یک انقلاب و دو استراتژی- حمید تقوائی

در هفته های اخیر همزمان با برآمدهای خیابانی مشخصا در ٢٧ بهمن و ١٦ و ١٧ اسفند و بالاخره تجمعات و اعتراضات کوبنده چهار شنبه سوری، ما شاهد تحرکاتی در کمپ اپوزیسیون راست بوده ایم. تحرکاتی که با نشست جرج تاون شروع شد و به انتشار منشور ٦ نفره و حضور در پارلمانها و کریدورهای قدرت کشورهای غربی ادامه یافت. این دو دسته تحول در واقع بروشنی نشان میدهد که امروز در برابر انقلاب دو استراتژی و دو چشم انداز قرار گرفته است:  

١- استراتژی گذار از جمهوری اسلامی با حداقل تغییرات ممکن در نظام موجود با جلب حمایت دولتهای غربی، و

٢- استراتژی در هم کوبیدن جمهوری اسلامی و کل نظام موجود بقدرت توده مردم انقلابی

استراتژی اول نسخه شکست انقلاب و ابقای جمهوری اسلامی و استراتژی دوم راه پیشروی و پیروزی آن است.

استراتژی گذار با حداقل تغییرات  

 نیروهای اپوزیسیون راست که با تغییر ریشه ای نظم موجود مخالفند، استراتژی “گذار با حداقل تغییرات” را دنبال میکنند. این نیروها امروز حول کسی گرد آمده اند که در انقلاب گذشته از تخت افتاده و در صدد احیای سلطنت و قدرت خود و بازگرداندن جامعه به شرایط ٥٠ سال قبل است.

این نیروها چندی پیش منشوری را منتشر کردند که نه تنها ربطی به خیابان ندارد بلکه اساسا خطاب به دولتهای غربی و برای جلب حمایت و نظر آنها نوشته شده. این منشور، برخلاف نام بی مسمی اش، منشور انقلاب زن زندگی آزادی نیست بلکه در نقطه مقابل انقلاب است. نه از سرنگونی و زیرو رو کردن نظم موجود در این منشور خبری هست و نه از هیچیک از خواستهای انسانی و بر حق بخشهای مختلف جامعه علیه فقر و تبعیض و نابرابری. بی خبری که بخواهد بر مبنای این منشور کذائی انقلاب ایران را بشناسد این تصویر را میگیرد که گویی مردم ایران خواهان رعایت کنوانسیونهای بین المللی و گذار از دیکتاتوری اسلامی به دیکتاتوری سلطنتی هستند! البته نویسندگان منشور اساسا قصد تبیین و اعلام کردن اهداف و آرمانهای انقلاب را نداشته اند. هر چه باشد سلطنت طلبان و کل نیروهای اپوزیسیون راست همواره مخالف انقلاب بعنوان هرج و مرج و خشونت بوده اند و امروز که از “بد حادثه” مجبور شده اند از انقلاب دم بزنند همچنان در صدد به عقب کشیدن و تحریف آن در قالب ملی میهنی مطلوب خود هستند و تلاش دارند به هر نحوی شده “خدا شاه میهن” را در پرچم زن زندگی آزادی، بپیچند و به خورد مردم بدهند. حتی بعضی از دو آتشه هایشان کشف کرده اند که شعار انقلاب در اصل “زن زندگی پهلوی” بوده است!

در هر حال نیروهای طرفدار منشور، چه افراطی و چه میانه رو، طرف خطابشان اساسا نه مردم ایران و یا حتی نیروهای مترقی جهانی مدافع انقلاب زن زندگی آزادی، بلکه دولتهای غربی هستند. حضور پی در پی امضا کنندگان منشور در کریدورهای پارلمانهای کشورهای غربی بخوبی هدف آنها از انتشار چنین منشوری را عیان میکند. به خیال خود میخواهند با قسم خوردن به گذار مسالمت آمیز، حفظ بخش هر چه بیشتری از نظام موجود حتی حفظ سپاه پاسداران، و اعلام تعهد به کنوانسیونها و مقاوله نامه های بین المللی نظر دولت های غربی را به حمایت از خود جلب کنند. اما این خیال خامی بیش نیست. راه تغییر موضع دولتها در قبال جمهوری اسلامی و منزوی کردن آن در جهان تنها و تنها قدرت مبارزات خیابانی است. کما اینکه در یکماهه اخیر با افت نسبی اعتراضات در ایران، دولتها حتی از همان حمایتهای لفظی شان هم دست شسته و سیاستهای سنتی مذاکره و مماشات با جمهوری اسلامی را دوباره پی گرفته اند. اپوزیسیون راست تلاش میکند با جلب حمایت دولتها خیابان را بدنبال خود بکشد اما در واقع این قدرت خیابان است که هم دولتها و هم نیروهای اپوزیسیون راست را که انقلاب همواره در دکترین و باورهایشان امری مذموم و منفی بوده است، بدنبال خود میکشد.

 نقد اساسی به استراتژی و سیاست “گذار از جمهوری اسلامی با حداقل تغییرات” تنها دخیل بستن به دول غربی و حتی گذشته گرائی نیست، بلکه اینست که عملا در خدمت حفظ جمهوری اسلامی قرار میگیرد. تلاش برای سترون و تحریف کردن انقلاب زن زندگی آزادی در قالب مقدسات ملی- میهنی و نوستالژی از تخت افتادگان، تحریف و تخفیف سرنگونی و نابودی نظام موجود با گذار مسالمت آمیز از آن و بالاخره، جایگزینی اهداف و خواستهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم با مقاوله نامه های بین المللی، راه دیگری برای بزیر کشیدن جمهوری اسلامی نیست، بلکه نسخه حفظ و ابقای آنست. انقلاب در خیابانها پیروز میشود و نه در کریدورهای قدرت در کشورهای غربی.

نکته آخر آنکه نیروهای منشور ٦ نفره آن را پرچم وحدت مینامند. اما این سند بدلیل مضمون عقب مانده و بی ربط آن به انقلاب جاری نه تنها عامل اتحاد و همبستگی در هیچ سطحی نیست بلکه در همین مدت کوتاهی که منتشر شده است در میان نیروهای اپوزیسیون چپ و جمهوریخواه، در میان فعالین انقلابی، و در جامعه، بخصوص در میان مردم کردستان و استانهای مرزی که به درست اعلام  حفظ یکپارچگی سرزمین ایران بوسیله ارتش را ادامه سیاستهای سرکوبگرانه دور ژیم پهلوی و اسلامی علیه هر نوع اعتراض بر ستم و تبعیض ملی می بینند، مخالفتها و انتقادات زیادی را برانگیخته است. در این میان سلطنت طلبان دو آتشه که انقلاب را با کمپین به تخت نشاندن شاهزاده شان اشتباه گرفته اند نیز با منشور ٦ نفره مخالفند که اینجا مورد بحث ما نیست. اینان صریحا و آشکارا به صف ارتجاع تعلق دارند. اما تا آنجا که به وحدت صفوف انقلاب مربوط میشود این امر تنها حول خواستهای جهانشمول انسانی ممکن است، خواستهائی که منشور کذائی ٦ نفره هیچ قرابتی با آن ندارد.

 استراتژی پیروزی انقلاب

استراتژی پیروزی انقلاب تمرکز و اتکا به مبارزات میدانی، تعمیق و شفاف کردن خواستها و اهداف و آرمان انقلاب و سازماندهی و هدایت صفوف آنست. و انقلاب در روند ششماهه خود در تمامی این وجوه پیشرویهای چشمگیری داشته است.

تظاهرات و تعرض گسترده بمناسبت چهارشنبه سوری در ده ها شهر و صد ها محله با شعارهای کوبنده علیه خامنه ای و کل حکومت، با حمله به مزدوران و به آتش کشیدن عکسهای خامنه ای و خمینی و نمادها و بیلبوردهای حکومتی، یک بار دیگر نشان داد که حرف آخر را خیابان میزند. و خیابان امروز آگاه و سازمانیافته است، مانیفست و پرچم خود را دارد و سازماندهندگان و رهبران عملی خود را. پرچم انقلاب منشور منتشر شده در ٢٥ بهمن از جانب ٢٠ تشکل صنفی و مدنی معتبر و پر سابقه است. این منشور در کنار منشور مطالبات پیشرو زنان ایران که یک روز قبل از روز جهانی زن، در ١٦ اسفند، از جانب شماری از فعالین سرشناس جنبش آزادی زن در ایران انتشار یافت، حرف دل همه مردم ایران و بیانگر آرمان و اهداف انسانی و آزادیخواهانه انقلاب جاری است.

از سوی دیگر تظاهرات و تجمعات اعتراضی هفته های اخیر( برآمد ٢٧ بهمن، تجمعات ١٦ و ١٧ اسفند، اعتراضات گسترده ٢٢ تا ٢٤ اسفند که تعرض پرشکوه و سراسری در شب چهارشنبه سوری نقطه اوج آن بود) با سازماندهی، تدارک عملی، و فراخوان ٥٠ تا ٥٥ تشکل و نهاد صورت گرفت. این واقعیت ، بیانگر سازمانیافتگی وتعین تشکیلاتی انقلاب است. به جرات میتوان گفت که انقلاب امروز هم از مانیفست شفاف و روشن و همه جانبه، و هم از رهبران میدانی و عملی مورد اعتماد خود برخوردار است. سرنگونی و در هم کوبیدن کل حکومت و نظام موجود، پایان بخشیدن به زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، رهائی از ناامنی اقتصادی، از بردگی نیروی کار، از فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، از ستم ملی و مذهبی، و از هر شکلی از استبداد مذهبی و غیرمذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، به مردم ایران تحمیل شده است، برچیدن  نیروهای سرکوب، تضمین آزادیهای بی قید و شرط، افزایش سطح دستمزدها و رایگان کردن بهداشت و درمان و آموز و پرورش، تضمین حقوق رنگین کمانی ها، پاسداری از محیط زیست، نفی کلیه تبعیضات جنسی و جنسیتی و ملی و مذهبی و قومی، پایان دادن به شکل‌گیری هرگونه قدرت از بالای سر مردم و اداره شورائی جامعه از جمله مهمترین ارکان و اهداف انقلاب جاری است که در منشور ٢٠ تشکل شفاف و صریح اعلام شده است. انقلاب بر مبنای این اهداف و آرمانها و با سازماندهی و هدایت میدانی نیروهای حامی این منشور استوار و پیگیر و تا پیروزی نهائی به پیش میرود.

در سطح جهانی نیز انقلاب سیاست روشنی دارد. شعار زن زندگی آزادی فی الحال حمایت بسیاری از نیروها و شخصیتهای مترقی و پیشرو و افکار عمومی مردم در سطح جهان را به خود جلب کرده است. با اتکا یه این نیرو و اعمال فشار به دولتهای غربی و نهادهای بین المللی میتوان و باید جمهوری اسلامی را در دنیا منزوی کرد.

تروریست اعلام کردن سپاه، اخراج جمهوری اسلامی از یونیسف، اخراج آن از آی ال او( سازمان جهانی کار)، و از دیگر نهادهای جهانی از اولین قدمهای مشخصی است که میتواند و باید در جهت انزوای کامل آدمکشان حاکم بر ایران به پیش برداشته شود. برای پیشبرد این سیاست حتما باید هر جا ممکن بود به فعالیتهای لابی ایستی روی آورد ولی اینجا نیز نقطه اتکای ما باید قدرت خیابان در ایران و در سطح جهانی، یعنی تظاهرات و راهپیمائی ها در شهرهای ایران و در خارج از کشور باشد. هدف جهانی انقلاب زن زندگی آزادی رسیدن به همان هدفی است که انقلاب ضد آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی به آن دست یافت: یعنی بایکوت همه جانبه رژیم حاکم.

 انقلاب تنها با گسترش قدرت و نفوذ این افق و سیاست در جامعه میتواند به پیروزی برسد. تنها این خط است که میتواند بساط صدساله “خدا شاه میهن” را جمع کند و پرچم “زن زندگی آزادی” را در ایران و در سطح جهانی به اهتزاز درآورد.

حمید تقوائی

 ١٥ مارس ٢٠٢٣، ٢٤ اسفند ١٤٠١

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *