اعتراض بازنشستگان مثل همه مردم به فقر و بی تامینی، به تبعیض ها ونابرابری ها، به اختلاسها و دزدهای، به سرکوبگریها و جنایات هر روزه حکومت و به کل بساط سرمایه داری مافیایی حاکم است که خود را در شعار های اعتراضی آنها علیه رده ههای مختلف مسئولین حکومتی و مرگ بر رئیسی دارد بیان میکند. و اینها همه حلقه اتصال اعتراضات آنها با معلمان ، با بخش های مختلف کارگری و کل جامعه است. مصوبه افزایش ده درصدی حقوق بازنشستگان در پانزدهم خرداد ماه در هیات وزیران در واقع آتشی زد به خشم ونفرت بازنشستگان در شرایطی که گرانی بیداد میکند و زیر فشار فقر و بی تامینی، زندگی و معیشتشان دارد به تباهی میرود. از همین رو بازنشستگان از روز شانزدهم خرداد ماه در اعتراض به این مصوبه و پاسخ نگرفتن خواستها و مطالباتی که چندین سال است بخاطرش تجمع و اعتراض داشته اند، به خیابنها آمدند و دامنه اعتراضاتشان هر روز شهرهای بیشتری را گرفت. تا اینکه آنها تجمعات سراسری ۲۲ خرداد را فراخواندند و در آن روز بیش از سی شهر به این فراخوان پیوستند و تجمعاتی بزرگ و تعرضی در شهرهای مختلف برپا کردند. شعارهای بازنشستگان در این تجمعات مستقیما علیه مسئولین حکومت بود. دراین تجمعات آنها وزیر کار را به استیضاح کشیدند و شعار مرگ بر رئیسی سر دادند. بویژه اینکه اعتراض بازنشستگان در شهرهای متعددی مثل تبریز، اهواز، اراک، شوش، شوشتر و… از شکل تجمع فراتر رفت و شکل راهپیمایی بخود گرفت و شعارهای کوبنده بازنشستگان بر فضای خیابان های شهرهای مختلفی طنین انداخت. از جمله در تبریز علیرغم مقابله نیروهای سرکوبگر مردم زیادی به جمعیت بازنشستگان پیوستند. بعد از بیست و دوم خرداد نیز تجمعات و راهپیمایی های بازنشستگان در شهرهای مختلف ادامه یافت و از جمله در روز ۲۵ خرداد ما شاهد راهپیمایی ای تاریخی از سوی بانشستگان تامین اجتماعی با شرکت بیش از دو هزار نفر در شهر اهواز بودیم که مارش عظیم آنها در خیابانها و فریاد شعارهایشان بسیار شور انگیز بود و کل شهر را به تحرک درآورده بود. بدین ترتیب در این فاصله چندین هزار بازنشسته به خیابانها آمده و فضای اعتراض در شهرها را رقم زدند.
اعتراضات بازنشستگان در کنار آن معلمان که در بیست و ششم خرداد یکی دیگر از تجمعات سراسری خود را برگزار کردند و اعتراضات بخش های مختلف کارگری کیفیت جدیدی به اعتراضات در سطح جامعه داده است. این اعتراضات خود زمینه ساز خیزش های مردمی علیه سونامی گرانی بود که در نیمه اردیبهشت آغاز شد و بعد نیز بموازات تظاهرات های شبانه مردمی در شهرهای مختلف با فریاد مرگ بر دیکتاتور و بعد از فاجعه فروریزی ساختمان متروپل و به پا خاستن مردم آبادان و به حرکت در آمدن شهرهای دیگر در همبستگی با آن، به حرکت خود ادامه داد و بازتاب این اوضاع را در تعرضی تر شدن اعتراضات و شعارهای کوبنده بازنشستگان به روشنی می بینیم. این اتفاقات کیفیت جدیدی به اعتراضات بازنشستگان و جایگاه و مکان جنبش های اجتماعی در اوضاع سیاسی امروز داده است.
در این اوضاع و احوال خواست سرنگونی و برپایی جامعه ای شاد و انسانی حلقه اتصال همه جنبش های اجتماعی در سطح جامعه و وصل شدن آنها به اعتراضات کف خیابانی است. و امروز ما شاهد این هستیم که جنبش های اجتماعی و در راس آنها جنبش کارگری از جمله جنبش بازنشستگان و معلمان با خواستهای رادیکال، چپ و سراسری و در بعدی سازمانیافته و گسترده میروند تا در کف خیابان به محل پیوستن بخش دیگر جامعه به اعتراضات و شکل گیری اعتراضات وسیع توده ای تبدیل شوند و این روند در واقع دارد سازمانیافتگی و مضمون چپ و رادیکال انقلابی که در پیش است را رقم میزند. به عبارتی این اتفاق بطور واقعی روند شکل گیری یک انقلاب و قیامهایی شهری مردمی است که میتوان گفت که جامعه بسوی آن در حرکت است و ما شاهد تغییری کیفی وامید بخش در سیر تحولات سیاسی جامعه هستیم. از جمله مردم در اعتراضات همین امروزشان هم کل سیستم توحش و بربریت حاکم را به چالش میکشند و هم با خواستهایی چپ و رادیکال و انسانی و تاکید بر داشن حق رفاه و جلو کشیدن مطالباتی چون تحصیل رایگان، درمان رایگان و رفع تبعیض ها و برچیده شدن حقوقهای نجومی دارند تصویری از جامعه آینده را بدست میدهند.
این پیشروی ها را حکومت نیز به روشنی می بیند و هراس از این اوضاع خواب از چشمانشان را ربوده است. یک نمونه بارز آن بازتاب اعتراضات عظیم و قدرتمند بازنشستگان در حاکمیت است.
اعتراضات بازنشستگان و بازتاب آن در صفوف حکومت
بازنشستگان با مبارزاتشان آنچنان فشاری به حاکمیت وارد کردند که دولت سراسیمه به تقلا افتاد و وزیر کار نیز ناگزیر به استعفاء شد. رئیسی نیز که فریاد رسای شعارهای مردمی علیه خود را در اعتراضات علیه سونامی گرانی و در اعتراضات قدرتمند این هفته بازنشستگان شنیده است، برای خواباندن قال قضیه فورا موافقت کرد. استعفای وزیر کاردولت رئیسی بیانگر قدرت مبارزه کارگران و بازنشستگان و همه ماست که این ها را زیر فشار وادار به عقب نشینی کرده ایم. مهم اینست که استعفای وزیر کار، به عملی شدن خواستهای کارگران و بازنشتسگان بینجامد و این را هم باید تحمیل کرد. . در عین حال بازنشستگان با هوشیاری کامل و با گفتن اینکه وزیر عوض نکنید، دوره این فریبکاریها گذشته ، اولتیماتوم داده اند که اگر مصوبه افزایش تحقیر آمیز ده درصدی حقوقها لغو نشود و خواستهایشان جواب نگیرد، اعتراضاتی برپا خواهند کرد که در تاریخ بیسابقه باشد.
بازنشستگان دراعتراضاتشان فقط علیه وزیر کار شعارندادند. بلکه فریاد زدند و گفتند مرگ بر رئیسی. گفتند نه مجلس، نه دولت نیستند به فکر مردم و گفتند نه غزه ، نه لبنان، ستمدیده همین جاست. و با شعارهایشان کل سیستم فقر و فلاکت و چپاول حاکم را به چالش کشیدند. بنابراین روشن است که مساله اصلی آنها صرفا این نیست که مصوبه شورایعالی کار اجرا شود و یا اینکه وزیر کار کنار رفت کار تمام است. بلکه اعتراضات بازنشستگان یک مقابله قاطعانه در مقابل یک تعرض تدارک دیده از جانب دولت بود و ایستادند و گفتند که اجازه نمیدهیم که معیشت و زندگی ما را بیش از این مورد چپاول قرار دهید. در عین حال آنها خواستهای خود را بارها اعلام کرده اند و با خواست افزایش حقوقها به بالای خط فقر تاکیدشان این بوده که اگر خط فقر شانزده میلیون است حقوق آنها نیز باید به همان میزان افزایش یافته و تناسبی با نرخ واقعی هزینه های معیشتی داشته باشد. همچنین درمان رایگان و پرداخت دیون دولت به صندوق های بازنشستگی که بخشی از اختلاسگری های حکومتیان است از دیگر مطالبات فوری آنها بوده است. و بازنشستگان با شعار فقط کف خیابان بدست میاد حقمون اعتراضاتشان را به پیش برده و پیامشان به حکومتیان این بوده که نمیشود مبارزات آنها را بدنبال این جناح و آن جنا ح کشید و سازش پذیر نیستند. بلکه مطالبه گرند و پیگیر حق و حقوقشان هستند.
و اما بازتاب دیگر اعتراضات قدرتمند معلمان در میان حکومتیان اولتیماتوم ۴۸ ساعته مجلس اسلامی به دولت بود که اعلام کرد که اگر مصوبه مربوط به افزایش ده درصد حقوقها لغو نشود موضوع را به صحن علنی مباحث خود خواهند آورد. بدین ترتیب مجلس که خود مرکز تصویب ضد انسانی ترین قوانین علیه کل جامعه است، زیر فشار اعتراضات گسترده بازنشستگان و با پز دفاع از بازنشسته چنین اولتیماتومی به دولت داده است. و این چنین است که ما شاهد این هستیم که چگونه مبارزات عظیم بازنشستگان و اعتراضات گسترده مردم علیه سونامی گرانی و جهنم جمهوری اسلامی حکومتیان را به جان هم انداخته است. زیر همین فشار است که امروز مجبور شدند عبدالملکی وزیر کار را کنار بزنند و شاید فردا رئیسی جلاد نیز مجبور به استعفا شود. و مردم هم کل جمهوری اسلامی و حاکمیت را کنار میگذارند و بساطشان را جارو میکنند.
و بالاخره یک عکس العمل دیگر حکومت در مقابل مبارزات بازنشستگان پیشنهاد دادن بسته های حمایتی به آنها بود. بااین طرح حکومت به خیال خود تلاش داشت که بخشی از بازنشستگان را با چنین بسته هایی آرام کند و با این کار در میان آنها تفرقه ایجاد کند. این طرح از سوی عبدالملکی وزیر مستعفی رئیسی داده شده بود. این طرح با واکنش های اعتراضی بسیاری از سوی بازنشستگان روبرو شد. از جمله یک بحث بازنشستگان در مخالف با این طرح این بود که بسته حمایتی نهایتا و در بهترین حالت برای مدت محدود یکساله است ولی حقوق پایه افزایش هرساله و درصدی پیدا میکند و پایدار است. بعلاوه دادن بسته حمایتی راه رانت خواری برای عده دیگری را باز میکند و بس. اگر میخواهند خدمتی به بازنشستگان بکنند پول این بسته های نقدی را بپردازند. گفته دیگر آنها این بود که بسته حمایتی برای کارمندان ارشد دولتی لاکچری و شامل هزینه سفر و پاداشهای کلان ماموریتی است. اما برا ی ما کارگران چیست؟ بسیار خوب شما حقوقها را متناسب با قیمت واقعی هزینه های معیشتی افزایش دهید. بسته حمایتی را هم به بازنشسته بدهید . اما ما چند کیلو نخود و لوبیا و اقلامی از این دست را نمی پذیریم و صدقه نمیخواهیم بسته حمایت پیشکش خودتان. محدود است در کف خیابان نیز بازنشستگان با شعارهای بسته های حمایتی نمیخوایم ، نمیخوایم ، صدقه نمیخوایم، حق و حقوقمان را میخوایم محکم ایستاده و بر تداوم مبارزاتشان تاکید کردند. بدینگونه است که بازنشستگان با مبارزاتشان متحد و استوار ایستاده اند و کوتاه نمی آیند