انتشار گزارشات متعدد در مورد آزاد جنسی دستگیرشدگان در ونهای نیروی سرکوب و در بازداشتگاههای شهرهای مختلف نشان میدهد که این صرفا لمپنیسم و سادیسم ماموران دست پرورده این نظام نیست بلکه سیاستی است که حکومت علیه دستگیرشدگان بکار گرفته است و تصور میکند ابزار راهگشایی برای مرعوب کردن نسل جوان انقلابی پیدا کرده است.
تجاوز به زنان و اذیت و آزار جنسی یکی از ابزارهای حکومت حسنی مبارک در مصر بود که به سهم خود در ارعاب و سرکوب انقلاب مردم نقش داشت. اما تفاوتی اساسی در ایران امروز و مصر آنروز وجود دارد. انقلاب ایران انقلابی علیه همین زن آزاریها و تجاوز به زنان و سلب سادهترین حقوق زنان در ۴۳ سال گذشته بوده است. تصور کنید که انقلاب علیه دستمزدهای پایین شروع شده باشد و حکومت برای مقابله با آن دستمزدها را باز هم پایین بیاورد تا جلو گسترش آن انقلاب را بگیرد! این سیاست حکومتی نیز خشم بیشتری را دامن میزند.بی جهت نیست بسیاری از زندانیان زن شروع به افشای این جنایت حکومتی کردهاند. زنانی که آزاد شدهاند میگویند آزار دیدیم اما امکان ندارد بگذاریم وضعیت به قبل برگردد. یکی از دخترانی که مورد شنیع ترین اذیت و آزار جنسی در زندان قرار گرفته میگوید با وثیقه که آزاد شدم عهد کردم محکم بایستم و به مبارزه ادامه بدهم.
نه تجاوز و تهدید به تجاوز در زندانها تازه است و نه تجاوز به زندانها محدود بوده است. تجاوز به زنان در ذات این حکومت و شریعت اسلام است، بخشی از قوانین رسمی حکومت است و توسط آیتاللهها و تبلیغات روزمره رسانه های حکومتی توجیه و تشویق شده است. از تجاوز به دختران خردسال به اسم ازدواج اسلامی تا تبلیغات شنیع حکومت علیه بیحجابی و زن را عامل تجاوز معرفی کردن و اساسا زن را مایه شر دانستن هویت حکومت اسلامی است. انقلاب زن زندگی آزادی علیه همین بساط شروع شده است. بی جهت نیست که از دختران دانشآموز و دانشجو تا مادران و زنان سالخورده در مقابل این حکومت سینه سپر کرده و حجاب را بعنوان سمبل همه این بیحقوقی ها و تجاوزها به آتش میکشند. مبارزهای عمیق، وسیعا اجتماعی با تاریخی مملو از شهامت و جسارت علیه زن آزاری و تحقیر و تجاوز به زنان پیشزمینه این انقلاب است. علیه حجاب، علیه قتلها ناموسی، علیه اسیدپاشی، علیه قوانین شنیع حاکم، علیه تبلیغات کثیف صدا و سیما و آخوندها و آیتاللهها، علیه تحجر و فرهنگ عقبمانده، علیه آپارتاید جنسیتی و علیه همه تبعیضات ۴۳ ساله مبارزات شجاعانه و قدرتمندی صورت گرفته و امروز به انقلابی عظیم تبدیل شده است. بی جهت نیست که تجاوز و تهدید به تجاوز در زندانها خشم مردم را بیشتر کرده است. نه زنانی که مورد خشونت جنسی قرار میگیرند خود را قربانی صرف میبینند و نه میلیونها زن و میلیونها مرد آزادیخواه با شنیدن خبر اذیت و آزار جنسی بازجوها و نیروهای سرکوب مرعوب میشوند.
این خشم و انزجار را باید به جبهه قدرتمندی از مبارزه علیه تعرض جنسی به زنان زندانی تبدیل کرد. باید کارزار قدرتمندی در این عرصه نیز به راه انداخت. تشکلها و نهادها، فعالین و نهادهای مدافع حقوق زن، نویسندگان و هنرمندان و ورزشکاران متعهد، دانشجویان و دانشآموزان، معلمان و خانوادههای دستگیرشدگان، ایرانیان مقیم خارج و احزاب و سازمانهای مخالف حکومت و در خط مقدم همه اینها دستگیرشدگان این توان را دارند که جبهه قدرتمندی علیه تعرض جنسی به بازداشتشدگان را سازمان دهند و این سیاست حکومتی را نیز همراه با حجاب اجباری و خود حکومت ضد زن اسلام در هم شکنند.