه تنها مردم ایران را میتواند از شر جمهوری اسلامی رها کند بلکه، فراتر از آن، میتواند تاثیرات عمیقی در منطقه از جمله در افغانستان داشته باشد. نه تنها مهاجرین افغانستانی بلکه همه مردم افغانستان با مردم ایران همراه و همدل و هم جهت اند و باید هر نیروی انقلابی مدام به این وجوه مشترک و انسانی و همسویی مردم در افغانستان و در ایران، مهاجر و غیر مهاجر، تاکید کند و سیاست هایش را بر این مبنا قرار دهد.

٤ اکتبر ٢٠٢٣، ١٢ مهر ١٤٠٢

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *