جایگاه و اهمیت بیانیه شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
خلیل کیوان: طی هفته های گذشته چند بیانیه از طرف تشکل ها و نهادهای مختلف در ایران منتشر شده است. اهمیت و تاثیر انتشار این بیانیه ها چیست؟ بیانیه های تشکل ها و نهادهایی مانند کانون نویسندگان، شورای بازنشستگان، شورای معلمان و اتحادیه آزاد و اخیرا بیانیه شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت که بسیار مورد توجه قرار گرفته است، و همچنین بیانیه هایی که از طرف جوانان محلات و تشکل های دانشجویی و غیره منتشر شد چه تاثیری بر روندهای سیاسی دارند؟ چه ویژگیها و تفاوت هایی بین فعالین و تشکل های جنبش های اجتماعی که از سالها و ده ها سال قبل فعالیت میکردند با فعالین و تشکل هایی که در دل انقلاب جاری شکل گرفته اند، وجود دارد؟ فعالین و جنبش های اجتماعی چه رابطه ای با احزاب و جنبش های طبقاتی دارند؟ درباره این موضوعات با حمید تقوایی در برنامه امروز پاسخ گفتگو میکنیم.
حمید تقوایی در جریان هستید که طی هفته های گذشته شاهد صدور بیانیه های مشترکی از سوی تشکل ها و نهادهای مختلف درباره اوضاع سیاسی، برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه صدور احکام اعدام بودیم. علیرغم این رژیم به اعدامها ادامه میدهد. آیا صدور این بیانیه ها تاثیری در فضای سیاسی دارند؟ اهمیت این بیانیه ها چیست؟
حمید تقوایی: از دو جنبه این بیانیه ها نقش و جایگاه مهمی دارند. جنبه اول این استکه چهره ها، نهادها و کمیته های سابقه دار، مجرب و دست اندرکار ده ها سال مبارزه با جمهوری اسلامی با چنین بیانیه هائی به میدان میآیند. این فعالینبه یک معنا ستون فقرات و زمینه ساز انقلاب جاری هستند. از نظر نیروی محرکه و نیروی فعاله انقلاب اینها سرمایه مهم و بسیار موثری درپیشروی های انقلاب بشمار می آیند.
جنبه دوم مضمون این بیانیه ها و اطلاعیه ها استکه بسیار رادیکال است و به انقلاب عمق میدهد، محتوای آنرا غنا می بخشد و باعث میشود که انتظارات و توقعات جامعه از پیروزی این انقلاب و مبارزه اش با جمهوری اسلامی ارتقا پیدا کند. اینبیانیه ها را اگر شما مقایسه کنید مثلا با فعالیتهایی که نیروهای اپوزیسیون راست میکنند متوجه میشوید که این نوع بیانیه ها و فراخوانها ینهادها و چهره های جنبشهای اعتراضی است که در واقع مضمون و هدف اصلی انقلاب را صریح، روشن، و شفاف مطرح میکند و رویاروی جامعه میگذارد و جامعه را فراخوان میدهد که برای چنین خواستها و مطالباتی مبارزه کنند. و به این معنا محتوا و عمق میدهد به انقلاب زن، زندگی و آزادی. در واقع میتوان گفتکه این بیانیه ها تبیین و تفسیر چپ، رادیکال و انسانیاز شعار زن، زندگی آزادی به دست میدهد. ازینرو بیانیه های نهادها و فعالین جنبشهای اعتراضیچه از نظر بمیدان آمدن نیروی فعاله، مجرب و کارکشته ای که در مدتها در حال مبرازه با جمهوری اسلامی بوده اند و چه از نظر محتوای رادیکال و انسانی و عمیق این فراخوانها نقش موثری در تقویت انقلاب و پیشروی آن ایفا میکنند.
خلیل کیوان: شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت چند روز قبل بیانیه ایبا عنوان “در ارتباط با اوضاع خطیر جاری” منتشر کرد. در این بیانیه بهاوضاع سیاسی و موضوعاتی از جمله قتل مهسا، فقر، زندانیان سیاسی، کشتار معترضین و اعدامها و مسائل دیگر پرداخته شده است. بیانیه شورای سازماندهی پس از توضیح اوضاع کشور خواست های خود را در ٦ بند فرموله کرده است که دو محور را در بر میگیرند. مطالبات صنفی- سیاسی و موضوعات کلان سیاسی.
محور اول شامل آزادی دستگیر شدگان، آزادی بیان، تاکید بر شعار زن زندگی آزادی، لغو مجازات اعدام،آزادی عقیده و لغو مذهب رسمی، علیه آپارتاید جنسی و تبعیضات جنسیتی، آزادی اعتراض و تجمع و اعتصاب و تظاهرات و پایان دادن به امنیتی کردن فعالیت سیاسی، علیه تبعیض و نابرابری و تفرقه اندازی قومی و برای حقوق مساوی همه شهروندان است. در مورد طرح این خواستهای جامع چه نظری دارید؟
حمید تقوایی: به نظر من بیانیه شورای سازماندهیبرای جنبش کارگری و کلا برای انقلابی که در ایران جریان دارد، یکی از گامهای مهم به پیش است. بیانیه های مشابهی هم قبلا داده شده بود ولی تک موضوعی وعرصه ای بود مثلبیانیه علیه اعدام، برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه پرونده سازی های امنیتی و غیره. بیانیه اخیر شورای سازماندهی اعتراضاتکارگران نفت از این نظر یک گام بجلو استکه فقط به یک عرصه محدود نمانده است، از اعتراض علیه آپارتاید جنسی و خواست آزادی و برابری زن و علیه تبعیض به زن تا آزادی همه زندانیان سیاسی، تا آزادی مطبوعات، تا آزادی اعتصاب و اعتراض وتحزب تا جدایی مذهب از دولت و خواست لغو مجازات اعدام وغیره را در بر میگیرد و به این معنا تصویر جامعی از مجموعه خواستهایی که مردم دارند، اهدافی که بخشهای مختلف جامعه دنبال میکنند اعلام میکند.
بیانیه این خواستها و اهداف راهمانطور که گفتید در شش بند بطور مجزا مطرح میکند و مهمتر اینکه تمام بخشهای جنبش کارگری و کلا جنبش های اعتراضی را به اتحاد حول چنین خواستهایی فرامیخواند. از این نظر بیانیه کارگران نفت جایگاه ویژه ای دارد و میتواند و باید تبدیل بشود به الگوو نمونه ای برای بخشهای مختلف نه تنها جنبش کارگری بلکه جنبش دادخواهی، جنبش معلمان، جنبش دانشجویان، بازنشستگان و جنبش علیه اعدام و غیره؛ برای همه جنبشهایی که مدتها قبل از انقلاب شکل گرفته بودند وادامه داشتند و در این انقلابنیز فعالند. این بیانیه میتواند پرچمی باشد برای دور هم جمع شدن و متحد شدن این فعالین.
این نمونه بارزی از فراخوانهائی است که در پاسخ به سئوال قبل اشاه کردم که هم از نظر محتوا غنامی بخشد و تعمیق میکند انقلاب را و هم چهره هایی را به میدان میآورد که مجرب هستند و سابقه زیادی در مبارزه دارند، در سازماندهی دارند، در کارخانه خودشان و یا محله خودشان و محل کار خودشان محبوب و شناخته شده هستند. بنظرم بسیار مهم استکه این چهره ها و این فعالین حول چنین بیانیه ای متحد بشوند و مبارزه هماهنگی را به پیش ببرند.
خلیل کیوان: همانطور که اشاره شد این بیانیه دو محور داشت. محور اول که مسائل سیاسی و صنفی است که در مورد آن صحبت شد. در محور دومبیانیه به مسائل کلان ورود میکند. بیانیه تاکید میکند که کارگران علیه دولت مافوق و اعمال قدرت از بالای سر مردم هستند. از حکومت شورایی صحبت میشود. اینها یک سمت گیری کلان برای اداره کشور است. یک جهت گیری چپ و سوسیالیستی است. طرح چنین بیانیه هایی چه تاثیری بر موقعیت چپ و راست دارد؟
حمید تقوایی: اعلام مخالفت و اعتراض علیهدولت مافوق مردم بسیار مهم است بخاطر اینکه معنای عمیقی به مبارزه علیه دیکتاتوری میدهد. این بیانیه در واقع اعلام میکند نه تنها علیه جمهوری اسلامی و علیه دیکتاتوری مذهبی است بلکه علیه هر نوع دولت مافوق مردم است و این نقد عمیقی به دیکتاتوری است.نقد عمیقی هم به اعتراضات لیبرالی به دیکتاتوری است. نقد لیبرالی و دموکراسی طلبی مرسوماینرا نمیگوید، نقد دموکراتیک و حتی عمیقترین و پیشروترین جنبش های لیبرال دموکراتیک و یا مبارزه برای دموکراسی بحث شان دخالت مستقیم مردم نیست. حداکثربحث شان صندوق رای وانتخابات پارلمانی است. بیانیه شورای کارگران نفت بسیار فراتر میرودو اعلام میکندباید هر نوع دولت مافوق مردم جمع بشود و دخالت مستقیم کارگران و توده مردم در تعیین سرنوشت خودشان تضمین بشود. یادآوری میکنم که قبلا هم در دل مبارزه اعتصاب کارگران هفت تپه اسماعیل بخشی اداره شورایی را مطرح کرده بود. اداره شورایی هم بمعنای اداره کارخانه و مراکز تولیدی و هم بعنوان اداره سیاسی و اداره کل جامعه.در این بیانیه هم بر این دو جنبه تاکید شده است.شورای اعتراضات کارگران نفت اعلام کرده است ما چه در محل کار وچه در زندگی اجتماعیقدرت مافوق را بر نمی تابیم و خواهان اداره شورائی جامعه هستیم. از این نقطه نظر بیانیه رو به آینده دارد و چشم انداز مقابله با دولت مافوق مردم و دخالت مستقیم شوراها در اداره امور رادر برابر جامعه قرار میدهد؛یک نقد ریشه ای و رادیکال را جلوی مردم میگذارد و انتظارات و توقعات نه فقط جنبش کارگری که مدتها قبل اداره شورایی را مطرح کرده است، بلکه همه بخشهای جامعه رااز نفی دیکتاتوری و ریشه کن کردن سرکوب و اعمال سلطه یک اقلیتی بر جامعه ارتقا میدهد.هر نوع قدرت بالای سر مردم را جارو میکند و کنار میزند و خیلی روشن و شفاف اعلام میکند که باید حکومت به دست خود مردم باشد و ما کارگران نفت هیچنوع دولت مافوق مردمرا نمیپذیریم. این بنظر من بسیار مهم است و یکی از ویژگی های این بیانیه استکه نه تنها وارد مسائل اجتماعی و عمومی مثل برابری زن و مرد و علیه اعدام و آزادی زندانیان سیاسی و سکولاریسم و جدایی مذهب از دولت و غیره شده است بلکه نقد عمیقی هم به دیکتاتوری میگذارد وتعریف رادیکال و جامعی از آزادی و رهائی جامعه بدست میدهد.
خلیل کیوان: جنبش های اجتماعی پایدارتر مانند معلمان، نویسندگان، بازنشستگان، و تشکلهائی مثل سندیکاهای کارگری، شورای کارگران هفت تپه، اتحادیه آزاد کارگران، مادران خاوران و مادران آبان و بسیاری دیگر از سالها قبل فعال بوده اند و چهره های معتبر و شناخته شده ای در جامعه دارند. از سوی دیگر در دل انقلابنهادها، تشکل ها و چهره های تازه ای در داخل و خارج عروج کرده است از جمله تشکل های دانشجویی و جوانان محلات، انجمن خانواده های قربانیان هواپیماهای اوکراینی و غیره. نقش هر کدام از اینها در اعتراضات چیست؟ چه ویژگیها و تفاوت هایی بین آنها وجود دارد؟
حمیدتقوایی: این طبیعی است و قابل انتظار هم بود که انقلاب زن زندگی آزادی هم مانند هر انقلاب دیگری عده ای را بجلو میراند، کسانی که شاید تا دیروز زیاد هم در عرصه سیاست فعال نبودندو کسانی که با جمهوری اسلامی مخالف بودند ولی فعالیتی نداشتند.انقلاب طیف نسبتا وسیعی از این افراد را نیز فعال میکند و بمیدان می آورد. ما این امر را بخصوص در جنبش دانشجویی و دانش آموزی و کلا جوانان مشاهده میکنیم.همچنین عده ای از جامعه هنری و ورزشی علیه جمهوری اسلامی و در حمایت از انقلاب فعال شده اند. اینها قبل از آغاز این انقلاب زندگی خودشان را داشتند و درگیر مبارزه ای هم نبودند ولی امروز می بینید خیلی صریح و قاطع علیه جمهوری اسلامی ایستاده اند. این از دستاوردهای انقلاب است ولی باید توجه داشت که انقلاب از آسمان نازل نشده بلکه روی دوش یکسری اعتراضات و مبارزات اجتماعی شکل گرفته است. انقلاب زن، زندگی و آزادی بر متن جامعه ای شکل گرفته که در آن مبارزه زنان به قدمت طول عمر جمهوری اسلامی است. از همان روز اول اعتراض زن علیه حجاب که جرقه این انقلاب را زد شروع شد. از همان اسفند سال ۵۷ این مبارزه شروع شد و مدام مبارزه زنان علیه حجاب و علیه آپارتاید جنسی و کلیه تبعیضات ادامه داشت. مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، علیه عدامها، علیه پرونده سازی های امنیتیو غیره هم سابقه چند دهساله دارند.چهره هایی از جنبش کارگری که امروز همین بیانیه ها را میدهند از سالها قبل علیه پرونده سازی های امنیتی به میدان آمده بودند، علیه دستگیری ها علنا صحبت کرده بودندو حتی رهبران جنبش کارگری دادستان کل کشور و قوه قضائیه را به چالش طلبیده بودند. اینها همه زمینه ساز و تدارک کننده انقلابی اندکه ما امروز شاهدش هستیم. اینها چهره های سازنده این جنبش انقلابی هستند که الان گسترده تر شده و چهره ها و تشکلهای جدیدی به آن اضافه شده است.به نظر من با ادامه این انقلاب و با تعمیق اش نقش این فعالین شناخته شده و با سابقه جنبشهای اعتراضی هرچه برجسته ترخواهد شد.
خلیل کیوان: در یک جامعه باز فعالین و نهادها و تشکل ها با جنبش های طبقاتی مختلف تداعی میشوند و با احزاب نزدیک هستند، بعضا از یک حزب سیاسی حمایت میکنند و یا عضو آنها هستند.چرا در فضای سیاسی ایران چنین تعینی دیده نمیشود؟
حمید تقوایی: یک نکته کلیدی همین استکه شما گفتید. تعین حزبی”دیده نمیشود”. دیده نمیشود ولی وجود دارد. این از محاسن اختناق برای طبقات سرکوبگر، طبقات حاکم است که شرایطی را ایجاد کنند که علنا کسی نتواند بگوید که من عضو یک حزب انقلابی هستم، عضویک حزب چپ و کمونیستهستم. این امر به این معنا نیست که چنین افرادی وجود ندارند. در شرایط دیکتاتور همیشه دامنه نفوذ اجتماعی احزاب انقلابی و کمونیست بیش از تعداد اعضای آنهاست ولی این اعضا وجود دارند وفعال هم هستند. بخصوص در جنبش کارگری و کلا در جنبش های حق طلبانه ای که می بینید من میتوانم ادعا کنم که اکثریت بالایی از فعالین خودشان را چپ، سوسیالیست و کمونیست میدانند.
از طرف دیگر احزاب همکاملا زیر زمینی هستند. در جوامع غربی بخاطر اینکه این شرایط اختناق وجود ندارد و آزادی های نسبی وجود دارد احزاب میتوانند علنا اعلام موجودیت کنند و دفتر علنی داشته باشند و فعالیتهای علنی بکنند. در ایران چنین شرایطی نیست یعنی هم از نقطه نظر افراد که میخواهند حزبی کار کنند و هم اعلام حضور علنی احزابدیکتاتوری سد راه است.در زیر چادر اختناق کسی نمیتواند بگوید که چند درصد از فعالین و یا کلا مردم تعلق حزبی دارند، عضویا کادر و یا هوادار این یا آن حزب مخالف هستند.بسیاری خود را طرفدار و حتی فعال این یا آن حزب میدانند بی آنکه به کسی اطلاع داه باشند و یا جائی ثبت نام کرده باشند.اینها را نمیتوان تعیین کرد،آماری نداریم و امکانش نیست ولی گرایشات سیاسی را میتوانیم مشاهده کنیم. همین بیانیه هایی که درباره شان صحبت کردیمگرایش چپ و رادیکالی را نمایندگی میکنند. در حرکتهای قبلی،در اعتصابات هفت تپه و در همین اعتصابات کارگران پیمانی و کارگران رسمی نفت، در اعتراضات مادران دادخواه و علیه اعدام و آزادی زندانیان سیاسی و غیره هر جا تشکلها و چهره هابیانیه دادند و فراخوانی دادند، اطلاعیه ای دادند، اظهار نظری کردند، می بینید که از موضعی چپ و رادیکال بوده است. من ادعا نمیکنم که همه فعالین اینطور هستند.در جنبش های اعتراضی و حتی جنبش کارگری همگرایشات مختلفی وجود دارد. ولی آنچه در سطح فعالین جنبش های اعتراضی که اسم بردیم قابل مشاهده استاینست که گرایش چپ مسلط است. ما در ادبیات حزب به این پدیده تحت عنوان چپ اجتماعی رجوع میکنیم. ممکن است که خیلی از این فعالین خودشان را حزبی ندانندولی از نظر سیاسی و خط و موضع کاملا چپ هستند. همین خواست مخالفت با دولت مافوق مردم ، این که بردگی مزدی را نمیپذیریم، این خواست که ریاضتکشی اقتصادی را نمیپذیریم و کمی عمیق شوید در شعار معیشت، منزلت حق مسلم ماست، اگر دقیق بشوید در شعار “حقوق های نجومی فلاکت عمومی” در همه این موارد شما می بینید که یک گرایش عمیق ضد شکاف طبقاتی و ضد حکومت مفتخورها، ضد حکومت بالاسر مردم وجود دارد و از این نظر میشود گفت که بخش قابل توجهی از فعالین و اکتیویستها و نهادهای درگیر مبارزات چه در طی چهار دهه اخیر و چه امروز در این انقلاب رادیکال و چپ و هستند و با پرچم آرمانهای سوسیالیستی دارند مبارزه میکنند.
١٨ فوریه ٢٠٢٣