هنوز جنایت هولناک قتل مونا حیدری کودک- همسر موضوع داغ جامعه بود که بیانیه بیش از ۳۰۰ نفر از سینماگران زن از ابعاد گسترده خشونت و آزار و تعرض جنسی به زنان در محیط سینما پرده برداشت.
بیحقوقی زن و تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان پدیده ای جهانی است و مبارزه علیه آن و علیه بنیادهای آن نیز در سراسر جهان و به اشکال گوناگون جریان دارد. اما در کشورهایی که جریانات اسلامی حکومت میکنند و مشخصا در ایران تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان که به بیرحمانه ترین و زمخت ترین اشکال، هر روزه و در ابعاد وسیعی عمل میکند، حکومتیو سیستماتیک است. این حکومت است که با استفاده از تمام امکانات خود فرهنگ تجاوز به زنان را اشاعه میدهد و زنان را رسما و بر طبق قوانین و سنت های اسلامی به برده جنسی تبدیل میکند. ابعاد تجاوز و تعدی به زنان و کودکان تحت حکومت اسلامی در ایران و سیستم عریض و طویل نهادهایی که هم و غمشان سازمان دادن کودک همسری و صیغه و خرید و فروش زنان و کودکان و توجیه تجاوزات و تعدیات هر روزه به زنان است، بشدت تکاندهنده و یک فاجعه بزرگ تاریخی و انسانی است.
از اخلاقیات عقبمانده و ضد زن و ضد بشری اسلامی که توسط حکومت رواج داده میشود تا کودک همسری و قوانین جمهوری اسلامی که تجاوز به دختربچه ها را تحت عنوان ازدواج اسلامی به رسمیت شناخته است، از تجاوز به زنان زندانی سیاسی در دهه شصت که با توجیهات شرعی انجام شد و تجاوز به سایر زندانیان در تمام طول حاکمیت جمهوری اسلامی تا خشونت جنسی کلامی و توهین و تحقیر جنسی هرروزه علیه زنان زندانی، از رفتار کثیف و بیشرمانه مقامات دادگاهها با زنان شاکی از تجاوز یا زنانی که برای طلاق به دادگاهها مراجعه میکنند و محکوم کردن زنانی که در مقابل تجاوز جنسی از خود دفاع میکنند در بیدادگاههای حکومت تا مقصر دانستن زنانی که مورد تعرضی جنسی قرار میگیرند در رسانه های حکومتی و مساجد، از بیحقوقی رسمی زن در خانواده و اجبار به تمکین به شوهر تا ممنوعیت رابطه آزاد جنسی میان بزرگسالان و در مقابل قانونی بودن تعدد زوجات و خرید و فروش زن تحت عنوان صیغه اسلامی، از نادیده گرفتن سوءاستفاده های هر روزه جنسی از زنان توسط وابستگان به قدرت و کارفرماها و مقامات اداری تا تبرئه یا تخفیف در محکومیت مرتکبین قتل های ناموسی و متجاوزین به زنان، از تحقیر جنسی رنگین کمانی ها تا محکومیت بدلیل گرایش جنسی آنها و از تبلیغات کثیف هر روزه حکومتیان و آیت الله ها و صدا و سیما علیه بیحجابی تحت عنوان هرزگی و بی بند و باری زنان تا جلوگیری از آموزش مسائل جنسی در مدارس و هزاران نمونه دیگر، اینها همه گوشه ها و جنبه های مختلف سیستمی را نشان میدهد که از اساس بر تجاوز و تعدی به زنان و کودکان بنا شده است.
رسانه های حکومتی، آخوندها، آیت الله ها و کلیه مزدوران حکومت بیحجابی را معادل «بی ناموسی» معرفی میکنند و این فرهنگ ضد زن و عقبمانده را مدام در جامعه پمپاژ میکنند و بدینطریق اوباش و آتش به اختیاران را به جان زنان می اندازند اما نه کوچکترین قانونی در دفاع از زنان وجود دارد و نه کوچکترین نهادی برای حفاظت از زنانی که مورد انواع تهدیدات جنسی و قتل ناموسی و غیره قرار میگیرند. جمهوری اسلامی برعکس، نهادهای مدافع حقوق زن و فعالین این عرصه را مدام تحت تعقیب قرار میدهد و دستگیر و زندانی میکند. عامدانه از آموزش مسائل جنسی در مدارس خودداری میکند و بجای آن تبدیل زنان و دختران به انسان های بیحقوق و برده جنسی را آموزش میدهد و مانع آگاهی کودکان از ابتدایی ترین مسائل جنسی و بالا بردن هوشیاری و اعتماد بنفس آنها در مقابل دست درازی های جنسی و راههای مقابله با آن میشود، چون این آموزش ها به خرافات مذهبی و تابوهای مذهبی ضربه ای اساسی میزند. حکومت میلیون ها دختربچه را از همان کودکی بدون آموزش و بی دفاع در جامعه رها میکند و از آنطرف فرهنگ زن ستیزی و اینکه زن فتنه گر است و خودش عامل تجاوز است را رواج میدهد و دست لمپن های حکومتی و مردان تجاوزگر را علیه زنان باز میگذارد. در یک کلام تجاوز به زنان در ایران قانونی و حکومتی و نهادینه است، فرهنگ تجاوز و سوء استفاده از زنان مستقیما توسط حکومت و طبق اسلام و قوانین حکومتی اشاعه داده میشود و مبارزه علیه آن نیز اساسا مبارزه ای علیه حکومت و قوانین آن است.
مقابله با حکومت زن ستیز اسلامی و حکومت تجاوز و جنایت علیه زنان از بدو سر کار آمدن حکومت در ابعادی وسیع شروع شد و علیرغم همه جنایات حکومت، این جنبش اجتماعی تر، تعرضی تر و آگاهتر شده است. مقاومت گسترده زنان علیه حجاب اجباری، عکس العمل معلمان و بسیاری از فعالین نسبت به قتل فجیع مونا حیدری، تحرک قابل توجه زنان و مردم آزاده در هشت مارس ها، بیانیه های مختلف توسط فعالین جنبش های اعتراضی، حضور فعال زنان در خط مقدم جنبش های حق طلبانه، گسترش رقص و شادی زنان در هفته های اخیر، اعتراض وسیع به راه ندادن زنان به ورزشگاه و پاشیدن اسپری فلفل به صورت آنها و بیانیه بیش از ۳۰۰ نفر از سینماگران علیه خشونت و تجاوز جنسی و قبل تر از آن جنبش «من هم»، گوشه هائی از این جنبش عظیم علیه خشونت به زنان و حکومت تجاوز اسلامی و قوانین ضد زن اسلامی را نشان میدهد.
ریشه کن کردن تعدی و تجاوز به زنان بدون دست بردن به ریشه که خود حکومت و قوانین اسلامی است، امکان پذیر نیست. جنبش علیه خشونت و تجاوز به زنان به همین دلیل از ابتدا بخشی از جنبش سرنگونی حکومت بوده است و امروز نیز باید خود را در این قامت ببیند و در این راستا گام بردارد. افشای تعدیات و دست درازیها به زنان و کودکان، زیر فشار گذاشتن حکومتیان با دفاع گسترده از برابری زن و مرد و لغو حجاب اجباری و لغو قوانین ضد زن، گام مهمی در این راستاست.
این جنبش را باید همه جانبه تقویت کرد. باید از زنان معترض به خشونت جنسی بدون هیچ تردید و تاملی حمایت کرد و صدایشان را بازتاب داد. با کودک همسری و فرهنگ ضد کودک باید فعالانه مقابله کنیم و لغو قوانین ضد انسانی حاکم در زمینه حقوق زن و کودک را به خواستی همگانی تبدیل کنیم، تبلیغات شنیع حکومتی علیه زنان را افشا و محکوم کنیم و فرهنگ پیشرفته و انسانی در زمینه مسائل جنسی را در مدارس و در سطح جامعه توسط معلمان و بخش های پیشرو جامعه اشاعه دهیم، ادبیات پیشرو در زمینه مسائل جنسی را با استفاده از تجارب زنان در کشورهای پیشرفته تر اروپایی هر چه بیشتر منتشر کنیم، خواست برابری کامل زن و مرد و لغو کلیه قوانین ضد زن و انحلال کیه ارگان های ضد زن حکومتی را به خواست کلیه تشکل ها و جنبش های حق طلبانه تبدیل کنیم و حکومت و ارگانها و مبلغان ضد زنش را هرچه بیشتر تحت فشار قرار دهیم.
برای پایان دادن به خشونت و تجاوز هر روزه ای که در محیط کار و خانه و خیابان و همه جا علیه زنان صورت میگیرد و پایان دادن به کل بیحقوقی زن و فرهنگ و قوانین ضد زن باید حکومت زن ستیز اسلامی را سرنگون کرد.
حزب کمونیست کارگری ایران
۱۷ فروردین ۱۴۰۱، ۶ آوریل ۲۰۲۲