مواضع اخیر اپوزیسیون راست و جایگاه آن در انقلاب جاری
نتدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
حسن صالحی: در برنامه این هفته پاسخ می خواهیم با مرور برخی مواضع اخیر نیروهای اپوزیسیون راست و سلطنت طلب،به جایگاه شان در جریان انقلاب جاری بپردازیم و روشن کنیم که این نیروها چه اهدافی را دنبال میکنند.
حمید تقوایی، اخیرا رضا پهلوی با شعار “نه می بخشیم نه فراموش میکنیم” مخالفت کرده است و درمصاحبه ای گفته بخصوص ” نمی بخشیم” انتقام جویانه است و به نفرت دامن می زندو باید به کسانی که جنایتی هم مرتکب شده اند فرصتی داد.نظر شما در این مورد چیست؟
حمید تقوائی:شعار “نه می بخشیم نه فراموش می کنیم” شعار یک جنبش بسیار گسترده و قوی در ایران یعنی جنبش دادخواهی است. مدت هاست خانواده های قربانیان جمهوری اسلامی و بسیاری از فعالین جنبش دادخواهی این شعار را مطرح میکنند. منظور هم روشن است. منظور از “نمیبخشیم” این است که تمام مقامات و مسئولانی که در جنایات حکومت، نه تنها در طی انقلاب جاری بلکه در چهل سال حکومت ننگین جمهوری اسلامی دست داشته اندباید محاکمه شوند. محاکمه دریکدادگاه عادلانه و علنی. خیلی از همین خانواده های دادخواه مخالف مجازات اعدام هستند، مخالف انتقامجوئی هستند، اما میخواهند عدالت اجرا شود.میخواهند این جانیان علنا محاکمه بشوند تااز تکرار این فجایعجلوگیری بشود و کسی جرات نکند دست به چنین جنایاتی بزند.
جزء دیگر این شعار، یعنی” فراموش نمیکنیم”، همبه این معنی است که این جنایات شامل مرور زمان نمی شود. نمیشود گفت مثلا ٤٠ سال از کشتار دهه ۶۰ گذشته و دیگر نباید پیگیری کرد. و یا جنایت های دوره پهلوی دیگر مهم نیست چون ٥٠-٦٠سالقبل اتفاق افتاده و آن رژیم سرنگون شده و غیره.
“فراموش نمیکنیم” مهم است بخاطر اینکه در تاریخ بارها اتفاق افتاده که بعد از سرنگونی دیکتاتورها و حکومتهای سرکوبگر و جنایتکار، هم طبقه ای هایشان،مقامات و دولت های حامیشان در کشورهای دیگر، به همین بهانه ها که گذشته ها گذشته و یا به خاطر اینکه که فلان دیکتاتور سالخورده است و غیرهبا محکمه آنها مخالفت کرده اند. آخرین نمونه مساله پینوشه دیکتاتور برکنار شده شیلی بود که همه مردم شیلی و افکار عمومی و نیروهای مترقی دنیا خواهان محاکمه و مجازات او بودند ولی مارگارتتاچر، نخست وزیر وقت انگلیسو چند دولت دیگر به این بهانه که ایشان دیگر سنی از او گذشته در برابر خواست برحق قربانیان جنایت پینوشه مقاومت می کردند. ازینرو باید گفت علاوه بر جنبه قضائی و عدالتخواهانه،”فراموش نمیکنیم” از نظر سیاسی و اجتماعی هم اهمیت دارد. این شعاریعنی اجازه نمی دهیم هیچ دولت و نهاد و شخصیتی به هر بهانه ای از پیگرد و محاکمه جنایتکاران جلوگیری کند.
با توجه به همه این نکات باید گفت شعار “نه می بخشیم نه فراموش میکنیم”شعاری مترقی، برحقوکاملاانسانی است.
این نکات علت مخالفت آقای پهلوی و هوادارانش با این شعار را نیز روشن میکند. مخالفت با انتقامجوئی و نفرت پراکنی و غیره توجیه و ظاهر قضیه است. به نظر مندلیل واقعی اینست که ایشان می خواهد بخشی از دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی را حفظ کند. ایشان صراحتا بارها بر ضرورت حفظ سپاه پاسداران تاکید کرده است. در منشور ٦ نفره هم اعلام کرده اند که بخشی از سپاه پاسداران، به قول خودشان متخصصین سپاه پاسداران، باید در ارتش ادغام شود.این مخالفت با “نمی بخشیم” در عین حال چراغ سبزی به جمهوری اسلامی و ” بزرگان لشکری و کشوری” استکه آقای پهلوی بارهاپیامهای دوستانه برایشان فرستاده است.
جنبه دیگر این “بخشش ملوکانه” به فراموشی سپردن جنایات دوران پهلوی است. در دل انقلاب جاری، بخصوصبعد از رونمائی و حمایت ازپرویز ثابتی سرجلاد ساواک از جانب سلطنت طلبان،گفتمان جنایات دوره پهلوی در مدیای اجتماعی و در جامعه اشاعه یافت. این بحث مطرح شد که دادخواهی فقط به دهه هشتادیها و هفتادیها محدود نمیشود بلکه نسل دهه چهل و پنجاه هم دادخواه است. دیکتاتوری و سرکوب و جنایت با جمهوری اسلامی شروع نشده. اعدام مخالفین سیاسی، شکنجه و سرکوب و تیرباران، حتی تیرباران مخفیانه زندانیان سیاسی مثل بیژن جزنی و دوستانش، اینها همه سابقه دارد.خانواده ها و هم نسلهای این قربانیان و کل جامعه نباید این جنایات را فراموش کنند چون نباید اجازه داد این بساط سرکوب دوباره تحت نام و ظاهر دیگری ادامه پیدا کند. این هم جنبهوعلت دیگر بخشش طلبی سلطنت طلبها است. اینان در واقع نگران تسری این شعار به دوره قبل از جمهوری اسلامی هستتد. نه تنها نمیخواهندامثال پرویز ثابتی محاکمه شوند بلکه این خیال را در سر دارند که به کمک همین نوع جانیان وبا جلب حمایت بخشهائی از “سران لشکری و کشوری” جمهوری اسلامی، بساط سلطنت را احیا کنند.
باید با صدای بلند اعلام کرد که هیچ جنایتی شامل مرور زمان نمیشود. حال اگر به دلیل کبرسنیا هر علت دیگری در مجازات یک متهم باید تخفیفی داده شود این امری است که دادگاه و قاضی مربوطه تصمیم خواهد گرفت. از پیش نمیتوان حکم برائت هیج قاتلی را صادر کرد. مهم اینست که هم مقامات دست اندرکار جنایات رژیمهای دیکتاتوری باید دادگاهی و محاکمه بشوند.
یکی از فواید و یکی از نتایج انسانی محاکمه عادلانه این است که پروندهجنایات رژیمهایسرکوبگر را شفاف و علنی در برابر جامعه قرار میدهد،مردم را آگاه و مطلع می کند و اجازه نمی دهد چنین جنایت هایی تکرار شود، فاش شدن، مطلع کردن، علنی کردن، آگاه کردن مردماز هر جنایتی موثرترین راه پیشگیری آنست.
به همین خاطر ما تاکید داریم که باید همه جنایتکاران در تاریخ معاصر ایرانکه هنوز زنده اند،همه کسانی که.در جنایت های دو دیکتاتوری سلطنتی و اسلامی دست داشته اند،در دادگاههای علنی و عادلانه محاکمه شوند.
آقای پهلوی هم به این خاطر که میخواهدبخشی از نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی را حفظ کند و با بخشی از این رژیم بسازدو هم به این دلیل که نمیخواهد پرونده این جنایت ها به دوره سلطنت تسری پیداکند، با شعار نه می بخشیم نه فراموش میکنیم مخالف است.
حسن صالحی: رضا پهلوی ادعا میکند با نفرت پراکنی مخالف است اما همسر ایشان خانم یاسمین پهلوی چندی پیش در توئیتی شعار مرگ بر سه فاسد ملا و چپ و مجاهد را مطرح کردند. یعنی برای مجاهدین و نیروهای چپ آرزوی مرگ کردند. اخیرا هم در عکس العمل به صحبتهای آقای اسماعیلیون در مورد دادخواهی خانواده های مجاهدین خانم یاسمین پهلوی هشدار داد کهنباید از آنها حمایت کرد و باید بهدادخواهی قربانیان در انقلاب مهسا بسنده بکنیم.
آیا از نظر شمااینها به نوعی به معنی تائید کشتار کمونیستها بوسیله جمهوری اسلامی نیست؟
حمید تقوائی: به نکته جالبی اشاره کردید. اینها میگویند که باید بخشیدو چهدر دولت جمهوری اسلامی و چه بخصوص در دوره شاه نباید جنایات مسئولین را پیگیری کرد و انتقام گرفت و نفرت پراکنی کرد و غیره. اما وقتی نوبت به قربانیان این رژیمها میرسد دیگر از بخشش و مخالفت با نفرت پراکنی و غیره خبری نیست! بلکه برعکس، خودشان از حالا مشغول نفرت پراکنی وتیز کردن تیغها علیه مخالفین دیکتاتوری سلطنتی هستند. بخشش برای بالائی ها و سرکوب برای پائینیها. این جوهر موضعگیریهای نیروهای سلطت طلب است.
اینهااز همین اکنون سازمان مجاهدین را تروریست اعلام کرده اند، نیروهای اپوزیسیون کرد را تجزیه طلب خوانده اند و خط قرمز تمامیت ارضی را برخشان کشیده اند، برای چپها آرزوی مرگ کرده اند، انتقادشان به ساواک اینست که به اندازه کافی کمونیستها و مخالفین دیکتاتوری شاه را نکشته است، و آنوقت از بخشش دم میزنند! بخشی از سلطنت طلبان پیگیر حتی با لغو مجازات اعدام که در منشور ٦ نفره اعلام شده مخالفت میکنند. میگویند این شعار چپها است و از جمله حزب ما را “صاحب” این شعار میدانند و جمع شش نفره را متهم میکنند که از چپها پیروی کرده اید. مسئولین حکومتی را می بخشند اما اعدام را برای نیروهای مخالف اعدام لازم میدانند! وقتی نوبت به کمونیست ها و مجاهدین و کلا نیروهایاپوزیسیون چه در دوره شاه چه امروز میرسد اینها شمشیر را از رو می بندند.
این نوع گفتمانها نشان میدهد بخشش طلبی رضا پهلوی و پیروانش از سر انسان دوستی ومخالفت با خشونت و انتقام جویی و غیره نیست.بلکه موضعی کاملا سیاسی است برایآب تطهیر ریختنبر سر جنایتکاران حاکم و کوبیدن نیروهای چپ و رادیکال مخالف دیکتاتوریهای اسلامی و سلطنتی و یا با هر عنوان و ظاهر دیگری.
حسن صالحی:تا آنجایی که به مجاهدین برمی گردد میدانیم که گروه ۶ نفرهبا مجاهدین مخالفند وآنها را تروریست میدانند. میگویند مجاهد در جنگ ایران و عراق علیه سربازان ایرانی جنگیده است. می خواستم در این مورد نظر شما را بدانم. آیا در چنین مواردی باید در مقابل این حملات از مجاهدیندفاع کرد؟
حمید تقوائی:بحث برسر تایید مواضع مجاهدین نیست. ما انتقادت زیادی از سیاستها وعملکرد مجاهدین داریم – که البته با مخالفتهای نیروهای راست کاملا متفاوت است. ولی سیاستهای سازمان مجاهدینبه جنایات حکومت علیه آنها، از جمله اینکه بعد از جنگ با عراق هزاران نفر زندانی مجاهدرا اعدام کرد، ربطی ندارد.موضعی که، عینا مانند جمهوری اسلامی، یک نیروی اپوزیسیون را تروریست اعلام کند و برایش خط و نشان بکشد و بگوید در فردای ایران جائی ندارد، موضعی کاملا ارتجاعی،و مانند مخالفت با شعار نه می بخشیم نه فراموش میکنیم، تلاشی است برای حفظ سیستم دیکتاتوری.این نوع موضعگیریهایعنی در فردای سرنگونی باید نیروهائی از اپوزیسیونراتحت پیگرد قرار داد و دوباره بساط بگیر و ببند و سرکوب مخالفین را به راه انداخت.اما موضوع تنها به محدود به مجاهدین محدود نمیشود. در منشوردیگری از جانب ملی گرایان که اخیرا در شبکه های اجتماعی منتشر شدهحزب دمکرات و کومله هم تروریست معرفی شده اند. گفته شده نباید در دولتآیندهنقش داشته باشند. این مواضعحتی با ابتدائی ترین موازین دموکراسی مورد ادعای همین نیروها آشکارا در تناقض است.
ما مدافع آزادی بی قید و شرط فعالیت سیاسی همه احزاب و نیروها هستیم مستقل از هر نقدی که ممکن است بر مواضع و عملکردشان داشته باشیم. باید مجزا از ارزیابی از مواضع هر نیروی سیاسی حق موجودیت و فعالیت آنرا برسمیت شناخت. بخصوص در جامعه ای نظیر ایران که همیشه حکومتهای دیکتاتور مخالفین را به بهانه های مختلف– و از جمله و بخصوصبنام منافع ملی – سرکوب کرده اند تعهد به این اصل بسیار اساسی و حیاتی است. همه احزاب و سازمانها و نهادهای سیاسی و مدنی و صنفی، باید حق داشته باشند آزادانه فعالیت کنند. ( تنها استثنا احزاب و نیروهائی هستند کهکه در حکومت دست داشته و درجنایات جمهوری اسلامی شریک بوده اند که در این صورت باید به جرم جنائی، و نه سیاسی، محاکمه بشوند).
احزاب و سازمانهائی زیادی بعد از سرنگونی شکل خواهند گرفت، حتی ممکن است سازمانهای مذهبی تازه ای ایجاد شوند. ابتدائی ترین اصول دموکراسی و آزادی حکم میکند که حق فعالیت همه این نیروها را برسمیت بشناسیم و ازهمین امروز پایبندی خود به این اصل را اعلام کنیم. هر نیرویی که در جنایت های جمهوری اسلامی شریک نیست، حق دارد آزادانه فعالیت کند.
در این میان اتهاماتی که نیروهای راست به مجاهدین و نیروهای اپوزیسیون در کردستان میزنند از خود جرمهای ادعائی اینان بدتر است! اینها هر نیروئی که با جنگ ایران و عراق مخالف بوده است و یا علیه “سربازان ایرانی” جمهوری اسلامی از جمله در کردستان جنگیده است را مجرم وخائن به وطن میدانند. سربازان و پاسداران خاک کردستان را به توبره کشیدند، هزاران نفر را کشتند و آواره کردند، اما از نظر اپوزیسیون راست اینها نیروهای ملی- میهنی هستند و مخالفینشان تروریست! سلطنت طلبها هرکسی کهبا جمهوری اسلامی مبارزه مسلحانه کرده است را، درست مانند خودرژیم، تروریست میدانند.
جمهوری اسلامی در سایه جنگ با عراقمردمکردستان، که هیچگاه رژیم تازه را نپذیرفته بودند، ودانشجویان و کارگران و زنان که خواهان تحقق خواستهای انقلابی خود بودند را به خاک و خون کشید اما از نظر نیروهای اپوزیسون راست مخالفت با جنگ ایران و عراق گناهی نابخشودنی است! رضا پهلوی خود بارها اعلام کرده است که آرزو داشته در رکاب جمهوری اسلامی با عراقیها بجنگد.
مجموعه این مواضع کاملا ارتجاعی و کاملا ناسیونالیستی و فاشیستی است. به نظر من از این نقطه نظر مواضع نیروهای راست با مواضع جمهوری اسلامی علیه حزب دموکرات وسازمان مجاهدین و کمونیست ها تفاوتی ندارد.
حسن صالحی: اخیرا بحث هایی در میان جمعشش نفرهمطرح شده است. رضا پهلوی میگوید اسامی را برای پیوستن به این جمع پیشنهاد کرده که بقیه مخالف بوده اند و باصطلاح اجماعنبوده.ایشان گفته ولی من در هر حال به حمایت از همه گروه ها و نهادها طرفدار دموکراسی و تمامیت ارضی ادامه میدهم.ظاهرا این جمع از جنبه های مختلف تحت فشار است.نیروهای افراطی سلطنت طلب رضا پهلوی را تحت فشار گذاشته اندکه چرا مثلا تمامیت ارضی صریحا در منشور نیامده؟ چرا از آیکون پرچم استفاده نشده؟ چرا فرض کنید صراحتا در مورد مجاهدین موضع نگرفته اید و یابا تجزیه طلب هاهمراره شده اید و غیره. این تحولات را چطور می بینید؟ اتوبوسی که قرار بود به مقصد برسد به نظر میرسد که الان در نیمه راه پنچر شده است.
حمید تقوائی: من همان ابتدا درباره جمع جرج تاون و منشورشان در یادداشت کوتاهی نوشتم اتوبوسی به ته دره! الان مدتهاست این اتوبوس سقوط کردهاست. از فعالیت مشترک آن جمع شش نفره چیزی باقی نمانده. قبل از این متأخر ترین تحولات که اشاره کردیدبر سر اضافه شدن عده ای به جمعشان به اجماع نرسیده اند، این جمع عملااز همپاشیده بود.همانطورکه بالاتر اشاره کردماصلا بحث سر مجاهدین از اینجا شروع شد که حامد اسماعیلیون در سخنرانی ای از خانواده های مجاهدین بعنوان دادخواه اسم بردو این موصوع مورد اعتراض یاسمین پهلوی قرار گرفت.یا شعار “نه می بخشیم نه فراموش میکنیم”یک شعار کلیدی خاواده جانباختگان پرواز هواپیمای اوکراینی از جمله حامد اسماعیلیون است. مخالفت رضا پهلوی با این شعار مخالفت علنی او با حامد اسماعیلیون و جنبش خانواده های قربانیان سقوط هواپیما و کل جنبش دادخواهی است. به این ترتیب جمع ٦ نفره در مقابل هم قرار گرفته اند.ممکن است از نظر فرمالهنوز کنار همبنشینند ولی از نظر واقعی و عملی زندگی سیاسی این جمع بپایان رسیده.الان هر کدامشان یک سازی میزند.
البته از ابتدا هممعلوم بودکه حول منشور کذائی اعلام شده این جمع بجائی نمیرسد. حتی اگر از بیرون هم تحت فشار نبودند نفس این مواضع و مضمون منشوری که اعلام کردند نمیتوانست اینها را دور هم نگاهدارد.
اختلافات و مواضع ضد و نقیض اخیر را بایدپایان پروژه به اصطلاح جرج تاون دانست. این پروژه با شکست کامل مواجه شده است. درست ماننددیگر پروژه های آقای پهلوی از ققنوس تا طرح وکالت و غیره.این هم پرونده اش بسته میشود و میرودکنار دست پروژه های شکست خوردهقبلی سلطنت طلبان.
حسن صالحی: رابطه مواضعی که مرور کردیم با خیابان و انقلاب جاری چیست؟
حمید تقوائی: این سئوال مهمی است چون معمولا در نقد مواضع راست گفته میشود که اینها تجربه سیاسی ندارند، رضا پهلوی اشتباه کرده، پایگاه خودش را بحساب نیاورده یا بد ارزیابی کرده و غیره. یه نظر من اینها خیلی سطحی است.آقای رضا پهلوی میداند چکار میکند.
ببینید نیروهای راست حتی بخشی از جمهوریخواهان و ملی گرایان نظیرکسانی که اخیرا “منشور ملی گرایان ایران” را منتشر کرده اند هداف و استراتژی واحدی را دنبال میکنند،هیچ کدام به خاطر اشتباهات یاارزیابی های متفاوت یاکم تجربگی و غیره نیست که چنین مواضعی میگیرند. منفعت جنبش و طبقه ای که نمایندگی میکنند اینطور ایجاب میکند.
نیروهای اپوزیسیون راست و مشخصا سلطنت طلبها و ملی گرایان و حتی بخشی از جمهوریخواهان تلاش میکنند که با حداقل تغییرات این انقلاب از سر بگذرانند.و دوباره ماشین دولتی از جمله نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران و بوروکراسی و مقامات مافوق مردم به قول خودشان تکنوکرات ها و “کارآفرینان”، که اسم دیگری برایصاحبان سرمایه است،را در راس امور قرار بدهند.اینها میخواهند دولت مافوق مردم و بالای سر مردم، حکومت یک درصدیهای مفتخور، حفظ بشود.به همین خاطر تلاش میکنندانقلاب را تحریف کنند، دندانش رابکشند و آنرا تبدیل کنند بهجابجائی های مقامات و بعد بگویندخب تمام شد، جمهوری اسلامی رفت،بروید به خانه هایتان وکار را بسپارید به ما متخصصین و کارآفرینان و شاهزاده شان! این استراتژی نیروهای راست است.همه این موضع گیریهائی که بحث کردیم، از تروریست خواندن نیروهائی که با جمهوری اسلامی مسلحانه جنگیده اند تا مخالفت با شعار نه میبخشیم نه فراموش میکنیم و تاکید بر خط قرمز تمامیت ارضی و ضدیت با کمونیستها و تاکید بر انقلاب ملی و وحدت ملی و امنیت ملی و غیره همه نتایج این استراتژی گذار با حداقل تغییرات است. تلاش میکنند هرچه بیشتر دست و پای انقلاب را ببرند و هرس اشکنند، در چارچوب ملی و ملیت پرستی و تاریخ پرستی و خاک پرستی تحریفش کنند بلکه بتوانند ماشین دولتی را حفظ کند.
میدانید که اصولا ارضا پهلوی وکلا نیروهای راست نه تنها از انقلاب به هیچ وجه دل خوشی ندارند بلکه آنرا هرج و مرجو خشونت می دانند. این طرح هایی که به اصطلاح برای دوره گذار می آورند این خاطر نیست که میخواهند در این دوره انقلاب به خواستهایش برسد. برعکس می خواهند در آن دوره که جمهوری اسلامی رفته و هنوز دولت بعدی ثبات پیدا نکرده هرچه می توانند از سیستم موجود حفظ کنند، ترمیم کنند، احیا کنند و باز به حکومتی بالای سر مردم و مافوق مردم شکل بدهند. تمام داستان اینست. اشتباهی در کار نیست، منافعشان چنین اقتضا میکند.
حسن صالحی: اخرین سوال من این است که در قبال این نیروهای راست چه وظیفه ای در مقابل نیروهای چپ نظیر حزب کمونیست کارگری قرار دارد ؟
حمید تقوائی: من طبعا از وظایف حزب خودمان میتوانم صحبت کنم و امیدوار باشم که بقیه هم همین خط را دنبال کند.
وظیفه ای کهما برای خودمان قائل هستیم این است کهنشان بدهیم چطور نیروهای راست در مبارزه علیه جمهوری اسلامی سنگ اندازیو مانع تراشی می کنند. بحث بر سر این نیست که گویا دو استراتژیبرای خلاصی از شر جمهوری اسلامی وجود دارد. یکی اساتژی چپ که میخواهد هر نوعدیکتاتوری، ماشین حکومتی مافوق مردم، کنار زده بشود و خود مردم، شوراهای مردم، قدرت را در دست بگیرند و دیگریاستراتژی راست که خواهان حفط قدرت و ماشین حکومتی یک درصدیها است.این دومی استراتژی شکست است. یعنی اختلاف بر سر راههای مختلف سرنگونی جمهوری اسلامی نیست بلکه بر سر بود و نبود جمهوری اسلامی است. تحریف انقلاب حاضر به حرکتی ملی میهنی تنها میتواند به تثبیت جمهوری اسلامی منجر شود. یعنی اگر فرض کنیم خطی که رضا پهلوینمایندگی می کندعمومیت پیدا کند و دست بالا پیدا کند،انقلاب با شکست مواجه شده و جمهوری اسلامیتثبیت خواهد شد. این حقیقت را باید بهجامعه گفت.
.این را هم بگویم که به طور عینی وواقعی استراتژی و کل دکترین و سیستم ارزشی راستدر جامعه جایگاهی ندارد.انقلاب زن زندگی آزادیخیلی شفاف تر و روشن تر رادیکال تر از اینها اهداف خودش میشناسد که اجازه بدهد نیروئیآنرا در قالب ملی میهنی مسخ و تحریف کند.نفس شکل گیری این انقلاب یعنی پاسخ مثبت جامعه به خط و سیاست رادیکالی که همواره حزب ما پرچمدارش بوده است. از مبارزه پیگیرعلیه حجاب و اسلام سیاسی تا تاکید بر زنانه بودن انقلاب و حتی نام”انقلاب زنانه” که امروز جهانی شده است، جزئی از سابقهمبارزاتی حزب ما است. جامعه هرروز چپ تر و رادیکال تر شدهودر حقیقت روند اوضاع به نفعسیاستها و استراتژی ماکمونیستها دارد حرکت میکند. هدف ما بر متن این شرایط مساعد تقویت و تعمیق و گسترش هر چهبیشتر انقلاب جاری و سرنکونی همه جانبه و تمام و کمال جمهوری اسلامی است و ازینرو موظفیم هر نیروئی که در این راه مانع ایجاد میکندرا پیگیرانه نقد وافشا و منزوی کنیم.
١٣ آوریل ٢٠٢٣