بیانیه کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری
کوبانی شهری در کردستان سوریه است که مورد حمله تروریستهای داعش قرار گرفته است. در چند روز اخیر بیش از صدهزار نفر از مردم این شهر و روستاهای آن آواره شده و به طرف مرز ترکیه حرکت کرده اند. مردمی که تمام هست و نیست خود را رها کرده و میخواهند فقط زنده بمانند.
دولت ترکیه با بستن مرز و مانع شدن از ورود مردم آواره به آن کشور، آنها را در تنگنای بیشتری قرار داده است. ترکیه یکی از حامیان داعش است که در رقابتهای منطقه ای در جبهه اسلام سیاسی نوع سنی همراه عربستان و قطر قرار دارد.
همچنانکه قبلا پیشبینی کرديم که بعد از فاجعه شنگال تروریستهای داعش حمله خود را رو به کوبانی متمرکز کنند، متاسفانه اکنون این اتفاق افتاده است و شهر کوبانی و حومه آن با جمعیتی حدود یک میليون نفر در خطر جدی قرار گرفته اند. فاجعه ای که آغاز شده میتواند ابعاد بسياربزرگتری به خود بگیرد. اگر تروریستهای داعش به عقب نشینی وادار نشوند، فاجعه کوبانی میتواند در ابعادی بزرگتر از فاجعه شنگال تکرار شود.
بخش قابل توجهی از مردم کوبانی در دفاع از خود مسلح شده اند و در مقابل تروریستهای داعش مي جنگند. اما اسلحه و امکاناتی که در اختیار تروریستهای داعش است در حد امکانات یک ارتش مجهز زمینی دولتی است. زیرا علاوه بر کمکهای لجستیکی و نظامی ترکیه و عربستان و کشورهای غربی که تحت عنوان کمک به اپوزیسیون سوریه ارسال شده بود و به دست آنها رسیده بود، تمام پادگانهای پنج لشکر عراق در اختیار آنها قرار گرفته است و چندین پادگان بزرگ سوریه هم به تصرف آنها درآمده است. این امکانات نظامی در کنار امکانات مالی وسیعی که در اختیار داعش قرار دارد برتری نظامی آنها را فراهم کرده است.
داعش یک جریان تروریست اسلامی است که در دل بحران خاورمیانه و رقابت قدرتهای منطقه اي و جهانی بويژه بعد از شکست آمريکا در عراق توانسته به چنين موقعیتي صعود کند و خطر بزرگی برای همه مردم دنيا محسوب شود.
مردم کوبانی همانند مردم شنگال و دیگر مناطق تحت اشغال تروریستهای اسلامی، تنها قربانیان تروریسم لجام گسیخته چند ده هزار نفر تروريست داعشی نیستند. مردم این مناطق در حقیقت قربانی رقابت قدرتهای منطقه ای و جهانی هستند. در راس این رقابتهای منطقه ای دو شاخه جنبش اسلام سیاسی شيعه و سنی به رهبری عربستان سعودي و جمهوری اسلامی ايران، هر روز در گوشه ای از این منطقه فاجعه خلق میکنند. هر کدام از این دولتها خود به یکی از قدرتهای جهانی (آمریکا و روسیه) وصلند که در سطح بسیار وسیعتری در جدال با همديگر بسر میبرند.
اما ابعاد تقسیم بندی این رقابتها تنها به دولتها محدود نشده است. همه جریانات ناسیونالیست کرد در منطقه اکنون در بین این دو قطب منطقه ای و جهانی تقسیم شده اند و هر کدام در نهايت در کنار يکي از اين قطبها قرار گرفته و به منافع آنها خدمت میکنند. آشکار است که بارزانی و حزبش خود را متحد ترکیه ميدانند و چشم به راه کمکهای آمریکا و متحدینش هستند و نمیخواهند از چهار چوب مجاز منافع این قطب خارج شوند. اتحادیه میهنی علیرغم همپیمانی اش با بارزانی در حکومت اقلیم کردستان عراق، رابطه نزدیک و بسیار محکمی با جمهوری اسلامی دارد و در قطب مخالف ترکیه قرار گرفته و رقیب بارزانی است. این رقابت و هم پیمانی حاکمان کردستان عراق با دولتهای منطقه از ابتدای دهه نود میلادی به بعد قدم به قدم شکل گرفته و استحکام یافته است. احزاب کرد ایرانی مستقر در اقلیم کردستان عراق هم در میان این قطب بندی هر کدام به یکی از احزاب حاکم در اقليم کردستان نزدیک شده و رابطه دوستیشان با احزاب حاکم در کردستان عراق را بنا به سنتهاي قديم و نيازهاي امروزشان متکي کرده اند. چنانچه کومله ها خود را نزدیک به اتحادیه میهنی و احزاب دمکرات کردستان ايران خود را نزدیک به بارزانی میدانند.
تنها نیرویی که از میان احزاب ناسیونالیست کرد به ناحق ادعای مستقل بودن داشت پ.ک.ک بود. زيرا پ.ک.ک هم تا سال ۱۹۹۹ که اوجلان از سوريه اخراج شد، در دمشق مقر داشت و در چهار چوب سياستهاي منطقه اي رژيم اسد فعاليت ميکرد. اما پ.ک.ک. از سال ۲۰۰۴ تا سال ٢٠١٢ خود را در جبهه علیه جمهوری اسلامی و ترکیه تعريف ميکرد. بعد از آغاز بحران سوریه و تضعیف اسد در سال ٢٠١٢ جمهوری اسلامی با پ.ک.ک وارد مذاکره پنهانی شد و طی یک توافق غیر رسمی پ.ک.ک يک بار ديگر در کنار ولي نعمتهاي قبليش (جمهوري اسلامي و اسد) قرار گرفت. آنچه قاسم سليماني و رهبران پ.ک.ک. را به توافق رساند خطر سرنگوني اسد و تعميق و گسترش رقابتهاي دو قطب اسلام سياسي در منطقه بود. بعد از اين توافق جنگ پ.ک.ک و جمهوری اسلامی تمام شد. مناطق کردنشین سوریه در اختیار نیروهای شاخه سوریه ای پ.ک.ک قرار گرفت. بر اساس این توافق قرار بود در جهت کمک به اسد و فشار آوردن به اردوغان جنگ پ.ک.ک.عليه دولت ترکيه تشديد شود. اما بعد از آشکار شدن توافق جمهوري اسلامي و پ.ک.ک اردوغان مذاکره با اوجلان را آغاز کرد. چناچه در دو سال گذشته اوجلان در زندان با میت ترکیه در حال مذاکره بوده و جنگ پ.ک.ک و ترکیه هم تمام شده است.
از این مقطع به بعد عليرغم مذاکره و توافقات محدود ترکيه و اوجلان، پ.ک.ک و شاخه های ایرانی و سوری اش عملا در قطب جمهوری اسلامی و اسد قرار گرفتند. امروز که تمام دنیا داعش را یک جریان تروریست اسلامی میداند پ.ک.ک و شاخه های دیگرش در سوریه و ایران داعش را نه شاخه اي از تروریسم اسلامی که “چته و گردنه بگیر” مینامند. زیرا نمیخواهند دولتها و نیروهای اسلامی را برنجانند. از سال ٢٠١٢ تا کنون پ.ک.ک بیش از پیش به جریانات اسلامی نزدیک شده و اوجلان هم رسما اعلام کرد که اسلام یک ایدئولوژی آزادیبخش است.
بنابر اين آنچه ما امروز در کوبانی شاهدش هستیم، فقط گوشه ای از یک فاجعه بزرگ است که کل منطقه خاورمیانه را تهدید میکند. هر دو شاخه اسلام سیاسی و نیروهای متحد آنها خود نه ناجی مردم بلکه بخشی از صورت مسئله بحران خاور میانه هستند.
بنابر این رقابت احزاب ناسيوناليست کرد با همديگر تنها رقابت بر سر اعمال نفوذ در این یا آن منطقه کردستان نیست. اختلاف امروز آنها اساسا به دلیل وصل بودن هر کدام از آنها به یکی از قدرتهای و قطب هاي منطقه ای است که خود به یکی از شاخه های اسلام سیاسی مربوطند.
کسانیکه تحت عنوان چپ و آزادیخواه میخواهند از مردم کوبانی و شنگال و… دفاع کنند و همزمان به مدافع نیروهای مسلح احزاب ناسیونالیست حاکم در عراق و سوريه تبدیل میشوند، اگر خود را بخشی از جنبش ناسیونالیسم کرد ندانند، نه عمق تحولات منطقه را فهمیده اند و نه ابعاد و خطر این بحران و قطب بندیهای شکل گرفته را متوجه هستند. همچنانکه برای دفاع از مردم عراق و کردستان عراق لازم نیست و نباید به مدافع مالکی و بارزانی تبدیل شد، در کردستان سوریه هم برای دفاع از مردم کوبانی و هر جای دیگری نباید بر صندلی ناسیونالیسم کرد تکیه کرد و به اسم چپ و کمونیسم مدافع يکي از جريانات ناسيوناليست کرد شد. زيرا همه جريانات و احزاب ناسيوناليست کرد در منطقه اکنون خود را متعلق و متحد يکي از دو قطب اسلام سياسي ميدانند. عمق فرصت طلبی ناسیونالیسم کرد و پ.ک.ک و پ.ی.د. همان اندازه مشمئز کننده و عليه منافع مردم است که ناسیونالیسم بارزانی و اتحادیه میهنی. قطب اسلام سیاسی سنی همان اندازه جانی و آدم کش است که قطب اسلام سیاسی شیعه. همه احزاب چپ وکمونيست و مردم آزاديخواه دنيا بايد برعليه اين هر دو شاخه اسلام سياسي به دفاع از مردم کوباني و شنگال و…. بپردازند. هيچ کدام از جريانات و احزاب متعلق به اين دو قطب نه در فاجعه خاور ميانه بي تقصيرند و نه قابل دفاع ميباشند.
راه نجات و رهایی مردم کوبانی و شنگال و کل خاور میانه این است که یک جنبش قوی آزاديخواهانه و انسانی، مترقی و سکولار و چپ پا به میدان بگذارد و علیه همه نیروها و جریانات اسلامی تروریست فضای دنیا را متحول کند و اعلام کند بشر قرن بیست و یکم نمیخواهد و اجازه نمیدهد که این جانوران ١٤٠٠ سال پیش این چنین در زندگی بشر دخالت کنند. این عملی و ممکن است. معلوم است هر جا که جریانات مسلح تروریست اسلامی به مردم حمله میکنند باید پاسخ آنها را با اسلحه داد. شکست داعش و جنبش اسلام سياسي کار بشريت متمدن و نيروهاي آزاديخواه و سکولار و جنبش کمونيسم کارگري است. در عين حال هر جريان و دولتي که با داعش بجنگد و در جهت شکست و تضعيف آن تلاش کند با مخالفت ما مواجه نخواهد شد. اما در این جنگ نباید یک اصل را فراموش کرد، همه دولتهای متعلق و مدافع دو شاخه اسلام سياسي و جریاناتی که خود را به آنها وصل کرده اند نه راه حل بحران، بلکه عین صورت مسئله و مشکل هستند. امروز همه احزاب ناسیونالیست کرد تا جایی که در یکی از این قطب بندیهای منطقه ای قرار گرفته اند به همان اندازه در بحران منطقه و فجایعی که شکل گرفته و میگیرد شریک هستند.
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران
۲٣ سپتامبر ۲۰۱۴