وظايف و اولويتها

مصوب پلنوم ٢٤  –  نوامبر ٢٠٠٥

مقدمه: پلاتفرم رهبرى حزب مصوب پلنوم بيستم اولويتها و جهت گيريهاى عمومى حزب را تعيين کرده است. همچنين در قطعنامه “مبانى استراتژى و رئوس وظايف حزب براى سازماندهى انقلاب و کسب قدرت سياسى” رئوس وظايف حزب براى سازماندهى انقلاب و کسب قدرت سياسى مشخص شده است. از سوى ديگر از زمان تصويب اين اسناد تا امروز هم شرايط سياسى جامعه و هم موقعيت حزب تغييرات فاحشى کرده است. حزب قوى تر و پر نفوذ تر و شناخته شده تر شده، جمهورى اسلامى ضعيف تر و جنبش سرنگونى طلبانه راديکال تر و چپ تر شده است. در اين شرايط از يکسو وظايف عظيم تر و متنوع ترى در برابر حزب قرار ميگيرد که نيازمند پاسخگوئى عاجل ما است، وظايفى که اساسا به جنبش سرنگونى و انقلابى که در ايران در حال شکل گرفتن است مربوط ميشود، و از سوى ديگر پيشبرد اين وظايف در گرو استحکام و تقويت و گسترش سازمان حزب است. بمنظور دخالت فعالتر و قدرتمندتر حزب در تحولات جارى، براى آنکه انقلاب را رهبرى و سازماندهى کنيم، بايد يکبار ديگر نقش و موقعيت خود را بعنوان يک حزب کمونيست کارگرى، بعنوان حزبى با هدف فورى سوسياليسم و نيروى تحقق سوسياليسم، در مرکز توجه قرار بدهيم. حزب و حزبيت، سازماندهى حزبى و حوزه ها و کار روتين کمونيستى را بايد بدست بگيريم تا بتوانم در کمپينها و مبارزات جارى و عرصه نبرد هر روزه در کارخانه ها و خيابانها و در داخل و خارج کشور به پيش برويم. از اين رو يک اولويت اساسى ما در اين دوره تقويت حزب و سازماندهى حزبى هم به مفهوم صرف تشکيلاتى و مکانيسمهاى درون حزبى و هم به يک معناى سياسى و اجتماعى است. اين وظيفه تعيين کننده ايست که بايد در دل پراتيک و فعاليت حزب در جنبش سرنگونى، در مبارزات جارى کارگرى و در مبارزه عليه اسلام سياسى به پيش برده شود. حزب نه در خلاء بلکه در حين مبارزه ساخته ميشود و صورت مساله ما تقويت و تحکيم و گسترش يک حزب درگير و موثر و شناخته شده و دخالتگر در تحولات سياسى در ايران و در عرصه جهانى است. اين نقطه عزيمت و خط راهنماى تعيين اولويتهاى رهبرى در اين دوره فعاليت حزب است. باز تاکيد ميکنم که اين اولويتها را بايد در چهارچوب عمومى پلاتفرم رهبرى و قطعنامه مصوب کنگره پنجم در نظر گرفت. براى يادآورى اين اسناد نيز به ضميمه سند حاضر در اختيار پلنوم قرار ميگيرد.
حميد تقوائى
٨ نوامبر ۲۰۰۵

اولويتهاى دوره اى رهبرى حزب

پلنوم ضمن تاکيد بر لزوم اجرا و پيگيرى همه جانبه وظايف تعيين شده در پلاتفرم رهبرى مصوب پلنوم بيستم و قطعنامه “مبانى استراتژى و رئوس وظايف حزب براى سازماندهى انقلاب و کسب قدرت سياسى” مصوب کنگره پنجم و با توجه به شرايط و تحولات سياسى يکساله اخير و نقش و موقعيت جديدى که حزب در اين تحولات يافته است مشخصا اولويتهاى زير را در دستور کار رهبرى حزب قرار ميدهد:

١- حزب و جنبش سرنگونى.

– تعيين و اجراى نقشه عملهاى مشخص براى سازماندهى کمپينها و تشکلها و فعاليت رهبران عملى مناسب با شرايط حاضر، تداوم و نتيجه گيرى از بحث حزب و جامعه در شرايط مشخص امروز ايران.
– نقد ناسيوناليسم. مقابله با فدراليسم و موانع مشخص ديگرى که اپوزيسيون راست و احزاب و نيروهاى ملى-قومى در برابر انقلاب قرار ميدهند.
– افشا و منزوى کردن جمهورى اسلامى در افکار عمومى و نهادها و دولتهاى غربى، با توجه به موقعيت ضعيف و شکننده اى که جمهورى اسلامى بدنبال روى کار آمدن احمدى نژاد در سطح بين المللى پيدا کرده است، دامن زدن به يک فعاليت گسترده براى قطع رابطه ديپلماتيک و فرهنگى دولتها با جمهورى اسلامى و به محاکمه کشيدن سران جمهورى اسلامى.
– گسترش و تقويت کمپين هاى وسيع در خارج کشور عليه جنايات و سرکوبگريهاى جمهورى اسلامى و در حمايت از اعتراضات مردم.

٢- سازماندهى حزبى.

– تقويت و گسترش سازمان حزب در داخل و خارج کشور.
– تشکيل و گسترش حوزه ها و تعيين جايگاه و نقش حوزه ها در مبارزات علنى در داخل کشور.
– بازبينى طرح سازماندهى منفصل و تعيين شکل تشکيلاتى حزب در شرايط امروز.

٣- آموزش مارکسيسم و کمونيسم کارگرى در سطح عمومى بويژه در راديو ٢٤ ساعته و تلويزيون و در درون حزب در حوزه ها و جلسات آموزشى حزبى.

٤- تقويت حزبيت و مناسبات و روابط و سنتهاى حزبى.

تشکيل و تثبيت حوزه ها و تبديل کار روتين حزبى به يک رکن تعطيل ناپذير فعاليت حزبى در خارج کشور. اجرا و پيگيرى اسناد مربوط به مدرنيزه کردن ساختارها و متابوليسم ادارى و اجرايى حزب و مقررات و روشهاى تعريف شده و لازم الاجرا در قلمروهاى مختلف کار تشکيلاتى. ايجاد يک ماشين قدرتمند و يک موجوديت قوام گرفته حزبى.

٥- بازبينى طرح کادرها و کادرسازى در حزب.

٦- سازماندهى و دخالتگرى در مبارزات کارگرى. جمعبندى پيشرويهاى حزب در اين زمينه بويژه با توجه به تجربه کردستان و تعيين و در دستور گذاشتن يک نقشه عمل مشخص براى سازماندهى و رهبرى مبارزات جارى کارگرى.

٧- تعيين و اجراى نقشه عمل معين در عرصه بين المللى عليه اسلام سياسى با اتکا بر دستاوردهاى اخير. استفاده از موفقيتهاى بين المللى حزب در اين زمينه در جهت تقويت مبارزات حول حقوق زنان و سکولاريسم در داخل.

٨- امکانسازى. تامين درآمد، گسترش و ارتقاى کار راديو و تلويزيون، گسترش انتشارات بويژه آثار منصور حکمت در سطح وسيع در داخل و خارج کشور.

————————————————-

ضميمه ١:
سند اولويتها و جهت گيريها مصوب پلنوم بيستم

اولويتها و جهت گيريها
پلاتفرمى براى رهبرى حزب کمونيست کارگرى ايران
حميد تقوايى

مقدمه: شرايط انقلابى و پرتحول جامعه حضور و فعاليت و دخالتگرى گسترده حزب در تحولات جارى را به يک امر عاجل و حياتى تبديل کرده است. انقلابى که در ايران در حال شکل گرفتن است ميتواند و بايد با سرنگونى جمهورى اسلامى و تصرف قدرت سياسى بوسيله حزب کمونيست کارگرى به پيروزى برسد. راه رسيدن به اين پيروزى را بايد گام بگام هموار کرد و پلاتفرم حاضر اين گامهاى عملى را تعيين و تعريف ميکند. تحقق پيگير وهمه جانبه اين وظايف راه پيروزى حزب ما و انقلاب آتى در ايران است.

پلاتفرم رهبرى حزب:

١- تقويت موقعيت حزب به عنوان نماينده و سخنگو و نيروى سازماندهنده و رهبرى کننده جنبش انقلابى مردم عليه جمهورى اسلامى بر مبناى قطعنامه ها و بيانيه هاى مصوب کنگره چهارم و اسناد کنگره هاى دوم و سوم حزب.

٢- گسترش و تقويت حضور سياسى، تبليغى و سازمانى حزب در داخل کشور. تدوين نقشه عملهاى معين براى کميته داخل کشور با توجه به موقعيت امروزى حزب و توازن قواى کنونى.

٣- پيگيرى، پيشروى بيشتر، و اجراى هر چه جامع تر سياستهاى مختلف منتج از مبحث حزب و جامعه: شفافيت و گشايش حزب بر روى جامعه، حضور هر چه وسيعتر شخصيتها و چهره هاى شناخته شده کمونيست در صحنه مبارزه اجتماعى، رشد دخالتگرى حزب در کليه کشمکشها و جدلهاى سياسى بر سر آزادى و برابرى و رفاه اجتماعى. قد علم کردن حزب به مثابه يک نيروى رهبر کل جامعه، حضور حزب در نبرد هر روزه بر سر افکار و کردار سياسى توده هاى وسيع مردم. سازماندهى و شکل و هويت اجتماعى دادن به گرايش راديکال سوسياليستى (رهبران عملى، کمپينها و تشکلهاى توده اى) در جنبش کارگرى و در مبارزات بخشهاى ديگر جامعه.

٤- ايجاد مکانيسمهاى سياسى و تشکيلاتى براى تقويت اتحاد و انسجام حزب. حفظ و تقويت اتحاد حزب يک هدف درخود رهبرى است.

٥- تبليغ و توده گير کردن شعار جمهورى سوسياليستى بعنوان حکومتى که بايد با سرنگونى رژيم اسلامى برقرار شود.

٦- تقويت و گسترش نفوذ و حضور حزب بعنوان پرچمدار و سخنگوى طبقه کارگر و برنامه و مطالبات کارگرى در صحنه مبارزات جارى ايران.

٧- اجراى پيگيرانه پروژه تلويزيون و راديوى ٢٤ ساعته و تضمين ادامه کارى آن.

٨- تقويت وضعيت مالى حزب از طريق به اجرا گذاشتن و پيگيرى طرح مرکزى کسب در آمد، و اجراى پروژه هاى مختلف مالى در خارج کشور.

٩- تضمين حضور قدرتمند حزب و تقويت و گسترش فعاليتهاى حزب در عرصه هاى مختلف مبارزه در خارج کشور. تقويت حزبيت و مناسبات و روابط و سنتهاى حزبى. تبديل و تثبيت کار روتين حزبى به يک رکن تعطيل ناپذير فعاليت حزبى در خارج کشور. اجرا و پيگيرى اسناد مربوط به مدرنيزه کردن ساختارها و متابوليسم ادارى و اجرايى حزب و مقررات و روشهاى تعريف شده و لازم الاجرا در قلمروهاى مختلف کار تشکيلاتى. ايجاد يک ماشين قدرتمند و يک موجوديت قوام گرفته حزبى.

١٠- تدوين و اجراى نقشه عملهاى تشکيلاتى، سياسى و نظامى در رابطه با فعاليتهاى حزب در کردستان. گسترش بيشتر فعاليت سياسى و تشکيلاتى و تامين حضور مسلحانه قوى و ايجاد پتانسيل گسترش نظامى سريع حزب در کردستان.

١١- شکل دادن به يک شالوده کادرى قوى مارکسيست و مجرب در حزب.

١٢- تدوين و اجراى پيگير برنامه آموزشى مارکسيستى در تشکيلاتهاى حزبى بر مبناى متون کلاسيک و آثار منصور حکمت و تاريخچه نظرى و عملى جنبش و حزب کمونيست کارگرى.

١٣- نزديکى و همکارى بيشتر با حزب کمونيست کارگرى عراق بويژه در رابطه با موقعيت خطير و منحصر بفرد اين حزب در اوضاع پر تحول عراق.

١٤- ايفاى نقش حزب بعنوان سخنگو و پرچمدار عروج مجدد مارکسيسم در سطح بين المللى.

١٥- دامن زدن به و حضور فعال در جنبش بين المللى عليه سياستهاى ميليتاريستى آمريکا و متحدينش از يکسو و عليه اسلام سياسى از سوى ديگر بر مبناى اسناد “طلوع خونين نظم نوين جهانى” و مقالات “دنيا پس از ١١ سپتامبر” منصور حکمت.

١٦- ايجاد روابط گسترده و محکم با بخشهاى مختلف طبقه کارگر جهانى. تلاش براى ايجاد وسيعترين همبستگى عملى متقابل ميان کارگران ايران و ساير کشورها.

١٧- انتشار منظم نشريه سياسى – تئوريک “بسوى سوسياليسم، دوره سوم”.

————————-

ضميمه ٢:
قطعنامه مصوب كنگره پنجم

مبانى استراتژى و رئوس وظايف حزب
براى سازماندهى انقلاب و کسب قدرت سياسى

١- محتملترين و مطلوب ترين راه بقدرت رسيدن حزب، کسب قدرت سياسى از طريق سازماندهى و رهبرى انقلاب عليه جمهورى اسلامى است. حضور و نفوذ حزب کمونيست کارگرى در جامعه و در جنبش انقلابى که در ايران در جريان است به اين انقلاب خصلتى چپ و سوسياليستى ميدهد. اين انقلاب تنها ميتواند با برقرارى جمهورى سوسياليستى به پيروزى برسد. سازماندهى و رهبرى انقلابى که بر‌عليه جمهورى اسلامى شکل ميگيرد، در محور استراتژى حزب براى تصرف قدرت سياسى قرار دارد.

٢- هدف فورى حزب کمونيست کارگرى تصرف قدرت سياسى و استقرار جمهورى سوسياليستى است. مبارزه ما براى سرنگونى حکومت اسلامى از مبارزه براى استقرار جمهورى سوسياليستى جدا نيست. هر نوع سناريو ديگرى نظير “حکومت موقت” و يا “قدرت دوگانه” و کلا هر نوع حالت ديگرى که ممکن است بسته به شرايط پيچيده و متنوع در سير مبارزه ما براى استقرار جمهورى سوسياليستى رخ بدهد، نبايد حتى بعنوان يک هدف مرحله اى در فعاليتها و تبليغات ما جائى داشته باشد. شعار جمهورى سوسياليستى و حکومت کارگرى تنها هدف و شعار حزب در رابطه با قدرت سياسى است.

٣- حزب کمونيست کارگرى در مقابل هر نوع سناريوئى که ممکن است به برکنارى حکومت اسلامى بيانجامد، قاطعانه براى ادامه انقلاب و به ميدان کشيدن طبقه کارگر و مردم آزاديخواه در جهت تصرف قدرت و برقرارى جمهورى سوسياليستى مبارزه ميکند. حزب بايد در هر شرايطى با تمام قوا مبلغ و اشاعه دهنده تصرف تمام قدرت بوسيله حزب و استقرار جمهورى سوسياليستى باشد.
کسب قدرت سياسى توسط حزب از طريق رهبرى يک انقلاب پيروزمند و استقرار جمهورى سوسياليستى تماما بسته به آنست که تا زمان بقدرت رسيدن، حزب بطور پيگير و در هر شرايطى پرچمدار انقلاب و عامل راديکاليزه کردن و تعميق نه مردم در برابر کل نظام موجود، و عليه حکومت اسلامى و يا آلترناتيوهاى بورژوايى جانشين جمهورى اسلامى باشد.

٤- تامين و اعمال رهبرى حزب مستلزم درگيرى و دخالتگرى پيگير و مستمر حزب، از رهبرى تا کادرها و شخصيتها و کميته ها و حوزه ها و شبکه هاى حزبى، در رويدادها و تحولات سياسى و شکل دهى به اين رويدادها و تحولات در دوسطح است:
الف) در ابعاد سراسرى براى تامين رهبرى حزب بر کل جنبش انقلابى مردم براى سرنگونى و نهايتا سازماندهى و رهبرى انقلاب.
ب) در سطح محلى براى تامين رهبرى اعتراضات و مبارزات جارى.

٤. الف) رهبرى سراسرى انقلاب
تامين اين امر اساسا مستلزم دخالت مستقيم رهبرى حزب است. وظايفى که در اين رابطه بعهده رهبرى قرار دارد در مباحث منصور حکمت تحت عنوان “حزب و قدرت سياسى”، “حزب و جامعه”، بحث “جنبش سلبى و اثباتى” و “آيا کمونيسم در ايران پيروز ميشود”، قطعنامه هاى کنگره ٣ و بطور مشخص تر در قطعنامه هاى “حزب و چشم انداز انقلاب”، و “طبقه کارگر و قدرت سياسى” مصوب کنگره ٤ توضيح داده شده است. اين اسناد راه تامين رهبرى حزب در انقلاب و وظايف رهبرى حزب در اين رابطه را مشخص ميکند. رئوس اين وظايف بقرار زيرست:
٭ معرفى و شناساندن حزب در سطح جامعه بعنوان يک حزب مدعى قدرت سياسى و قادر به تصرف و حفظ قدرت. حزب بايد در يک سطح اجتماعى از جانب طبقه کارگر و چپ جامعه بعنوان تنها آلترناتيو حکومتى مطلوب و يک نيروى قادر به تصرف و حفظ قدرت سياسى شناخته و انتخاب شود.
٭ قابل دسترس تر کردن حزب براى ايجاد ارتباط وسيعتر با کارگران و توده مردم و تسهيل عضويت در حزب و فعاليت در آن براى کارگران و بخش هر چه وسيعترى از مردم.
٭ استفاده از فرصتها و نقاط عطف در تحولات سياسى، و کوشش براى باستقبال رفتن و ايجاد اين فرصتها، با هدف معرفى کردن حزب در يک سطح وسيع در جامعه و عجين و تداعى کردن حزب با اين تحولات.
٭ ظاهر شدن بعنوان رهبر جنبش راديکال و انقلابى مردم و سخنگوى انقلاب. نمايندگى کردن جنبش انقلابى و سرنگونى طلبانه مردم در مقابل حکومت اسلامى، غرب و ساير نيروهاى اپوزيسيون. افشاى نيروهاى ضد انقلاب و برخورد به نيروهاى اپوزيسيون رژيم بر مبناى دورى و نزديکيشان به انقلاب و امر رهائى مردم و مستقل از هر اختلافى که ممکن است با جمهورى اسلامى و يا با يکديگر داشته باشند، در کنار نقد هميشگى و طبقاتى ما بر اين نيروها. تبديل شدن حزب به نماينده و سخنگوى خواستهاى راديکال و انقلابى مردم بويژه کارگران، زنان و جوانان در برابر جمهورى اسلامى و کل نيروهاى اردوگاه مخالف انقلاب.
٭ تلاش روزمره براى جدا کردن مردم از آلترناتيوها و خط مشى هاى بورژوائى و سوق دادن مردم به موضع چپ و انقلابى در تحولات سياسى جارى، تلاش براى توده گير کردن هرچه بيشتر شعارها و مطالبات اساسى حزب.
٭ نمايندگى کردن نه مردم به رژيم و کل نظام موجود و تعميق و راديکاليزه کردن نقد و اعتراض مردم به حکومت و مذهب و کليت اوضاع سياسى، اقتصادى و اجتماعى موجود.
٭ طرح و تبليغ و معرفى وسيع جمهورى سوسياليستى بعنوان آلترناتيو حکومتى حزب. تبليغ وسيع شوراها بعنوان ارکان جمهورى سوسياليستى. حزب بايد با شوراها و جنبش شورائى و اعمال اراده و حکومت مستقيم و بلاواسطه خود مردم تداعى شود.
٭ کسب آمادگى براى دخالت سريع سياسى و نظامى حزب در شرايط تضعيف حکومت و يا برکنارى و فروپاشى آن بويژه در کردستان. کسب آمادگى براى انتقال بخشى از رهبرى حزب به داخل در شرايط مناسب.
٭ دادن طرحها و نقشه عملهاى تشکيلاتى مشخص براى ايجاد نهادها و سازمانهاى توده اى موقت و پايدار، و در دستور قرار دادن اقدامات سريع براى اجراى اين نقشه عملها متناسب با شرايط و توازن قوا در هر مقطع و مرحله از مبارزه.
٭ به کار گرفتن وسيع ارگانهاى تبليغى و مدياى حزبى براى هدايت و سازماندهى جنبش سرنگونى طلبانه و انقلابى مردم عليه جمهورى اسلامى.

٤. ب) رهبرى محلى مبارزات
تامين رهبرى انقلاب مستلزم دخالت و درگيرى عملى حزب در اعتراضات و مبارزات و کمپينها و جنبشهاى جارى نيز هست. براى انجام اين وظيفه کل ماشين حزبى در خارج و در داخل کشور بايد بسيج و درگير شود. اساس فعاليت حزب در اين جهت در مبحث حزب و جامعه منصور حکمت و قطعنامه “ابراز وجود اجتماعى فعالين چپ و رهبران عملى” مصوب پلنوم بيستم مشخص شده است.
رئوس اقدامات و وظايف حزب در اين جهت بقرار زيرست:
٭ تبديل حزب به سازمان دربرگيرنده رهبران عملى در جنبش کارگرى و مبارزات اقشار ديگر مردم بويژه زنان و جوانان.
٭ هويت علنى و اجتماعى بخشيدن به فعالين و رهبران عملى چپ و کمونيست در مبارزات و اعتراضات جارى کارگرى، مبارزات زنان و جوانان، و ساير بخشهاى معترض جامعه.
٭ همبسته و متحد ساختن مبارزات جارى کارگران. سازماندهى حمايت متقابل بخشهاى مختلف طبقه کارگر از مبارزات يکديگر و از مبارزات اقشار ديگر مردم به شيوه هاى علنى.
٭ سازماندهى کمپينها و نهادها و تشکلهاى مختلف و متعدد حول مسائل مختلف در جنبش کارگرى و در مبارزات جوانان و زنان و ساير اقشار مردم.
٭ تامين رهبرى حزب بر مبارزات جارى کارگران و جوانان و زنان و ساير جنبشهاى اعتراضى با اتکا به حوزه ها و شبکه هاى حزبى و فعالين و رهبران عملى در اين جنبشها.
٭ تلاش براى تشکيل هر چه گسترده تر مجمع عمومى و انواع نهادها و تشکلهاى علنى ديگر چه به شکل موقت و حول مطالبات خاص و چه به شکل پايدار، در کارخانه ها و ساير محيطهاى کار و در دانشگاهها و محلات و در ميان زنان و جوانان و ساير اقشار معترض به نسبت توازن قوا و شرايط مشخص مبارزه در هر مقطع.
٭ ايجاد سازمان حزبى در داخل کشور. سازماندهى حوزه ها و شبکه ها و کميته هاى شهرى و منطقه اى و فابريکى هر جا ممکن بود.
٭ بسيج و به ميدان آوردن بخش هر چه وسيعترى از کارگران بر اساس شعارها و رهنمودهاى مشخص حزب در هر مقطع و با اتکا بر فعاليت رهبران عملى و محلى حزب. بسيج جوانان، زنان، سکولاريست ها و ديگر بخشهاى معترض جامعه حول سياست هاى حزب.

٥- پيشبرد پيگير وظايف فوق پيش شرط تبديل حزب به يک نيروى پر نفوذ و قدرتمند سياسى و اجتماعى است. به نحوى که حتى اگر به هر دليلى بعد از سرنگونى جمهورى اسلامى حزب بقدرت نرسد، يک فاکتور قوى و غير قابل حذف در تحولات سياسى و در معادله قدرت بحساب بيايد. پيشروى حزب بر مبناى اين استراتژى، مطلوبترين و کم مشقت ترين راه براى سرنگونى حکومت اسلامى، تصرف قدرت سياسى بوسيله حزب و تحقق جمهورى سوسياليستى و تامين آزادى و برابرى و رفاه در ايران است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *