با توجه به تحولات ششماهه اخیر از جمله:
١- گسترش و تعمیق بیش از پیش اعتراضات و اعتصابات کارگری، بویژه اعتصابات پیگیر کارگران نیشکر هفته تپه، مبارزات کارگران فولاد اهواز و اعتصابات سراسری کارگران نفت با بچالش کشیدن فساد و فاصله عظیم بین فقر و ثروت و مقابله با سیاستهای کلان اقتصادی حکومت، نظیر خصوصی سازیها و پیمانکاری و مناطق ویژه اقتصادی، نقش تعیین کننده ای در رادیکالیزه و چپ شدن هر چه بیشتر فضای سیاسی عمومی جامعه ایفا کرده است
٢- پیروزی کارگران نیشکر هفت تپه در خلع ید از دارودسته حاکم بر این مجتمع و اعلام و تاکید بر اداره یا نظارت شورائی خود کارگران بر امر تولید در جشن پیروزی کارگران یک نقطه عطف و گام مهم به پیش در جنبش کارگری و در فضای سیاسی عمومی جامعه است.
٣- بزرگداشت و جشن و اعتراض به مناسبت هشت مارس روز جهانی زن و اول ماه مه روز جهانی کارگر، که از دستاورهای جنبش کارگری و سوسیالیستی است، به امری گسترده در جامعه ایران تبدیل شده است
٤- تداوم اعتراضات سراسری معلمان و تجمعات سراسری بازنشستگان در یکشنبه های اعتراض با خواست تحصیل و بهداشت و درمان رایگان، و مشخصا مبارزه مشترک آنان دوشادوش جنبش کارگری برای افزایش دستمزدها به بیش از ١٢ میلیون تومان، سطح تازه ای از اتحاد و همبستگی طبقاتی را به نمایش میگذارد
٥- مخالفت با هر نوع قدرت مافوق مردم و تاکید بر اداره شورائی، که اولین بار بوسیله کارگران اعتصابی هفت تپه در سال ٩٦ در سطح جامعه مطرح شد، مطلوبیت توده ای یافته و از جمله در پیامها و قطعنامه های اول مه اعلام شده است.
٦- کارزارهای حزبی و مورد حمایت حزب در مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، جنبش علیه اعدام، دفاع از پناهجویان ایرانی، و بایکوت جهانی جمهوری اسلامی در ششماه گذشته با استقبال مردم و فعالین و رسانه ها روبرو شده و قدمهای مهم و چشمگیری بجلو برداشته است.
٧- تمجید از فعالین سرشناس جنبش کارگری، روی آوری به سرنگونی، اعلام هفت تپه بعنوان آلترناتیو حکومت، انصراف از سلطنت و پیش بینی آینده سوسیالیستی جامعه از سوی چهره ها و رهبران اپوزیسیون راست، حاصل و بازتاب ثقل و قدرت جنبش کارگری و کمونیستی در جامعه است.
واقعیات فوق حاکی از گسترش سرنگونی طلبی به روایت چپ، و شکل گیری هژمونی سوسیالیستی در گفتمانهای عمومی، فضای سیاسی و حرکات میدانی جامعه است. جنبش سرنگونی و مقابله مردم مردم با حکومت، که در سالهای اخیر و مشخصا بعد از خیزش ٩٨ یک روند رو به اوج داشته است، اکنون به گفتمان و نقد سوسیالیستی حکومت و کل نظام فاسد و بحرانزده سرمایه داری اسلامی روی می آورد.
حزب در ایجاد این شرایط نقش فعالی داشته است و اکنون بر متن این شرایط میتواند و باید بعنوان یک نیروی پرنفوذ اجتماعی و هژمونیک عروج کند و در سطح وسیعی در میان فعالین و توده مردم بعنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی شناخته بشود.
بدین منظور کمیته مرکزی وظایف زیر را در اولویت کار حزب قرار میدهد
الف- ظاهر شدن حزب و رهبری و کادرهای حزب در عرصه های مختلف مبارزاتی بعنوان نماینده و سخنگوی کل مردم و فعالین سرنگونی طلب در مدیای اجتماعی، در رسانه ها، و در کارزارها و جنبشهای جاری.
ب- تعمیق و گسترش بیش از پیش جنبش سرنگونی بر مبنای نقد سوسیالیستی رژیم و نظام موجود. و بر این مبنا تعمیق و رادیکالیزه کردن اعتراض بخشهای مختلف جامعه علیه رژیم. نه به جمهوری اسلامی باید با نه به بردگی مزدی، نه به دولت مافوق مردم، و نه به شکاف عظیم بین فقر و ثروت تداعی و معنی بشود.
ج- ایجاد پلاتفرمها و ظرفهای اعتراضی و مبارزاتی بمنظور دخیل و درگیر کردن فعالین میدانی در عرصه های مختلف حول سیاستها و راهکارهای چپ و رادیکال.
د- تعین بخشیدن به نقد سوسیالیستی وضع موجود در یک سطح علنی و اجتماعی. تلاش برای اظهار وجود کنشگران و چهره های چپ با بیانیه ها و اطلاعیه ها و طومارها و فراخوانهای علنی در دفاع از سوسیالیسم. آلترناتیو سوسیالیستی میتواند و باید چهره های سرشناس و علنی خود را در میان کارگران و نویسندگان و هنرمندان و ورزشکاران و فعالین جنبش رهائی زن و جنبش دادخواهی و دیگر جنبشهای حق طلبانه داشته باشد.
ه- جذب هرچه گسترده تر فعالین و چهره های جنبش سرنگونی و جنبشهای حق طلبانه جاری به سیاستها و کارزارها و فراخوانها و راهکردهای حزب.
و- تمرکز بر ضرورت و مطلوبیت تحزب و گسترش عضوگیری.