بعد از کنفرانس واشنگتن سلطنت طلبان بیش از پیش و صریح تر از همیشه در برابر انقلاب قرار گرفته اند. در حالی که “شاهزاده” و حواریونش از پشت تریبونها دم از وحدت میزنند، هوادارانشان در پای تریبونها شعار میدهند “رهبر ما پهلویه هر کی نگه اجنبیه”؛ شعار میدهند “زن زندگی پهلوی”، “شاه میهن آبادی”! بی آنکه این مصادره عریان و وقیحانه شعارهای انقلاب، که کمترین عارضه اش تفرقه افکنی است، با کمترین اعتراض و حتی تذکری از جانب “شاهزاده” و حواریونش مواجه بشود.
این همراهی با انقلاب نیست، تقابل با آن است. این نه تنها تفرقه اندازی در صفوف انقلاب، بلکه مسخ و تحریف آنست. امر انقلاب آینده ای آزاد و انسانی است و امر شاه پرستان رجعت به گذشته؛ و این یعنی عقبگرد و ارتجاع به معنی دقیق کلمه. رونمائی از پرویز ثابتی، آیکون سرکوب و اختناق دوره شاه، در تظاهرات سلطنت طلبان در خارج کشور، خود نشان دهنده عمق این منجلاب است!
این تشبثات را باید ستون پنجمی نامید چرا که بجز خدمت به بقای جمهوری اسلامی معنی و نتیجه عملی دیگری ندارد. جایگزین کردن شعارهای انسانی و مدرن و رو به آینده انقلاب با نعره های “جاوید شاه” و “پهلوی پهلوی” نسخه به شکست کشاندن انقلاب از درون است. با نوستالژی سلطنت نمیتوان جمهوری اسلامی را سرنگون کرد.
این تلاشهای ستون پنجمی فی الحال از مرکز انقلاب در داخل کشور پاسخ درخوری گرفته است. انقلاب با انتشار منشور بیست تشکل و با برآمد ٢٧ بهمن صفوف خود را بیش از پیش همبسته و متحد میکند. منشور بیانگر آرمان انقلاب و پرچم اتحاد آن، و برآمد ٢٧ بهمن نشانه سازمانیافتگی و قدرت هدایت میدانی انقلاب است.
انتشار این منشور از جانب بیست تشکل شناخته شده و پر سابقه در جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اعتراضی از چنان وزن و ثقلی برخوردار است که نه تنها رسانه های جهانی بلکه حتی سیاستمداران اروپائی نمیتوانند آنرا نادیده بگیرند. هانا نیومن نماینده آلمان در پارلمان اروپا در نشست زن زندگی آزادی در کنفرانس امنیتی مونیخ میگوید: “در اینجا چند چهره مخالف رژیم جمهوری اسلامی نشستهاند. اما از آن طرف، همین آخر هفته در ایران شاهد رُخداد مهم دیگری هم بودیم که در آن اتحادیههای کارگری و دانشجویی در مانیفستی مشترک به وضوح از دموکراسی سکولار و همه پُرسی، و لزوم سپردن تصمیمگیری به مردم ایران گفتند”. او در ادامه درمورد اهمیت این رخداد چنین میگوید:
“هر چه چشمانداز روشنتری در باره جایگزینها ارائه شود – که بههمین دلیل رُخدادهای کنونی بسیار مهماند- فکر میکنم مواضع [کشورهای اتحادیه اروپا] بیشتر تغییر میکنند.”
روند پیوستن احزاب و نهادها و فعالین انقلابی از داخل و خارج کشور به منشور بیست تشکل هم اکنون آغاز شده است، و این امر، در کنار برآمدهای پرقدرتی نظیر ٢٧ بهمن، بی شک تاثیرات و بازتاب داخلی و جهانی این “مانیفست مشترک اتحادیه های کارگری و دانشجویی” را فراگیرتر و تعیین کننده تر خواهد کرد.
منشور در عین حال محک و معیار جدا کردن سره از ناسره در فضای سیاسی ایران و در سطح جهانی است. انقلاب حول منشور صف خود را هر چه متحدتر، شفافتر و رادیکال تر میکند و هر نیروی ستون پنجمی، از جمله نیروهائی که انقلاب را با کمپین انتخاباتی شاهزاده شان اشتباه گرفته اند، رسوا و بی اعتبار میسازد. آنان که گذشته را وعده میدهند، آینده ای ندارند.
اول اسفند ١٤٠١، ٢٠ فوریه ٢٠٢٣