بدنبال موج وسیع تحریم جشنواره دولتی فجر از سوی بخش وسیعی از هنرمندان ایران، رژیم به تکافو افتاد تا با سانسور و قطع میکروفون ها و قطع صدای معترضین و با در اختیار قراردادن کامل تریبونهای جشنواره به کسانی چون شهاب حسینی، داریوش ارجمند، محمد گلزار و تعدادی دیگر از این قماش بر ادامه برنامه های جشنواره مسلط گردد. هنرمندان مزدوری که پیشتر نامشان برده شد ناچار به نمایاندن چهره واقعی بسیجی/سپاهی خویش شدند. در این میان آنچه که البته عیان گشت شکست و بی آبرویی بیشتر برای رژیم و مزدوران اهل هنرش بود. مزدوران البته همیشه ابله نیستند که از فهم حقایق ساده ناتوان باشند مجبورند به اقتضای منافعشان نقش بازی کنند اما خوشرقصی هایی از این نوع و در شرایطی که اربابانشان به لرزه مرگ افتاده اند برایشان بسیار پر هزینه خواهد بود. جامعه ایران مدتها است که بیدار است و هر اتفاقی را در جزئیات رصد می کند. صدای معترضین شنیده شد، جامعه شنید و سریع پاسخ در خور داد. عرصه چنان به این مزدوران هنرپوش تنگ آمد که به هذیان گویی، تهدید و افترا پناه بردند و حتی در مراسم مسخره دولتی ۲۲ بهمن جرئت نکردند در آن نمایش مضحک شرکت کنند.
همزمان در آن دور دست ها، آنطرف اقیانوس ها آنجا که روزگاری “روی اوربینسون” با گیتار وصدای جاودانی اش بعد از خستگی کار روزانه از کالیفرنیای آبی اش می خواند جایی که آنجا هم مراسمی برپا بود، مراسم اعطای جوایز اسکار در جریان بود. در آنجا کسی کسی را تهدید نکرد، کسی سانسور نشد صدا و میکروفون کسی قطع نشد اما حرف هایی شنیده شد و گفته شد که مردم ایران هم شنیدند و مقایسه کردند جا دارد روی این نکات تاملی داشته باشیم.
” جواکین فونیکس” بازیگر اصلی فیلم “جوکر” برای دریافت جایزه اش بروی سن رفت تا باز شگفتی بیافریند. “جوکر” فیلمی در ژانر تریلر روان شناختی و بگونه ای آنتی کاپیتالیستی است که توانست رکورد تاریخی فروش را در سه ماهه اول نمایش بشکند. فونیکس بازیگر و قهرمان اصلی فیلم، بعنوان مردی میان سال به نام “آرتور فلک” ایفای نقش می کند. وی در شهر گاتهام برای درآوردن مخارج زندگی خود و مادرش بعنوان دلقک در مجالس و مهمانی ها ظاهر می شود. از نوعی اختلال عصبی و ناخویشتنداری عصبی رنج می برد. جرم وجنایت سازمان یافته و فقر و بیکاری مردم وی را عمیقا رنج می دهد در نهایت تصمیم می گیرد زندگی خود را تغییر داده و اقداماتش منجر به شورش فقرا علیه ثروتمندان می شود.
فونیکس به آرامی پشت میکروفون سالن اسکار قرار گرفت. “فکر می کنم بزرگترین هدیه ای که به من و خیلی های دیگر در این سالن داده شده فرصت استفاده از صدایمان برای شنیدن صداهای خاموش است. من خیلی زیاد به مشکلات ناراحت کننده ای فکر می کنم که ما به صورت جمعی با آن روبرو هستیم. الان زمانش است که احساس کنیم یا مجبور شویم تا از آرمان های مختلف حمایت کنیم. اما برای من تنها نقاط مشترک ما است که دیده می شود. فکر می کنم چه هنگام صحبت درباره نابرابری جنسی یا نژادپرستی و یا حقوق دگرباشان و یا حقوق مردم بومی یا حقوق حیوانات ما درباره نبرد علیه بی عدالتی صحبت می کنیم. داریم درباره یک ملت، یک گروه مردم، یک جنسیت یا یک گونه که این حق را دارد تا بدون مجازات شدن، استثمار،سوءاستفاده و کنترل کند. فکر می کنم ما از طبیعت خود خیلی جدا شده ایم و خیلی از ما گناهکاریم چون نگاهی خودخواهانه به جهان داریم. این باور که ما مرکز جهانیم به سراغ طبیعت می رویم و آن را برای منابع غارت می کنیم.
جولیا رایشر مدیر کمپانی و تهیه کننده فیلم ” فابریک آمریکایی” هنگام دریافت جایزه اسکار برای بهترین مستند سال از ناعادلانه و نابرابر بودن دستمزدها سخن گفت وی خطاب به حاضرین در سالن و رو به دوربین پخش مستقیم تلویزیونی گفت: “شرایط کارگران و مزدبگیران هر روز بدتر و بدتر می شود، زمانی این اوضاع می تواند بهبود پیدا کند که ” کارگران سراسر جهان متحد شوند”. روزنامه ها چنین نوشتند: بعد از دهه ها مارکس دوباره به سن اسکار بازگشت. روز قبل از دریافت جایزه، جولیا رایشر در مصاحبه با مجله جاکوبین می گوید مبحث سوسیالیسم دیگر بحثی مربوط به دهه شصت و هفتاد میلادی نیست جنبشی مربوط به امروز است و ما برای آن تلاش می کنیم، شماره بعدی مجله ما “انقلاب سیاسی” نام دارد که هفته آینده منتشر می شود.
اینچنین است که در تهران صدای انقلاب مردم از بلندگوهای فجر دولتی طنین می افکند، در کالفرنیا صدای مارکس که کارگران سراسر جهان متحد شوید جهانی را در بهت وشادی به خود می آورد. امروز بیش از هر وقت دیگر جهان به مارکس و سوسیالیسمش نیاز دارد تا به استقبالش رود و به این دوران سیاه پایان دهد. فجر و اسکار اگر نقطه اشتراکی داشته باشند انعکاس این ضرورت و واقعیت عینی است که به عیان روی دو سن آشکار شد.
شهاب بهرامی ۲۴ بهمن ۱۳۹۸