١- جمهوری اسلامی با یک بحران همه جانبه، فلج و بن بست اقتصادی، استیصال سیاسی، حاد شدن بیسابقه اختلافات درونی، تضعیف جنبش اسلام سیاسی و انزوای بیش از پیش در منطقه دست بگریبان است. از سوی دیگر بر متن گرانی و بیکاری و فلاکت شدید و بیسابقه، نارضائی و اعتراضات کارگران و توده مردم گسترش می یابد و جامعه به سمت یک رویاروئی آشکار با جمهوری اسلامی سوق داده میشود. این شرایط تحولات زیر و روکننده انقلابی در جامعه ایران را به محتمل ترین روند سیر اوضاع تبدیل میکند و در چشم انداز قرار میدهد.
٢- تجربه انقلابات منطقه این واقعیت را بیش از پیش تاكید و برجسته میكند که انقلاب تنها با حکومتی که میخواهد سرنگون کند مواجه نیست، بلکه طیفی از دولتها و نیروهای ارتجاعی، از روبرو و یا با ظاهرطرفداری از مردم ، با پرچم ناسیونالیسم و اسلام معتدل و دموکراسی و حقوق بشر و غیره و با هدف کنترل اوضاع بعد از سرنگونی حکومت و تحریف و عقیم گذاشتن و نهایتا به شکست کشاندن انقلاب فعال میشوند.
٣- در شرایط سیاسی ایران نیروهای اپوزیسیون راست، نظیر سلطنت طلبان و ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی، نیروهای ملی- اسلامی، سازمان مجاهدین، و احزاب قومی در کردستان و آذربایجان و خوزستان و سیستان و بلوچستان، علیرغم تفاوتهایشان با یکدیگر، میتوانند به اهرم دخالتگری و تاثیرگذاری دولتهای غربی و دولتهای منطقه تبدیل بشوند.
٤ – تجربه انقلابات منطقه بر این واقعیت تاکید میکند که ناروشنی و ابهام در مورد خواستها و مطالبات مشخص و رادیکال در جامعه و بویژه در نزد فعالین و پیشروان انقلاب یک عامل مهم نافرجام ماندن مبارزات مردم است. در شرایط انقلابی مبارزه حول بود و نبود حکومت و علیه چهره های شاخص نظام متمرکز و قطبی خواهد شد اما نفی دیکتاتوری باید در عرصه های مختلف و تا سطح نفی نظام موجود، نفی کل نهادهای اعمال قدرت رژیم و ماشین دولتی، و لغو کل قوانین ارتجاعی حاکم معنی و ترجمه بشود. این یک شرط اساسی مصون ماندن انقلاب در برابر دسیسه ها و سناریوها و دولت سازیهای نیروهای ارتجاعی بومی و منطقه ای و بین المللی، و یکی از ارکان تامین هژمونی کارگری بر تحولات انقلابی در ایران است
٥- یک فاکتور مهم دیگر در تقویت و تعمیق انقلاب تنوع و گستردگی مبارزات و اعتراضات و جنبشهای اعتراضی و درجه تعین و سازمانیافتگی آنها در شرایط پیشا انقلابی است. جنبشها و کمپینهای اعتراضی معین، با چهره ها و نهادها و تشکلهای مبارزاتی در هر عرصه، در واقع نقطه اتکا و سرمایه انقلاب در برابر کمپ ضد انقلاب محسوب میشوند. هر چه این عوامل فعالتر و در سطح گسترده تری در جامعه حضور داشته باشند انقلاب شباهت کمتری به یک شورش و انفجار ناگهانی و قرابت بیشتری یه یک حرکت متشکل و متحد و آگاهانه و نقشه مند خواهد داشت و لذا خواهد توانست تا پیروزی نهائی و تحقق آزادی و برابری و رفاه جامعه به پیش برود.
٦- جنبش کارگری میتواند نقش تعیین کننده ای در بسیج و بحرکت در آوردن مردم و
رادیکالیزه شدن مبارزات و اعتراضات توده ای ایفا کند. هر اندازه ثقل جنبش کارگری در جامعه بیشتر باشد و نهادها و تشکل ها و فعالین این جنبش در جامعه معرفه تر و شناخته شده تر باشند جامعه مصونیت بیشتری در مقابل تعرضات و دخالتگریهای ارتجاعی دول غربی و دیگر نیروهای ارتجاعی و شرایط مساعدتری برای تعمیق و بفرجام رسیدن انقلاب خواهد داشت.
٧- مبارزات و اعتراضات کارگران و بخشهای مختلف مردم در ایران باید چهره و نماینده بین المللی داشته باشد. در عصر ما مبارزه و اعتراض و انقلاب بیش از هر زمان دیگر خصلتی جهانی یافته است. از یکسو توده مردم در برابر یک درصدیهای حاکم در همه کشورها بیش از پیش احساس نزدیکی و همسرنوشتی میکنند و از سوی دیگر شکسته شدن انحصار بورژوازی بر رسانه ها و اخبار و اطلاعات و گسترش نقش مدیای اجتماعی توده مردم و نیروهای انقلابی را در یک ارتباط نزدیک جهانی با یکدیگر قرار داده است. در این شرایط اتکا به نیروهای چپ و آزدیخواه و افکار عمومی مردم جهان و بسیج آنها در حمایت فعال از مبارزه و اعتراض کارگران و مردم ایران، در اعتراض جهانی علیه سیاستهای ضدانسانی جمهوری اسلامی و همچنین در خنثی کردن تمهیدات و سیاستهای دولتهای غربی و نیروهای ارتجاعی منطقه میتواند نقش موثری در تقویت و پیشروی و پیروزی انقلاب در ایران داشته باشد.
٨- حزب کمونیست کارگری خود یک پدیده و فاکتور سیاسی مهم در تحولات جامعه است. نفس حضور و وجود یک حزب کمونیست انقلابی به معنی برخورداری توده مردم و کمپ انقلاب از یک آلترناتیو حکومتی است که میتواند در برابر بالائیها و دولتهای دست ساز آنها قدرت خیابان و انقلاب، قدرت مردم متشکل در شوراها و عروج تشکلهای نوع شورائی بعنوان دولت را نمایندگی کند. این خطیرترین و مهمترین وظیفه ای است که در برابر حزب ما قرار دارد. حزب میتواند و باید به قدرت قابل اتکا و اعتماد توده های مردم تبدیل بشود، در صف مقدم اعتراضات و مبارزات مردم ظاهر شود، چشم انداز سوسیالیستی طبقه کارگر را در برابر توده مردم انقلابی قرار بدهد و بعنوان تجلی و مدافع و نماینده اعمال اراده مستقیم مردم در اداره امور جامعه و نیروی شکل دهنده دولت نوع شورائی در جامعه شناخته بشود.
با توجه به نکات فوق حزب فعالیتهای مشخص زیر را در صدر اولویتهای خود قرار میدهد:
الف- اشاعه و توده گیر کردن معنی مشخص سرنگونی جمهوری اسلامی در شکل خواستها و اهداف و توقعات و انتظارات مشخص رادیکال، آزادیخواهانه و برابری طلبانه در عرصه های مختلف و بویژه در عرصه مبارزه علیه آپارتاید جنسی و بیحقوقی زن، و مبارزه علیه مذهب.
ب- نقد و افشای پیگیر نیروهای اپوزیسیون راست (نیروهای ملی- مذهبی، ناسیونالیسم عظمت طلب و نیروهای ناسیونالیست قومی وغیره).
پ- مقابله فعال با سیاستهای دولتهای غربی و دولتهای منطقه در قبال تحولات در ایران و خنثی کردن سناریوها، چهره سازی و دولت سازیها و دخالتگریهای سیاسی و نظامی این دولتها.
ت- شکل دادن به کمپینها و آکسیونها و جنبشهای اعتراضی در داخل و خارج کشور. تقویت و گسترش نهادها و تشکلهای اعتراضی و تامین حضور فعال چهره های علنی در این اعتراضات.
ث- تلاش برای تقویت، متحد ساختن و جهت دهی به جنبش کارگری با هدف تامین هژمونی طبقه کارگر هم از نقطه نظر سیاسی در تحولات و در مبارزه بر سر قدرت سیاسی و هم از نظر قدرت و کارساز بودن شیوه های مبارزه نظیر اعتصابات کارگری.
ج- طرح و اشاعه ایده اعتصاب در مراکز تولیدی کلیدی و اعتصاب عمومی.
چ- گسترش فعالیت بین المللی در دفاع از مبارزات مردم ایران و برای منزوی کردن جمهوری اسلامی
ح- تلاش پیگیر برای عروج و عرض اندام حزب بعنوان نماینده سرنگونی جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری در ایران بقدرت انقلاب؛ پرچمدار خواستها و اهداف انسانی کارگران و توده مردم در برابر کل کمپ راست، دولتهای غربی، دولتهای منطقه و نیروهای رنگارنگ اپوزیسیون راست؛ آلترناتیو قابل اعتماد و اتکای مردم برای جانشینی حکومت.
حزب کمونیست کارگری با تاکید و تمرکز بر مجموعه فعالیتها و وظایف فوق به استقبال انقلاب میرود و خود و جامعه را برای طوفانی که در راه است و برای مقابله با سیاستها و دخالتگریها و مانورهای نیروهای ضد انقلاب آماده میکند. این در پایه ای ترین سطح پاسخ ما به مساله تامین رهبری و سازماندهی و به پیروزی رساندن انقلاب در ایران است.