جدید ترین

ملاقات سران سه کشور: جنجال بر سر هیچ! کاظم نیکخواه

روز ۱۹ ژوئیه برابر ۲۸ تیر ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان به تهران سفر کردند تا در اجلاس مربوط به سوریه موسوم به “روند آستانه” شرکت کنند. رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی با این سفر جشن گرفتند و جمهوری اسلامی را در مرکز توجه جهان تصویر کردند و وانمود میکنند که جمهوری اسلامی قدرت مهمی در منطقه است و قرار است میان کشورهای بزرگ منطقه میانجی گری کند و نقش تاریخساز ایفا کند! رسانه های وابسته به روسیه نیز از یک اجلاس مهم و اتحاد کشورهای منطقه حول پوتین سخن میگویند.


از این بازیهای تبلیغاتی که بگذریم بطور واقعی هدف از این نشست اساسا ربط چندانی به آنچه اعلام شده یعنی سوریه ندارد بلکه اهداف دیگری پشت آنست و دستاوردهای آن نیز بسیار کمتر از آنست که وانمود میشود. بطور خلاصه هر سه سران این سه کشور در تلاشند که از این نشست استفاده تبلیغاتی در جاهای دیگری بکنند و موقعیت نامطلوب خود را بهبود بخشند.


مساله اینست که جنگ اوکراین یک شکست سیاسی برای پوتین بوده و او را در دنیا منزوی کرده و روسیه را زیر فشار جدی ای قرار داده است. جمهوری اسلامی نیز با حمایت از پوتین و همراهی با او، زیر فشار گسترده تری قرار گرفته و منزوی تر شده است. بعلاوه حکومت اسلامی در عراق و لبنان زیر فشار برای خارج شدن قرار دارد. و در مساله برجام نیز امیدهایش بر باد رفته و به جایی نرسیده است. محاکمه حمید نوری در سوئد نیز در سطح دنیا نفرت و انزجار بیشتری علیه این حکومت دامن زده است. در داخل کشور نیز میدانیم که با گسترش وسیع جنبشهای اعتراضی و سرنگونی طلبی روبروست. اردوغان نیز مدتهاست که دچار وضعیت بی ثباتی داخلی و مشکلات بین المللی است و میخواهد از این نشست برای امتیازگیری و رسیدن به توافقات مناسب تر در غرب استفاده کند.


اما نکته اصلی اینست که قطعا این نشست اتحاد و ائتلافی را باعث نخواهد شد. هر سه این دولتها با هم مشکلات و جنگ و جدالها و معضلات جدی و چند جانبه ای دارند. با این نشست بیش از آنکه به اتحاد و ائتلافی برسند ظاهرا توافق کرده اند که ایمیجی از اتحاد را به بیرون مخابره کنند تا در جاهای دیگری از آن شاید بتوانند استفاده کند. بویزه پوتین به دادن این تصویر از وضعیت خود در دنیا نیاز حیاتی دارد تا نشان دهد که منزوی نیست. اما اختلافات وکشاکشها و جنگهای نیابتی این سه دولت هیچ تغییری نخواهد کرد و در جای خود ادامه خواهد یافت.


بطور خلاصه مساله اینهاست: اردوغان در اوکراین متحد زلنسکی است و بعنوان عضو ناتو سلاحهایش را علیه پوتین بکار گرفته است. هیچ تغییری از این نظر قرار نیست صورت گیرد. در سوریه دولت اردوغان در جبهه مقابل پوتین و جمهوری اسلامی قرار دارد. در عراق نیز نیروهای متحد ترکیه نظیر احزاب ناسیونالیست کرد بارزانی و امثالهم مقابل جمهوری اسلامی صف آرایی کرده اند. حتی پوتین و جمهوری اسلامی نیز رابطه سر راستی ندارند. در موضوع برجام دولت پوتین علیه جمهوری اسلامی مانع تراشی میکند و موفق شده مانع این شود که نفت ایران جای نفت و گاز روسیه را بگیرد و این سران جمهوری اسلامی را بشدت عصبانی کرده است. برخی معضلات دیگر را نیز میشود در مناسبات این سه دولت برشمرد. طبعا رابطه روسیه و جمهوری اسلامی قابل ترمیم تر است تا رابطه این دو با ترکیه. اما در شرایط فعلی آنهم چندان ساده نیست.


نکته مهم دیگر در این رابطه سیاست دولت بایدن است که سه روز قبل از آن در جده در نشست سران عضو “شورای همکاری خلیج بعلاوه سه” شرکت کرد و بر این تاکید کرد که آمریکا سیاست فعالی در منطقه ایفا خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که خلائی ایجاد شود که مخالفنینش آنرا پر کنند. اشاره اش به سیاستهای دوره ترامپ و بیرون کشیدن از کشاکشهای منطقه بود. او همچنین گفت آمریکا به همکاری خود با دولتهای شرکت کننده در نشست متعهد است و هیچگاه اجازه نخواهد داد که جمهوری اسلامی به سلاح اتمی دست پیدا کند. در نشست جده سران کشورهای عربستان، کویت، امارات، عمان، قطر و بحرین (از شورای همکاری خلیج فارس) به همراه سران کشورهای عراق، اردن و مصر حضور داشتند. اینها کشورهایی هستند که در صف مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند و بویژه با تلاشهای جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح اتمی همه متفق القولند که مانع چنین تحولی شوند. و از این نظر میتوان گفت که جمهوری اسلامی به اتحاد بیشتر آنها کمک کرده است.


نشست تهران میان پوتین و اردوغان و رئیسی که ظاهرا عکس العملی به نشست فوق بود، نسبت به نشست جده یک شکست محسوب میشود و بویژه گویای وضعیت نزار جمهوری اسلامی و دولت پوتین است.
تا آنجا که به معادلات منطقه خاورمیانه مربوط میشود مساله اصلی اینست که این نشستها و قطب بندیها مستقل از اثرات و عوارض فوری آن، بذر جنگها و کشاکشهای آتی را آبیاری میکند و خطرات جدی ای را متوجه مردم مینماید. در مرکز بحرانهایی که در راه است جمهوری اسلامی قرار دارد که با تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی و دفاع از تروریسم و غیره صف گسترده ای را علیه خود بسیج کرده است و ادامه عمر آن میتواند بحرانهای خطرناک منطقه ای را نیز بسرعت تشدید کند. سرنگونی این حکومت یک فاکتور مهم در ایجاد بی ثباتی در منطقه را حذف خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *