خبر آزادسازی داراییهای بلوکه شده ایران در ازاء آزادی گروگانهای امریکائی، از زوایای مختلفی موردتوجه و ارزیابی قرار گرفته است. مبلغان حکومت اسلامی جشن گرفتهاند که جمهوری اسلامی به یک برد بزرگ دستیافته است. دولت بایدن همآن را برد دیگری برای خود میداند. اما بسیاری از مردم در ایران از این معامله عصبانیاند. یک شعار بازنشستگان کشوری این هفته این بود «دشمن ما آمریکاست، دست تو دست آخونداست». این شعار بعدازاین توافق بهجای شعار قبلی که میگفتند «دشمن ما همینجاست دروغ میگن آمریکاست» نشسته است.
برخی رسانههای داخل کشور نیز تبلیغات حکومت در رسای پیروزی و تحول مثبت در این طرح را زیر سؤال برده و آن را یک مسکن موقت میدانند. برای نمونه روزنامه شرق روز ۲۴ مرداد در مطلبی با عنوان «راهبرد کلان سیاست خارجی ما چیست؟»، نوشته است آزادسازی بیش از شش میلیارد دلار از پولهای مسدود شده نمیتواند به رفع بحرانها در ایران کمک کند چرا که دلیل آن «فقدان منابع کافی و مدیریت کارآمد» در کشور است. این روزنامه در اشاره به معامله آمریکا و جمهوری اسلامی نوشت «اگر راهبرد دولت گذران روزمره و باری به هر جهت و از این ستون به آن ستون باشد، شاید بشود با این اقدامات مدتی سر کرد. اما بدون شک، تشدید مستمر انواع بحرانها در حوزههای متعدد به دلیل فقدان منابع کافی و مدیریت کارآمد ادامه خواهد یافت».
سؤال این است که آیا بههرحال توافق اخیر دولت بایدن با جمهوری اسلامی، شروع عادیشدن رابطه آمریکا و غرب با جمهوری اسلامی است؟ و اگر آری نتیجه چه میشود؟
جواب قطعاً منفی است. این تکرار اوضاع الاکلنگی و مکرر قبلی است. بحران و تنش بین آمریکا و غرب و جمهوری اسلامی با این تصمیمات تمام نمیشود و قطعاً ادامه خواهد یافت. هم اکنون در خود آمریکا انتقادات به امتیازدادن به جمهوری اسلامی گسترده است و آن را تشویق تروریستها به گروگانگیری میدانند. طبعاً بسیاری هم خوشحالاند که گروگانها آزاد میشوند.
نکته اساسی این است که اولاً اقتصاد جمهوری اسلامی بهشدت فلج و زمینگیر است و با چند میلیارد پولی که به آن تزریق شود، تکانی نخواهد خورد. بعلاوه فساد و دزدی آنچنان در این حکومت عمیق است که این پولها و بسیار بیشتر از آن در همانمسیر راه و نرسیده به بانک، توسط مافیای حاکم بالا کشیده میشود و به حسابهای شخصی در کشورهای مختلف سرازیر میشود. همینالان حکومت اسلامی با گفتن اینکه ما قبلاًمعادل این پولها را قرض کردهایم و خرج کردهایم، آب پاکی روی سر خیلیها که به آن امید داشتند ریخته است. آوار این اقتصاد ورشکسته و فلج بر زندگی کارگران و مردم زحمتکش هر روز دارد فرود میآید و فریاد همه را بلند کرده است.
ثانیاًجمهوری اسلامی حکومتی است که با بحرانسازیبینالمللی زاده شده و بدون بحران نمیتواند زندگی کند. صفوف حکومت با تعامل و توافق با دنیای بیرون به هم میریزد.
بعلاوه و مهمتر از همه اینکه زنان، جوانان، کارگران و بازنشستگان و همه مردم در ایران دشمن تمام ارزشها و سیستم حکومتی هستند و میخواهند به جامعهای مدرن و انسانی و برابر و آزاد دست یابند که مردم در غرب هم خوابش را ندیدهاند. تضاد و دره عمیقی این مردم را از حکومت و از سیستم حاکم جدا میکند.
باتوجهبه همه اینها این نوع توافقات مطلقاًتأثیری جدی ای بر اوضاع سیاسی در ایران ندارد و کمکی به نجات حکومت اسلامی نخواهد کرد. روشن است که معامله و توافق دولت آمریکا و جمهوری اسلامی بیش از همه جریانات راست را ناامید کرده است. اینها قبلاً امیدشان به ترامپ بود که برایشان «رژیمچنج» به ارمغان بیاورد. الان هم امیدشان به بازگشت یک چهره فاشیستی شبیه او در آمریکاست و عزاگرفتهاند که با معامله دولت بایدن با جمهوری اسلامی، همه امیدهایشان بربادرفته است. بگذریم که خود انقلاب مردم علیه حکومت اسلامی پیشازاین، امیدهایشان را نقشبرآب کرده بود.
روشن است که منزوی شدن جمهوری اسلامی در سطح دنیا به نفع مردم است. اما نکته اصلی که میخواهمتأکید کنم این است که جمهوری اسلامی به طور واقعی نمیتواند خود را از انزوای بینالمللی بیرون بکشد و این نوع معاملات نه از نظر اقتصادی و نه از نظر انزوای بینالمللی، کمکی به حکومت اسلامی نمیکند. همانطور که قبلاً توافق همهجانبه برجام کمکی به تغییر اوضاع به نفع حکومت نکرد و بحران ادامه یافت.
نکته اصلی این است که فقط جریاناتی که امیدی به مردم ندارند، تمام امیدشان را به دولتهامیبندند. بارها گفتهایم و باز هم تأکیدمیکنیم که تکلیف جمهوری اسلامی را مردم در داخل کشور تعیین میکنند نه دولتها. دورهای که امریکا دولت تعیین میکرد و خمینی را به مردم حقنه میکردند گذشته است و چهبهتر که گذشته است. جامعه آگاهتر و آبدیده تر از آن است که بشود طرحهایرژیمچنجی را به آن تحمیل کرد. امروز این دولتها هستند که ناچارند به خواست مردم گردن بگذارند نه برعکس. میدانم که بسیارند کسانی که به این حکم باور ندارند و قبلاًها میگفتند همه چیز کار انگلیس است و الان هم نسل جدیدشان میگویند اگر آمریکا نخواهد جمهوری اسلامی نمیرود. اما حتی در سال ۵۷ هم اینمطلقاًدولتهای غربی نبودند که تصمیم گرفتند شاه را که مهره مطلوب و گوشبهفرمان آنها بود، برکنار کنند و خمینی را بیاورند. بلکه وقتی که دیگر با انقلاب مردم امکان حفظ رژیم شاه برایشان ممکن نبود، با توطئهگری دارودسته اسلامی خمینی و بازرگان و قطبزاده را جلو انداختند تا مانع قدرتگیری مردم و چپ شوند. امروز اما همین توطئهگری هم دیگر برایشان امکانپذیر نیست. چونکه مردم بههیچوجه زیر بار توطئهگریها و رهبرتراشیهایدولتهانمیروند.
امروز تعیین تکلیف جمهوری اسلامی در دستور کار همه مردم در جامعه قرار گرفته است. انقلاب زن زندگی آزادی سوت آغاز پایان جمهوری منفور اسلامی را به صدا درآوردهو فضای کل جامعه، فضای سرنگونی است و از آن کوتاه نمیآید. زیر پا گذاشتن گسترده حجاب اسلامی از سوی زنان و به تمسخر گرفتن مراسم حکومتی محرم توسط جوانان، و منشورها و بیانیههای مردمی علیه حکومت،شاخص آشکار پیشروی این انقلاب است. حکومت وحشتزده طرح پشت طرح میدهد که بیحجابیو سرپیچیهای گسترده را مهار کند و اوضاع را تحت کنترل در آورد. اما هرچه بیشتر تقلا میکند، بیشتر صفوفش به هم میریزد.
محسن رنانی یکی از اقتصاددانان حکومتیاخیراً در مورد وضعیت حکومت و فضای جامعه اعترافات جالبی را بر زبان آورده است. او چنین میگوید «حکومت در یک مراحل و مقاطعی تراژدی آفرید. مصیبتآفرید، مصادره کرد، شعار داد، جنگ را بیهوده طولانی کرد با همسایهها تندی کرد در ۶۷ آن فاجعه اعدامها را آفرید. اینها همه رفتارهای تراژیک بود. حالا دیگه نه آن اعتبار هست نه مشروعیت هست. نه نسل همراهی میکند نه اعتماد و اعتبار عمومی هست. ما در این دوره داریم وارد بازی حذفی میشویم. مرحله اضمحلال! پس ما وارد مرحله هرز روی شدیم. مرحله هرز روی نوع سوم اضمحلال! دیگر سیستم کنترل خونریزیاش دست خودش نیست. در درون دارد خونریزی میکند ولی نمیتواند کنترل کند. قرارگاه حجاب و عفاف راه می اندازه. بابا! تو توان نداری؛ چون با یک لشکری روبرو هستی که در هر خانه یک سرباز بر علیه تو داره در حوزه فرهنگی میجنگد».
این وضعیت حکومت از زبان یکی از تئوریستیهایش است.این حکومت دورانش آشکارا به سر رسیده است و باید برود. هیچگاه مشروعیت نداشته و امروز برخلاف گفته رنانیدر هر خانه نه یک سرباز بلکه چندین سرباز و فرمانده دارند نه فقط در حوزه فرهنگی بلکه همهجانبه علیه آن میجنگند. دولتهای غربی هم قطعاًبهزودی از گیجی در خواهند آمد و متوجه خواهند شد که نباید روی اسب بازنده بههیچوجه شرطبندی کنند.