یک نمونه از جنایت

بهروز مهرآبادی:
علیرضا بهشتی در مصاحبه ای با خبرگزاری ایسنا از کرامات پدرش آیت اله سید محمد بهشتی یعنی یکی از دستیاران خمینی و از نظریه پردازان “ولایت فقیه” صحبت کرده است. از جمله از قول سرحدی زاده یعنی سرپرست زندانها در آن زمان نقل می کند که بازجویان دو جنازه را به پزشک زندان اوین تحویل می دهند، پزشک در هنگام معاینه آثار شکنجه را میبیند و متوجه میشود که یکی از آنها زنده است. پزشک زنده بودن یکی از اشخاص شکنجه و اعدام شده را اطلاع می دهد ولی “متاسفانه فردی که حاکم شرع بود شلیک می کند و او را میکشد.” سرحدی زاده گزارش پزشک و امتناع او از ادامه کار را به بهشتی خبر می دهد و بهشتی با صورت برافروخته میگوید: “یک نفر باید جلوی این آقا را بگیرد. تا کی ما باید رفتارهای بی‌ضابطه این فرد را تحمل کنیم؟ این کشمکش ادامه داشت و در آن زمان خیلی هم به ثمر نرسید، البته بعدها حکم عزل آن قاضی صادر شد”

در سالهای اخیر خیلی از مقامات در وحشت از سرنگونی حکومت از جنایات رژیم اعلام برائت می کنند علیرضا بهشتی هم تلاش می کند تا برای پدرش آبرو بخرد و نقش مهم او را در ایجاد فضای سرکوب و خفقان و کشتار انکار کند. اما این چیزی نیست که بشود به آسانی آن را پنهان کرد. مردم این را بطور علنی و در کوچه و خیابان بیان می کنند، از قاتلان و غارتگران نام می برند و آنها را درون ماشین ها و قصرهای مجللشان با انگشت نشان می دهند. علیرضا بهشتی هم نظر مردم را درباره پدرش شنیده است و هزاران شاهد زنده می توانند نقش او را بعنوان رئیس دیوان عالی کشور و رئیس قوه قضائیه و چندین منصب دیگر شهادت دهند. از اولین روزهای قدرت گرفتن جمهوری اسلامی دستگیری، شکنجه و اعدام آزادیخواهان و مخالفان جمهوری اسلامی در کردستان، ترکمن صحرا، در کارخانه ها و در دانشگاهها تحت نظارت سید محمد بهشتی آغاز شد. انقلاب فرهنگی، حمله به دانشگاهها و کشتار دانشجویان از دیگر وقایعی بود که محمد بهشتی بعنوان رئیس دیوان عالی کشور در آن نقش داشت.

خاطرات محمد رضا بهشتی مربوط به روزهایی است که قتل عام زندانیان سیاسی شدت یافته بود و هزاران نفر در زندانها شکنجه و اعدام میشدند. امثال بهشتی از سازماندهندگان این جنایت عظیم بودند و جانوران خونریزی نظیر خلخالی، محمدی گیلانی، کچوئی و لاجوردی از همکاران بهشتی بحساب می آمدند. علیرضا بهشتی می تواند عبای خونین پدرش را صدها بار بشوید و یا آنرا بسوزاند ولی همین نمونه کوچکی که بیان می کند ابعاد توحش حکومت و تمام دست اندرکارانش را میرساند و یکی از بیشمار جنایاتی است که اوباش جمهوری اسلامی انجام داده اند که سید محمد حسینی بهشتی هم یکی از دست اندرکاران و بانیان آن بود. و همین نمونه کافی است تا بخاطر آن جمهوری اسلامی و سران آن را بخاطر جنایت علیه بشریت به دادگاه و پای میز محاکمه کشاند. توجیهات علیرضا بهشتی در تبرئه پدرش نه فقط سفاهت او بلکه نشانه ای از بی اعتبار شدن جمهوری حکومت در بین نزدیک ترین وابستگانش و پوسیدگی آن است.