قطعنامه در مورد سیاست دولتهای غربی و محور روسیه- چین در قبال جمهوری اسلامی

مصوب پلنوم ٣۸ کمیته مرکزی حزب (ژوئیه ٢٠١۲) ۱- رویدادهای جاری در رابطه میان دولتهای غربی و جمهوری اسلامی نظیر تشدید تحریمهای اقتصادی، ادامه مذاکرات اتمی و گفتمان جنگ ناشی از تغییر شرایط سیاسی و توازن قوا تازه در منطقه و در دنیا است.

۲- دو ویژگی عمده شرایط تازه عبارتست از:
اول- پایان یافتن دوره جنگ تروریستها و تضعیف و حاشیه ای شدن میلیتاریسم نئوکنسرواتیستی در آمریکا در دوره اوباما. یک نتیجه این امر جایگزین شدن سیاست بوش مبتنی بر “یا با ما هستید یا با آنها” با دکترین “مشت هایتان را باز کنید تا دست بدهیم” در سیاست خارجی دولت آمریکا است. از این نقطه نظر دولت آمریکا به خط اروپای واحد در قبال جمهوری اسلامی و کل جنبش اسلام سیاسی نزدیک تر شده است.
دوم- انقلابات خاورمیانه وشمال آفریقا و تضعیف اسلام سیاسی و بویژه جمهوری اسلامی در منطقه. یکی از پیامدهای این تحولات به حاشیه رانده شدن محور جمهوری اسلامی- سوریه – حزب الله و شکل گیری قطب تازه ای حول ترکیه- اتحادیه عرب در منطقه است. این شرایط همچنین آمریکا و اتحادیه اروپا را به روی کار آمدن ( و یا آوردن) نوعی اسلام پرو غرب، یا لااقل غیر متخاصم با غرب، در کشورهای منطقه و از جمله ایران امیدوار کرده است.

۳- ویژگیهای فوق باعث شده است تا دولت آمریکا هدف تحمیل هژمونی سیاسی و رام کردن جمهوری اسلامی در قالب سیاستهای خود را نه با سناریوهای نوع رژیم چنجی و یا براندازانه بلکه با دیپلماسی اعمال فشار برای تغییر تدریجی رژیم دنبال کند. تشدید تحریمها و همزمان با آن ادامه مذاکرات اتمی بر این اساس صورت میگیرد.

۴- یک عامل تازه در معادلات منطقه شکلگیری محور روسیه- چین است. دولت روسیه در صدد تثبیت موقعیت خود بعنوان قدرتی هم ارز غرب بویژه در خاورمیانه است و یکی از نتایج این سیاست، همچنانکه در قبال خیزش انقلابی ۲۰۰۹ در ایران، انقلاب لیبی و امروز در رابطه با انقلاب سوریه شاهد بوده ایم، حمایت فعال و علنی از دیکتاتوریهائی است که تماما به کمپ غرب متعلق نیستند و در خطر سقوط بوسیله انقلابات و جنبشهای توده ای قرار گرفته اند. در رابطه با جمهوری اسلامی و تحولات انقلابی احتمالی آتی در ایران نیز روسیه و چین همین سیاست را دنبال خواهند کرد.

۵- مذاکرات اتمی جاری گرچه رسما برسر پروژه اتمی جمهوری اسلامی صورت میگیرد و هدف اعلام شده آن رسیدن به نوعی توافق بر سر این مساله است اما هدف اعلام نشده و عملی آن از نظر دولت آمریکا و اروپای واحد رام کردن جمهوری اسلامی در چارچوب سیاستهای منطقه ای دول غربی و بخصوص تجدید تعریف موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه بر مبنای شرایط مطلوب غرب است. چین و روسیه برعکس از این مذاکرات صرفا عقب راندن جمهوری اسلامی بر سر مساله اتمی به منظور خلع سلاح دیپلماتیک غرب و تثبیت رژیم اسلامی در ایران بعنوان محمل و نقطه اتکای سیاستهای خود در مقابله با گسترش نفوذ آمریکا و دول غربی در منطقه را دنبال میکنند.

۶- حمله نظامی و جنگ گرچه هنوز یک گزینه غرب هست ولی احتمال آن در شرایط حاضر از هر دوره دیگری ضعیف تر است. تشدید تحریمها و توافق شورای امنیت در این مورد نه بعنوان مقدمه جنگ بلکه بعنوان آلترناتیو آن امکان پذیر شده است. نفس به توافق رسیدن دولت آمریکا با روسیه و چین و حتی با اروپای متحد بر سر تشدید تحریمها نشانه کنار گذاشتن گزینه جنگ در شرایط حاضر است. حتی به بن بست رسیدن مذاکرات اتمی جاری خودبخود به معنی روی آوری به گزینه نظامی نیست. شکست مذاکرات احتمال حمله را بالا خواهد برد اما در عین حال اتفاق نظر موجود میان اعضای شورای امنیت نیز از بین خواهد رفت. هر نوع حمله نظامی به ایران مستلزم زمینه سازیهای دیپلماتیک و توازن سیاسی تازه ای میان سه محور آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه- چین است که با توجه به شرایط سیاسی منطقه بسادگی قابل حصول نیست.

۷- بالا گرفتن احتمال انقلاب و شکل گیری انقلاب در ایران، احتمال تغییر جمهوری اسلامی از طریق رژیم چنج و براندازی بوسیله آمریکا و سایر دولتهای غربی را نیز بالا خواهد برد. در صورت پاگرفتن انقلاب در ایران دول غربی تلاش خواهند کرد تا مانند مورد لیبی و مصر به نحوی از پیشرویهای انقلاب ممانعت کنند و با حداقل تغییرات ممکن بحران انقلابی را از سر بگذرانند. در چنین شرایطی یک گزینه محتمل آمریکا و دولتهای غربی حمله نظامی بمنظور تغییر رژیم از بالا و تحریف و متوقف کردن انقلاب خواهد بود. اما حتی در این شرایط نیز حمله نظامی با مخالفت شدید روسیه- چین ( و مخالفت یا اکراه بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا) روبرو خواهد شد.

۸- جمهوری اسلامی در رابطه با دولتهای غربی با یک تناقض پایه ای روبرو است. از یکسو تحت فشار تحریمها و انزوای سیاسی در منطقه و شرایط انفجار آمیز در جامعه ایران ناگزیر است از اسلام سیاسی و مشخصا ضد آمریکائی گری خود فاصله بگیرد و بخصوص بر سر مساله اتمی عقب بنشیند و از سوی دیگر هویت و موجودیت سیاسی اش در گرو اتکا به اسلام سیاسی و تداوم سیاستها و تبلیغات ضد آمریکائی و ضد غربی است. هر درجه از تضعیف و کمرنگ شدن هویت ضد آمریکائی جمهوری اسلامی موقعیت آن در جامعه و در برابر مباررات و اعتراضات مردمی که مترصد فرصت برای بزیر کشیدن حکومت هستند را تضعیف خواهد کرد و موجب تقویت جنبش انقلابی براس سرنگونی رژیم خواهد شد. این معضل پایه ای و قدیمی جمهوری اسلامی امروز و تحت شرایط تازه در دنیا و منطقه به یک مساله حیاتی بر سر بود و نبود رژیم تبدیل شده است.

۹- تا آنجا که به موقعیت داخلی جمهوری اسلامی و رابطه آن با توده مردم و مبارزات کارگری و دیگر جنبشهای اعتراضی مربوط میشود، این شرایط – همانطور که در قطعنامه درباره شرایط اضطراری در ایران مصوب کنگره هشتم توضیح داده شده- به معنی تعمیق بحران حکومتی جمهوری اسلامی و کل بورژوازی ایران، تشدید بیسابقه و غیر قابل تحمل گرانی و بیکاری و وخیم تر شدن وضعیت معیشتی کارگران و توده مردم زحمتکش، بی ثباتی و ناپایداری وضعیت موجود و قرار گرفتن جامعه در معرض یک انفجار سیاسی است.

با توجه به نکات فوق:

۱- روابط غرب با جمهوری اسلامی اساسا بخاطر تناقضات پایه ای ناشی از هویت ضد آمریکائی جمهوری اسلامی و اتکای آن به اسلام سیاسی ضدغربی قابل متعارف و نرمال شدن نیست. کشاکشهای موجود بین دول غربی و جمهوری اسلامی همچنان ادامه خواهد یافت.

۲- سیاست جاری دولتهای غربی در قبال جمهوری اسلامی، جنبش ناسیونالیسم پرو غرب و کلا نیروهای راست اپوزیسیون که استراتژی آلترناتیوسازی با امید به رژیم چنج و سیاستهای براندازانه دولت آمریکا و متحدینش را دنبال میکنند، بی افق کرده و در موقعیتی ضعیف تر از گذشته قرار داده است.

۳- کشمکش میان غرب و جمهوری اسلامی، مساله اتمی و مساله فعالیتهای تروریستی حکومت اسلامی نهایتا با سرنگونی انقلابی رژیم بقدرت مردم حل خواهد شد. تشدید بیشترتحریم اقتصادی، شکست و یا به توافق رسیدن مذاکرات جاری، و یا حمله نظامی و جنگ، مستقل از درجه احتمال وقوع هر یک ازین شقوق، اساسا در چارچوب مناسبات میان دولتها صورت میگیرد و کاملا در مقابل اهداف و خواستهای کارگران و اکثریت عظیم مردم ایران قرار دارد.

۴- کمونیستها و نیروهای انقلابی در ایران باید نه تنها با سیاستهای قطب آمریکا- اتحادیه اروپا- ناتو، بلکه همچنین با سیاستها و عملکرد محور روسیه- چین در قبال ایران و تحولات منطقه فعالانه مقابله کنند. راه انقلاب و رهائی توده مردم از مقابله با و خنثی کردن کل سیاستها و تاکتیکها و مانورهای دولتهای غربی از یکسو و روسیه و چین از سوی دیگر، میگذرد.

۵- موقعیت بی ثبات و بحرانی جمهوری اسلامی، ورشکستگی اقتصادی رژیم، بی افقی و سردرگمی اپوزیسیون راست، و همچنین گسترش و پیشرویهای مبارزات کارگری و اعتراضات ضد مدهبی زمینه های رشد آلترناتیو چپ در جامعه و شکلگیری یک انقلاب زیر و رو کننده علیه نظام سرمایه داری و رژیم اسلامی حافظ آن را بیش از پیش فراهم می آورد. قطعنامه مصوب کنگره هشتم در مورد شرایط اضطراری در ایران رئوس وظایف حزب در پاسخ به این شرایط را تعیین کرده است. پلنوم بر اهمیت و مبرمیت پیشبرد این وظایف تاکید میکند و از رهبری حزب میخواهد تمام امکانات حزبی را در این جهت بکار بگیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *