فاجعه محرومیت کودکان از تحصیل- شهلا دانشفر

کمتر از دو هفته به آغاز سال تحصیلی جدید باقی است. گشایش مدارس به کابوسی برای کل جامعه تبدیل شده است. اولین سوال اینست که حقیقتا امسال چه تعداد دیگر از کودکان از تحصیل محروم خواهند شد؟ چه تعداد کودک به چرخه کودکان کار و خیابان افزوده خواهند شد و ابعاد این فاجعه به کجا میرسد؟
هزینه های آماده سازی یک دانش آموز برای رفتن به مدرسه از جمله هزینه های شهریه، لباس فرم، لوازم التحریر، کتاب و سرویس مدرسه سر به فلک میزند. طبق آمار خود دولت امسال هزینه آماده شدن یک دانش آموز برای رفتن به مدرسه تقریبا ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است. این رقم آنهم با توجه به گرانی و تورم روز به روز و فقرروزافزون مردم، گویای محرومیت بیش از بیش کودکان از تحصیل و راهی شدن کودکان بیشتری به کار خیابانی است. چرا که بسیاری از خانواده ها توان پرداخت چنین هزینه ای را ندارند. سال گذشته بنا بر آمارهای دولتی از مجموع ۲۰ میلیون کودکی که باید به مدرسه بروند کمی بیش از ۱۳ میلیون دانش آموز توانستند راهی مدرسه شوند. در کنار همه این آمار و ارقام یک میلیون کودک بدون شناسنامه و هویت افغانستانی هستند که نه فقط بخاطر وضعیت بد معیشتی بلکه بخاطر نداشتن مدارک لازم برای ثبت نام، از تحصیل محروم شدند. اما امسال چه خبر است؟
طبعا رقمی برای نشان دادن ابعاد این محرومیت در دست نیست، اما بدون شک بر شمار میلیونی کودکان محروم از تحصیل اضافه شده و وضعیت حتی بسیار اسفناک تر از سالهای گذشته خواهد بود. در این میان تعداد دختران محروم از تحصیل رقم بالاتری به خود اختصاص میدهد و یک دلیلش اینست که اکثر خانواده ها بخاطر فقر و نداری اولویت اول را برای تحصیل فرزندان پسر قائل هستند.


هزینه های نجومی تحصیلی
در جمهوری اسلامی با دروغ بزرگی به اسم “تحصیل رایگان و یکسان” برای همه کودکان روبروییم. اما کذب آن در جامعه برای همه مردم بسیار عیان و آشکار است. خواست تحصیل رایگان در راس مطالبات معلمان و مردم است و یک مطالبه اجتماعی گسترده است. معلمان با مبارزات درخشان خود نقش مهمی در کوبیدن مهر این خواست در راس خواستهای سراسری کل جامعه داشته اند. همین امروز نیز هزینه های نجومی در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید به موضوع بحث داغ در سطح جامعه تبدیل شده است. برای مثال از مبلغ بالای پنج میلیونی هزینه تحصیل در سال جدید که اشاره شد، بخش بزرگی از آن هزینه ثبت نام کودکان در مدارس است. در تبلیغاتشان و البته آنهم زیر فشار اعتراضات مردمی از ممنوعیت گرفتن شهریه صحبت میکنند اما هر سال برای ثبت نام دانش آموزان تحت عنوان “کمک به مدرسه” میلیونی اخاذی میشود و پرداخت آن اجباری است. در مدارس دولتی برای ثبت نام، خانواده ها باید شهریه های سنگین بپردازند و مبالغ آن شهر به شهر متفاوت است و برای خانواده هایی که وضع مالی بدی دارند مدرسه مبلغی را تغیین میکند که باید حتما پرداخت شود و گرنه فرزندشان ثبت نام نمیشود. در مدارس غیر دولتی نیز با مجوز آموزش و پرورش شهریه ثابت مدارس در سال تحصیلی جدید، تا ۳۸ درصد افزایش یافته است و بعضا در تهران به ۳۵ میلیون تومان نیز رسیده است. بگذریم که علاوه بر شهریه در طول سال نیز این اخاذی ها ادامه دارد و خانواده ها باید تحت عناوین مختلف به مدرسه “کمک” کنند. حتی ارائه نتایج امتحانات کودکان پولی است. بطور مثال برخی مواقع ثبت نام کودک قسطی صورت میگیرد و هر زمان که اقساط آن با تاخیر مواجه شود، کارنامه کودک را گرو میگیرند و به او داده نمیشود. موضوع شهریه هر ساله یک موضوع اعتراض خانواده ها بوده است. گزارشات بسیاری حاکی از اینست که پولهای اخاذی شده از خانواده ها منبع اختلاسهای بزرگی در آموزش و پرورش است.
بعد از ثبت نام نوبت هزینه های دیگر میرسد. از جمله حدود سه میلیون تومان در ماه هزینه سرویس مدرسه است. از یکسو یک خانواده برای پرداخت شهریه کمتر ناگزیر میشود فرزندش را در مدرسه ای دور و پرت ثبت نام کند و از سوی دیگر هزینه سرویس رفت و آمد را ندارد و رسیدن به مدرسه امری شاق برای کودک و برای خانواده است. بعضا پسر بچه هایی را می بینیم که توسط وانت های حمل گاز در لابلای بار نشسته اند تا به مدرسه بروند.دختران که از اینهم محرومند و خانواده ها بخاطر نگرانی و امنیت دختر مانع رفتن او به مدرسه دوردست میشوند. بعلاوه طبق گزارشات هزینه لوازم التحریر کودکان رقمی حول و حوش یک میلیون و سیصد هزار تومان البته با ارزانترین قیمت است. هزینه تهیه کتاب نیر رقمی بین ۳۶ هزار تا ۱۰۵ هزار تومان برای سطوح مختلف ابتدایی و مقطع متوسطه اول و دوم تحصیلی است.
دیگر ارقام کلان تحصیلی مربوط به تهیه لباس فرم برای کودکان است که اینهم اجباریست. از جمله بنا بر گزارشات برای خرید یک دست مانتو و شلوار که پوشیدن آنها برای دختران اجباریست با رنگی تیره و بی‌کیفیت دست‌کم باید ۶۰۰ هزار تومان پول پرداخت شود. طبعا همه این هزینه ها ضربدر تعداد کودکان خانواده ها میشود که باید راهی مدرسه شوند و میشود فهمید که سر به کجا میزند.
بدین ترتیب آموزش و پرورش مثل هر بخش دیگری از جامعه به محلی برای اخاذی و کسب درآمد برای دارو دسته های حکومتی و چپاول مردم تبدیل شده است.
بخش دیگر این تصویر وضع معیشتی بد خانواده هاست. گرانی بیداد میکند و زندگی و معیشت مردم زیر بار قیمت های روزافزون هزینه های زندگی هر روز بیشتر به تباهی کشیده میشود. و این درحالیست که مزد یک کارگر بنا بر مصوبه شورایعالی کار رقمی در حدود ۵ میلیون تومان است و بخش بزرگی از کارگران و شاغلین به کار در جامعه حتی مزدی بسیار کمتر از این دریافت میکنند. بعلاوه اینکه تعویق پرداخت دستمزدها یک معضل سراسری در جامعه است. و بدتر از همه اینها بخش بزرگ و میلیونی از مردم با بیکاری ویرانگر دست و پنجه نرم میکنند و به سختی در خط بقا معاش دارند.
این چنین است که با سونامی گرانی و هزینه های نجومی آموزش و بساط چپاولگری حاکم در آموزش و پرورش و در اقتصاد جامعه امسال وضعیت بسیار فاجعه بار تر از هر سال است.
نتیجه این وضعیت پیوستن کودکان بیشتر به کودکان کار و خیابان و در بسیاری از مواقع به خطر افتادن زندگی آنها و گرفتار شدن در باندهای قاچاق و مواد مخدر است. و تاسف بار اینکه کار به جایی رسیده است که در ایران ما با پدیده تکاندهنده خودکشی کودکان بخاطر عدم توانایی خانواده در تهیه لوازم تحصیل و راهی کردن آنها به مدرسه روبرو هستیم. بطور نمونه سال گذشته و در دل بحران کرونا شاهد این بودیم که به دلیل عدم دسترسی به تبلت برای استفاده از آموزش مجازی دهها دانش آموز دست به خودکشی زدند و با افزایش آمار آن حکومت اعلام خبر ناگوار مرگ این دانش آموزان در رسانه ها را ممنوع کرد.
در چنین شرایطی است که بازگشایی مدارس به جای شادی مردم برای راهی کردن کودکانشان به مدرسه، برای بخش عظیم جامعه به یک کابوس تبدیل شده است. و این تصویر تا همین جا از ابعاد فاجعه ای که در آستانه شروع سال جدید تحصیلی با آن روبروییم به روشنی سخن میگوید.
نکته مهم اینجاست که جامعه سرشار از خشم و اعتراض است. در نیمه اردیبهشت بود که شاهد اعتراضات مردمی در شهرهای مختلف علیه سونامی گرانی بودیم. و امروز در مقطع بازگشایی مدارس جامعه به چنین نقطه انفجاری ای رسیده است.


کارزار بازگشایی مدارس و تحصیل رایگان برای همه کودکان
باید جلوی فاجعه ای به اسم محروم ماندن کودکان از تحصیل و راهی شدن کودکان بیشتر به کار خیابانی را گرفت. سونامی گرانی و در کنار آن چپاولگری های حکومتیان دامنگیر کودکان به وسعت جامعه شده است. با کارزاری قدرتمند برای فرستادن کودکان به مدرسه میتوانیم جلوی این فاجعه را بگیریم. زمینه های چنین حرکتی وجود دارد. یک کارزار مهم معلمان در سال گذشته کارزار بازگشایی مدارس بود. امسال وضعیت خطیر تر و زمینه برای وارد شدن به چنین جدالی فراهم تر است. با کارزار قدرتمند تری و با فریاد “جای کودکان ما در مدرسه است” باید به استقبال بازگشایی مدارس برویم. خانواده ها، معلمان و فعالین دفاع از حقوق کودک نیروهای اصلی این کارزار هستند. ممنوعیت اخذ شهریه، ایاب و ذهاب رایگان برای رفتن کودکان به مدرسه، قراردادن لوازم التحریر و کتاب رایگان در اختیار دانش اموزان از جمله مطالبات فوری این کارزار باید باشد. با این مطالبات خانواده ها در هر محل و در شهرهای مختلف میتوانند بصورت جمعی دست فرزندانشان را بگیرند و با تجمع در مقابل مدارس فشار بیاورند تا بدون هرگونه اخاذی ای کودکانشان ثبت نام شوند. فشاربیاورند که برای ایاب و ذهاب کودکانشان سرویس های امن و مناسب و رایگان اختصاص داده شود. فشار بیاورند که در این فاصله مدارس به لحاظ ایمنی مورد بازرسی و ترمیم شوند. همچنین با همین خواستها معلمان، خانواده های دانش آموزان و فعالین دفاع از حقوق کودک میتوانند در مقابل ادارات آموزش و پرورش تجمعات سراسری بر پا کنند و برای اجرایی شدن این مطالبات فشار بیاورند. کارزار بازگشایی مدارس کارزار همه جامعه باید باشد و همه بخش های جامعه شرکت کنندگان در این تجمعات و راهپیمایی ها در سطح شهرها باشند.
فاجعه محرومیت کودکان از تحصیل به طور واقعی نتیجه فقر مطلق مردم و عارضه ای از کالایی بودن آموزش در ایران و طبقاتی بودن آن و بساط غارت و چپاول حاکم است. تحصیل رایگان امروز یک مطالبه همگانی است. معلمان با مبارزات درخشان خود با خواست آموزش رایگان در تمام سطوح آموزشی و پایان دادن به کالایی بودن آموزش و لغو مدارس خصوصی مهر آن را در راس مطالبات کل جامعه کوبیده اند. باید با قدرت مبارزات سراسری مان این خواست پایه ای را به دولت تحمیل کنیم و به عمل در آوریم. از همین رو شعار ” تحصیل رایگان برای همه کودکان” باید رساتر از هر وقت به فریاد همه جامعه تبدیل شود و همه جا بر در و دیوار نقش ببندد.
سخن آخر اینکه آموزش‌وپرورش نهادی حکومتی و تحت قوانین اسلامی اداره میشود. اولویت اصلی آن بر اساس «سند تحول بنیادین» تربیت نسلی فرمانبردار و ولایت‌پذیر تعریف شده است. سیاست‌های کلی آموزش و پرورش در سطوح عالی حاکمیت و از جمله توسط خامنه ای بعنوان ولی فقیه تعیین میگردد. از همین رو جاری بودن قوانین و سیاستهای ارتجاعی اسلامی، تبعیض جنسیتی و طبقاتی بودن آموزش از معضلات پایه ای در آموزش و پرورش در ایران است. بدینگونه است که آموزش و پرورش محلی برای دخالت سازمانیافته دستگاههای امنیتی و عقیدتی حکومت است. و قوانین ارتجاعی اسلامی حاکم بر آموزش و پرورش نیز خود را در محتوای کتابها و مقررات و قوانین حاکم بر مدارس و فشار بر روی معلمان برای آموزش خرافه و مذهب به روشنی نشان میدهد. یک نمونه اش فرمان حذف برخی مطالب از کتب درسی سال آتی و در راستای آموزش خرافی مذهبی از سوی خامنه ای است.
بنابراین مطالبه آموزش با کیفیت مطابق با استانداردهای علمی بین المللی و کوتاه شدن دست مذهب از آموزش، مکمل خواست آموزش رایگان برای همه کودکان است. در همین راستا معلمان در اعتراضاتشان بر آموزش غیر ایدولوژیک شاد و مدرن و برابر برای همه کودکان تاکید کرده اند. با گرد آمدن حول این مطالبات به استقبال آغاز سال تحصیلی جدید برویم . مبارزه علیه وضعیت فاجعه بار آموزشی و اتحاد کل جامعه برای یک آموزش و پرورش شاد و انسانی یک پاسخ فوری به این اوضاع است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *