اخیرا، در روزهای ٧ و ٩ اوت، دو اطلاعیه به امضای “کمیته مرکزی کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران” منتشر شده است. دو اطلاعیه با یک امضا ولی علیه و در نقد یکدیگر! این اطلاعیه ها به دو جناح حزب کمونیست ایران که حدود هشت ماه پیش از یکدیگر جدا شده اند متعلق اند. اما شاید برای اولین بار در تاریخ انشعابات احزاب معلوم نیست چه کسی از چه کسی انشعاب کرده است! هر یک دیگری را انشعابی مینامد. نفس اینکه بعد از هشت ماه هنوز دو حزب جدا شده از یکدیگر با یک اسم و امضای واحد فعالیت میکنند و هنوز مدعی هستند دیگری انشعاب کرده است خود بیانگر شرایط ویژه اختلافات و جدائی در حزب کمونیست ایران است. قبل از وارد شدن به این ویژگیها لازمست مختصرا به مضمون اختلافات بپردازیم.
جوهر سیاسی اختلاف
تا آنجا که به مضمون اختلافات مربوط میشود یک جناح، جناح صلاح مازوجی، سیاستهای جناح مقابل را راست و ناسیونالیستی میداند و جناح ابراهیم علیزاده معتقد است اصلا اختلاف سیاسی مهمی وجود ندارد و جدائی امری غیر سیاسی و غیر مسئولانه بوده است. این موضع جناح علیزاده نه توضیح مساله بلکه دور زدن و نادیده گرفتن آنست.
من در نوشته ها و مصاحبه های متعددی جهتگیری و سیاستهای ناسیونالیستی کومه له تحت رهبری ابراهیم علیزاده را نسبتا به تفصیل نقد کرده ام ( لینک این مقالات در آخر این نوشته درج شده است) . حزب ما نیز در مقطع اعلام تشکیل “کمیته دیپلماسی” و همراهی و همکاری مرکزیت کومه له با سازمانهای ناسیونالیستی و اسلامی کرد تحت عنوان دیپلماسی و اقدامی دیپلماتیک، اطلاعیه ای در این مورد منتشر کرد.
همانطور که در نوشته های قبلی نیز توضیح داده ام این جهتگیری کومه له اساسا در منطقه گرائی این سازمان یعنی در این واقعیت ریشه دارد که این حزب عملا آینده سیاسی خود را نه در سیر تحولات سیاسی در ایران بلکه در تحولات منطقه می بیند و دنبال میکند. موضوع اختلاف اخیر یعنی منازعه بر سر اردوگاه کومه له در کردستان عراق، نمونه دیگری از این منطقه گرائی است.
این منطقه گرائی، علیرغم انتقادات بعضا درست جناح مازوجی به مواضع و سیاستهای جناح مقابل، بدرجاتی در مورد خود جناح مازوجی نیز صادق است. برای هر دو جناح داشتن و حفظ اردوگاه در خاک کردستان عراق امری پایه ای و هویتی است. ماندن در منطقه و اردوگاه داری بمعنای مرسوم و سنتی اش یکی از مسائلی بود که منجر به جدائی حزب ما از حزب کمونیست ایران شد. در جدال درونی جناحهای کومه له نیز جناح مازوجی در برابر “اتهام” کم اهمیت دادن به اردوگاه مدام بر تعهد خود به به حفظ اردوگاه و باقی ماندن در منطقه تاکید میکرد. این در عین حال نوعی خنثی کردن “اتهام” هسموئی با حزب کمونیست کارگری هم بود. اما این دیدگاه منطقه ای تنها به اصرار بر حفظ اردوگاهها محدود نمیشود. تاکید بر بیرون راندن جمهوری اسلامی از کردستان، حاکمیت در کردستان، اتحاد نیروهای چپ در کردستان، مساله دولت موقت و دولت دوران گذار در کردستان، و نظایر ان نیز نمونه های دیگری از دیدگاه ناسیونالیستی- منطقه گرایانه هر دو جناح است. اختلاف آنان بر سر آلترناتیوها و راه حلهای مختلف در برخورد به این مسائل در چارچوب کردستان است و نه برسر نفس محدود کردن این موضوعات، که خصلتی سراسری دارند، به منطقه کردستان!
اما مستقل از مضمون سیاسی اختلافات شیوه جدائی و انشعاب و حق و حقوق هر جناح که موضوع اطلاعیه های اخیر دو حزب را تشکیل میدهد در خود قابل بررسی است. بویژه اکنون که جدائی صورت گفته به نظر میرسد مساائل مربوط به شیوه جدائی به محور تنش و جدل بین دو حزب هم نام بدل شده است.
مساله اقلیت و اکثریت: کدام جناح انشعاب کرده است؟
این که هر دو جناح خود را حزب و جناح مقابل را انشعابی مینامند در این واقعیت ریشه دارد که جناح مازوجی در کمیته مرکزی حزب اکثریت بالائی دارد و جناح علیزاده در کمیته کردستان. از نظر خط سیاسی نیز اینطور به نظر میرسد که خط علیزاده در کومه له موقعیت هژمونیک و دست بالا را دارد. این تناقض بین ترکیب کمیته مرکزی حزب و موقعیت واقعی جناحها در تشکیلات، با توجه به وزن و ثقل بالای کومه له در حزب کمونیست ایران، اجازه نمیدهد مساله حق و حقوق جناحها و اینکه جناح انشعابی کدامست براحتی حل و فصل بشود و به نتیجه برسد.
در هر حزبی که بحث و جدل درونی اوج میگیرد و به جدائی می انجامد نهایتا جناح یا فراکسیونی که اکثریت را با خود دارد نام حزب و ارگانها و امکانات حزبی را حفظ میکند و جناح اقلیت انشعاب میکند و اسم دیگری بر خود میگذارد. ( در پرانتز بگویم که تنها استثنا بر این قاعده کلی جدائی حزب کمونیست کارگری از حزب کمونیست ایران بود که منصور حکمت علیرغم اینکه اکثریت اعضا و کادرهای حزب کمونیست او را رهبر خود میدانستند و حتی رهبران جناح مقابل مدعی پیروی از او بودند، اعلام کرد تنها با قلمم از حزب میروم و هم نام حزب و هم امکانات را به جناح اقلیت واگذار کرد. این جدائی حتی نه به شکل جمعی و تحت نام یک جناح و یا فراکسیون، بلکه به شکل استعفای فردی از حزب کمونیست صورت گرفت. )
جدائی اخیر در حزب کمونیست هم استثنا است منتهی در جهت عکس! از یکسو رهبر و خط هژمونیکی که بتواند حزب را یکپارچه و متحد نگاه دارد وجود ندارد و از سوی دیگر از نظر کمی نیز اقلیت و اکثریت در کمیته مرکزی تناسب قوا در کل حزب را منعکس نمیکند. به این خاطر است که بعد از هشت ماه هنوز مساله لاینحل مانده است. این فعالیت دو جریان تحت یک نام و امضا و ادعای انشنعاب جناح مقابل نه تنها مایه تنش و کشمکش در مناسبات بین این دو حزب است بلکه در کل جامعه و حتی در میان نیروهای سیاسی نیز گیجی و سردرگمی ایجاد میکند. راه حل اصولی به نظر من نظر پرسی و رجوع به آرای همه اعضا و کادرهای هر دو حزب برای تعیین اسم است.
مساله اردوگاه و تقسیم امکانات
محور جدل جناحهای کومله در اطلاعیه های اخیرشان مساله اردوگاه است. اکنون این موضوع به یک مساله حاد و تنش زا تبدیل شده است. کومه له حزب کمونیست مازوجی اطلاع داده است که اعضا و کادرهای او را از اردوگاه کومله در کردستان عراق اخراج کرده اند. این اطلاعیه میگوید امکانات حزب ثمره تلاش مشترک هر دو جناح است و به هردو جناح تعلق دارد و از این زاویه اقدامات “ضد دموکراتیک” جناح علیزاده را محکوم کرده است.
به نظر من بحث تلاش مشترک در اینجا موضوعیتی ندارد. فراکسیونهای درون یک حزب حق دارند و میبایست امکانات در ارگانهای مختلف حزبشان را بر مبنای کمیت و تعداد اعضای هر فراکسیون تقسیم کنند اما بعد از جدائی و انشعاب موضوع کاملا متفاوت میشود. بعد از جدائی اسم و امکانات حزب در دست اکثریت میماند و فراکسیون انشعابی موظف است حزب خود را از نو سازمان بدهد. بخصوص ارگانهای حزب نمیتوانند به شکل ترکیبی از هر دو جناح به کار خود ادامه بدهند. اردوگاه ، مستقل از نقد ما به جایگاه هویتی اردوگاه برای هر دو جناح که در بالا توضیح داده شد، یک ارگان کومه له محسوب میشود و نمیتواند محل زندگی و فعالیت مشترک دو حزب جدا شده از هم باشد. این به معنی تنش و اصطکاک هر روزه است و این امر بخصوص در یک ادوگاه نظامی میتواند عواقب وخیم و خطرناکی در پی داشته باشد. هشت ماه قبل، ممانعت جناح علیزاده از ورود کادرهای جناح دیگر به اردوگاه و تهدید انان که در مقطع قبل از انشعاب رخ داد امری غیر اصولی بود که همان زمان در اطلاعیه ای مورد نقد حزب ما نیز قرار گرفت اما امروز بعد از جدائی این امر دیگر صادق نیست. اکنون دو حزب وجود دارد و همانطور که دو حزب نمیتوانند کمیته مرکزی و کمیته ها و ارگانهای حزبی مشترکی داشته باشند، اردوگاه مشترکی نیز نمیتوانند داشته باشند. این نه عملی است نه اصولی. سئوال در واقع اینست که اردوگاه موجود متعلق به کدام حزب است؟ قاعدتا اردوگاه نیز مانند سایر ارگانهای حزبی باید متعلق به جناحی باشد که نام حزب را حفظ کرده است. اینجا دوباره مساله اکثریت و اقلیت و حفظ نام حزب مطرح میشود. از آنجا که هر دو بخش جدا شده خود را “حزب کمونیست ایران” (و در کردستان “کومله – کمیته کردستان حزب کمونیست ایران”) مینامند این مساله به موضع تنش و کشمکش تبدیل شده است. همه پرسی از اعضا برای تعیین نام حزب که در بالا اشاره کردم میتواند این مساله را نیز به شکل اصولی حل و فصل کند. اما مستقل از هر ادعائی امروز اردوگاه عملا در دست کومه له علیزاده است. در واقع صاحبخانه اوست و کادرها و اعضای حزب مازوجی مهمان محسوب میشوند. جناح مازوجی که از اخراج اعضایش از اردوگاه انتقاد میکند و خواهان “پذیرفته شدن” از جانب حزب دیگر و درخواست از او برای باقی ماندن در اردوگاه است نیز دوفاکتو این امر را پذیرفته است.
کومه له علیزاده در اطلاعیه اش میگوید هشت ماه به هفت نفر از کادرهای جناح دیگر در اردوگاه اسکان داده است و حتی مقر دیگری برای آنان مهیا کرده است و اکنون خواهان آنست که آنان اردوگاه را ترک کنند و در مقر جدید مستقر شوند. به نظر من هم از نظر اصولی و هم عملی بهترست کومه له مازوجی این پیشنهاد را بپذیرد. اما اگر جناح مازوجی نقد عمیقی بر سیاستها و سنتهای ناسیونالیستی دارد باید عبای اردوگاه و ماندن در زیر تنظمیات احزاب و حکومت قومی و ارتجاعی اقلیم کردستان را به لقایش ببخشد و ایجاد ارگانهای لازم برای سازماندهی جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی در کردستان را در دستور کار خود قرار دهد.
موخره
کومله علیرغم این جدائی و علیرغم جهت گیری ناسیونالیستی رهبری آن، هنوز یک حزب اجتماعی در کردستان است. این موقعیت را مدیون مبارزاتش در اولین سالهای بعد از انقلاب ٥٧ و قعالیتش بعنوان کمیته کردستان حزب کمونیست ایران در دوره رهبری منصور حکمت است. اما اگر خود را از چارچوب سنتهای ناسیونالیسم کرد و منطقه گرائی آن رها نکند موقعیت اجتماعی خود را نیز از دست خواهد داد. امیدوارم مساله دو حزب با یک نام هر چه زودتر به شکل اصولی ای حل و فصل بشود و هر دو حزب تمام انرژی و تلاششان را به مبارزه ای رادیکال علیه جمهوری اسلامی اختصاص بدهند.
در آخر مقاله کمونیسم و ناسیونالیسم در کردستان نوشته بودم خواهان این هستم که کومه له یک نیروی رادیکال و اجتماعی باشد. نیروئی در مقابل حکومت، در مقابل اسلامیسم، در مقابل آپوئیسم و در مقابل ناسیونالیسم در هر شکل و هیات آن. هر چه بیشتر اینطور باشد این بیشتر به نفع کل چپ و طبقه کارگر در ایران است.
امروز هم همین آرزو را دارم منتهی برای دو کومه له!
١٠ اوت ٢٠٢٢
لینک مقالات:
کمونیسم و ناسیونالیسم در کردستان
بحثی در مورد نیروهای ناسیونالیستی-اسلامی در منطقه و موقعیت کومه له، آوریل ٢٠١٩
در مورد اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران، فوریه ٢٠٢٢
https://www.iran-tribune.com/opinions/2022-02-20-20-47-08
کومه له در پله آخر منطقه گرائی ، اوت ٢٠١٩
در نقد جهتگیری ناسیونالیستی کومه له؛ ژوئن ٢٠١٧
در مورد مذاکره احزاب ناسیونالیست کرد با جمهوری اسلامی، اوت ٢٠١٩