تظاهراتها و شورش هایی که در اعتراض به قتل وحشیانه جرج فلوید توسط پلیس در صدها شهر در آمریکا و سایر نقاط جهان برپا شده، یک نقطه عطف تاریخی را رقم میزند. این فقط اعتراضی به قتل فجیع و بیرحمانه یک مرد سیاهپوست توسط پلیس نژادپرست آمریکا نیست، این فقط اعتراضی به بقاء جان سخت تبعیض نژادی در جامعه آمریکا نیست. این قبل از هرچیز شورشی بی سابقه و آشتی ناپذیر علیه شقاوت و بی اعتنایی حاکمان حاضر جامعه نسبت به جان و حرمت انسان است. زمینه های مادی عمیقتر تظاهرات ها و راهپیمایی های گسترده چند روز گذشته، اعتراض به فقر و نابرابری و تعمیق شکاف بین فقیر و غنی است که بطور وحشتناکی روبه افزایش است و در دوره کرونا بمراتب بیشتر شد. به یک معنی این “شورش گرسنگان” است که ناله های حزن انگیز جرج فلوید که “نمی توانم نفس بکشم” آخرین قطره ها بر کاسه صبر و تحملش بود و به ناگاه طوفان وار آنرا به وسط صحنه سیاست آمریکا و جهان کشاند.
خیلی ها نمی خواهند حقایق تکان دهنده پشت شورش اخیر در آمریکا را ببینند. از ترامپ فاشیست و نارسیسیت که ابلهانه میخواهد آمریکا را حول سیاست های نژاد پرستانه و فوق ارتجاعی به جنگ و تعارض داخلی بکشاند تا مگر در مسند ریاست جمهوری باقی بماند، تا دمکراتهایی که میخواهند با قدری کوتاه آمدن و پذیرش برخی رفرم ها این طغیان اجتماعی را رام کنند و دور بعد رئیس جمهوری را ببرند، تا مفسرین بی بی و سی و سی ان ان و غیره که میکوشند موضوع را در چهارچوب “تبعیض نژادی غیر قانونی” و یا بی قانونی این و آن مامور و مقام اجرایی محدود و مخاطبان خود را گمراه کنند و تا حتی برخی فعالین به اصطلاح چپ که موضوع را در حد اعتراض به تبعیض نژادی و سیاست های فاشیستی ترامپ و نقد “امپریالیسم آمریکا” می بینند. در این صف از همه نامربوط تر و بی شرمتر البته سران رژیم اسلامی هستند. آنها با روضه خواندن برای مرگ جرج فلوید میکوشند تا ایدئولوژی اسلامی و ضد آمریکایی را مگر باد بزنند، یا مگر بر جنایات بیشمار هر روز خود سرپوش گذارند.
در برابر این صف تقلیل دهندگان واقعیت اعتراضات اخیر البته خود مردم آزاده و آگاه آمریکا، جهان و ایران هستند. در ایران مردم در پس قتل وحشیانه جرج فلوید و تظاهرات ها و شورش های خشمگینانه و قاطع مردم آمریکا در چند روز اخیر یک اعتراض اجتماعی وسیع و رادیکال علیه وضع موجود را می بینند و از آن الهام میگیرند. فی الحال “نمی توانم نفس بکشم” به شعار مردم ایران تبدیل شده است. آنها با این شعار رژیمی که یک آپارتاید جنسیتی تمام و کمال علیه نیمی از جامعه یعنی زنان را اعمال میکند به بازخواست میکشند. مردم ایران با شعار “نمی توانم نفس بکشم” صدای اعتراض جرج فلویدهای ایران، کسانی چون آسیه پناهی ها و رومیناها و سحر خدایاری ها و یا پناهندگان افغان میشوند که یک ماه قبل به رودخانه انداخته شدند و کشته شدند و دیروز در اطراف یزد توسط مزدوران حکومت به آتش کشیده شدند. “نمی توانم نفس بکشم” فریاد دادخواهی علیه همه کشتارهای جمهوری اسلامی است: از کشته شدگان آبان و دیماه و شلیک به هواپیما تا قتل ندا آقا سلطان ها و از قتلهای زنجیره ای تا تیربارانهای فرودگاه سنندج و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ٦٧. مردم ایران با شعار “نمی توانم نفس بکشم” دادخواهی کارگری را فریاد میزنند که سه روز قبل به جرم شرکت در تظاهرات اول مه ٧۴ ضربه شلاق خورد. و بالاخره با این شعار حکومت و نظام آیت الله های میلیاردر را بخاطر جنایاتی که در همین دوره شیوع کرونا و با گسترش بیماری ناشی از آن مرتکب شده و فقر و فلاکت بسیار سیاهتری که بر کارگران و همه مردم حاکم کرده با اعتراض و خشم و نفرت خود بچالش میکشند.
حزب کمونیست کارگری تماما در کنار مردم آمریکا و در کنار مردم ایران ایستاده است. اعتراضات و مبارزات مردم آمریکا علیه تبعیض و فقر و نابرابری بی شک الهام بخش مبارزه رهایی بخش مردم ایران علیه جمهوری اسلامی خواهد شد. بی گمان سرنگونی جمهوری اسلامی توسط انقلاب مردم و برقراری “آزادی و برابری و اداره شورایی” در ایران، بنوبه خود الهام بخش مبارزات رهایی بخش در سایر نقاط جهان خواهد بود.
حزب کمونیست کارگری ایران
۱۵ خرداد ۱۳۹۹، ۴ ژوئن ۲۰۲۰