گرانی در ایران دارد زندگی ها را نابود میکند و میکشد. قیمتها به نحوی نجومی بالا میرود. نان و برنج و لبنیات و مرغ و تخم مرغ و همه چیز هر روز چند درصد افزایش می یابد و تهیه ساده ترین معاش را هم برای بخشهای زیادی از مردم با مشکل و مشقت فزاینده همراه کرده است. توان خرید کارگران و معلمان و بازنشستگان حتی از حد همان تامین زندگی زیر خط فقر نیز پایین تر میرود و هر روز کاهش بیشتری می یابد. افزایش نجومی اجاره بها و قیمت مسکن باعث شده است که بخشهای زیادی از مردم حتی امکان اجاره یک اتاق و خانه فقیرانه را نیز از دست بدهند و در نتیجه زاغه نشینی و خانه خرابی و کارتون خوابی افزایش چشمگیری یافته است.
نرخ تورم در سال گذشته بیش از ۴۰ درصد اعلام شد. اما حتی بانک مرکزی از تورمی بسیار بالاتر از این میزان و نزدیک به ۷۰ درصد و در مورد بسیاری از اقلام حتی بالای صد در صد خبر میدهد. با ادامه تحریمها و بن بست برجام تحریمها نیز بر قیمتها تاثیر مخربی گذاشته است و فشار سنگین تری را بر گرده مردم وارد میکند. با توجه به همه اینها نرخ تورم واقعی به ارقام سه رقمی رسیده است.
اقتصاد جمهوری اسلامی به بن بست و فلج کامل رسیده و بار بحران لاعلاج آن بر دوش مردم انداخته میشود و دارد کمر مردم زحمتکش و کارگر را خرد میکند. این اقتصاد از تورم و رکود همزمان رنج میبرد. تولیدات به میزان بالایی خوابیده است. روال معمول واردات به بن بست رسیده و با سیستم قاچاق قیمتها نجومی بالا میرود. این یعنی چندین مرض همزمان که راه علاجی در این حکومت ندارد. در این حکومت قاچاق یک جزء جدایی ناپذیر اقتصاد است. باندهای حکومتی از پاسداران و اقا زاده ها و وابستگان حکومتی در راس کسب و کار قاچاق قرار دارند و نه فقط از رانتهای عظیم دولتی استفاده میکنند، بلکه از بنادر و مراکز و تجهیزات و امکانات دولتی برای قاچاق کالاها و حتی قاچاق مواد مخدر استفاده میکنند.
دست اندرکاران حکومت اسلامی نه اراده تخفیف فشار اقتصادی بر گرده مردم را دارند و نه در خزانه دولتشان چیزی باقی مانده است که حتی اگر بفرض محال بخواهند بتوانند هزینه مردم و خدمات عمومی کنند. باندهای مافیائی هر کدام سهم خود را میبرند و به خودیهایشان هم جوابگو نیستند.
این اوضاع برای مردم به معنای فاجعه پشت فاجعه است. فقر غذایی اکنون گریبان بخشهای زیادی از مردم را گرفته است. تهیه نان و پنیر و تخم مرغ و امثال اینها که ساده ترین و ارزانترین غذاها محسوب میشوند، برای بسیاری از خانواده های کارگری و زحمتکش ساده نیست. عملا سفره مردم هر روز فقیرانه تر میشود و به تبع آن روی آوری به کالاهای بنجل و غیر استاندارد گسترش می یابد. این وضعیت غذایی همراه با دسترسی محدود به امکانات بهداشتی و زیستی و همچنین وضعیت شغلی و زیستی نامناسب، اقشار محروم جامعه را در معرض انواع بیماریها قرار داده است. به همه اینها باید نابودی محیط زیست توسط باند مافیائی حاکم را نیز اضافه کرد که آب و هوا و جنگلها و کل محیط زیست را با تاراج هر روزه به نابودی کشیده است و محیط زندگی را برای گسترش بیماریها آماده تر نموده است.
نابودی و آلودگی هوا و آب و کل محیط زیست توسط مافیای اسلامی، منشاء بیماریها و نارساییهای بسیاری برای مردم شده است. گسترش انواع بیماریهای مهلک در ایران بویژه در میان اقشار زحمتکش و فقیر بسیار واضح و آشکار است.
تازه این هنوز تمام مشکل نیست. هزینه سنگین و کمر شکن دارو و درمان را نیز باید به این مشکلات اضافه کرد. هزینه درمان باعث میشود که بخش زیادی از مردم دسترسی جدی به دکتر و دارو نداشته باشند. و این خود میزان تلفات و قربانی شدن در اثر بیماریها را بشدت افزایش میدهد. نتیجه اینکه فقر به معنای گرسنگی و بیماری و مرگ و قربانی شدن مردم است. چه بسیار کودکان و زنان و مردان و پیران و جوانانی که به دلیل عدم دسترسی به درمان با ساده ترین بیماریها جانشان را از دست میدهند.
جمهوری اسلامی دارد به اشکال و شیوه های مختلف زندگی مردم را نابود میکند. جدا از جنایات مستقیم و اعدامهای هر روزه و شلیک مستقیم اوباشان مسلح به کولبران و شهروندان در شرایط مختلف، این حکومت با نابودی و تاراج اقتصاد نیز دارد هر لحظه و هر روز در ابعاد وسیع جنایت میکند. مشکل اصلی اقتصاد و نان و معیشت مردم در ایران، حکومت اسلامی و سیاستهای آنست. تا این حکومت هست بحران و تورم و رکود و گرانی هم هست. تا این حکومت هست فقر مدام گسترش بیشتری می باید و زندگی مردم هر روز به اشکال مختلف نابود میشود. این وضعیت قابل دوام و قابل تحمل نیست. فریاد هر روزه بازنشستگان از فقر و فساد و اختلاس، اعتراضات هر روزه کارگران در برابر حقوقهای زیر خط فقر، و خروش کشاورزان علیه بی آبی و نابودی زندگی و معیشتشان، نشان میدهد که جامعه دیگر تحمل این وضعیت فاجعه بار را ندارد. نه فقط بازنشسته و کارگر و معلم، بلکه همه مردم در ابعاد بسیار وسیع به این قناعت رسیده اند که باید خود را از شر حکومت اسلامی خلاص کنند. اعتراض به گرانی و حقوقهای زیر خط فقر شاید زمانی به امید بهبود حقوقها بود، اما امروز با چشم انداز عقب راندن حکومت در همه زمینه هاست و با شعارهای تند ضد حکومتی همراه است. فکر نمیکنم کسی امیدی به یک ذره بهبود اوضاع تحت حکومت اسلامی داشته باشد. همه میدانند که فساد و دزدی و چپاول و وجود باندهای حریص مافیائی، این حکومت را به یک نیروی عمیقا مخرب و نابود کننده زندگی تبدیل کرده است. این حکومت را باید نابود کرد. باید سرنگون کرد. باید کل سیستم سیاسی و نظامی و اداری و اقتصادیش را بهم ریخت و همه چیز را از نو ساخت.
جریاناتی که هنوز در تقلای حفظ گوشه هایی از این سیستم بدون آخوند یا بدون ولی فقیه و امثال اینها هستند، در واقع دارند از این نظام ضد انسانی شرمگینانه دفاع میکنند . اینها تنها باعث هدر رفتن انرژی اجتماعی میشوند. کارگران و معلمان و بازنشستگان و همه مردم محروم و زحمتکش، معیشت و منزلت و برابری و آزادی و رفاه میخواهند. میدانند که باید از شر حقوقهای نجومی و املاک نجومی و مفتخوریهای نجومی خلاص شد تا بشود از فلاکت و فقر و فاجعه و بیماری رهایی یافت. این معادله ای ساده و روشن است. جایی که دزدی و چپاول هست، فقر و مسکنت هم هست. نمیشود یک گوشه را درست کرد و گوشه دیگر را دست نزد.
اینجا بحث در مورد اقتصاد و رفاهیات است. نمیشود به مافیای سرمایه داری و دزدان نجومی کاری نداشت و زندگی مردم را از نظر رفاهی بهبود بخشید. این بنا و این ساختمان اقتصادی ناباب و نامناسب است و فقط با سلیقه و مصلحت دزدان و سرمایه داران بنا شده است. این را باید ویران کرد و ثروتهای اجتماعی را در اختیار خود مردم گذاشت. فرصتها و امکانات را باید به همه شهروندان داد. اختیارات سیاست گزاری و قانون گزاری و تصمیم گیری را باید از این الیت از خود متشکر بی خاصیت صاحب سرمایه گرفت. این یعنی باید یک جامعه آزاد و انسانی و برابر و مبتنی بر سیستم شورایی و دخالتگری عمومی را پایه ریزی کرد. جامعه به این نیاز حیاتی دارد. مردم برای دفاع از معیشت و زندگی شان به فراتر رفتن از این روال سنتی ای که در خدمت مفتخوران بوده است، مثل نان شب نیاز دارند. اقتصاد و سیاست و اجتماع را باید با تصمیم گیری و دخالتگری حداکثری سازمان داد. نه بر اساس دیکتاتوری و شاه و ولی فقیه و حکومتهای تک نفره و از بالای سر مردم. این گام اساسی برای خلاصی از این اوضاع فلاکت بار اقتصادی و سیاسی حاکم بر این کشور است.